مریم دخترخاله زنم

1390/05/29

من آرین هستم ماجرایی رو که میخام براتون تعریف کنم سکس من و دختر خاله خانوممه اسمش مریمه من زمانی که با خانومم دوست بودم همیشه مریم رو با خودمون بیرون میبردیم چون 5 سالی ازخانومم کو چیکتر بود راستی اون زمان خانمم 19 سالش بود و مریم 15 سالش این ماجرا کذشت تا ما سال 81 با هم ازدواج کردیم ولی مریم با اینکه سنش کمتر بود زودتر ازدواج کرد و زمان عروسی ما یه پسر یک ساله داشت بعد از دو سال شوهر مریم برای کار بصورت قاچاقی به کشور چشم بادامی ها رفت و مریم پهلوی پدر و مادرش زندگی میکرد بعلت نزدیک بودن منزل ما با خونه خاله خانمم ما حد اقل هفته ای 3 بار به اونجا میرفتیم من توی این رفت و آمد ها برق شهوت و احتیاج رو تو چشای اون حس میکردم ولی جرات نزدیک شدن رو بهش نداشتم.

مدتها گذشت و من توی این مدت با شوهرش از طریق وب در ارتباط بودیم تا اینکه چند تا از عکسهای دوست دخترای مختلفش رو برای من فرستاد ومنم همش رو توی هاردم کپی کردم یه روز که خانمم اینا با خانواده برای عروسی به کرج رفته بودن من بعلت مشغله کاری باهاشون نرفتم و بعد از اتمام اداره به خونه اومدم و در حال استراحت بودم که زنگ آیفون به صدا در اومد کوشی که برداشتم مریم بود که من در رو باز کردم طبق معمول برادرش تا خونه ما رسونده بودش بعد که ما در رو باز کردیم رفته بود همین که اومد بالا بهش گفتم که بچه ها رفتن کرج خواست بره که گفتم اجازه بده برسونمت کفت نه اومده بوده با خانمم بره آرایشگاه حالا خودش میره بعد از اونجا زنگ میزنه برادرش بیاد دنبالش سریع فکری به ذهنم رسید بهش گفتم مریم میشه یه سوال ازت بکنم گفت بگو گفتم دم در نمیشه بیا داخل گفت آخه کسی خونه نیست گفتم مگه به من اطمینان نداری خیلی ناراحت شد اومد داخل ولی من در آپارتمان رو کامل نبستم بهش گفتم حالا سوالم رو جواب میدی گفت خواهش میکنم بپرس گفتم توی این دو سالی که سعید نیست خودت رو چطور کنترل میکنی خیلی بهش بر خورد بهم گفت از شما توقع نداشتم خواست با ناراحتی بره بهش گفتم منظوری نداشتم فقط خواستم بدونم که گفت وقتی سعید برای راحتی ما داره جون میکنه من باید تحمل کنم بهش گفتم مطمئنی گفت آره گفتم پس بیا بهت چیزی نشون بدم رفتم سیستم رو روشن کردم و عکسها رو بهش نشون دادم زد زیر گریه کمی دلداریش دادم و با دست اشکهاش رو پاک کردم رام تر شده بود به خودم جرات دادم کمی نوازشش کردم و گونه هاش رو می بوسیدم اولش امتناع میکرد ولی بهش گفتم وقتی اون اونجا خوش میگذرونه تو چرا به خودت سختی میدی دیگه آروم شد.

کمکم لبش رو میبوسیدم و اونم همراهی میکرد روسریش رو در آوردم مانتوش رو اروم درآوردم یه پیراهن مردونه تنش بود سینه هاش بزرگ بود و شلوار کرپ پاش بود چیزی که توجهم رو جلب میکرد کون بزرگش بود از روی پیراهن سینه هاش رو میمالوندم داشت بعد از 2سال رو ابرها سیر میکرد کم کم دکمه های پراهنش رو باز کردم بدن سفیدش با اون کرست مشکی رنگش خودنمائی میکرد شروع به خوردن گردن و بالا تنش کردم بعد شلوارش رو در آوردم حالا لخت با یه شرت سفید رو به روم بود به اتاق خواب بردمش و خوب بدنش رو با دست و زبونم لیسیدم و شورتش رو در آوردم حسابی بعد از 2 سال خودش رو خراب کرده بود کسش کمی مو داشت ولی بی نظیر بود بزرگ و خوش استیل بعد از کمی خوردن ارضا شد حالا نوبت من بود لباسام رو در آوردم و ولو شدم روش و لب گرفتن حالا نوبت کس 2 سال کیر ندیدش بود خیلی آروم سر کیرم رو به بهشتش مالش دادم بعد از کمی لیز شدن به داخل فشار دادم واقعا تنگ و داغ بود بعد از کمی تلمبه زدن برای بار دوم ارضا شد و من سرعتم رو بیشتر کردم بعد از 5 دقیقه داشتم ارضا میشدم کشیدم بیرون و تمام آبم رو روی شکمش ریختم کمی خجالت کشید و من بغلش کردم و بوسیدمش و دو بار دیگه هم باهم سکس کردیم که در مجموعه 3 بار ارضا شد بعد لباسامون رو پوشیدیم واومدیم توی حال. بهم گفت اون زمان که با هم بیرون میرفتیم خیلی دوست داشتم با هم باشیم بعد از اون جریان بارها در مواقعی که پا میداد باهم سکس میکردیم و من بارها از کون خوشگلش هم کردمش بعد از چند سال شوهرش با یه زن برزیلی ازدواج کرد و به ایران نیومد و اونم طلاق غیابی گرفت ولی تو تمام این سالها با کسی بغیر ازمن سکس نکرد اگر از داستان خوشتون امده بگید تا ماجراهای دیگمون رو براتون تعریف کنم.

نوشته: آرین لوتی


👍 4
👎 2
125730 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

294568
2011-08-20 19:00:26 +0430 +0430
NA

2
عجب سرعت عملایی

0 ❤️

294569
2011-08-20 19:04:46 +0430 +0430
NA

سوم

0 ❤️

294571
2011-08-20 19:09:02 +0430 +0430
NA

احمق جان 19-15=14 متوجه شدی عزیزم کس لیس نه 15

0 ❤️

294572
2011-08-20 19:31:08 +0430 +0430
NA

برای ارضای شهوتت زندگی دوتا آدم روخراب کردی! اگر قضیۀ ازدواج شوهره با یک زن برزیلی واقعی باشه و برای توجیه جنایتی که مرتکب شدی، آخر داستان این قضیه رو سر هم نکرده باشی، باز هم مقصرش خودتی. لابد شوهره از طریق زنش فهمید که دستش رو شده، حاضر نشد که برگرده ایران و همون‌جا ازدواج کرد. خیانت شوهره از طریق زنش تلافی شد، جنایت تو هم بی اجابت نمی‌مونه.

0 ❤️

294573
2011-08-20 19:36:02 +0430 +0430
NA

چه نویسنده راستگویی…
1.مریم رو با خودمون بیرون میبردیم چون 5 سالی ازخانومم کو چیکتر بود:واقعا دلیل زیبایی برای بیرون بردن مریم اوردن ایشون…اگه 4.75 سال کوچکتر بود میبردین؟
2.بصورت قاچاقی به کشور چشم بادامی ها رفت:ما الان یک کشور چشم بادامی داریم عزیزم؟کشورش کجاست؟کنار کشور کون تنگا یا کشور کس گشادا
3.من توی این رفت و آمد ها برق شهوت و احتیاج رو تو چشای اون حس میکردم:چه حس قوی داری لا مصب…هم شهوت هم احتیاج برقاش از یه نوع بود یا نه فرق میکرد؟با بابا برقی نسبتی ندارین؟اونم جنده بود
4.من توی این مدت با شوهرش از طریق وب در ارتباط بودیم:شما در این لحظه میتونین کاملا تطابق نهاد و فعل جمله رو حس کنید…من…بودیم.
5.کوشی که برداشتم:حیوونی می خواد بهتون با زبون بی زبونی بگه گوشیو که برداشتم
6.پس بیا بهت چیزی نشون بدم :توی این سکانس فیلم ارین میخواد جاکشی خودش رو به اثبات برسونه…اصلا به فکر ریدن تو زندگی مردم و سکس خودش نیستا…فقط رضای خدا
7.اقایون و خانمها جدیدترین روش تسکین دادن به افراد کشف شد…توسط دوست عزیزمون اردن…کردن…تو مجالس عزا که رفتین دیگه این جمله های قدیمیه غم اخرتون باشه رو بذاربن کنار…فقط بکنین…صاحب عزا رو به صورت سگی خوابونده و تا جا داره بگایینش اون خودش تسکین پیدا میکنه
8.کسش کمی مو داشت ولی بی نظیر بود:جا داره بگم اقا ارین دکترای کس شناسی دارن…ایشون میگن کس مریم از نوع کم یاب و خاصیه که به کس کم مو مشهوره…به ظاهر مظلوم این کس نگاه نکنین…جز سمی ترین کسهای حال حاظر جهان…یه قطره از اب کسش کافیه تا 100 تا فیلو بکشه
9.خوب بدنش رو با دست و زبونم لیسیدم:میشه کیر منم با دستتون بلیسین ببینم چه شکلی میلیسی؟
10.تمام آبم رو روی شکمش ریختم کمی خجالت کشید:چه دختره خجالتی!!!برق خجالتش نگرفتت؟
11.دو بار دیگه هم باهم سکس کردیم که در مجموعه 3 بار ارضا شد:2+2=4…اینو میدونستی؟خجالت نکش از اول بهت درس میدم

0 ❤️

294574
2011-08-20 20:36:39 +0430 +0430
NA

عجب آدم گوهی هستی.
حالا طرف اون سر دنبا یه گوهی خورد ،تو باید بیای عکس دوست دخترشو بکوبی تو سر زنش

0 ❤️

294575
2011-08-20 20:54:35 +0430 +0430
NA

خبر چینی خوب نیس حالا به هر دلیلی!خاله زنک!!!
در ضمن 15-19 میشه 4 سال نه 5 سال.کلاس چندمی خاله جون؟

0 ❤️

294576
2011-08-20 21:21:39 +0430 +0430
NA

Zoya1368راست میگه
بی سواد،.

0 ❤️

294577
2011-08-20 21:35:23 +0430 +0430
NA

in chie ke man aval shodm ia dooomm akh joooon man dooom shodm

0 ❤️

294578
2011-08-20 21:36:11 +0430 +0430
NA

akh joon manm akher shodm

0 ❤️

294580
2011-08-20 22:04:40 +0430 +0430
NA

چرا همه دختر خاله ها اسمشون مریمه

0 ❤️

294582
2011-08-20 22:11:22 +0430 +0430
NA

Kiram la pestunat =))

0 ❤️

294583
2011-08-21 01:10:20 +0430 +0430
NA

خیانت ! بهتره بمیری ادامه ندی میمون

0 ❤️

294585
2011-08-21 02:42:05 +0430 +0430
NA

فقط حواست باشه پات رو از خونتون بیرون گذاشتی میام این داستان رو به زنت نشون میدم و بعد نوازش و …دیگه بقیه کارا که خودت میدونی.

0 ❤️

294586
2011-08-21 05:24:57 +0430 +0430
NA

کیرنهنگ سرچکشی توی کونت دوستان توجه کنیدکه با این حساب دخترخاله ایشان 12سالگی ازدواج کردند .ای کیرتمساح اب شور به کونت مرتیکه خالی بندکس لیس ریغو

0 ❤️

294587
2011-08-21 05:52:50 +0430 +0430
NA

ببین خر خودتی اوسکول اولا زنها میخوان با هم برن آرایشگاه از دو سه روز قبل با هم هماهنگ میشن هیچ وقت یه دفعه راه نمیوفتن بیان دوما زنها میخوان برن عروسی کل عالمو آدمو خبر دار میکنن چه برسه به دختر خالش که صمیمی هم بودن سوم در خونه رو نیمه باز گذاشتی و رفتی تو کار خانم نگفتی یکی میاد میگیره جفتتونو میکنه. پس دیدی داستان تخمی تخیلیه کس که نتونستی بکنی برو لا اقل کون بده شاید بتونی یه داستان واقعی بنویسی سوم اصلا اُستوروم آقزوآ

0 ❤️

294588
2011-08-21 14:02:59 +0430 +0430
NA

بچه کونی جغی افتخار میکنی که با خاله زنک بازی تو توهمات خودت یه کس کردی؟به این کارا میگن لاشی بازی این داستانتم سکسی نبود لاشی بازی بودجالبه هر کسی به شما میرسه بدون معطلی لنگشو میکنه هوا به شما بفرما میزنه نه مخ زنی میخواد نه چیزی طرف 2سال کس نداده بوده با یه عکس نگاه کردن یدفعه جنده شد بهش کم جغ بزن دیگه هم داستان ننویس کسخل

0 ❤️

294589
2011-08-21 15:00:58 +0430 +0430
NA

بچه کونی آبرومونو بردی با این نوشتنت بری بیل بزنی بهتره

0 ❤️

294590
2011-08-21 15:26:04 +0430 +0430
NA

X(
نآممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممرررررررررررررررردددددددددددددد!!!دی

ضمنا shoombooli باسواد19-15=4نه14

0 ❤️

294591
2011-08-21 16:17:03 +0430 +0430
NA

زحمت داستانهای دیگه خودت را نکش . همین یه داستان کسشر واسه خودتو هفت جد و ابادت بسه . تا هفت نسل بعدت هم فحش خوردن خالا خود دانی

0 ❤️

294592
2011-08-24 12:45:54 +0430 +0430

هرچی لازم بود برو بچه ها نثارت کردن دیگه کونت پر شد جایی واسه فحشای من نداری اما کون حافظ و سعدی شهرمون با مقبرشون توی کونت خیانتکار خاله زنک پست دروغگوی جلقی

0 ❤️

294593
2011-08-28 04:36:44 +0430 +0430
NA

درود به همشهری خوبم سپیده
واقعا هر چی بهش گفتی حقش بود
آخه بی مرام عوضی اون آدم بهت اعتماد کرده بود و دوستت بود
آخه بی عرضه از راه دیگه ای نمی تونستی تورش کنی یا کثافت مگه زن خودت کون و سینه نداشت؟

0 ❤️

294594
2012-10-15 01:56:39 +0330 +0330
NA

خیلی مادر دیوسی که بخاطر کوس زیرآب دوستتو زدی و رازشو فاش کردی.یه وانت کیر مصنوعی دنده عقب تو کونت خاک بر سر آدم فروش

0 ❤️

294595
2013-01-13 01:13:40 +0330 +0330
NA

متاسفم برات ابلحه ادم فروش

0 ❤️

294597
2014-09-25 08:12:41 +0330 +0330
NA

به هر دری میزنن ادمای این قصه های واقعی من میدونم داستان واقعیه ولی عجب ترفندایی بلدین خخخخخه

0 ❤️

661121
2017-11-06 05:46:40 +0330 +0330

فقط از این به بعد سعی کن درب رو ببندی بعد ببری تو اتاق خواب

0 ❤️