آریا هستم 30 سالمه این داستان برمیگرده 5 ماه پیش، داستان از اونجایی شروع شد بابام دوست صمیمی داره به اسم خسرو که 49 سالشه خیلی خوش اندام و بدن ورزش کاری داره از اونجایی که آقا خسرو وضع مالی خوبه داره یه ویلا با تمام امکانات با استخر و سونا هر از گاهی کلید از خسرو برمیداشتم با دوستام واسه تفریح میرفتیم ویلا خلاصه یه روز میخولستم برم استخر تنها بودم از قضا دوستامم هیچکدومشون بیکار نبودن با خودم گفتم تنهایی میرم، زنگ زدم به خسرو دوست بابام که کلید ازش بردارم بهم گفت خودم تو ویلا هستم اگه دوست داری بیا منم از خدام بود یکی باشه خلاصه وسایلمو یردلشتم و رفتم ویلا دیدم خسرو داره به درختای باغ رسیدگی میکنه تقریبا کارش تموم بود بهش گفتم عمو خسرو میخوام برم تو استخر اگه کاری نداری تو هم بیا دیدم قبول کرد از قضا منم شورت چسبون پام بود که وقتی خیس میشد بیشتر جذب بدن میشد خلاصه با هم رفتیم در حال شنا کردن بودم دیدم عمو خسرو هی زیر چشمی داره کون منو دید میزنه به رو خودم نمیاوردم کمی گذشت دیدم میخواد خودشون یه جوری بهم بچسبونه از قضا کیرش خیلی بزرگ بود شورتشم که خیس شده بود کیرش نمایان تر شده بود خلاصه یک ساعت گذشت عمو خسرو بهم گفت دوس داری بریم کمی تو سونا بشینیم منم گفتم آره از قضا داخل سونا تاریک بود رفتیم داخل سونا 5 دقیقه که نشستیم عمو خسرو بهم گفت اگه میخوای دراز بکش تا ماساژ بهت بدم خوبه خستگی از تنت میره بیرون منم قبول کردم و رو شکم دراز کشیدم و عمو خسرو از گردنم آروم آروم شروع کرد به ماساژ دادن دیدم کم کم داره دست میاره رو کونم خیلی حس خوبی داشت ماساژ منم بگی نگی حشری شده بودم و متوجه شدم عمو خسرو هم بدجور داره حشری میشه بهم گفت دوست داری باسنت رو ماساژ بدم گفتم اره اونم شروع کرد به مالوندن کون من هنوز شورت پام بود دیدم انگشتاشو میکشه کف کونم منم خیلی حشری بودم لهش گغتم عمو خسرو اگه میشه بدون شورت کونم رو ماساژ بده اونم از خداش بود از اونجایی که دیگه نفس یاری نمیکرد تو سونا بهش گفتم عمو سونا دیگه کافیه بریم بیرون گفت پس بقیه ماساژ چی میشه بهش گغتم بریم بیرون ادامه میدیم اومدیم تو روشنایی دیدم عمو خسرو کیرش رو از شورت شق کرده منم از دیدن همون صحنه کیرم شق شد و هر دومون نگاه کیر همدیگه میکردیم و عمو خسرو طاقت نیاورد بهم گفت آریا جان خیلی وقته خمارتم میشه لطفا و دیگه ادامه نداد منم بهش گفتم چرا که نه بریم داخل ویلا خیلی حشری کیر شده بودم رسیدیم داخل شورت عمو خسرو رو کشیدم پایین و شروع کردم به خوردن بعد از خوردن کیر خوشگل عمو خسرو بهم گفت رو کاناپه زانو بزن و کونتو قمبل کن منم همون کار رو کردم از اونجایی من از 14 سالگی کونی شدم سوراخ کونم آمادگی کیر رو داشت عمو خسرو یه تف انداخت رو سوراخ کونم و کیرشو گذاشت رو سوراخم و آروم آروم میکشید دم سوراخم و شروع کرد به فرو کردن اون هم متوجه شده بود سوراخ کونم باز شده منم حشری بدجور بهش گفتم نمیخواد نوازشم کنی تلمبه بزن اونم شروع کرد به تلمبه زدن خیلی حس خوبی داشتم خودمم کمکش میکردم کونم رو عقب جلو میکردم ایجوری حس بهتری بهم دست میدم بعد از گذشت 5دقیقه تلمبه زدن خشن، کیرشو آروم کشید بیرون و نشست رو کاناپیه بهم گفت روش بشین و خودت بالا پایین شو منم نشستم رو کیرش و تا ته فرو کردم تو کونم و شروع کردم به تلبمه زدن همون موقع رو کیر نشسته بودم ارضا شدم و آبکیرم شروع کرد به فوران تمام بدنم بی حس شده بود عمو خسرو بهم گفت کم کم دارم ارضا میشم بلند شو برام ساک بزن منم دوست داشتم آبشو خالی کنه تو کونم بخاطر همین بلند نشدم و کامل کمرم رو چسبوندم به سینه ش همون موقع بود آبکیرش فوران زد تو کونم بعد بلند شدم کنارش نشستم و از اون به بعد هر از گاهی با عمو خسرو میریم شنا.

نوشته: آریا