مادر زن تپلی و حشری من

1395/02/01

سلام به همه دوستان شهوانی ، این خاطره من کاملا واقعیه ، اگر بخوام از خودم طبق روال خاطرات دوستان باید بگم قدم ١٧۵ و وزنم ۶۰کیلوه یعنی لاغرم و بچه جنوب غربی کشورم ( مدیونی اگر فکر کنید منظورم خوزستان ه) بگذریم ، بهتره برم سر اصل قضیه نوروز سال ٨۶ بود که تو سن ٣۰ سالگی عقد کردیم و بعد از گذشت چند ماه قرار شد بریم تهران برای خرید عروسی و از اونجا که مادرم کمی کسالت داشت من و زنم و مادر زنم رفتیم برای خرید ، و تو چند روزی که داشتیم خرید میکردیم از صبح تا شب تو خیابانها بودیم مادر زنم چون توپلی بود زود خسته میشد من هم همش دستش رو میگرفتم دنبال خودم میکشوندم. دو سه باری تو بازار بزرگ بخاطر شلوغه از پشت بدون منظور چسبیدم بهش و چون کیر من بزرگه و کلفت و کون مادر زنم هم بزرگ بود قشنگ کیرم می خوابید لای کونش ، خرید گذشت تا موقع برگشت بخاطر اینکه وسایلمون زیاد بود و خودمون تنها تو کوپه قطار باشیم یک کوپه درجه ٢ گرفتم شب موقع خواب زنم رفت کنار پنجره خوابید من مادر زنم دراز کشیدم با هم شروع کردیم به حرف زدن که دیدم شروع کرد به ماساژ دادن ما که بعد از چند دقیقه گفت چراغ رو خاموش کن و از اوجایی که بچه حرف گوش کنی هستم خاموش کردم دوباره خوابیدم البته اینبار به کمر که دیدم شروع کرد به دست کشیدن روی سینه ما و چون قبلش شلوارم رو عوض کرده بودم راست شدن کیرم مشخص بود ولی جرات نداشت دست بهش بزنه بخاطر اینکه منو تحریک کنه گفت تو هم ماساژم بده و از اونجا که من هم تو فکر سکس باهاش نبودم و جرات این کار رو نداشتم کمی بالای سینه اش رو ماساژ دادم و خودم رو زدم بخواب ، این قضیه دو سه بار تکرار شد تا بعد از عروسی یک شب که خونشون خوابیدم امد کنارمون شروع کرد به حرف زدن که زنم خوابید و اون دوباره شروع کرد به ماساژ دادن ( راستی یادم رفت بگم پدر زنم بعد از تعطیلات نوروز بخاطر کارش میرفت شهرهای سردسیر تا اخر شهریور ) که اینبار حدودا بعد از ٢۰ دقیقه دستش رو ارام اروم گذاشت رو کیرم شروع کرد به ور رفتن باهاش البته از رو شلوار کمی که گذشت منم دیگه حسابی تحریک شده بودم که بی سرو صدا دستش رو گرفتم برو تو شلوارم کیرم رو گرفت یک اه کوچک کشید که نشون دهنده این بود خیلی تو کف کیره شروع کرد به جلق زدن برای من ، بعد از چند دقیقه با کمی اب دهن حسابی لیزش کرد که لذتش دوبرابر شد وهم زمان دست من رو برد از زیر لباس رو پستاناش گذاشت که بی دروغ ٩۰بودن و کمی که باشون بازی کردم سوتینش رو زدم کنار وقتی سینه هاش رو گرفتم تو دستم تعجب کردم اخه چطور ممکن بود زنی بعد شیر دادن ۴تا بچه انقدر پستاناش سفت باشه اونم به این بزرگی در هر صورت اون شب انقدر با ما ور رفت تا ابم رو تو دستش خالی کردم موقع رفتنش بهش گفتم هر وقت تنها شدی بهم خبر بده ، دو روز بعد بهم زنگ زد گفت بیا کارت دارم منم مغازه رو تعطیل کردم رفتم خونه که دیدم کسی نیست به محض اینکه وارد خونه شدیم من که دقیقا پشت سرش بودم تا ایستاد من از پشت سر خوردم بهش ظرف چند صدم ثانیه کیرم راست شد برا چند ثانیه بی حرکت موند و بدون اینکه جابجا بشه برگشت امد تو بغلم منم شروع کردم به لب گرفتن و با سینه هاش بازی کرد تو همین حالت رفتیم و دراز کشیدیم رو زمین من خوابیدم روش شروع کردم به لب بازی و همینطور پیش رفتم و امدم پایین تا به سینه هاش رسیدم وقتی دکمه های لباسش رو باز کردم و سینه هاش رو از تو سوتین در اوردم واقعا لذت بردم چون هم بزرگ بود و هم به اندازه پستونهای یک دختر سفت بود با یک حاله صورتی پر رنگ که روی اون پوست سفیدش زیبایی خاصی داشت ، بگذریم ما هم مثل قحطی زده ها حمله کردم بهش خوردم و خوردم و با یک دستم اون یکه پستون که بیکار بود رو می مالیدم و وقتی دستم رو گذاشتم رو کسش دیدم حسابی خیس شده دلم نمیگرفت براش بخورمش فقط با دست چوچولش رو می مالیدم و اونم کیرم رو گرفته بود داشت برام جق میزد بعد چند دقیقه خودش رو محکم بهم فشار داد و ارضا شد منم که دیدم اون اروم شده دستم رو گذاشتم رو سرش اروم فشار دادم پایین که بفهمه باید بخورش برام و بدون مخالفت شروع کرد به ساک زدن و از اونجا که شاید خجالت میکشیدیم اصلا با هم حرف نمیزدم و فقط اه ه ه ه میکشیدم وقتی احساس کردم نزدیک ارضا شدنمه از رو کیرم بلندش کردم و خوابوندمش زمین رفتم خوابیدم روش کمی کیرمو رو کسش مالیدم تا خوب خیش بشه اروم فرستادم تو کسش خیلی تنگ نبود ولی گشادم نبود ، شروع کردم تلمبه زدن که از خیسی کسش صدای شالاپ شلوت تو کل خونه پیچیده بود بعد از ١۰ دقیقه کردن یا کون کنده و تاقچه ایش افتادم ازش خواستم که بر گرده ولی متاسفانه نذاشت بذارم کونش منم چون دوست نداشتم به زور بکنم و از طرفی نمیشد قید اون کون قلبه رو زد از پشت گذاشتم تو کسش انقدر کونش خوش فرم و نرم بود که بعد از ۵ دقیقه کردن ابم امد همش رو خالی کردم تو کسش ( بعد از بچه چهارم لوله اش رو بسته بود )و همون زمان با احساس گرمه اب کیرم (منی) اونم برای دومین بار ارضا شد و تو همون حالت چند دقیقه استراحت کردیم و بلند شدم خودم رو شستم لباس پوشیدم رفتم سرکار .
بخاطر طولانی شدن داستان ادامه اش رو ننوشتم . اگر دوست داشتید ادامه اش رو براتون مینویسم .
دوستان گل اگر اشتباه املایی و یا دستوری داشت به بزرگی خودتون ببخشید اخه من نویسنده نیستم .

نوشته: bigove


👍 11
👎 4
182824 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

538028
2016-04-20 22:58:00 +0430 +0430

بی شرفی . هم تو هم اون زن . بزار جوهر عقدنامه ات خشک شه بعد خیانت کن .

0 ❤️

538036
2016-04-20 23:41:59 +0430 +0430

بقیشم بنویس خوب بود

0 ❤️

538039
2016-04-21 01:54:43 +0430 +0430

در اینکه مادرزن تپلی و حشریت جندس، که هیچ شکی نیست!
با این اوصاف پس جنابعالی باید یواش یواش بفکر تهیه یکدست میزوصندلی شیک و تعدادی هم “ژیتون” باشی، چراکه ازقدیم گفتن :
‏“مادرو ببین و دخترو بپسند” . . . ‏‎

1 ❤️

538041
2016-04-21 02:00:49 +0430 +0430

بنظر من هر کی داد باید بکنی چون نکنی ب یکی دیگه میده

ولی مادرزن بنظر من مث مادر میمونه بعدشم تو خودت مگه دختر جوانشو نداشتی چرا اون خانوم پیرو کردی

0 ❤️

538045
2016-04-21 02:33:26 +0430 +0430

مدیونی اگه فک کنی کس نوشتی

0 ❤️

538048
2016-04-21 03:20:35 +0430 +0430

معلومه جنس خوب زده بودی

0 ❤️

538051
2016-04-21 04:05:14 +0430 +0430

دو ساعت نوشتم گفت غیر مجاز است!! در یک کلام بویی از انسانیت نبردی!!! همین

0 ❤️

538069
2016-04-21 08:36:44 +0430 +0430
NA

بعید میدونم داستانت واقعی باشه عوضی.
اگر هم واقعی باشه خاک برسرت کنن بی جنبه.
فحش که نمیتونم بدم …اما کامنت که میشه از بچه ها خواهش کنم بهم قرض بدن …حواله ات کنم…
اولی کامنت بالا سری , با اجازه دوست عزیز mohamdjoon
دومی هم کامنت دوست عزیزLustLove
مبارکت باشه خیرش رو ببینی

0 ❤️

538077
2016-04-21 09:47:02 +0430 +0430

احتمالا به زور ۲۰ سالتم باشه، انقد زدی مخت تعطیل شده. بهت پیشنهاد میکنم یه کاری ورزشی چیزی جور کن تا فعال بشی کمتر بری تو این خیالات تخمی

1 ❤️

538086
2016-04-21 11:48:31 +0430 +0430

که همسرت خوابیده بود و شما شروع کردین به اون همه سکس و همسرت هم احتمالا مثه خرس رفته بوده به خواب زمستونی …
حالا فرض کن همچین داستانی واقعیت داشته باشه هر چند فرضش هم خنده داره اما همیشه دختر رو از روی مادرش باید بشناسی و با این فرض تو خود بخوان بقیشو …

0 ❤️

538089
2016-04-21 12:09:45 +0430 +0430

آشغال خیانت کار خالی بند

0 ❤️

538093
2016-04-21 13:05:53 +0430 +0430

چند سالته عمو ؟

0 ❤️

538097
2016-04-21 13:24:04 +0430 +0430
NA

بعله آقو جون ماهم كه گوشامون مخملى
مديونى آقو فكركنى باور نكرديم
به هرحال حوالت ميكنم به كچله
خودت ميشناسيش

0 ❤️

538100
2016-04-21 14:23:37 +0430 +0430

من تبلیغات ماکاس اسلیمینگ ماهواره رو ترجیح میدم به این داستان تخمی

0 ❤️

538101
2016-04-21 15:04:06 +0430 +0430

کوس نگو مومن
کوس زنت کم بود مادرزنت هم گاییدی
جقی کونی

0 ❤️

538104
2016-04-21 15:50:18 +0430 +0430

خخخخخخخخخ جالب بود

0 ❤️

538138
2016-04-21 21:25:56 +0430 +0430

خدمت دوستانی که فکر میکنن داستانم دروغه . من دلیلی برادروغ گفتن ندارم . این اتفاقی بود که برام افتاده بود . مادر زنم فقط ۹ سال ازم بزرگتر بود و در ضمن زیبا بود خدایشش . و باید خدمت اونایی که میگن چرا کردیش . ببینم وقتی خودت حشری میشی میتوانی جلو خودت رو بگیری یا دیگه اون وقت بفکر اینی که طرفت کیه . اگه بگی اره دروغ گفتی ودر اخر من به دلایلی از زنم جدا شدم

0 ❤️

538139
2016-04-21 21:35:09 +0430 +0430

big.love. sexxx
آدم اگه آدمه که میتونه جلوی خودشو بگیره
حالا شما نتونستی جلوی خودتو بگیری فکر نکن همه مثل خودتن.

0 ❤️

538145
2016-04-21 22:19:33 +0430 +0430
NA

ولک منم بچه خوزستانم. جنستو از کدوم ساقی میگیری؟ منم برم بگیرم،،،، معلومه جنسش توووووووپه

0 ❤️

541598
2016-05-18 23:30:58 +0430 +0430

گــــــۅش بده خیلی حــــــــــرومــــــــــزاده ای خارڪصده ای

0 ❤️