Sun 1985:
روزا میگذشت تا اینکه ی روز محسنینا خونه ما مهمون بودن محسن همش دید میزد و با اسما شوخی میکرد و سربسرش میذاشت
تا کم کم حرف افتاد و قرار ی مسافرت و گذاشتن که بریم شمال
منکه میدونستم جریان چیه یکم نه اوردم که محسن میگفت بابا این چ گناهی کرده اصلا تو نیای من با خودمون میبرمش که منم گفتم باشه حالا ببینیم چی میشه
خلاصه بعد چند هفته رفتیم شمال ی ویلای بسیار بزرگ و قشنگ که مال دوست محسن بود
استخر باغ بزرگ لب دریا ی دوبلکس توپ وسط باغ نزدیک نمک ابرود
تو راه تا با محسن تنها میشدیم از اسما میگفت و با من ور میرفت و… حتی ی جا که بچه ها رفتن دستشویی یکم براش ساک زدم
خلاصه شب شام و زدیم و محسن دوتا شیشه ودکا اورد نشستیم و شروع به بازی کردیم و خوردیم از گل یا پوچ گرفته تا هربازی که توش محسن بتونه ی کرمی بریزه
شروع کردیم ب بازی پاسور ۷ نمیدونم چی چی بود اسمش محسن می شد شاه حکمای عجیب غریب میکرد
مثلا یبار که من دزد بودم و محسن شاه حکم کرد باید بوسم کنه که همه تعجب کردن اونم گفت شما چ منحرفین ما دایی و خواهر زاده ایم اشکال نداره که خلاصه بوسم کرد که زنامونم میخندیدن
یبار دیگش اسما دزد بود حکم کرد اسما پرید تو استخر که لباساش چسبید به بدنش و محسن به خواسته دلش رسید
سرتون و درد نیارم رقص محسن با اسما . من شبیه دخترا برقصم . و حکم محسن که هی مشروب میداد ب اسما و زنش همه خسته بودیم که حکم کرد اسما بره تو استخر دوباره که خودشم رفت و ب خانومشم گفت بیا و منم که خودم رفتم
تو اب کلی مثلا شنا یاد اسما میداد و به هر بهونه ایی دست مالیش میکرد
زنا بعد شنا رفتن لباس عوض کنن و بخوابن و گفتن که کی تو کدوم اتاق میخوابه
محسن شروع کرد ب صحبت درباره اسما و اون شب … میگفت ب تو حال داد گفتم اره خیلی پرسید دوست داشتی امروز کارام و سرمو تکون دادم گفت ی چیز بگم ناراحت نمیشی؟
گفتم چی مثلا گفت واسه امشب ی نقشه دارم گفتم چی ؟ گفت کلی مشروب دادم بهشون که نفهمن شب چ خبره اینا رو که میگفت دستم و برد رو کیرش و منم مالیدمش اونم دستشو کرد تو شورتم و میمالید و انگشتم میکرد
یکم که گذشت وومدیم بیرون و رو صندلی نشست و براش خوردم یرم و میمالید همش جون جون میکرد که گفت بخور که میتواد بره تو کس زنت سرم و اوردم بالا گفتم چی ؟ گفت بخور میفهمی بعد یکم خوردن دستم و گرفت اورد بالا دوتا اتاق بود گفت سمت چپی اسما خوابیده و سمت راستی فاطمه زن محسن گفت برم تو اتاق اسما ببینم خوابه یا نه رفتم خواب خواب بود اومدم بیرون گفتم خوابه گفت تو برو پیش فاطمه بخواب منم پیش اسما ولی دست بهش نزنی از خواب بیدار شه گفتم میخوام ببینم چیکار میکنی گفت اگه بیدار بشن میگیم مست بودیم اشتباهی رفتیم اتاقارو نترس برات فیلم میگیرم عزیزم گفتم بذار از اسکایپ ببینم که گفت نه فیلمشو بگیریم بهتره بعدانم میبینیم خلاصه رفت منکه اومدم اروم خوابیدم ولی محسن (از روی فیلم میگم ) رفت زیر ملافه و شروع کرد نگاه کردن اسما و با احتیات دست کشیدن روتنش اسما انگار بیهوش بود اصلا تکون نمیخورد
محسن پرو تر شده بود شروع کرد ب دست زدن ب سینه هاش و خوردن گردنش اسما شهوتی شده بود ولی مشخص بود نمیتونه حتی چشماشو باز کنه
شرت اسما رو دراورد کیرشو از پشت کرد تو کسش همشم سر اسما رو میچرخوند سمت بالشت که نکنه ببینتش خلاصه کرد و کرد بعد بلند شد شدوع کرد لیس زدن کس و کون اسما انگشتش تو کون اسما میرفت و کسش و میخورد شال اسما رو اورد و چشماش و بست اسمام چون عادت داره من چشماش و میبندم خودش همکاری کرد حالت داگ استیل شد محسن اومد جلوشو کیرشو داد تا اسما بخوره و از بالا با سوراخ کونش ور میرفتو انگشتاشو میکرد تو دهن اسما خیس میشد میکرد تو کونش و با اون دستش میزد رو کونش
اسما که خسته شد رفت پشتش و کیرشو اروم اروم کرد تو کونش بعد ۱۰ دقیقه ایی ابشو ریخت رو کمرش و با صدایی اروم گفت همینجوری بمون الان میام برم دستمال بیارم
اومد تو اتاق ما گفت پاشو بیا رفتم در گوشم گفت میری ابم و از رو کمرش لیس میزنی و کسشو کونش و میخوری تا ارضا شه منو هول داد سمت اتاق رفتم تو دیدم اسما قنبل کرده رو کمرش کلی اب شروع کردم ب لیس زدن تا همش و خوردم اسما میگفت چیکار میکنی مگه توام اب دوست داری شیطون و چشماش و باز کرد گفت چندشت نمیشه گفتم نه گفت ولی خیلی حال داد از رو کمرم لیسش زدی کلی کس و کونشو که بوی کیر محسن و میداد لیس زدم تا ارضا شد و خیلی زودم خوابش برد
محسن اروم در زد رفتم جلو در گفت گوشیمو بده کونی خودتم بیا بیرون
تا رفتم بیرون دستم و گرفت نشوند و کیرشو کرد تو دهنم
بعدش گفت حولتو بردار بریم دریا رفتیم لب دریا کلی حال داد شنا و لب بازی و کلی کونم و لیس زد و کرد من و اومدیم خوابیدیم فیلم و ازش گرفتم و شب نگاه کردم ابم اومد وقتی دیدم زنم زیر محسنه یعنی کیری که همیشه تو من میرفته تو کون زنمم رفته نمیدونم چطوری و کی خوابیدم ولی شب خوبی بود
نظر بدید
نوشته: محمد
بعضی داستانا رو باید یه دور بخونی تا بفهمی چی به چیه و واسه خالی نبودن عریضه دوتا بد و بیراه بگی و بری !..
بعضی داستانا رو همون چند خط اولو که بخونی متوجه میشه فحش آبداراتو باید بذاری دم دست تا نثار نویسنده دست به دول کنی …
یه سری نوشتههام هستن که اصلا نیازی به خوندن ندارن . همون تیتر نوشته رو که میبینی باید کیرتو دراری و کاندوم بزنی و راهی سوراخای پایین و بالای نویسنده کونی و لاشی داستان کنی .
الان این لاشینامه یه چیزی تو مایههای همین مورد سومه . اسم چستانو که میبینی دوتا تف پرملات بنداز سر کیرت و نثار دهن گهی نویسنده چستان کن . البته کیر حرمت داره ولی فعلا چیز کلفتتری دم دست نبود حوالهت کنیم لاشیزاده .
اونوقت ببینم یه همچین چسنامهای قراره دنبالهدارم باشه ؟ قسمتای بعدی کیر خودمو کثیف نمیکنم ، کیر قاطرای بارکش کولبرهای مرزی رو وقتی دارن سیگار قاچاق از کردستان عراق میارن آماده میکنم برات …
خداوکیلی اون یه نفری که این چسنامه رو لایک کرده بیاد معرفی کنه خودشو با جمال کیریش آشنا بشیم ! بعید میدونم غیر از خود نویسنده لاشی کس دیگهای همچین گهی بخوره !
چطوری عنآقا ؟
با احتیات (dash)
کاربرای سایت و خوانندگانِ داستان انقدر برات بی ارزش هستند که حتی حاضر نشدی یکبار این جلق نامه ات رو قبل از ارسال بخونی و غلط املایی های تخمی تخیلیـ.ت رو تصحیح و پاک نویس کنی !
خاک بر سرِ غیرت و مردانگیت که علاوه بر کوون دادن و ساک زدن ، زنت رو هم به حراج گذاشتی !
من اسم داستانو دیدم فقط امدوم فحش بدم ولی دیدم دوستان زحمتشو کشیدن فقط بهت میگم نکن اینکارا رو زشته جقتو بزن ولی آبتو نپاش رو کیبورد ارسال کن واسه شهوانی!
از تو کسکشتر تو روزگار پیدا نمیشه البته نباید بگیم کسکش هم پیش تو درجش بالاتره
من متوجه یک نکته خیلی خیلی جالب توی داستانها شدم!! کسانی که زن ندارند و مجرد هستند، داستان زن خیالی خودشون رو مینویسن که براحتی جلوشون میده!!
اونایی که خواهر ندارند از خواهر مینویسن و همینطور ادامه بده و برو تا آخر…
من مطمئن هستم که نویسنده مجرد است ولی یه قسمت داستان که خودش اوبی هست رو راست نوشته!! بقیه زاییده فکرش هست!!
جناب Pesareh_bokon4
این قسمت از حرفات رو فقط معنی کن :
من شب تا صبح زنش رو در اوضاع مدل ها کردم
این مورد دوم رو هم که تعریف کردین من تا حالا از زبانِ هزاران نفر شنیدم !
یه مرد متاهل و کـونی که برای کُـننده شرط میذاره : اگه میخوای همسرم رو بکنی باید خودمو هم بکنی !!
نمیدونم چرا همیشه تو جمع های دوستانه و مجردی یک نفر هست که این داستانو تعریف کنه ?
فاااااااک
کیری کس پرشده کون پاره انم گرف از داستانت بیا برینم تو حلقت از آدم کونی بعید نیس اینکارا برو خودتو درمان کن کسمغز
این نتیجه یک حروم زادگی هست که میاد همون حروم زاده این تخیلات انی شو به معرض نمایش در میاره. تخم حروم: یعنی همین فردی که این چستان رو نوشته. نتیجه همبستر شدن یک خوک با مادر ایشان می شود این حروم زاده
بيا تا جوري بكنمت و زنتو بكنم(البته اگه خودش خواست)
كه واسه دفعه بعدش لحظه سماري كني
بعضی داستانا رو باید یه دور بخونی تا بفهمی چی به چیه و واسه خالی نبودن عریضه دوتا بد و بیراه بگی و بری !..
بعضی داستانا رو همون چند خط اولو که بخونی متوجه میشه فحش آبداراتو باید بذاری دم دست تا نثار نویسنده دست به دول کنی …
یه سری نوشتههام هستن که اصلا نیازی به خوندن ندارن . همون تیتر نوشته رو که میبینی باید کیرتو دراری و کاندوم بزنی و راهی سوراخای پایین و بالای نویسنده کونی و لاشی داستان کنی .
الان این لاشینامه یه چیزی تو مایههای همین مورد سومه . اسم چستانو که میبینی دوتا تف پرملات بنداز سر کیرت و نثار دهن گهی نویسنده چستان کن . البته کیر حرمت داره ولی فعلا چیز کلفتتری دم دست نبود حوالهت کنیم لاشیزاده