گایش مریم خانم

1392/03/05

اسمم علیرضا و 17 سالمه باقد 176 و وزن 62 در یک شهر نزدیک های قم زندگی می کنیم یه همسایه داشتیم که دخترش پس از دومین زایمان با شوهرش اختلاف پیدا کرده بود و اومده بود خونه بابا ننش …
ما با این همسایه خیلی جور بودیم و رفت و امد سنگین داشتیم مریم اندام خیلی خوشگلی داشت و با پوستی جذاب که من خیلی اون رنگ پوست رو دوست دارم نه زیاد سفید و نه زیاد سیاه سینه های بزرگی داشت که باور کنید یکیشو با دوتا دست نمی شد بگیری مو های بلند و مش کرده با چهره ای فوق العاده زیبا اینم بگم کون بزرگی هم داشت قدشم بلند بود
یکی از بچه هاش پیش باباش بود واین بچه کوچکرو اورده بود پیش خودش چون نو زاد بودمن پسر اینو خیلی دوست داشتم میرفتم باهاش بازی می کردم و دلم براش می سوخت چون خودمم بچه ی طلاقم همش دوست داشتم برن سر خونه و زندگیشون اولاش وقتی میرفتم خونشون به خاطر اینکه مریم راحت باشه تو نمی رفتم توی حیاط با امیر محمد بازی می کردم تا اینکه یه روز به اصرار خود مریم رفتم تو دیگه روم باز شد و هر روز دیگه میرفتم تو و هر دفعه ای زیر چشمکی یه نگاهی به مریم می انداختم بعد از یه مدت من و مریم صمیمی شدیم با هم راحت شدیم زیاد با هم بگو بخند می کردیم البته بگو بخند های مجاز یه روز مریض شدم دکتر برام امپول نوشت هر هشت ساعت باید میزدم اونروز مادرم رفت قم و گفت به مریم گفتم بیاد امپولتو بزنه9 صبح بود خوابیدم ساعت 4ونیم بعد از ظهر با صدای زنگ پاشدم رفتم دم در دیدم مریم تنهاست گفتم بفرمایید اومد تو گفتم ببخشید من پذیرایی بلدنیستم تو اشپز خونه همه چیز هست گفت عیب نداره بیا بشین
رفتم ازش دور نشستم گفتم چرا امیر محمدو نیاوردین گفت خواب بود که بعد فهمیدم دروغ گفته
گفت آمپولتو بیار ببینم چیه گفتم من میترسم بشکن بریز دور به مامانم بگو زدم براش خندید و با یه لحن لذت بخشی گفت نترس بخواب. خوابیدم خندید گفت پنبه و الکل نمیدی همینجوری بزنم رفتم براش اوردم خوابیدم رو زمین نزدیکش دوباره خندید گفت شلوارتو در نمیاری پاشدم یه کمی جای امپولو باز کردم دوباره خوابیدم گفت چقدر خجالتی هستی وقتی دستش خورد به کونم برق از سه فازم پرید اصلا نفهمیدم چطوری زد بعد پرسید درد نداشت؟ گفتم من چیزی احساس نکردم لپمو کشید و گفت ای شیطون یه عشوه الاغی اومد و خدافظی کرد رفت
من مات ومبهوت از این رفتارش بودم ازش خجالت می کشیدم به خاطر همین چند روزی طرف خونشون افتابی نشدم که سراغمو از مادرم گرفته بود به اصرار مادرم رفتم خونشون روم دوباره باز شد ولی رفتارش عوض شده بود هی عشوه میومد چند روزی گذشت یه روز رفتم خونشون پدر مادرش نبودن گقتم من میرم بعدا میام گفت نه اشکال نداره بیا تو رفتم تو نشستم دیدم حالش خوش نیست حشری به نظر میرسه من تا اون موقع تو این موقعیت قرار نگرفته بودم کون زیاد کرده بودم ولی با دختر و زن و کس سر وکار نداشتم میوه اورد گفتم نمی خام اومد نزدیکم نشست و راحت رو سریشو برداشت من رومو اونور کردم گفت راحت باش عزیزم
گفتم عزیزم؟؟؟
دوباره عشوه اومد حرارت بدنش رو حس می کردم یه سیب پوست کند من کیرم راست شده بود لپمم گل اناخته بود سیبو با چاقو تعارف کرد منم یه نگاه به چشماش انداختمو سیبو چسبیدم که دیدم دستمو گرفت هول شده بودم بین زمین و هوا بودم شروع کرد لبامو خوردن خیلی وارد بود من تا ان موقع با دختر سکس نداشتم ولی از قبل با این ساییت اشنا بودم و فیلم و عکس و داستان های سکسی زیاد دیده بودم همین که داشت لبامو میخورد و دست نازشو گذاشته بود رو کیرم بهش گفتم کسی نیاد گفت نه تا شب نمیان منم رفتم تو بغلش اول یه بوس آبدار از لپای نرم و گرمش کردم بعد همزمان با خوردن لبای قشنگش لباسشو در اوردم یه سوتین بنفش پوشیده بود با یه دست سوتینشو باز کردم با یه دست کسشو می مالیدم هنوز داشتم لباشو تناول می کردم از لباش شروع کردم لیس زدن به سمت پایین تا رسیدم به سینه های بزرگش وای چه سینه هایی که هوری های بهشتم نداشتن لیس زدم تا پایین که رسیدم به نقطه ی حساس برنامه دامنشو در اوردم از هولم شورتش که با سوتینش یه رنگ بود و با رنگ پوستش ست بود پاره کردم یه کس تمیز بدون موی باد کرده و خیس یه ذره با دستم مالیدم بعد شروع کردم لیس زدن و خوردنش که اه اه های ملایم و لذت بخشش به جیغ تبدیل شد لباسمو در اوردم یه آه بلند از سر شهوت کشید و کیرمو گرفت هی با اون دستای گرم و نازش می مالید خیلی ملایم شروع کرد به ساک زدن چه ساکی میزد پس از چند دقیقه ساک ماهرانه ی مریم بالاخره گیر پاچ کرد تو دهنش همشو خورد خوابوندمش پاهاشو جمع کردم بعد رفتم لای پاهاش کیر خیسمو میمالیدم روی کسش که طاقتش تموم شد گرفت و کرد تو اول اروم اروم عقب جلو کردم بعد تندش کردم دیدم داره تند تند حالت عوض می کنه بی تابی میکنه محکم بغلم کرد یه لرزشی تو بدنش افتاد و بی حال افتاد فهمیدم ارضا شده کیرمو در اوردم خوابیدم رو زمین اونم اومد نشست روش بالا پایین می کرد که کونش وقتی میخورد روی رونم عشق می کردم چند دقیقه ای ادامه داشت که گفتم از کون بکنم گفت نه ناراحت شدم اونم برای کسب رضایت من قبول کرد و قبلش گفت من تا حالا از کون ندادم فقط اروم گفتم باشه
برگشت خوابید یه متکا گذاشتم زیر کسش کونش اومد بالا شروع کردم به لیس زدن سوراخش در سوراخشو خوب تف مالی کردم کیرمو گذاشتم دمش یه فشار اروم دادم سرش رفت تو… بدنش قرمز شده بود گفت بکش بیرون درد داره علیرضا از زیرم خودشو کشید بیرون راضیش کردم دوباره خوابید این دفه بیشتر دفعه اول رفت تو اروم اروم تا ته کردم تو ولی بیچاره خیلی درد داشت اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن و همزمان کسشو می مالیدم که کم کم داشت حال می کرد تلمبه رو تندش کردم که جیغ و دادش رفت هوا چند دقیقه تند تند تلمبه زدم که ابم داشت میومد گفتم مریم ابم داره میاد گفت میخام بخورم از کونش در اوردم دادم دهنش با یه فشار بادستش پاچید تو دهنش دوباره همنشو خورد خوابدم روش یه چند دقیقه ای لباشو خوردمو لباسمو پوشیدم گفتم من دیگه میرم اومد بوسم کرد و تشکر کرد و گفت هر وقت خواستی تعارف نکن بگو
بعد از اون دوبار با هم سکس داشتیم که شوهرش اومد دنبالش رفت الانم چند وقتی یه بار میاد می بینمش ولی کاری نمیشه بکنی ولی بازم شکر خدا بزرگه
این داستان کاملا واقعی بود میخاید باور کنید نمیخاید نکنید دیگه نمی تونم قسم براتون بخورم
اگه کمی کسری داشت به کاملیه خودتون ببخشید
اگه خوشتون اومد بگین اون دوبارم براتون بنویسم…

نوشته: علیرضا


👍 0
👎 2
124332 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

382741
2013-05-26 11:38:38 +0430 +0430
NA

تو رو خدا منو اسپم نکنید. من دفعه ی اولمه دارم این حال بزرگ یعنی اول شدنو تجربه می کنم

0 ❤️

382742
2013-05-26 12:49:23 +0430 +0430
NA

به عنوان نفر سوم ميگم: كير تو ملاجت پسر.هيچي نميگم فقط يه بار بشين از اول كسشعرتو بخون.ريدي پسر

0 ❤️

382743
2013-05-26 13:47:12 +0430 +0430
NA

اها اومدکنارت نشست روسریشودراوردوگفت عزیزم بعدتوگفتی کسی نمیادولباشوگذاشت رولبات اخه مشنگ خاک تو اون سرت اخه اولا ک داستانت دروغه دوم بجای اینکه اون بترسه کسی سربرسه تو میترسی بعدشم تو گرمای بدنشوازکجاحس کردی

0 ❤️

382744
2013-05-26 14:00:06 +0430 +0430
NA

خاک توسرت بااین داستان دروغت حرارت بدنشوازکجاحس کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

382746
2013-05-26 14:45:41 +0430 +0430
NA

یه داستان واقعی تو این سایت نیست

0 ❤️

382749
2013-05-26 15:25:12 +0430 +0430
NA

الان چی شد???
پسر مگه دماسنجی تو که ازدور حرارت رو حس میکنی???

0 ❤️

382750
2013-05-26 20:24:47 +0430 +0430
NA

[quote=علی رضا]
…یه سوتین بنفش پوشیده بود…
…از هولم شورتش که با سوتینش یه رنگ بود و با رنگ پوستش ست بود پاره کردم… [/quote]
چه جوری ست بود؟ مثلن شورتش بنفش یاسی بود ، پوستش بنفش پر رنگ؟؟؟

اما از شوخی که بگذریم نوشته ات بد نبود . اصلن بد نبود . فقط دو تا توصیه ی خیلی مهم بهت می کنم که امیدوارم گوش کنی:
1- بهتره توی نوشتن داستان یک سبک وسیاق انحصاری برای خودت پیدا کنی مخصوصن در توصیف صحنه های سکسی. نمی دونم تونستم منظورمو برسونم؟ ببین اینجا خیلی داستان آپ می شه همه شون هم سکسی هستند ولی اونائی موفق هستند که روش نوشتاری انتزاعی تر و خاصِّ نویسنده را دارند . نوشته ی تو در توصیفات سکسی مثل اکثریت بود که از
فرطِ تکرار،جذابیتش را از دست داده. ولی من فکر می کنم استعداد نوشتن داری و ابزار های دیگه نوشتن مثل سواد را هم -در جا و اندازه های خودت البته- داری .تمرین و مطالعه ی زیاد می تونه باعث پیشرفت وبهتر شدنت بشه.
مطلب دوم شاید کمی ناراحت کننده باشه!
2-همونطوری که همه می دونیم وشما هم حتمن می دونید ؛ ورود افراد زیر 18 سال در همه جای دنیا به سایت های سکسی ممنوعه. و پشت این ممنوعیت یک دلیل و فلسفه ای هست که حوصله توضیح دادنش را ندارم. ولی اصل ممنوع بودن را که در
صفخه ی ابتدایی ورود به سایت دیدی که؟؟؟ این قانونه رعایتش کن لطفن. شما ورودت به اینجا ممنوعه چه برسه به اینکه داستان هم بنویسی!!! سال دیگه بیا و با داستانهای قشنگت اینجا را مزّین کن . تا اون موقع هم برای بهتر نوشتن تمرین کن. پیروز باشی
[من این مطالب را خطاب به شخص نویسنده که مطابق عرف اینجا او را فردی حقیقی و از کاربران اینجا در نظر گرفتم نوشتم, حالا اگر زیر داستان یک امضاء بلاصاخب هم باشد ، چیزی از ارزش توصیه ی من کم نخواهد کرد . چرا که این توصیه می تواند برای همه ی کاربران زیر 18 سال که با حضورشان اینجا قانون شکنی می کنند , کاربرد داشته باشد]

0 ❤️

382752
2013-05-27 10:03:38 +0430 +0430
NA

منم ۱ نکته بگم.اصلن و لطفن غلطه باید بنویسی اصلا لطفا

0 ❤️

382753
2013-05-27 10:59:03 +0430 +0430
NA

جقول,كير مخمل تو كونت.تو غلط كردي كه راست بود,مثل هاپوكومار دروغ گفتي.هر شب آقا مراد بكن تو را.

0 ❤️

382754
2013-05-27 13:38:56 +0430 +0430
NA

[quote=ساناز ستون!!!]منم ۱ نکته بگم.اصلن و لطفن غلطه باید بنویسی اصلا لطفا[/quote]

حالا اگه ما از شما بخواهیم که لطفن! دیگران را در مورد موضوعی که از نظر علمی در موردش صلاحیت اظهار نظر ندارید , راهنمائی نفرمائید! و این نکات طلائی ! را اظهار نکنید. چه کسی را باید ببینیم؟؟؟
خانم یا آقای! ساناز پایه، من قبلن! چندین دفعه در این مورد توضیح داده ام و اگر مدّت زمان عضو شدن شما بیش از 3روز و 5 ساعت بود آنها را ملاحظه فرموده بودید و بنابراین دیگر اظهار فضل!
نمی فرمودید!!!
نوشتن “نون ساکن” به جای “تنوین” در کلمات پارسی نه تنها غلط نیست بلکه توسط اساتید به نام و ستون های ادبیات پارسی حتّا ادیبان یگانه ای مانند زنده یاد شاملو (از باب تمثیل نام برده شد) هم توصیه و هم به کار برده می شده و می شود. موفق باشید

0 ❤️

382755
2013-05-27 14:56:01 +0430 +0430
NA

یه خانم سکسی حشری واسه سکس تل با یه پسر تماس بگیره مطمئن و بی دردسر!!

0 ❤️

382756
2013-05-27 15:00:21 +0430 +0430
NA

یه خانم سکسی حشری واسه سکس تل با یه پسر تماس بگیره.مطمئن و بی دردسر!!

0 ❤️