با سلام بچه ها داستانی که من می خوام تعریف کنم واسه 9 سال پیشه و خدایی حقیقت . داستان از اونجا شروع شد که من اولین بار به طور اتفاقی تونستم مامانم و کون لخت ببینم .اون روز من از بیرون امدم خونه که دیدم کسی خونه نیست .رفتن تو آشپز که یه چیزی یردارم بخورم یه هو دیدم صدای در امد که چشم افتاد به مامانم که از حموم امد بیرون . وای اون حواسش نبود که من خونم و با یه حوله کوچیک که سرشو باهاش پوشنده بود امد بیرون باورم نمیشد که چی دارم می بینم یه کون خیلی خیلی گنده سفید وای که داشت رو هم لیز میخورد و یه بار میرفت بالا یه بارم با لرزش می افتاد پایین چشم روش قفل شده بود که مامانم رفت تو اتاق من دیگه نتوتنستم بیبنمش .
اون شب دیگه خوابم نمیبرد از چیزی که دیده بود تا صبح دوبار به یادش جلق زدم .بعد از اون کارم شده بود بی اختیار به کونه مامانم نگاه کردن .مامانم تو خونه بشتر دامن می پوشه ولی دامنشا اکثرا نازک و کوتاه که اگه تو نور وایسته قشنگ رونای تپلش و میشه دید راستی اینم بگم مامانم 165 قد داره و حدود 80 کیلو و چاق و چون کونش خیلی گنده است همیشه چادر سرش میکنه ولی بازم فرقی نمیکنه تازه با چادر خیلی م باحال تر میشه چون وقتی چادر بهش می چسبه باور کن تو خیابون کسی نیست که رقص این کون و نگاه نکن .دیگه هر روز دیونه تر میشدم یه چند باری جرائت کردم و دست به کونش زدم و تقریبا هر روز به یه بهانه ای خودمو بهش می مالوندم . دیگه به این نتیجه رسیده بودم که مامانم قشنگ متوجه رفتار من شده ولی به روم نمی آورد تا اون روز فراموش نشدنی.
یعنی یک هفته مونده بود به عید که مامانم داشت خونه تکونی میکرد با زور و سر صدا منو بیدار کرد و گفت باید امروز کمک کنی من با غر زدن بلند شدم صبحانه که خوردم که برم کمک .مامانم اون روز یه دامن کوتاه که یکم زیر زانو پوشیده بود که وقتی دلا میشد تا وسط رونش میومد بالا .
رفتم پیشه مامانم و بهش گفتم باید چیکار کنم گفت جارو برقی رو بلند کون تو بغلت بگیر تا بیاد بالا تا من بتونم سقف خونه رو با گوشه پنجره هارو گرد گیری کونم
گفت باشه .و بلند کردم .مامانم جلوم بود و من پشتش راه میرفتم باورم نمیشه اون کون گندش که مادر زاد قنبل بود و طاقچه ای جلوی کیرم بود. داشتم دیونه میشد هر چی لوله جارو رو میبرد بالاتر کونش میامد عقب تر. آروم رفتم جلو تر کیرمو با ترس زدم به کونش ضربان قلبک تند تند میزد ولی دوست نداشتم بیان عقب یه کم رفتم جلو تر که یه مامانم بی هوا یه هو آمد عقب که این باعث شد کیرم رفت لایه کونش .وقتی اینجوری شد از استرس نفسم بالا نمی امد همون جور موندم نه تونستم برم عقب نه جلو . بعد از چند ثانیه که نفسم بالا امد متوجه شدم مامانم اصلا به روی خودش نیاورده و داره کار میکنه در حالی که من کیره سیخ شدم لای کونش بود .
تازه فهمیدم که این نقشه مامانم بوده و منم دیگه همون جوری بهش چسبیده بود هر جا میرفت میرفتم میرفتم و اون اصلان به روی خودش نمی اورد که داره کیره منو لایه کونش احساس میکنه .یه لحظه احساس کردم از گرمای کونه مامانم و نرمیش و اینکه راه میرفت و رو کیرم میلغزید آبم میاد که یه ذره فشار دادم بهش که همون جوری آبم امد .کیرم شل شد و خوابید تا بخودم امدم دیدم من و مامانم گوشه کمد تو اتاق بهم جسبیدیم . هیچ کدوم هیچی نگفتیم. من آروم دستمو برد پایین و دامنش دادم بالا تا چشمم به کونش افتاد باز کیرم سیخ شد آروم شورتش از پاش در آوردم و مامانم قنبل کرد دستشو گذاشت به دیوارو کونش داد عقب منم یه تف زدم به کیرمو گذاشتم لایه پاش. می خواستم بکنم تو کونش ولی چون نمیدیدم کجا میره دیدیم یه هو سر خورد رفت تو کسش که حسابی گشاد بود یهو گفت اونجا نه که من در اوردم . مامانم دید نمی تونم اونجوری سوراخشو پیدا کونم رو زمین دراز کشیدم بعد خودش با دستش لایه کونش وا کرد داشتم سوراخش و میدیدم عجب سوراخی بود کبود کبود بود. معلوم خیلی از کون داده منم معطل نکردم یه تف زدم کیرمو گذاشتم دم سوراخش یه فشار دادم که لیز خورد و رفت تو همین که رفت تو مامانم شل شد آهی کشید و دستش لمبرهای کونش ول کرد. اف نمیدونی جه حسی داشت وقتی تلمبه میزدم بعد از یه رب بود که آبم امدو همش ریختم توش . اون روز یه بار دیگه ام مامانم و از کون کردم .بعد فهمیدم که مامانم عاشق کون دادن و بابام اونو از کون نمی کنه و مامانم یه چند باری به این اون کون داده که بعد اون رو واستون تعریف میکنم
نوشته: علی
aval migi ungad dade az kon.kabud shode . baad migi babam azkun nemikone mamanamo . kos sheer nago . to boro jalageto bekesh .
تو که راست میگی
ولی کس ننه دروغگو
لااقل یه طوری بنویس که بشه باور کرد کسکش
akhe dayos age abet omade bod ghablesh goh khordi mogheyi ke mikhasti bokonish tof zadi ro kiret!
واقعا ديگه خسته شديم از اين همه دروغ .بابا داستانهاي واقعي بنويسيد
اولا هماش دری وری بود.اگه بخوام بشمارم وتوضیح بدم.ایرادهای من وسایر بچه های توی سایت 10 برابر طول داستانت میشه.کسی که ننه اش رو میکنه روش نمیشه بره توی خیابون و یه شریک جنسی پیدا کنه! کیرم تو دهنت یکمی به انسانیت رحم کن و ننویس دیگه.
راستی مردونه بگو ببینم بعد از اینکه مادر کونیت را کردی چه احساسی داشتی.
ماشالا دیگه همه راحتن یکی زنش جندست افتخار میکنه یکی مامانش جنده و کونی حال میکنه.خوبه خوبه
اصلاً باورم نمیشه،انسانی تو دنیا باشه که بتونه این کار رو با ناموس خودش حتی تو تخیولاتش بکنه،واقعاًدوره ی آخرو زمانه!!!
خيلي خوب بود. ولي بعد از اين ياد بگير قبل از كردن كون مامان، حسابي ليسش بزني.
كاش مامانت يه بارم به خودم متوسل شه. به خدا تو يه سرويس دو بار آبشو ميارم. چنان رويايي كونشو ميكنم كه حس كنه تو ابراس.
بوس به كون مامان :*
داستانت بد نبود
بر خلاف دوستان كه گفتن مامانت مشكل داره، به نظر من مشكل از پدرته كه توى رابطه جنسى واسه مامانت كم ميذاره، نميگم خيانت درسته، حس نفرت دارم به آدم هايى كه خيانت ميكنن، چه مرد چه زن،اما اين وسط پدرت بيشتر از مامانت مقصر نباشه كمتر هم نيست
سلام لطفا براي اينكه داستانت با حالتر بشه عكس كون مامانت رو بذار
خیلی باحال بود منم با مامانم سکس دارم و حالی که تو توی اون لحظه داشتیو میفهمم واقعا لذت بخشه
تو که راست میگی ولی کیرم تا دسته تو کوس و کون مادر ادم دروغگو هر چند تو لاشی خوشخالم میشی
خدایا اینجا چه خبره زن و مادر و خواهر همه یکی شدن…
امروز عضو شدم از صبح 6متر شاخ دراوردم ار تعجب…
کیر خر توی کون خودت ومامانت که کون هر دوتای شما هم سایز بشه
آخه کوسکش من این داستانو کجای دلم بذارم
کونی تو که خودت هر شب با فکر مامانت و کسای دیگه واسه خودت جلق میزنی
دیگه چرا بچه های مردمو منحرف میکنی
کیرم تو اون طرز داستان نوشتنت
زد پی…
zp…
اولا داري دروغ ميگي مثل سگ
دوما اگه حقيقت باشه كه بعيد ميدونم هم خودت و هم مامانت كوني تشريف داريد
ای خدا چرا اینا دوس دارن بیان اینجا کس شر بنویسن؟
فک کردی هنره
آهههههههههه…جوووووون قربووون کـــووون مامانت بشم من…
پناه بر خدا همه محارم چه قدر یه آدم میتونه پست و حیوون باشه
اول کیرم تو کون خودت با مامانت.
دومن تو لهجت بیشتر ب افغانی ها میخوره
سومن جغی غلط املایی زیاد داری
چهارمن کیرم تو کس مامانت با این کس و شعری ک نوشتی
اول) اینایی که محارم مخصوصا مادر و خواهر می نویسن هدف دارن از نوشتن این داستانا که وقتی شما میخونین اینا یه قدم نزدیک میشن به اهدافشون
دوم ) خواننده های این داستانا با چه رویی نگاه میکنن تو صورت خواهر مادر خودشون؟ یعنی نگاهتون تغیر نمیکنه بعد خوندن این کوسشرا نسبت به ناموستون؟
سوم )مادر حرمت داره . ننویسین و نخونین محارم
کامل مشخصه نویسنده به عمرش کسی رو نکرده.
این تصورات فقط از جق بلند میشه.
ننت جندست دیگه . بگو بیاد خودم کونشو پاره کنم