قبل اینکه بخوام داستانو شروع کنم ازتون خواهش میکنم اگه میخواید نظرتونو بگیدخداوکیلی اگه میخواید فحش بدید فقط به خودم فحش بدید مرسی از لطفتون
چندماهی میشد با یه دختر تو یاهو اشنا شده بودم ولی ندیده بودمش حرفایی که تو چت میزدیم اصلا سکسی نبود ویسری حرفای معمولی بود بخاطر یه سری کارام تقریبا سه چهار ماهی از یاهو دور بودم تا اینکه یروز اتفاقی واسه یکاری رفتم کافی نت مسنجر رو که باز کردم تو ادد لیستم ایکون وبکم همون دختره روشن بود کلیکش کردم واسه اولین بار چهره بهنازو دیدم واسش پیغام فرستادم معلوم بود حواسش به وبکمش نیست نمیدونست دارم میبینمش روسری ابی سرش بود بهش گفتم نمیدونستم اینقد خوشگلی بهناز که بلافاصله وبکمشو خاموش کرد کفت تو هم باید وبکم بدی گفتم ندارم کافی نتم در صورتی که داشتم ولی نخواستم خودمو نشون بدم خلاصه راضیش کردم و بازم روشنش کرد.
فردای اونروزم چت کردیم بهناز گفت میخوام ببینمت یه قرار گذاشتیم پیش هتل فجرکنار رود کارون قرارمون ساعت پنج بود یکم زودتر رفتم ولی یکم اونورتر ایستادم اون از من انگار زرنگتر بود زودتر اومده بود ازدور که دیدمش پشیمون شدم که برم یا نرم راستش اونقدر خوشتیپو خوشگل بود که گفتم اگه برم سراغش الانه که ضایم کنه بالاخره گفتم برم مگه چمه فوقش یا میشه یا نمیشه رفتم سراغش گفتم ببخشید ساعت چنده؟گفت پنج .خودتی؟ اره بیا بریم اون پایین زیر درختا و رفتیم هوا سرد بود و باد میومد نشستیم رو صندلی گفت سردمه کاپشنمو در اوردم بهش دادم خیلی خوشش اومد رو نیمگت پارک چسبید بهم و گفت اینجوری گرمتر میشیم یخورده حرف زدیم گفت بریم کافی شاپ هتل؟اینجا شاید یه اشنا ببینمون .رفتیمو نشستیم هتل فجر یه هتل بین المللیه و مهمونای خارجی زیادی اونجا میان.گوشیشو در اورد و شروع کرد عکسای خودشو نشونم میداد که همه عکساش لختی بودن و اب از لبو لوچه من راه افتاد جفت هم نشسته بودیم کاپشنمو از تنش دراوردانداخت رو پاهامون میدونم باور نمیکنید ولی میل خودتونه من عین حقیقتو دارم میگم همینطور که عکساشو نشون میداد یه دستشو رو پام گذاشت منم همینکارو کردم قهوه سفارش داده بودیم .دستش شرو به پیشروی کرد رو زیپ شلوارم منو بگو باورم نمیشد همون بار اول این دختره…زیپمو کشوند پایین سرشو که گرفت تو دستش راستش میخواست ابم بیاد منم دستم از رو شلوار رو کسش بود گفتم بهناز الانه که بفهمن بیا بریم بیرون شهوت از تو نفسا و چشماش میبارید گفت بیا بریم تو دستشوییا گفتم اصلا حرفشو نزن حراست میگیرتمون گفت فقط یه دقیقه و پاشد رفت طرف دستشوییامنم پشت سرش رفتم اونجا که رسیدم از دم در گفتم من نمیام بریم بیرون و از هتل بیرون رفتم اونم اومد خیلی از دستم ناراحت بودهوا تقریباتاریک شده بود بین درختا یخورده دستمالیولب خوردنو منم که عاشق کون دخترم با دستام از رو شلوار میمالیدم کونشو لامصب کون قلمبه و سفتی داشت جند دقیقه بعد گفت من باید برم دیرم شده و رفت قرار چت فردا رو گذاشته بودیم فردای اون روز لحظه شماری میکردم واسه چت چون قرار نبود تماس تلفنی داشته باشیم9صبح بود خونه تاساعت سه بعد ازظهرخالی بود به محض اینکه چراغش روشن شد گفتم کجایی گفت فلکه ساعت تو کافی نت گفتم من خونه ام کسی نیست بیام سراغت گفت بیا ولی زیاد نمیتونم وایسم یه اژانس گرفتمو ده دقیقه بعد اونجا بودم سوار شدتازه خونمون رفته بود ملی راه وتو اپارتمان کسی مارو نمیشناخت خیلی راحت رفتیم تو از قبل رسیور روکانال فشن تی وی بود بو بهناز به محض ورود مانتوشو در اورد یه تی شرت صورتی پوشیده بود که از زیرش اون سینه های کوچولوش معلوم بود رو کاناپه نشست منم میخواستم بشینم که گفت تو هم بیا اینجا بشین دوتامون جا میشیم رفتم .کنارش که نشستم دستمو گذاشتم دور کمرش دستمو که گذاشتم رو سینش از هم وا رفت خیلی داغ بود با دستم سینشو میمالیدم و لباشو میخوردم گفت کسی نمیاد ؟گفتم خیالت راحت تا سه عصر.پا شد و لباساشو دراورد هیچ باورم نمیشد الان یه دختر ناز لخت با یه مایو جلوم بود لباسامو خودش دراورد کیرم بد جور شق شده بود.دست برد زیر شورتم و یه اه کشید … سینه هاش گوچولو بود درست اندازه یه انار کوچولو که درست تو دهن جامیشد همونجور سرپا یدستم رو سینش دست دیگم زیر شورتش لای کونش بود ولباشو میخوردم .هولم داد رو کاناپه نشستم و زانو زد شورتمو دراورد و کیرمو با حرص ولع میخورد لیسش میزد میک میزد تخمامو میخورد قبل از اون تا حالا کسی واسم ساک نزده بود توی یه دنیای دیگه بودم چشمم از بالا که به اون موهاش اون کمرباریکش و بخصوص اون کون توپش که میفتاد واون حرکت نرم سرش که روی کیرم درحال خوردن پایین بالا میشد یه دنیای دیگه در اوج لذت بود بیقرار اون کون بودم ولی نمیخواستم ندید بدید بازی در بیارم .پاشد گفت بریم سر تختخواب رفتیم تو اتاق رو لبه تخت زانو زدسینهاشرو تخت بودن ولو شد یه کون ناز عین هلو اماده جلوم بود رفتم پشتش و کونشو بوسیدم حیفم اومد زود بکنم توش شرو کردم به خوردنو لیس زدن سوراخش کیرم داشت میترکید زبونمو دور سوراخش میچرخوندم و زبون میکردم توش ناله های بهناز بیشتر حشریم میکرد اونقدر محو این کون شده بودم که انگار یادم رفته بود باید بکنمش انگشتام حالا دیگه کم کم راه سوراخشو باز کردن بهناز فقط مینالید و التماس میکرد جرم بده فحشم بده کونمو بگا و ناله میکرد سر کیرمو که گذاشتم رو سوراخش با کمی فشار رفت تو و صدای اخخخخ مااامان گفتن بهناز منو بیشتر حشری کرد چند لحضه مکــث کردم بعد دوباره فشار دادم کیرم تا نصفه تو کونش بود حلقه سوراخ کونش حالا دور کیرمو فشار میداد داغ داغ بود وقتی یه نگاه به کونش کردم و تصویر کیرم که تا نصفه داخلش بود دیدم از خود بیخود شدمو تا اخر زدمش تو ناله ای کرد که هنوز تو ذهنمه و اروم شروع کردم به تلمبه زدن کیرم حدودا هیجده سانته کلفتیشم متوسط رو به بالاست حالا دیگه راحت تا ته میکردم تو در میاوردم بهناز از کسش میترسید نکنه کیرم دربیاد یهو بره تو کسش رو همین حساب دستشو از زیر رو کسش اورده بود لاک ناخناشم صورتی بود در حال تلنبه زدن بودم که حس کردم داره ابم میاد گفتم چکار کنم گفت هرچی دوس داری .ضرباتمو تند کردم وبا شدت هرچی تمومتر میکردمش که ابم اومد و باضربه اخر شروع به ریختنش تو کونش کردم تو چند ضربه اخر دیگه سست شده بودم اون کونی که اونروز کردم شد اولین و اخرین سکسی که با بهناز داشتم خیلی ازش لذت بردم امیدوارم شمام از این خاطره لذت برده باشین اگه نوع نگارشی که داشتم خوب نیست شرمنده خداییش نظرتونو دوس دارم بدونم
نوشته: شهرو
چه عجب آقای جمشید مانکن یه بار من زودتر از شما رسیدم. من نظر شما رو خیلی دوست دارم یه داستان هم چن وقت پیش نوشتم که هنو چاپ نشده منتظرم ببینم چه نظری میدی که اگه بگی معلومه پسری و توهمیه و اینا دیگه اونوقت باهات قهرم
(یه تی شرت صورتی پوشیده بود که از زیرش اون سینه های کوچولوش معلوم بود)
آغا یکی به ما بگه داستان این صورتیا چجورکیاس؟
شرت صورتی،تی شرت صورتی،سوتین صورتی،ممه صورتی،سوراخ صورتی…
تا حالا دقت کردین هر داستانی که خیلی مجلوقانس کلمه صورتی و هلو دراون وجود داره؟
داستانت اوایلش بدک نبود ولی اواسطش تبدیل به کسشر و اواخرش به نوعی ریدمان شد
فحش نمیدم
فقط ننویس
آینیس جان من اصولا دیرتر از بقیه میرسم هرزگاهی زودتر میام
شما لطف دارین من داستان رو میخونم و نظر میدم و الکیم به کسی فحش نمیدم و توهینی نمیکنم
امیدوارم داستانت خوب باشه و بتونم نظری بدم که درخور داستانت باشه
داستان که نیست بخش کوچیکی از زندگیمه نمیدونم چرا چاپ نشده هنوز
"گفتم ببخشید ساعت چنده؟گفت پنج .خودتی؟ اره بیا " این و خوندم یاد سریال مرد هزار چهره افتادم…خخخ…
_
" الان یه دختر ناز لخت با یه مایو جلوم بود "…اومده بود استخر مگه که مایو پوشیده بود؟!!!
_
“کیرمو با حرص ولع میخورد” ایول حال کردم اقلا ولع و تنهایی به کار نبردی، این حرص تو رو از اون مجلوق های همیشگی جدا می کنه…!!
_"کیرم حدودا هیجده سانته کلفتیشم متوسط رو به بالاست " باز خدا رو شکر 20 نگفتی.
_ بار اول که دیدت، اونم تو کافی شاپ هتل بین المللی از زیر کاپشن کیرت و مالوند و تو کسش رو دست زدی؟! عجب جنده ای بوده. باور می کنم چون اصرار داری باور کنم، باشه.
i want some asid :|
who have some asid?:|
من اسید میخوام :|
کی اسید داره؟:|
یعنی خدایی من واسه داستان خوندن و از این حرفا نمی یام اینجا فقط میام نظر می خونم هر بار با این نظرا رو زمین ولو می شم از خنده بخصوص کامنت این دوستمون که نوشته اسید اصن فلج شدم دمتون گرم به این نظرا ادامه بدین خدایی از صد تا جک بیشتر میارزه
زن آيندت بكارتشو مديون باسنش نباشه اجماعأ صلوات بعدي رو بلندتر بﻓﺮﺳﺘ.
نه حال كردم با آغوش باز از فحش ها استقبال كردي ولي من كه نميتونم فحش بدم اخه كون چيكارش به بكارت … درك معنوي نداري نميفهمي فقط فاصله ظاهريشو ميبيني
نصفش خوب بود نصفش ريدي
خسته نباشي
داستانت میتونه واقعی باشه و خیلی مساله غیر نرمالی نداره به جز اندازه سایزت که نوشتی. یه بار با حوصله جریان اندازه سایز آلت مردانه رو کاملا توضیح میدم تا دوستان دیگه احتیاج پیدا نکنند سایز آلتشون رو بنویسند یا اغراق کنند. ولی الان نه حوصلشو دارم نه حسشو…
باتوجه به اینکه فرمودی بخودم فحش بدین ، بنده هم اطاعت امر میکنم : کیردغیانوس و فیثاغورث بعلاوه ابوالهول تا انتهاتوی کونت الهی همون دختره قربونت بشه؛بعدشم کیر نگهبان اون هتل و کیر مامور حراستشم تو کونت
داستان بدی نبود میتونست با پردازش خوب و استفاده کمتر از کلمات ملجوقانه بقول جمشید داستان خوبی ازش در بیاد اما متاسفانه خوب ادامش ندادی
در کل فضای داستان خوب خواننده رو با خودش همراه نکرد
یه جمله که کاپشنمو انداخت رو پامون و میدونم باور نمیکنید
کاملن به خواننده داری میگی دروغ میگم
مهم نیست یه داستان واقعیت نباشه وقتی نویسنده حتی دروغو باور کنه و بتونه اونو منتقل کنه خواننده باهاش همراه میشه
تو که داستان خودتو باور نداری چه انتظاری از خوانندگان فهیم اینجا داری بپذیرنش
مررخصی
کا ما خودمون بچه اهوازیم آخه کجای هتل فجر به اون شلوغی بهناز کیرتو گرفته تو دست ، معلومه با یکی واقعا دوست شدی و هنوز تو کفشی که نتونستی بکنیش بعدشم کا از ملی راه تا فلکه ساعت توی اوج شلوغی رو 10 دقیقه ای با هواپیما رفتی؟ فلکه ساعت حتما تو کافی نت تپلی بوده ؟ بابا ما خودمون بچه اهوازیم ولی نوشابمون از آبادان میاد اینقدر چخ نمیگیم که تو گفتی ولی دمت گرم داستانت بد نبود ولی اینقدر به حاشیه پردازی مشغول شدی که اصل کردن یادت رفت ، حال نداد داستانت کیرم اصلا شق نشد یکم بیشتر به موضوع سکس توجه کن داستان پر میه نبویس این داستانت خیلی آبکی بود
مرسی از نظراتتون دوستان ولی خدا وکیلی داستان واقعی بود اینکه زیاد طولانیش نکردم واسه این بود که خودم داستانای بلند رو نمیخونم قربون همتون
اره درسته همون کافی نت بود .هتل رو خودتم میتونی با دوستت بری ببینی میتونی اینکارو بکنی یا نه
سعی کن میشه حتما .قسمت بشه یه کون سفید و تنگو تپل با هم بکنیم bye
مگه میشه کسی فحش نده راستش خودمم واسه داستانا محض خنده فحش مینویسم ولی فقط به نویسنده همیشم کلی به نظرات میخندم
بچه جنده چهارصد دستگاه هم اینطوری نمیاد کس بده. مادر جنده مگه شماله؟ جنوب از این جنده بازیا نیست عرب خره مادر جنده.
اولا کس نداد و کون داد دوما سکس شمال و جنوب نداره اتفاقا اينجا حشرى ترن چون هوا گرمه,سوما مادر جنده خودتى چهارما عرب هم خودتى هرچند معرفتشون از کسايى مثل تو صد برابر بيشتره پنجما گمشو
بدک نبود فقط یکم اون مغز کیریتو را بندازی بهترم می شه
فقط بگم کس نگو
وبکم تا طرف اوکی نکنه نمیشه دیدش!!
پس ضر نزن پسرم
عزيزم من کس نگفتم ولى الان ميگم در اون گاله رو ببند قربونت خو مگه مجبورى در مورد چيزى که اطلاعات کافى ندارى نظر تخصصى بدى ,تو از ياهو فقط اصل پليزشو بلدىقسم ميخورم.
اين کون صد تا کس ميرزه ىبار با خمير دندون جق بزنيد معجزشو ببين
کون ترد و خوشمزه بهناز هنوز برام رویاییه اون کون رو همیشه یادم میمونه یادش بخیر.
یعنی کون کردن حسی داره که فراموش نشدنیه البته نه هر کونی
یه مدت کون یه دختر میذاشتم یبار گفت وقتی کونمو میکردی سه بار ارضا شدم .کسی تجربه داره؟
bad naboood good