چه تصادفی
قسمت اول
تولدت مبارک. رضا بار دیگر این جمله را با آرامش بیشتری تکرار کرد و به همسرش که پشت میز آرایش نشسته بود، خیره شد. تینا همانطورکه مشغول پاک کردن صورتش بود از آینه نگاهی به رضا که روی تخت طاقباز بود انداخت و لبخند مهربانی تحویلش داد. رضا به پهلو شد تا بهتر بتواند تینا را تماشا کند. کمی بعد زن از روی عسلی برخاست. قد متوسط و اندام موزونی داشت. موهای شرابیش را بیشتر از هم باز کرد و آرام به سمت تخت قدم برمی داشت. رضا دستانش را به سمتش گرفت و دور کمر تینا حلقه کرد و با یک حرکت او را به روی تخت کشاند. تینا خنده بلندی سر داد و خودش را بین دستان رضا خراماند.
ادامه دارد…
نوشته: دکتر-13
همه این داستانا شر وور هستند هر کی باور کنه خیلی بی مغزه
سلام دوست من اول داستانتو خوندم ولی نتونستم بغیشو بخونم ایراد ساختاری داره اصلاحش کن خیلی به جزئیات اشاره میکنی
کیرم تو این داستانت اعصابمو خراب گردی کسکش جنده کثافت
قصاب
مرسی از لطفت و برداشت جالبت. دید زیبایی داری به مسایل.
Capitan
می تونی بگی اشکال ساختاریش در کجاست؟
بغیشو!!! نتونستی بغیشو بخونی؟اونوقت اشکال ساختاری میگیری.
افرین دکتر.عالی بود.زودتر ادامشو بزار.درسته که یخورده خیانت زنه اعصاب ادمو خورد میکنه ولی این داستان امروز جامعه ما هست. نود درصد دخترا الان قبل از ازدواج یبارو خوردن.بدبختانه اینه که همشون هم خودشونو محق میدونن و فکر میکنن چون تو مجردی بوده پس به خودشون ربط داره و نه شوهرشون.منتظر ادامش هستیم.زود بزار لطفا. biggrin
دكتر جون عالي مثله هميشه
منتظر ادامه اش هستيم kiss2
در کل خوب بود ولی خیلی دیالوگ محور بود از جملات توصیفی ای کاش بیشتر استفاده می کردین
از دانشگاه رسیدی به واردات مواد غذایی و وزارتخونه و ماشین آنچنانی و بعد هشت سال دفاع مقدس هدفتو واسه ما روشن نکردی
نکردی
diablo این چنگال تو سوراخ دماغت