یک اس ام اس و شروع بهترین دوران زندگی

1392/11/24

سلام من حمید هستم 28 سالمه این خاطره مال سال 88 که تو ماهشهر دانشجو بودم .
شروع دانشگاه سال 82 بود تا سال 88 هیچ دوستی که به سکس برسه رو تجربه نکردم با اینکه هم خونه مجردی داشتم و هم دخترای زیادی تو دانشگاهمون بودن چون من همیشه بعد از کلاس دانشگاه رو ترک می کردم و می رفتم سر کار و مجبور بودم واسه شهریه و هزینه های زیادی که بود کار کنم.
سال 88 سر کلاس نقشه کشی یه دختر به اسم شمسا که تا اون موقع ندیده بودمش سر کلاس به من توجه کرد ومن خیلی ازش خوشم اومد و با گذشت هفته ها از کلاس ما با هم چند باری اونم سر درس صحبت کردیم . یه هفته مونده بود تا امتحان نقشه کشی که من اتفاقی شمساو تو حیاط دانشگاه دیدم و ازش خواستم شمارشو بده تا هماهنگ کنیم و من چند تا سئوال که در مورد امتحان داشتم رو ازش بپرسم و خوشبختانه اونم شمارشو داد و طبق قرار زنگ زدم و تو یکی از کلاسهای دانشگاه با هم در مورد اون چند تا سئوال رفع ایراد کردیم . شبش دوباره زنگ زدم و از اینکه اومد ازش تشکر کردم چند روز گذشت امتحانات بود و من تو فکر جور کردن پول واسه کرایه خونه بودم که یه اس ام اس اومد با این جمله که (یک یا حسین تا میر حسین) شماره شمسا بود تو دوران انتخابات بودیم ،جوابشو دادم از اون اس ام اس روابطه دوستی ما شروع شد و هر شب کلی با هم صحبت می کردم تا اینکه چند با قرار گذاشتیم البته خیلی با ترس چون میترسیدیم کسی از اشنایان شمسا مارو با هم ببینه اخه شمسا خونشون ماهشهر بود .
قرار گذاشتیم قبل از رفتنم به تهران واسه تابستون شمسا بیاد خونه و همین طور هم شد اومد خونه تا اونجا هم بدونه ترس هم ببینیم و من کوچکترین قصدی به انجام سکس نداشتم نه اینکه بدم بیاد فقط به این دلیل که تا حالا راجعبش صحبت نکرده بودیم و من هم واقعا شمسا دوست داشتم و نمی خواستم از دستش بدم .
شمسا با ترس و استرس اومد و خلاصه اون روز گذشت بدونه اینکه حتی بهش دست بزنم و اون حتی روسری شو هم درنیاورد.
شمسا رفت و تو راه زنگ زد که واقعا قافلگیر شده از رفتارم و خیلی خیلی خوشش اومده بود و تونسته بودم اعتمادشو کاملا جلب کنم . شبش ازم درخواست کرد که تابستون تو ماهشهر بمونم و واحد بردارم من گفتم به یه شرط می مونم که تنهام نذاری و به هم سر بزنی اونم قبول کرد و من تابستون واحد گرفتم البته شمساهم و واحد برداشت که به این بهانه بتونه از خونه بیرون.
بار دومی که شمسا اومد خونمون دم در ازش یه لب گرفتم و اونم خیلی استقبال کرد اخه قبل از اینکه بیاد درموردش با هم توافق کرده بودم(خاطره اولین بوسه از شمسا رو هیچ وقت از یاد نمی برم و واقعا دوستش داشتم حتی هنوزم که سالها از اون وقت می گذره من و شمسا هردو ازدواج کردیم هیچ وقت و هیچ کجا لذتی که از تابستون 88 بردیم رو فراموش نمی کنیم .این رو بگم که من از شمسا تو همون موقع خواستگاری کردم و با وجود عشقی که بینمون بود قبول نکرد واسه این کارشم دلیل موجه ای داشت چون با صداقت تموم به من گفته بود قبل ازمن سکس داشته و دختری شو از بین برده ولی من اصلا به این مسئله توجه نمی کردم اون می گفت که بعد ها این مسئله واسمون مهم می شه و تو نمی تونی این مسئله رو بپذیری) و از همون اولین بار انقدر به هم گرایش پیدا کرده بودیم که نمی تونستیم خودمون رو کنترل کنیم و کمتر از 2 دقیقه هر دو لخت شدیم و شروع کردیم به هم عشق بازی تو بقل هم.اولین بار کار بدونه کردن تموم شد البته خیلی سخت بود .
ولی بار بعد که یه چند روزی هم از بار اول میگذشت از کون کردم که خیلی خوب بود البته برای من نه اون چون می دیدم واقعا داره درد می کشه.
بار سوم قرار گذاشتیم قبل از سکس مشروب بخوریم و من هم از قبل تهیه کردم و خوردیم میخواستیم بریم تو اتاق واسه سکس که یه مرتبه شمسا زد زیر گریه و بغلم کرد گفت حمید می خوام یه چیزی بگم ولی نمی دونم عکس العمل ات چیه گفتم بگو عزیزم هرچی باشه قول می دم درکت کنم شمسا گفت با یه پسر تو دوران دبیرستان دوست بوده و اون پسر بهش تجاوز کرده و پردشو زده ،از طرفی ناراحت شدم و از طرف دیگه خوشحال چون میتونستم ازادانه باهاش هر کاری بکنم خلاصه اون روز 3 بار از جلو سکس کردیم .بهترین دوران زندگیم داشت رقم می خورد و من خیلی خوشحال بودم چون با کسی حال می کردم که واقعا واسش می مردم
2 ماه و نیم تمام با هم سکس داشتیم هفته 2 تا 3 روز می تونست بیاد این ماجرا اون جا تمام شد چون من مجبور شدم بخاطر بی کاری پدرم برگردم تهران و چند ماهی هم تلفنی با هم در تماس بودیم تا شمسا ازدواج کرد .

نوشته: حمید


👍 0
👎 0
40675 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

412631
2014-02-13 13:30:29 +0330 +0330
NA

خسته نباشی.

0 ❤️

412632
2014-02-13 14:47:03 +0330 +0330
NA

افرين چه خوب اعتمادشو جلب كردی, جالبش اينجاست كه جلب كردی و كردی ولی در نهايت جلب نمی كردی هم می كردی جناب جفنگ ميرزا

0 ❤️

412633
2014-02-13 15:17:21 +0330 +0330
NA

اخه کدوم دانشگاه بهت شش سال اجازه تحصیل میده جای خالی

0 ❤️

412634
2014-02-13 16:42:46 +0330 +0330
NA

فتنه گر. خخخ

0 ❤️

412635
2014-02-13 17:20:59 +0330 +0330
NA

خوار اون هوشتو گاییدم ، شش سال ؟؟؟؟؟؟ تو شش سال دانشجو بودی؟

تو با غ مشکل داری ؟ قافلگیر ، بقل همینه که شش ساله هم درست تموم نشده بوده با سواد خان

0 ❤️

412636
2014-02-13 19:26:17 +0330 +0330
NA

نمرديم و يه آدم نرمال ديديم. با خصوصيات انسانى…
درود بر تو… =D>

0 ❤️

412637
2014-02-13 19:33:05 +0330 +0330
NA

من بايد خودمو بكشممممم
عاخه اين كس شعرا چيه تحويل مردم ميديييين

0 ❤️

412638
2014-02-14 08:54:08 +0330 +0330
NA

دمت گرم .درسته داستان سکسی نبود ولی سکس با محارم هم نبود .در کل ارزش خوندن داشت

0 ❤️