من و زنم، اتوبوس اشتباهی

1395/06/06

رفتیم اتوبوس سوار شیم. دیدیم پره. سمت اتوبوس که رفتیم راننده اومد سمت ما گفت عباسی شمایید. خانمم فهمید منتظر مسافرشونن گفت آره دو نفریم. گفت دوساعته منتظر شماییم. برید اون دو صندلی که خالین سوارشین حرکته. سمت اتوبوس که رفتیم، گفتن بلیط دارید؟ گفتم بله. الکی دستامو تو جیبم کردم گفتم نیست. گفت اسمت چیه گفتم عباسی. دو نفره گرفتم. نیگا به لیستش کرد گفت درسته بشین تو اون دو تا صندلی که خالین وقت نداریم. با خانمم نشستیم حرکت کردیم. اصلن ما عباسی نبودیم. زرنگی کردیم.
به محض اینکه نشستیم هر دومون خوابمون برد. برا شام که نگر داشتن، پیاده شدیم. رفتیم دسشویی. قسمت زنونه و مردونه دسشویی جدا بود. بعد رفتم سمت سالن که شام بخوریم. منتظر خانمم بودم که یکی اومد گفت آقای عباسی؟. گفتم بله بفرمایید. گفت حالا به حاجی کلک می زنی در میری. فکر می‏کنی نمی تونیم پیدات کنیم. فهمیدم این عباسیه یه کلکی تو کارش بوده و یه عده دنبالشن. گفتم اشتباه گرفتی. من امیر عباسیم. توی نازی آباد تهران بزرگ شدم. اسم بابامم احمده. گفت آره دیگه ما هم دنبال همون می‏گردیم. گفتم نه داداش من اصلن نازی آباد نرفتم. گفت زر نزن. یه اسم و آدرس الکی درس کرده بودم ناکس همونی در اومد که اونا دنبالش بودن. گفت بلند شو بریم. گفتم کجا. گفت بریم می فهمی. اسلحشو یواشکی نشون داد. بعد اشاره کرد به چن تا غول بیابونی که اطرافمون نشسته بودن. گفت مجبوری بیای. فقط به این دلیل بلند شدم که زنم وقتی میاد این قول بیابونیا با هامون نباشن.
سوار ماشین شدیم. گفتم اتوبوس حرکت میکنه ها. گفتن به درک. بعد منو بردن. به یه خونه رسیدیم. دیدم زنمم اونجاس. اونو قبل من آورده بودن. گفتم باور کنین اشتباه گرفتین. من عباسی نیستم. طرف گفت. گوه نخور. خودم تو اتوبوس بودم دیدم که خودتی. گفتم آقا تو رو خدا ما رو ول کنید. گفت باشه. ولی شما باید یه کاری بکنید. گفتم خوب چه کاری. گفت ببین تو که به حاجی ما کلک زدی باید تاوانشو بدی. یا بیا کیرمو بخور. یا زنتو از کون و کس می کنیم. گفتم پس بیاید این شما اینم زنم. سریع مرجان گفت امیر اینا رو نیگاه چه کیر کلفتی دارن. چه طور دلت میاد تو کونم بزارن.
یکیشون عصبانی شد داد زد آقا رو. حاشا به غیرتت. بچه ها تو کون مرده بکنید. بعدش منو زدن زمین. شلوارمو کشیدن پایین. بعدش به زنم گفتن ببین یا خشک می کنیم توش. یا خیسش می کنی. گفت باشه. اومد تف زد در کونم. یارو گفت اونجا نه باید مال منو خیس کنی. گفت امیر. گفتم باشه تف کن درد نگیره کونم. خلاصه جلو زنم همشون جرم دادن. زنم می خورد اونا می کردن.
این ماجرا تموم شد. 20 سال بعد در حال مرگ بودم. به زنم گفتم یه رازی هست که باید بهت بگم. گفت چه رازی. گفتم قبل از اینکه تو رو بگیرم آبجیت مریمو کرده بودم. منو ببخش. گفت منم یه رازی رو باید بهت بگم. گفتم بگو. گفت اون ماجرا یادته تو سفر تو کونت گزاشتن؟. گفتم آره. گفت نقشه من بود. گفتم جدی؟ گفت آره تو شبا بد جور تو کونم می زاشتی خواستم انتقام بگیرم. گفتم لعنتی. اینو گفتم و مردم. اینکه آخرین لحظه فهمیدم کار زنم بود انگار دوباره تو کونم یه چیزی کردن. اگه یه روز زودتر می فهمیدم که کار زنم بوده حسابشو می رسیدم. ولی ناکس می دونست کی بگه که تا کونم بسوزم.
چشامو باز کردم دیدم همه دارن دور و برم گریه میکنن. در بین جمعیت یکی بود که هیشکی نمی دیدش. فقط من میدیدمش. اومد جلو منو برداشت. برد. نیگاه کردم دیدم هم رو زمینم هم رو پشت یارو. انگار دو تا بودم. اونی که حرکت نداشت زمین بود، خودمم که حرکت داشتم و بقیه نمی دیدن تو کول یارو. یارو منو برد یه گوشه که من همه رو میدیدم ولی هیشکی منو نمی دید. گفت اعتراف کن. گفتم من پاک پاکم. گفت منم فرشته اعترافم. زود باش اعتراف کن. گفتم کدومشونی؟ ازرائیل، میکاییل، جبرائیل؟ گفت نه احمق. من کونگاییلم.
منم یه نیگاه به کفنم کردم گفتم منم امیرم. می بینی چه قدر این لباس سفید بهم میاد. بعدش یه صدایی اومد. کونگائیل سرشو رو به آسمون کرد. صدا گفت: «قال مَن حَتّی تُو کَفً (کفن) هَم خََفَنَم (1). قُل فَمَن کانَت تُو کَفَن هَم بُکُنَم (2)». گفتم عجبا اینجا هنوزم داره سوره نازل میشه. گفت زر مف نزن.
گفتم اسم تو رو نشنیده بودم. گفت با این وضع سانسوری که جمهوری اسلامی برقرار کرده معلومه که چنین اسمی رو هیچ جا نمی شنوی الاغ. جبرائیل و میکائیل این همه اسم و رسم دارن اونوقت من چی. شلوارشو کشید پایین دیدم یه کیر خیلی کوچیک داره. سریع خندم گرفت. اومد سمتم منو خوابوند. شلوارمو داد پایین. کیرشو کرد تو کونم. راحت رفت تو. بعد یهو دیدم داره بزرگ میشه. کونم یهو منفجر شد. گفتم آی خدا. آخه این چه وضعیه هم اون دونیا کشیدیم هم این دنیا. جملم تموم نشده بود که دیدم کیرش رسید تا حلقم. بعد احساس کردم سرش سه شاخه شد. دو تا از بینی هام اومد بیرون یکیش از دهنم. بعدش وسط سینم یهو سوراخ شد. هوا از اونجا رفت و آمد می کرد.
گفت ببین. این کاغذ اینم خودکار. اگه یه لحظه بخای غلط بنویسی با همین حالت تلمبه می زنم. گفتم نه تورو خدا. حرکت نکن. همون جوری وایسا تکون نده هر چی هست می نویسم.

توجه: زمانی که کونگاییل داشت اعترافات برزخیان رو با خودش می برد، این نامه توسط گروهی از جنیان استراق سمع شد. پس شهابی آسمانی گروه جن رو دنبال کرد (سوره جن آیه 8 و 9) و بنده تنها باقی مانده اون گروه بودم که تونستم جان سالم به در ببرم. برای همین به یه خونه ای رفتم دیدم طرف داره جق میزنه و توی سایت شهوانی آن شده. پس با اکانت اون متن اعتراف رو گزاشتم تا مایه عبرتی برای انسانیان باشد. پس آیا تفکر نمی‏کنید ای انسانیان ابله. پس بدانید با شنیدن حق جق می زنید همانا شما از گروه کسکشیانید ای گروه زیانکاران و عصیان گران بی دین.

نوشته: جن با اکانت فازی جوون یک دو سه


👍 25
👎 17
114986 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

553877
2016-08-27 19:19:12 +0430 +0430

ali bood :D

1 ❤️

553889
2016-08-27 20:18:08 +0430 +0430

کس کش چی کشیدی یا خوردی چت زدی.کونی چلغوز کیر گورخر افریقایی تو مغزت با این توهماتتمِ

1 ❤️

553891
2016-08-27 20:19:56 +0430 +0430

خوب بود عالییییی

1 ❤️

553920
2016-08-27 23:11:41 +0430 +0430

این از همون ساقی که امیر تتلو ازش جنس میگیره جنس.گرفته ریدم تو مغزت آلت فیل تو باسنت

3 ❤️

553925
2016-08-28 00:47:11 +0430 +0430
NA

خیلی جالبه ادمین نظرات منوکه درباره مخالفت باگی وزن شوهردارو محارمه منتشررنمیکنه.چرا؟که شاید کسی ازراه کثیفی که داره میره برنگرده.مطمن باشین این سایتا وداستانی محارم وگی وزنا برا نابودی بنیان خوانوده ای ایرانیه

2 ❤️

553926
2016-08-28 00:52:50 +0430 +0430
NA

قوانین این سایت اشغال چیه که میزنه نظرشمامنتشرنشد به قوانین سایت مراجع کنین/

0 ❤️

553928
2016-08-28 01:00:12 +0430 +0430
NA

واقعن فکرمیکنین این سایت وامثال این سایت براسرگرمی وتفریح مادرست شدن؟دارن بی غیرتی وخیانت وسکس بامحارم وهمجنس بازی رو رواج میدن.بیدارشیییییییییییییییییییییین.اونایی که بی غیرت وگی هستن وبه خواهرومادرشون نظرارن بیمارن بهتره خودشونو درمان کنن

1 ❤️

553961
2016-08-28 09:31:48 +0430 +0430

آدرس پارکت رو بده ما هم بریم جنس بگیریم خدایی بد فازی داده بهت …

1 ❤️

553998
2016-08-28 17:32:38 +0430 +0430

خداییش طنز قشنگی بود.دمت گرم .شاد شدم خوندمش ?

0 ❤️

554000
2016-08-28 17:52:24 +0430 +0430

این چی بود الان ؟‌!‌ (dash) 🙄

0 ❤️

554001
2016-08-28 17:56:42 +0430 +0430

زیاد جق میزنی کزخل

0 ❤️

554005
2016-08-28 18:26:23 +0430 +0430

از کجا جنس میخری؟بگو ماهم بریم اونجا

1 ❤️

554008
2016-08-28 18:35:27 +0430 +0430

دیوث حرامزاده با قران هم شوخی میکنی نطفه خوک

1 ❤️

554009
2016-08-28 18:38:08 +0430 +0430

میل لنگ اتوبوس توکونت با این داستان کیری

0 ❤️

554076
2016-08-29 08:36:00 +0430 +0430

خیلی جالب وخنده دار بود

0 ❤️

554126
2016-08-29 19:37:58 +0430 +0430

خاک بر سرت باداستان گفتنت

0 ❤️

554128
2016-08-29 19:59:44 +0430 +0430

عجب کس شعر نویسی هستی

0 ❤️

554129
2016-08-29 20:28:19 +0430 +0430

Koob bood khandidim

0 ❤️

554187
2016-08-30 04:08:00 +0430 +0430

عالی بود خوشم امد

0 ❤️

554234
2016-08-30 11:28:14 +0430 +0430

مرتیکه لاشی وفیوزتو با قران و دین مشکل داری چون کونی هستی و کسکشی

0 ❤️

554235
2016-08-30 11:33:14 +0430 +0430

پوفیوز چرا چاپ نشده بود معلومه دیگه پوفیوزی لاشی

0 ❤️

554874
2016-09-04 02:25:30 +0430 +0430

مرسی از اینهمه فازی که بین شهوانیون نزول کردی
میگم تو از همونایی هستی که تو قلیون وید میزارن؟

0 ❤️

554895
2016-09-04 08:12:07 +0430 +0430

سلام از همه دوستانی که از خنده جر خوردن ممنونم.
اونایی که فحش میدن چرا به من فحش میدن، به اون جنی که بدون در زدن اومده خونه و دیده من دارم جق میزنم فحش بدین که داستانو با آیدی من نوشته.

0 ❤️

554927
2016-09-04 14:39:03 +0430 +0430

دلم میخواد منم زنت رو جلو چشات بگام.
همچی برات میکنمش که کیف کنی

0 ❤️

554931
2016-09-04 15:08:50 +0430 +0430

کوسکش کونی سولاخی //

0 ❤️

555271
2016-09-06 21:39:29 +0430 +0430

هارت هارت هارت هارت هارت… تر تر تر تر … گوز گوز گوز گوز … زر زر زر زر زر … داستانت یه چیزی تو این مایه‌ها بود البته با سس اضافه .

0 ❤️

555393
2016-09-07 20:25:28 +0430 +0430
NA

شیشه کشیدی زوم کردی به سایت؟؟

0 ❤️

561393
2016-10-20 11:24:40 +0330 +0330

باز هم از تمام دوستانی که نظر دادن ممنونم. یه داستان جدید نوشتم با عنوان «شاهین، نقی و استاد قرائت» اگه از این داستان خوشتون اومد اونم بخونید.

0 ❤️

670551
2018-01-22 22:32:39 +0330 +0330

جالب بود به تخیلاتت ادامه بده.همین ها را جمع کنی و به یه نویسنده خارجی بفروشی یه فیلم پر فروش تخیلی باهاش میسازن

0 ❤️

680188
2018-04-03 12:39:33 +0430 +0430
NA

عزیزم!!!جالب بود

1 ❤️

690500
2018-05-29 07:08:38 +0430 +0430

خيلي خوب بود ايول

0 ❤️

838915
2021-10-23 20:00:42 +0330 +0330

ساقیم اینم نمونه کارم ! خودم نمیدونیستم اینقد گیرا داره :)))

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها