من و مهین جون

1395/02/28

سلام به همه.چه اونایی که زحمت میکشند وفحش میدن چه اونایی که تعریف میکنند.من تا بحال 4 تا داستان نوشتم تو این سایت که هیچکدوم رو ندیدم.ولی از اونجایی که از رو نمیرم باز هم مینویسم بلکه بالاخره ادمین یکی رو بفرسته واسه خوندن.
من از بچگی عاشق یه دختر عموم بودم که 4-5 سال از من بزرگتر بود. توعالم بچگی uاشقش بودم و دلم میخواست زنو شوهر بشیم.تو بازی ها هم خودمو زیاد میمالوندم بهش.ولی خب چه فایده؟تا اومدم حالیم بشه و بزرگ بشم و بتونم و بفهمم سکس چیه شوهر کرد. از قضای روزگار هم خودش منو خیلی دوست داشت هم شوهرش و من زیاد خونشون میرفتم .چون شوهرش هم فامیل دور بود.البته vفت وآمد من بعد از 3-4 سال که از عروسیش گذشت شروع شد.بچه هم داشت و من هم زیاد میرفتم و اونجا هم گاهی شب می موندم. ولی هیچ کاری نمیکردم و فقط گاهی به عشقش جق رو میزدم.کلا روال عادی بود و من بخاطر یه سری کار ها که به زبان انگلیسی مرتبط بود و از من برمیومد دایم در رفت و امد بودم. کم کم فهمیدم که اقا رفته سراغ یه زن دیگه و دخترعموی بیچاره ی من هم صداش رو درنیاورده که ابرو ریزی نشه تو فامیل.
حالا من وقتی رفتم خدمت چندتا عکسش رو باخودم یواشکی برده بردم.یعنی بی نظیر بود.حالا به جنبه ی سکسیش برسیم.قدش حدودا بین 165 تا 170 بود و از نظر زیبایی چیزی کم نداشت وعالی بود ولی از قیافه قشنگ تر کس و کونش بود
من تمام جقایی که زدم فقط به عشق مهین و کونش بود.وقتی راه میرفت دیوونه میشدم از تکون خوردنش.با اینکه چادر سرش میکرد ولی نمیشد چشم پوشید.ولی خب با دامن و تی شرت هم میومد و چادر خیلی پوشاننده نبود.تو یکی از مرخصی هام که شب موندم قبل ز خواب نشستیم حرف زدن و درد دلش باز شد.حرف به اونجا رسید که اقا نمیتونه اینو ارضا کنه گوه میخوره میره سراغ کس دیگه.یه ان دیدم کیرم بدجوری سیخه گفتم دیگه تحمل ندارم . پرسیدم مگه ارضات نمی کنه گفت نه بخدا تا میذاره توش 30 ثانیه ای میاد و بعد مث خرس میخوابه . شروع کرد از اخلاق بدش گفتن و گفتم عجب ادمیه بخدا.نمیدونم چرا ولی بی مقدمه گفjم حیف تو بخدا گفت آره بخدا.گفتم باید زن من من میشدی تا بهت میگفتم یعنی چی؟یهو چشاش گرد شد و به شوخی گرفت و گفت گمشو توام
منم جدیش کردم.گفتم نه بخدا .راست میگم. اولا از بچگی عاشق توام. دوما این عوضی که نمی تونه تازه هرز هم می پره بعدشم تو هم ادمی احساس داری و… خلاصه رفتیم خوابیدیم ولی من خوابم نمیبرد.اون تو اتاق خودشون بود من اتاق اینطرف.پاشدم رفتم تو حموم دستشویی جق رو زدم و گرفتم خوابیدم.ولی فکر اون کس و کون نمیذاشت بخوابم.هوا روشن بود که از خواب پریدم.تو جام یه کم کیرمو مالوندم و سیخ شد .بلند شدم رفتم توالت دیدم کرستش جلو آینه است برداشتم مالوندم به کیرم و ترسیدم شوهرش بdدار بشه. اومدم بیرون دیدم ساعت 7 شده.رفتم دیدم کفش شوهرش نیست و رفته سرکار برگشتم برم توالت دیدم در اتاق بازه .انگار دنیارو بهم دادن.
وقتی دیدم تقریبا لخته و فقط کمی از بدنش پوشیدست. رون پاش و ساق پای خوش تراشش دیوونم میکرد.جرات نداشتم برم تو. دم در هی کیرمو می مالوندم ولی بیخودی می ترسیدم شوهرش بیاد یا بچه اش بیدار بشه. کیرم به حد انفجار رسیده بود رفتم تو دستشویی شامپو رو ریختم کف دستم و با کرست شروع کردم.حس کردم دیگه به مخ خون نمیرسه. رفتم دم در اتاق و رفتم تو. نشستم پایین پاش ولی خواب بود.دلم میخواست بپرم روش و جرش بدم ولی می ترسیدم حالا هی با کیرم ور میرم هی قربون صدقه کس و کون میرم. تعمدا صدای خودمو بلندتر میکردم تابیدار بشه.فکر میکردم بخاطر من لخت شده که بمن بده.دیگه حالیم نبود یه کم با دست چپم کشیدم پشت رونش که سریع پرید منم مث سگ ترسیدم. حاوارم پایین کیرم تو دستم و سیخ و کفی و کرستش زیر کیرم رو زمین خودشم چشاش 4 تا شده. پتو رو کشید رو سرش و انگار چیزی ندیده.نمیخواستم برم ولی بلند شدم رفتم تو توالت جوری میزدم که خودش که هیچ فکر کنم همسایه ها هم می شنیدن صدای جق زدنمو. وقتی میخواست ابم میخواست بیاد طوری که مثلا حواسم نیست ولی بشنوه هرچی خواستم گفتم و اخرش گفتم مهین تو حق من بودی که از بچگی عاشقت بودم نه این کس کش. آب که اومد ریختم رو کرستش و گذاشتم جلو اینه.اروم که شدم پشیمون شدم و خودمو شستم و اروم رفتم سرجام.کم کم خوابم برد.
وقتی صدا زد منو ساعت 9 بود که بیا صبحانه بخور.منم با ترس و لرز رفتم و وسطش گفت دم صبحی توی اتاق ما بودی؟(مثلا متوجه نشده)منم گفتم نه گفت اهان گفتم چطور گفت هیچی.داشتیم صبحانه میخوردیم باز راست کردم.گفتم مهین جون من سر حرف دیشبم هستم که باید زن من میشدی گفت میدونم عزیزم ولی نمیشه که من تورو مث یه شوهر نگاه نمیکنم . تازه شدنی نیست اگر میشد هم من نمیخواستم گفتم چرا؟و با پررویی گفتم من که عاشقتم بخدا.گفت فکر میکنی. .من اگر دیدی صبح لخت بودم اون نصفه شب اومد سراغم ولی مث همیشه.با اینکه ازش نفرت دارم ولی دادم بهش ولی پشیمونم کرد.گفتم نتونست؟ گفت نه کثافت یهو گفت بعدش رفتم دستشویی لباس زیرم رو در اوردم صبح هم رفتم شستمش تا اثری از جرم تو نمونه.گفتم چه جرکی؟ گفت خر خودتی کثافت.لبخندی که زد منو پررو کرد.پریدم ماچش کردم و چادرش افتاد ولی چیزی نگفت.کم کم نزدیکش شدم و هی میگفت بچه الان بیدار میشه و خلاصه هر چی التماسش کردم نداد.حتی کمی هم به زور متوسل شدم نداد.انواع ترفن های خوارکوسه بازی رو زدم نداد که نداد.ولی کیرم داشت می ترکید.اون سرو سینه و کس و کون روانیم میکرد.اونقدر کیرم رو مالوندم که خل شدم و درش اوردم.گفت خاک برسرت چه کاریه بکش بالا.گفتم یه خواهش بلند شد بره نذاشتم.هی قسم دادم گفت نه.ولی ازش اونقدر خواهش کردم تا وایسه جلوش جق بزنم تا قبول کرد.از حق نگذریم موقع زدن بهم فاز هم داد منم هرچی خواستم بهش تو اون لحظه گفتم تا ابم اومد خواستم بریزم روش گفت نه نه بریز رو دستمال و… اومد نداد بکنم ولی اون دوتا جق اندازه یه کشتی کس می ارزید.الان که می نویسم چند سال میگذره ولی بالاخره کردمش. درست 2-3 سال بعد که طلاق گرفته بود کردمش که داستانش مفصله.یک سال مدام میکردم تا راضیش کردم برگرده واشتی کنه.شوهرشم خودم راضی کردم.از وقتی اشتی کردن هم سکس نداشتیم فقط گاهی شوخی شوخی انگولکش می کنم
هنوزم میگم محاله کس اینقدر توپ و خوشگل نصیبم بشه
فقط دوستان به یاد انشاهای قدیم نتیجه گیری: گر صبر کنی کس به شما هم میرسه
و بعد اینکه بکنید و بخورید و بدید ولی اسراف نکنید
اگر دلتون سکس باکسی میخواد بهش بگید ولی چس ناله عاشقی نزنید لطفا.خانوما هم لطفا اگر دوست دارید به کسی بدید معطل نکنید مطمئنا پسرا 99٪ پاسخ مثبت میدن.همگی خوش باشید.
خدایی اگر فحش هم میدید قشنگ فحش بدید.مرسی

نوشته: اسی1948


👍 0
👎 6
38516 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

541405
2016-05-17 20:22:14 +0430 +0430
NA

من اصلا از فوش دادن خوشم نمیاد یعنس ارزشی نداره ولی خاک بر سرت با این انشاکه نوشتی بابا ننویسی نمیگن سواد نداریا

1 ❤️

541431
2016-05-17 21:01:12 +0430 +0430

تنها نتیجه ای که میشه از این داستان گرفت مخصوصا اون قسمت 2 تا جق به اندازه یک کشتی کس می ارزید!!! این است که نویسنده از محیط ازاد سایت استفاده کرده و سعی در پخش تعالیم تجقل گرایی دارد!!!

تجقل گرایی : فرقه ای ضاله که به جق های ساده با گلنار اعتقادی نداشته و به دنبال جق های پرهزینه هستند، تجقل گرا گفته میشود!!!

0 ❤️

541513
2016-05-18 11:51:38 +0430 +0430

جا داره از همین تریبون یه تشکری هم بکنم از ادمین محترم که داستانهای دیگهء این دوستمونو تا حالا منتشر نکرده. ممنونم

0 ❤️

541565
2016-05-18 20:58:41 +0430 +0430

کیر دختر همسایمون که دیشب کردت دوباره خشککی تو کونت

0 ❤️

541675
2016-05-19 15:52:21 +0430 +0430

ایشالله خشتک شلوارت از صد جا پاره شه

0 ❤️

541796
2016-05-20 09:11:23 +0430 +0430

Shah x خدا بگم چیکارت کنه با کامنتات دو ساعت می خندم

1 ❤️

541800
2016-05-20 11:32:01 +0430 +0430

نظر لطفتونه علی اقا سپاسگزارم

0 ❤️