منو خاله مهوشم در شب تابستان

1395/01/09

با سلام.این خاطره مال حدودا 12 سال قبله.اون موقع من 16 ساله بودم.تابستون بود.خونه مادربزرگم ویلاییه .هنوزم توی همون خونه هستند.تابستونا من پیش اونا بودم .ما اکثرا توی حیاط میخوابیدیم.من و 2 تا خاله هام زیر یه پشه بند.یکی از اونا 19 سالش بود و مهوش 17 سال.یه شب حس کردم یه چیز داره لبمو میک میزنه.حس خوبی بود.چشامو باز نکردم میخاستم همون حس تکرار بشه.هر شب همین کار تکرار میشد.من بدنم میلرزید.میترسیدم اما دوس داشتم اون حسو.
مهوش جون قدش 160 وتقریبا لاغره.باسن معمولی داره اماپستون هاش گرد و سفت هستند.
شب رویایی من اون شبی بود که مهوش حسابی شهوتیم کرد.داشت ازم لب میگرفت.منم ناخوداگاه دستمو انداختم دور گردنش .شروع کردم لب گرفتن. بعد از چند دقیقه یدفه دستشو برد توی شرتم.مالید .بعد ازون یواش یواش شورتمو با شلوارم در آورد.
وای داره چیکار میکنه.باورم نمیشد. داشت ساک میزد.اینقد ساک زد که دیگه حس کردم نمیتونم تحمل کنم.حسابی قربون صدقم میرفت…شلوارمو پام کرد ومنو گرفت تو بغلش .خوابم برد.
فردا شبش دوباره همونکارو کرد.اما ایندفه خودش لخت لخت شد.جالب اینجا بود که گلرخ خواب سنگینی داشت و به این آسونیا بیدار نمیشد.گلرخ سمت راست و مهوش سمت چپ من میخوابیدند.
مهوش لخت لخت بود.منو لخت کرد.اول ساک زد.بعد مدتی خودش نشست رو کیرم.هر کار می کرد نمیرفت داخل.خیلی تنگ بود.خلاصه بعد کلی تلاش موفق شد.قشنگ رو شکمم نشسته بود.کلی بالا و پایین شد باز همون حس بهم دست داد بعد چند دقیقه گفت آبت اومد؟
گفتم چی ؟ آب چیه؟ گفت جون همشو ریختی توو کوونم. وای عاشقتم.
ازون به بعد هرشب کار ما شده بود سکس.دیگه کم کم من راه افتادم.بیشتر وقتها خونه خالی میشد ما هم تا میتونستیم با هم حال میکردیم.تا این که ازدواج کرد.
اما من فکر میکردم بعد ازدواج دیگه دور منو خط میکشه . نه اون حریص من شده بود.الان دیگه مثه قدیما هول هولکی و با ترس و لرز نیست.خیلی راحت و ریلکس از جلو منو بیمه کرده.

دوستان منتظر نظراتتون هستم.هرچند نگارش ظعیفی دارم اما همه نوشته ها حقیقته.
نوشته: شهرام


👍 4
👎 8
91968 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

534891
2016-03-28 21:17:50 +0430 +0430

کیرم تو ای داستانت وی وی وی !!

0 ❤️

534896
2016-03-28 21:27:33 +0430 +0430
NA

کیرمممممم تو خودت و داستانت تخمشو نداری ننویس دیوث با این داستان تخمین کیرم دیگه شق نمیشه که اه اه اسکای ناموسا

0 ❤️

534901
2016-03-28 21:34:05 +0430 +0430

سیکیم اغزین گووت ورن

0 ❤️

534902
2016-03-28 21:35:01 +0430 +0430

آبه من که نیومد

0 ❤️

534968
2016-03-29 04:56:49 +0430 +0430

هر چند که میدونم داستانت کسشره ولی خدایی خجالت نمیکشی به خالت حس داری؟
دوستان ممنون میشم این داستانهای کسشر رو تحریم کنید

1 ❤️

534996
2016-03-29 07:59:59 +0430 +0430

تخیلی جقی (erection)

0 ❤️

535029
2016-03-29 11:49:09 +0430 +0430
NA

اینجا برای بعضی دوستان نویسنده شده جایگاه تخلیه ی فانتزی ها و آمال و آرزو ها و البته عقده ها
به راستی که چه خوب جزییات 17 سال پیش بر حافظه ات نقش بسته
چطور از آه آه گفتن و قربون صدقه رفتنای خالت، اون یکی خالت بیدار نشد؟
تو خواب زمستونی بوده ؟

0 ❤️

535030
2016-03-29 11:51:40 +0430 +0430

به داستان کاری ندارم ولی اون یکی خالت واقعا بیدار نشد .مگه میشه؟

0 ❤️

535076
2016-03-29 19:02:01 +0430 +0430
NA

گه خوردی
بیشتر از همه اونجایی که گفتی وسط دوتا خالت میخوابیدی
حتما برو تحقیق کن ببین بابت کیه، چون مادرت تو همچین خونه ای بزرگ شده
اگه اینا رو راست گفته باشی معلومه مامانت تابستونا تو رو میفرستاده خونه باببا بزرگت که تو خونه مزاحمش نباشی

0 ❤️

535130
2016-03-29 21:52:34 +0430 +0430
NA

اشفع کل مرضانا

0 ❤️

535152
2016-03-29 23:29:48 +0430 +0430

دوستان واسه منم یه فوش میذاشتید 🙄

0 ❤️

535176
2016-03-30 06:46:54 +0430 +0430

كيبوردم از پهنا تو كون اون خالت كه خودشو زده بود به خواب(ازقديم گفتن اون كسى كه خوابه رو ميشه بيداركرد ولى اونى كه خودشوزده به خواب رو نه)
ولى در كل رويا پردازيت خوبه-ازمسئولين خواهشمنديم يك قسمت هم برايه"روياهاى سكسى"درنظربگيرند.

0 ❤️

535318
2016-03-30 20:36:53 +0430 +0430

آخه تو اون موقع 16 ساله بودی کیرت کجا بود ک بخواد داخل نره ب دلیل تنگی کس خالت…برو همون کدو تنبل رو سوراخ کن بزار توش نمیری از جق زدن

0 ❤️

535478
2016-03-31 20:53:14 +0430 +0430
NA

چه بی پدریه خالت که شما اینقدر سکس کردین اون بیدار نشد برو بابا اوسکل پدرته حداقل یه دروغ خوب می گفتی با خاله ی جندت بی ناموس

0 ❤️

536757
2016-04-09 21:27:30 +0430 +0430

خالت نمونست

0 ❤️

714310
2018-08-31 11:17:20 +0430 +0430

جنده رو باید کرد

0 ❤️

976689
2024-03-25 23:10:00 +0330 +0330

احمد کجایی بیا به دادمون برس لطفا

0 ❤️