يه توضيح كوتاه ، من الان چند سالي هست كه اومدم استراليا و يه چندتا GF عوض كردم . اونايي كه داستان قبلي من (كس چادري) رو خونده باشن ميدونن كه من از مخ زني اينترنتي خوشم نمياد ولي مثل اونيكي داستان ، اين هم اينترنتيه
آقا ما داشتيم تو ياهو چرخ مي زديم (تو رووم هاي سيدني) يهو يه آيدي ديدم maryam… . به خودم گفتم ايرانيه . آقا ما هم سريع پيج كرديم اول يه خورده به انگليسي باهاش حرف زدم بعد يخورده فارسي حرف زدم ديدم نمي فهمه . خلاصه بي خيال شدم و شماره رو دادم و يه ربع بعد زنگ زد . انگليسي رو با لهجه عربا حرف مي زد (خيلي توحلقي) فكر كردم لبنانيه چون اينجا لبناني خيلي زباده . ازش پرسيدم كجاييه گفت عراقي !!! آقا تعجب كردم چون عراقي خيلي اينجا كمه . خلاصه صحبت كرديم و اينا . خيلي عشوه ميومد و ناز مي كرد . فهميدم تو محله مسلمون نشين سيدني ميشينن كه چندان جاي جالبي نيست باباش هم گيره اساسي . پرسيدم چند سالته گفت 19 . آقا اون روز گذشت و مريم خانوم شد دوست تلفني ما چون من خونم اين سر شهره و اونا اون سر شهر (عين شمال شهر و جنوب شهر تهران) من كه تخم نمي كردم برم محله اونا (چون مسلموناي اونجا خطرناكن) اون هم نميومد چون از باباش مي ترسيد همديگه رو نديديم . بعد از يه مدت بهش گفتم عكس بفرسته كلي ناز كرد تا آخر يه عكس برام فرستاد . وقتي عكسش رو ديدم پشمام فر خورد . خانوم باحجاب بود !!! (اينجا حجاب رو خيلي خوب نمي دونن و حجاب نشونه مسلموناي 7 طبقست كه اصلا باهاشون نمي شه شوخي كرد) آقا منم ترسيدم گفتم ببين تو مشكلي با BF نداري ؟؟؟ گفت نه اين حجاب و از ترس بابام دارم ولي من هنوز باورم نمي شد .يه چيز ديگه اينكه عكسش بچه تر از 19 سال مي زد باز ازش پرسيدم تو 19 سالته ديگه ؟ گفت آره !!! خلاصه ما ادامه داديم ولي نميومد ببينمش تا بعد از 2 ماه ديگه حوصله ام سر رفت گفتم يا مياي اينجا يا ديگه اصلا زنگ زدني . كلي التماس كرد كه نميشه و نمي تونم . خلاصه راضي شد .
آقا خلاصه يه روز وسط روز اومد (مدرسه رو دودر كرده بود) همچين كه اومد ، ديدم نه بابا اين بچه است . گفتم تو 19 سالت نيست گفت نه 18 سالمه . (اينجا زير 18 سال under-age حساب ميشه و سكس از هر نوعيش با under-age تا 15 سال زندان داره ، اينجا قتل عمد هم مي تونه فقط 15 سال زندان داشته باشه حالا خودتون ببينين چقدر گشتن با دختراي كم سن و سال خطرناكه) خلاصه خانوم برديم تو خونه . با هزار زحمت حجاب و كنديم ازش و شروع كرديم . يخورده كه گذشت رفتم سراغ كسش كه ديدم خانوم پرده داره . اينجا هم كه اصلا خيالي نيست اين حرفا ما هم كير و گذاشتيم دم پرده و تا اومديم جر بديم داد زد كه نه لطفا نكن . گفتم آخه چرا ؟ گفت حالا دفعه ديگه . نمي دونم چي شد كه راضي شدم و گفتم برگرد از پشت . آقا من هم كه همه وسايل و هميشه تو كشوم دارم . سريع يه كاندم و كرم و خلاصه 1 2 3 تو كون خانوم . آقا از همون اول شروع كرد به داد و بيداد . من هي گفتم صبر كن خوب ميشه ديدم نخير خانوم از جيغ و داد نميوفته . من هم گفتم كون لقش تا دسته كردم تو تلمبه زدن . ديگه جاي جيغ و داد به هوار هوار افتاده بود . نمي دونم اون همه جون و از كجا اورده بود هركي ديگه بود از حال رفته بود . حالا نمي دونم اون وسط من چرا ياد جنگ ايران و عراق افتادم . آخه نه من نه داداشم نه بابام نه سربازي رفتيم نه جنگ ولي وقتي داشت اون زير هوار ميزد من ياد جنگ و اين حرفا افتاده بودم . به فارسي بهش مي گفتم يادته چه دهني از ما سرويس كردين ؟ يادته چه پدري از ما در اوردين ؟ حال من جاي اون همه دهنتو مي گام . حالا حرصم گرفته باعث شده آبم نياد . اون بدبخت اون زير له شد بعد از شايد يه ربع كه خودم تخم درد گرفته بودم كشيدم بيرون بدون اينكه ارضا شده باشم اونكه صداش در نميومد . همونجور خوابيده بود و آروم نفس مي كشيد . من هم حرصم فروكش كرده بود . آروم بغلش كردم و باز به فارسي بهش گفتم اين يه خورده تلافي اون بلاهايي بود كه سر ما اوردين . آقا بلند شد و ما رو بوسيد . يخورده نشستيم كسشر گفتيم و خودش گفت كه خيلي درد كشيده بوده ولي بد نبوده . بعد گفت مي خوام يه حقيقتي رو بهت بگم . گفتم چي ؟ گفت من 18 سالم نيست . 17 سالمه
انگار دنيا رو تو سرم كوبيده باشن . گفته ديونه مي دوني اين كار جرمه ؟ مي گيرن دهنمو سرويس مي كنن . گفت آره ولي من خيلي دوست دارم و از اين كشسرا . گفتم بيخود كردي دوستم داري . پسفردا ميان ميندازنم تو زندون . همون موقع فهميدم كه بايد باهاش مدارا كنم . خلاصه خودم رو كنترل كردم و راهيش كردم . از اون به بعد هرچي زنگ مي زنه جوابشو نمي دم همين ولنتاين هم برام يه ساعت باحال فرستاد ولي بازم من جواب ندادم . رفتم با يه دانشجوي law صحبت كردم . گفت چون خودش سنش رو نادرست گفته بوده تو جرمي نكردي ولي حالا كه ديگه مي دوني اگه ادامه بدي جرمه . آقا ما هم ديگه ماليديم درش .
الان با كمال افتخار اعلام مي كنم كه من ذره اي از زجري كه اين عراقي ها به ما دادن و جبران كردم . ايشالا يه روز هممون رو كس عراقي بخوابيم تا حسابامون تصفيه شه . من كه تصميم گرفتم هرچي كس و كون عراقي ببينم بكنم با اينكه از نظر جنسي بهم حال نداد ولي از نظر روحي خيلي خوب بود .
فرستنده: aminagha
کس میگه این یارو بابا. خداییش تا حالا واسه کی فرستاده؟ بگید دیگه؟؟
Pofius hamun khate awalesho khundam goftam kos gofti.australia :d
بیشتر به داستان کمیک و خنده دار شبه بود تا داستان سکسی !!! :))
به نظر من این داستان تنها می تونه 40 درسد واقعیت داشته باشه.
با این حال دمت گرم! یادمون آوردی میشه با دخترای زیر 18 سال سکس داشت و کسی هم نفهمه!!!
بهت فحش نمیدم ولی برو روی ادبیات و نگارشت کار کن چون نگارشت افتضاحه
کس خار تو و عراقو، ایرانو، رهر و تمام اهلش با پدر تو
حالا بنظرم بزار یه سال بگذره بیار اونجا ببندش بگو بی دی اس ام دوس داشت
ننه شو بگا
داداش ولی زیاد به دروغ شباهت داشت تا واقعیت شما دختره رو بردیو بدون هیچ مقدمه ی شروع به کردن کردی بابا این دیگه اخر دروغه خدا وکیلی یه کم فکر می کردی بعد می نوشتی