سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه این داستانی که دارم واستون مینویسم داستان همین حالای خودمه اسم من جواد که ۱۸ و خرده ای سال دارم اولی باری که دادم (یعنی به زور منو بردن)۳ سال پیش بود من یه پسر مودب که سرم همش تو لاکه خودمه و درست با کسی دوست نمیشم بار اول که داشتم تو اون خیابونی که خونمون تازه اومده بود تو اون محل رد میشودم که میدیدم پسرای اون محل زیر چشی به من نگاه میکنن بعضی موقعه ها میومدن سر راهمو میگرفتن که باهام دوست شن اما من اصلا باهاشون گرم نمی گرفتم یکیشون که قیافش به این پسر مثبت ها میخورد اسمش احمد رضا بود وقتی دیدم پسر خوبیه من هم باش دوس شدم یه ماهی باهم میگشتیم که دیگه خیلی با هم جور شدیم با هم باشگاه میرفتیم و همیشه موقعه لباس عوض کردن بهم میگفت کاش دختر بودی تا میگرفتمت و اون کونتو میکردم البته به شوخی میگفت منم خیلی بهش اعتماد کرده بودم یکی دو باری رفتم خونشون یه روز ساعت ۳ بعد از ظهر همون موقعه هایی که کیر آدم راست میکنه بهم زنگ زد گفت بیا خونه ما خالیه کنار هم بشینیم منم گفتم باشه رفتم خونشون یه پذیرایی از ما کرد که نگو شربت و چای و میو و… نمیدونم نامرد توی چای چی کرده بود که بی حال شده بودم البته خواب نرفته بودم اومد کنارم نشست بهم میگفت پسر چته چرا بی حال شدی قربونت برم و لبامو می خورد منم نیمتونستم کاری کنم و اونم پیراهنمو دراورد و سینه هامو میخورد با دست اروم میزدم تو سرش که این کارو نکنه اما بی حال بودم و فایده ای نداشت و میخواست شلوارمو در بیاره که به هر بدبختی بود پا شدم تو روش وایسادم آخه تا بحال این کارو نکرده بودم بدم میومد اونم یه کشیده خابوند تو گوش من که روی مبل ولو شدم شلوارمو هم دراورد و آروم کیرمو ماساژ میداد که داشتم کمکم حال میکردم انگشتشو کرد تو دهنم یهو دراورد گذاشتش تو کونم یه دادی کشدم که بی حالی از سرم پرید دیگه از رو شهوت بی حال شده بودم انگشتشو میکرد داخل و بیرون میاورو که یه دقه بد دو تا انگشت کرد تو کونم منم خیلی دوس داشتم اما ناز میکردم میگفتم نکن یهو کیرشو آروم کرد تو کونم که اینقدر درد میکرد که نفسم وایساد یه دقه که باهاش ور میرفت خوب جا باز کرد و دیگه راحت میرفت داخل چند دقه منو کرد یهو ابشو ریخت توم که تو کونم یه خارشی احساس میکردم که باز دلم کیر میخواست بهش گفتم احمد رضا دوباره منو بکن یه بار دیگه منو کرد و این بار ابشو ریخت تو دهنم منم کلی کیف میکردم وقتی که داشتم واسه خودم جلق میزدم ابم که اومد تازه فهمیدم که چیکار کردم از خودم بدم میومد اما با این حال یه ساعت بدش هم دلم کیر میخواست که دیکه کل زندگیم شده بود احمد رضا که هی منو بکنه که حالا هم که ۱۸ و خرده ای سال دارم عاشق کیرم و مثل این دخترای کونی هر روز با یکی هستم کل داستان واقعی بود
نوشته: جواد
از کسایی که کون میدن میان ایجا از فیگور کون دادنشون میگن متنفرم
كسكش كوني.به تو هم ميگن مرد؟
كير خر تو كس كسي كه تخمتو انداخت
تو که مدعی هستی چون چیزی بهت خورانده بود بی حال شدی و توان دفاع از خودت رو نداشتی اونوقت چطوری حواست جمع بوده و فهمیدی دوتا انگشت کرده تو سولاخت؟!؟!
تناقض؟!
به اين حرفايي كه بعضي از كوسخولا ميزنن توجه نكن
به هيچ كس ربت نداره كه تو كوني هستي يا نه
كوسه خواره اونايي كه داستانه گي ميخونن بعد ميان نظرم ميدن
اخه لجنا اگه بدتون مياد چرا ميخونيدددددد؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب در اینکه تو کونی هستی و داستانت واقعی بود شکی نیست ولی من نمیدونم چرا هر داستانی می خونم اول میگن اهل هیچی نبودم ساده بودم اروم بودم سربه زیر بودم از راه به در کردن به زور کردن اخه این چه صیغه جدیدی شده والا بعدش کونده لاشی کونی خودتی به دخترا چکار داری ابروی مارو بردی برو بمیر کونتو بده
آى خاك عالم تو سرت چيزه ديگه اى نبود رفتى كونى شدى
كونيا قديما ميگفتن امكانات نبود رفتيم كونى شديم الانم كه اين بهونه هارو ميارنB-)
جانم به اين كون-تبريك ميگم. عزيزم يك شعبه هم بالاترش بزن. كاروكاسبيت بهتربشه.جون
حالم از اینجور آدما و خاطرات ننگین اونا به هم میخوره ولی دوستان میشه نوشته هاشون رونخوند و بهشون توهین هم نکرد.چه زود فراموشمون شد !تحمل مخالف و تمرین دمکراسی .
Nakhonde Migam khak to chizet :-<
yani saret :-<
kho mage majboori benevisi khodeto jelo hame bi shakhsiat koni ? Han ?? Nanevis khow :-s
عاشق ؟؟!!
100% واقعی بود کسیم شک نداره … نمیدونم چرا انقدر کونی زیاد شده
فردا روز زن میبری نمیتونی ارضاش کنی زنت جنده میشه بعد یکی میاد
میکنتش داستانش و مینویسه … بعد اینجا میزاره 4 نفر میبندش به فحش
که احتمالأ اون موقع 400 نفر فحش میدن وو شایدم فحشهای جدید
همه اون فحشها نثارت … من دهنم و نجس نمیکنم . … .