همه چی از دیدن شاشیدن خاله شروع شد

1393/06/05

سلام من احمد 25 ساله از تهران من یه خاله دارم که اسمش گلی است که مادر زن من هم هست این خاله بدن سکسی داره همه جوره یک هست. جریان برای زمانی هست که من 7-8 سالم بود هست اون زمان خاله با شوهرش دختر خاله من که زن هم هست تازه به تهران امده بودن چون با ما یه خونه 2طبقه خریده بودن که ام زمان زن من 1 ساله بود. خاله خیلی جلو من راحت بود همه جوره . یه روز تابستان من یبرون رفته بودم وقتی برگشتم مامانم تا من دید سر من دادبیداد کر چون من تمام لباسام خودم کثیف کرد ه بودم که خاله با شنیدن صدای مامانم امد بالا وقتی امد دید من دارم گریه میکنم به مامانم گفت داد نزن من دارم میرم حمام احمد با خودم میبرم بعد دست من گرفت وبا خودش بورد پایین 4-5 دقیقه داشتم گریه میکردم که خاله امد گفت گریه نکن بزار به بچه شیر بدم خودم میبرمت حمام تمیزت میکنم

وقتی بچه را شیر داد برد بالا به مامانم داد بچه را و امد به من گفت پاشو بریم وقتی رفتیم لباس من در اورد و با شورت و خودشم شروع کرد به لخت شودن این اولین بار بود که به غیر از مامانم میرم حمام اونم با خاله خاله وقتی لخت شود با یه سوتین و شورت امد داخل برام جای تعجب نداشت چون من خاله را زیاد لخت میدیدم .وقتی امد به من گفت شورت خودت دربیار من در اوردم و وقتی کیر من دید امد جلو و به کیرم دست زد وگفت تو با مامانت میری حموم مامانت به تو کاری نمیکنه من چون نمیدونستم منظورش چیه گفتم نه بعد خودشم شورت سوتینش در اورد ووقتی من کسش دیدم به خاله گفتم خاله چرا انجای تو مو نداره بعد خاله گفت چرا باید داشته باشه گفتم اخه برای مامانم داره(مامانم کسش خیلی مو داشت که بعدها فهمیدم بابام دوست داره از طریقه خاله فهمیدم) بعد خاله خندید وامد دوباره به کیرم دست زد وگفت خاله بزرگ میشی میفهمی هر وقت به کیرم دست میزد یه حس خوبی داشتم یه چند دقیقه داشتیم خودمون میشوستیم که خاله به من گفت بیا پشت تو بشورم ون رفتم جلو خاله خاله روی صندلی نشسته بود وقتی رفتم جلوش و پشتم بههش کردم و روی زمین نشستم که خاله پشتم بشوره که حس کردم یه چیز داغ به پشتم خورد وقتی بر گشتم دیدم خاله داره میشاشه وقتی من ان صحنه به یاد موندنی دیدم یه تلنگور باری من شود که از یچگی یه حس خاصی به خاله داشته باشم (بعد ها فهمیدم خاله دوست داره شاشیدنش یکی ببینه چون میگفت تحریک میشه برای سکس و با شوهرش این کار میکرده هر وقت راه میداده) دقیقن یادم وقتی شاشید من امدم بلند شم نزاشت و من بهش گفتم خاله من شاشی شدم که امد کیرم گرفت و منو به سمت خودش کشیدو تو اغوش خودش کشید وهی میگفت عزیزم بعد دو سه دقیقه من رها کرد و امد من شست و رفتیم بیرون ولی ای جریان برای من خیلی لذت داشت و دوست داشتم برای همین هر چند وقت یک با خاله میرفتم حموم خاله خیلی دوست با من این کارو بکنه

چندسالی ادامه داشت تا این که من به سن 9 -10 سالگی رسیدم مامانم دیگه نزاشت من با خاله برم حموم .و من همیشه به خالم نظر داشتم تا این که دوسال پیش یه روز دیدم دختر خالم به من اس ام اس عاشقانه داد ومیداد بعد فهمیدم من دوست دار و من چون از دختر خالم خوشم میومد جوابش دادم و کار به جای رسید که برای زندگی مشترک صحبت میکردیم یه روز من به اون درباره سکس نظر خاستم البته اس ام اس اوایل بود بعد حضوری یا من خونه اونا بودم یا اون خونه ما خاله مامانم خبر نداشتن ما برای چی پیشه هم میریم و فکر میکردن برای درس اخه ما برای درس خیلی پیشه هم میرفتیم البته بیشتر اون میومد تا من کمکش کنم و قتی ازش پرسیدم اخه تا حالا درباره این چیزا با هم حرف نزده بودیم وقتی پرسیدم دیدم راحت جوابم داد که دیدم اونم خوشش میاد یه چند وقتی از این جریان گذشت فکر کنم 6 ماه میشود که یه روز به من گفت دوست داری با کی سکس داشته باشی به جوز من من گفتم ابه مامانت که گفت چرا من کل جریان گفتم . یه روز به من گفت اگه زنت بشم قول میدم مامانم برات جور کنم (راستی خاله 6سالی میشود شوهرش مرده بود) بعد از مامانش میومد به من فیلم عکس که لخت شودن مامانش به من نشون میداد خیلی به من حال میداد چه ای که از عقب میکردمش چه از او بهتر برام از بدن لخت خاله فیلم نشون میداد تا این که من و نگار دختر خالم با هم ازدواج کردیم واز اون خونه رفتیم تا این که یه روز به من گفت من میخوام مامانم برات جور کنم یه روز که نگار 7 ماه حامله بود و چند وقتی بود سکس از جلو نداشتیم به من اس ام اس داد که امروز خودتو اماده کن که میخوام به ارزوت برسی وجون مه همیشه ساعت 17 خونه میام وقتی رفتم دیدم کسی نیست جلو تر که رفتم دیدم کسی حمام هست در که زدم دیدم خاله در باز کرد وپشت در وایساد و گفت نگار اوردم حموم که بعد فهمیدم نقشه زنم این بوده که به مامانش بگه بیاد ببرش حموم چون حامله هست تنها نمیتونس بره و من هم وقتی امدم با یه نقشه دیگه بکشه داخل .خلاصه خاله در بست 5-6 دقیقه دیگه دیدم یه صدا امد من ترسیدم رفتم دمدرب حمام گفتم چی شود که زنم گریه میکرد وخاله ترسیده بود من صا زد که خاله گفت چادور من بده بیا داخل ببین نگار چی شوده من نمیتونم بلندش کنم من هم فکر کردم واقعا چیزی شده کهخاله دور خودش چادور پیچید ومن رفتم تو که زنم تا من دید چشمک زد و من فه میدم چیزی نشوده وقتی رفتم زنم بلند کنم ان لباس من کثیف کرد من بلندش کردم یه2- 3دقیقه بد حالش مثلا خوب شوده که به من گفت لباست در بیار وخودتو بشور که من گفتم جلو خاله که نمیشه که گفت خالهت که قریبه نیست بعدلباس من در اورد وبایه شورت وخاله هم با یه چادور دورش من تماشا میکرد که زنم بدونه اینکه به من بگه از پشت شورتم کشید پایین و قتی کیرم خاله دید احساس کردم چشاش شوده شیشتا ومن گفتم با با خاله اینجاست که زنم گفت نترس خالتم باید چادرش ورداره که خاله گفت یعنی چی که زنم گفت احمد اگه قرار کاری کنه من این جا هستم به تو که کاری ندار که چادر خاله را از سرش کشید و وقتی او بدن دیدم دیدم چه قدر نسبت به جونیش بهتر شوده و زنم دید من دارم نگاه میکنم گفت احمد شیر این سینه را من خوردم تا به اینجا رسیدم و من از اینجا به دنیا امدم کس خاله را نشان میداد که خاله گفت خجالت بکشید بعد زنم امد و با من لب دادن و با کیرم بازی کردن بعد2 دقیقه امد برام ساک زدن بع امد ا کیرم گرفت وگفت بکون تو کونم که من یه نگاه به خاله کردم دیدم دار با خودش ور میره که به زنم اشاره کرد به من گفت وقتشه که من رفتم سمت خاله که چشمش بسته بود و با خودش ور میرفت من دستم گذاشتم رو دستش به خودش امد که من به اون گفتم میخوام شاشیدنت ببینم که به زنم نگاه کرد که زنم گفت ای امروز شوهر شوماست که خاله امد و من سینش گرفتم وبلندش کردم و خودم جلو کسش و یه لیس زدم به کسش که دیدم مثل چشمه داره میشاشه من بیشتر تحریک کرد وکیرو کردم تو کسش که یه اه بلند زد و گفت 6 ساله کیر ندیدم و یه 6-7 دقیقه تلمبه زدم و همیه ابم خالی کردم داخل کوسش وبعد 3-4 دقیقه بلند شودم زنم از پشت کردم جلو خاله وهر سه بعد اون روز هفته یه با باهم سکس سه نفره داریم .راستی زنم به پسر به دنیا اورده و من به خاله گفتم باید بچه من هم کس بدی هر از چند گاهی میریم حموم دول بچم میکنم تو کس خاله وه به هش میگم باید از امروز تمرین کنه . ببخشید اگه خیلی شد خاطره ما.

نوشته:‌ احمد


👍 3
👎 10
368561 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

433136
2014-08-27 13:56:17 +0430 +0430

عنوان داستانت خیلی تخمی بود
از رو کنجکاوی آخرشو خوندم دیدم خیلی بدجور مخت ریده
خدا شفا بده

4 ❤️

433137
2014-08-27 14:00:12 +0430 +0430
NA

majloghe injori dg nadide bodam.shakh dar avordam.
ya ma koskholim ya melat maro koskhol gir avordan.
wacko

1 ❤️

433138
2014-08-27 14:01:35 +0430 +0430
NA

آخر غلط املایی هستی تو که …

0 ❤️

433139
2014-08-27 14:02:22 +0430 +0430
NA

سروته داستانت خیلی فراتخمی تخیلی بود
املاء هم که صفر

0 ❤️

433140
2014-08-27 14:03:55 +0430 +0430
NA

یعنی نگارش و جفت و جور کردن افعال و کلماتت تو حلقم
من اهل فحش دادن نیستم ولی ریدی با اون متنی که نوشتی((بیاد یاور تغرول))

0 ❤️

433142
2014-08-27 14:14:11 +0430 +0430
NA

یعنی ریییدم تو اون داستانت دیگه از این کس شعرا ننویس

0 ❤️

433143
2014-08-27 14:14:33 +0430 +0430
NA

باز سکس با محارم، حالم داره به هم می خوره.

0 ❤️

433144
2014-08-27 15:27:52 +0430 +0430

خیلی جالبه شوهر خاله چندین سال پیش مرده اما خاله 6 ساله کیر ندیده.
پس خاله جنذه هست
تو هم کونی.

0 ❤️

433145
2014-08-27 15:51:00 +0430 +0430

کیرم توکون زنت و مادرزنتو پسرتو پدرزنتو ننتو باباتو کلیه اقوام نسبی وحسبی

0 ❤️

433146
2014-08-27 16:38:54 +0430 +0430
NA

clapping کس نگو مومن

0 ❤️

433147
2014-08-27 16:49:32 +0430 +0430
NA

خودت فهمیدی چی نوشتی شاسکول؟ شاشیدم تو داستانت مرتیکه

0 ❤️

433148
2014-08-27 17:16:17 +0430 +0430
NA

فقط آخر داستانو خوندم . خیلی کیری بود

0 ❤️

433149
2014-08-27 17:16:56 +0430 +0430
NA

jakesh in hame neveshti sexo tu 1 khate akhar tarif kardi jaghi

0 ❤️

433150
2014-08-27 17:50:38 +0430 +0430
NA

بازم سکس با محارم کیر همون طالبانو داعش تو کون افغانیت.

0 ❤️

433151
2014-08-27 19:07:19 +0430 +0430
NA

kir too kose khart

0 ❤️

433152
2014-08-27 22:07:41 +0430 +0430
NA

نخوندم فقط خواستم بگم شاش سگم تو حلق تو وخاله جونت. نوش جونت.

0 ❤️

433153
2014-08-27 22:15:38 +0430 +0430
NA

:-P ridi bow ba in dastanet

0 ❤️

433154
2014-08-27 22:58:24 +0430 +0430
NA

کسکش دو پاراگراف اولو خوندم گه گیجه گرفتم
دیوث عوض اینکارا برو یکم رو املا و نگارشت تمرین کن

0 ❤️

433155
2014-08-28 01:44:10 +0430 +0430
NA

جالبه…سکس با محارم داستانش هر روز بیشتر میشه…انگاری یه گروهن که میخوان این تفکرات تخیلی و حاصل جق زدن رو عملی کنن…
مخالفین: http://shahvani.com/topics/مخالفین-سکس-با-محارم

0 ❤️

433156
2014-08-28 01:53:20 +0430 +0430
NA

آخه من چي بگم … دوستان بيايد با نخوندن داستاناي سكس با محارم به اين جامعه اي كه داري به سمت لاشي شدن ميره كمك كنيم … من كه نخوندم

0 ❤️

433157
2014-08-28 06:52:04 +0430 +0430

kir Too Oon maghzet,ba in fanteziyee tokhmit!!!

0 ❤️

433158
2014-08-28 06:52:27 +0430 +0430

چند سالته عزیزم مطمئنی هنوز 7-8 سالت نیس؟ توهم زده طفلکی

0 ❤️

433159
2014-08-28 07:59:00 +0430 +0430

از نوع بیانت میخوره یه افغانی ساکن تهران باشی biggrin

0 ❤️

433160
2014-08-28 10:17:20 +0430 +0430
NA

من مادرتو گائیدم هست .خواهرکسده هست .من 48 سالم هست هست .ریدم تو داستان نوشتنت هستتتتتتتتتتتسسسسسسسسسسسستتتتت

0 ❤️

433161
2014-08-28 11:41:36 +0430 +0430

تخمی تخیلی بود …

0 ❤️

433162
2014-08-28 11:58:57 +0430 +0430
NA

با نظر جمشید مانکن موافقم فقط اینو اضافه کنم که اگه عنوان داستانت((همه چی با دیدن شاشیدن شوهر خالم تموم شد))میبود به واقعیت نزدیک تر بود yes3

0 ❤️

433163
2014-08-28 12:38:27 +0430 +0430

koshkole palashte majlogh kir to dastanet ke eyne khodeto zaneto bachato kharet kiri bud shir khare ta kir kharato gaeedam maharem nenevis osgole jaghi

0 ❤️

433164
2014-08-28 15:09:11 +0430 +0430
NA

ننویس کچل جلقی کله کیری
همون دو خط اولو خوندم انقد نگارشت کیری بود و غلط املایی داشتی بیخیال شدم
برج خلیفه تو کونت

0 ❤️

433165
2014-08-28 15:21:09 +0430 +0430

عجب لهجه ای داری تو !!!
از افغانستان هم داستان میذارید ؟
این چی بود دیگه!؟

0 ❤️

433166
2014-09-05 06:55:54 +0430 +0430

از کفش تنتاک باید استفاده کنی

0 ❤️

433167
2014-09-13 16:28:25 +0430 +0430
NA

اسگل افغانی کله جغی برو گمشووو

0 ❤️

433168
2014-11-21 16:10:35 +0330 +0330

آخه یکی بگه جوجه
تو اون موقع شاشت کف میکرده که بیای از این کس ها تف بدی
باز یکی از مجهول العقل هاو جرقی دیگر

0 ❤️

433169
2014-12-09 18:02:47 +0330 +0330

kheili mozakhraf booooooood

0 ❤️

433170
2015-01-26 09:02:44 +0330 +0330
NA

کس شعره بابا

0 ❤️

433171
2015-03-08 04:20:03 +0330 +0330
NA

اخه مگه مجبورتون کردن داستان بنویسید
این چرت و پرتها چیه اخه

0 ❤️

433172
2015-05-10 12:17:26 +0430 +0430
NA

دهنتو تاحالا کمدی از این باحال تر نشنیده بودم biggrin

0 ❤️

533496
2016-03-16 11:42:16 +0330 +0330

تشعشعات پوسیده ذهن کیری یک جقی کیری تر از کیرش بود که نصفشو فقط خوندم
جقییییییییییی

0 ❤️

534509
2016-03-26 10:08:15 +0430 +0430

ridi

0 ❤️

543250
2016-06-01 09:26:53 +0430 +0430
NA

کسخلت باد کرده باید عملش کرد
اگه به 100تا میمون نوشتن یاد بدی عمرا همچین کس و شعری به ذهن یکیشون خطور کنه
به نظر من کس گفتن و کهر های احمقانه کردن از نشانه های انسانیته

0 ❤️

549411
2016-07-18 15:21:53 +0430 +0430

بدبخت ، چادور چیه ، افغانی
بدبخت جقی یه دقیقه جق نمیزدی تا بفهمیم چی میگی

0 ❤️

559019
2016-10-04 08:01:14 +0330 +0330
NA

fuck your mind

0 ❤️

570439
2016-12-26 22:53:41 +0330 +0330

بچت دیگه چه بی غیرتی بشه…ضمنا خاک توسرت باداستانت لکنت زبون داری که داستانت خش داره؟کوس خل

0 ❤️

579740
2017-02-17 03:21:38 +0330 +0330

چقد شعرکس بود مردیکه سیر تو کیبیل

0 ❤️

645634
2017-08-16 10:48:26 +0430 +0430
NA

با اینکه داستانت همش تخیلی بودصحنه شاشیدن خاله تو تصور کردم کلی حشری شدم

0 ❤️

689491
2018-05-24 10:34:32 +0430 +0430

saeed_hbl ؛ مزدور سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در این سایت . یک عده جوان میان این سایت، داستان(راست یا دروغ ) مینویسند که تماماً ناشی از محدودیت دین اهریمنی اسلام و بخصوص مذهب جعلی ، دروغ و من درآوری شیعه است با 80 میلیون اهل تشیع در 8/5 میلیارد انسان !!! که خیلی از آن 80 میلیون نفر هم دیگر به این مذهب جعلی اعتقادی ندارند و اجباری با تولد به آنان تحمیل گشته است … ؟!!!، ونیز نشات گرفته از محدودیت اعمالی برای جوانان ایران در این 39 سال از طرف رژیم جمهوری اسلامی که دست نشانده حزب دموکرات آمریکا در ایران است از جیمی کارتر تا باراک اوباما … در ضمن چپاول 5000 میلیارددلار ثروت همین مردم ـــ جوانان ایران توسط سران رژیم از اصلاح طلب تا اصولگرا … و انتقال آن به کشور اربابشان روسیه گرفته تا کانادا ، آمریکا ، انگلستان و …به همراه فرستادن توله سگها و ژن خوب های خود به همان کشورهایی که امت عوام همیشه احمق در صحنه را وادار می کنند به آنها مرگ بر … بگویند و… ؛حالا saeed_hbl ؛ مزدور سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در این سایت آمده وبا شیادی تمام حرفهای کذب مطلق توام با شعار تحویل مردم میدهد … باید رید در هیبت الله و 14 معصوم وقران خرافه اینها …

0 ❤️

698318
2018-06-30 01:15:42 +0430 +0430

کیرم تو ذهنیتت احمد جان (dash)

0 ❤️

764710
2019-04-30 11:51:28 +0430 +0430

خوب بود
بازم از خاطراتتون بگید

0 ❤️

884869
2022-07-14 03:28:13 +0430 +0430

من تا حالا نظر نداده بودم اما داستانت انقدر تخمی بود که وادارم کرد بنویسم که ریدی داداش آب قطعه

0 ❤️