لز با خانم دکتر

1393/02/23

سلام بیتا هستم 18 ساله
ی مدت پیش بود ک خیلی استرس داشتم نکنه پرده ام طوری شده باشه تا اینکه رفتم دکتر زنان ک خانم دکتر حدود 40 ساله اما خیلی خوشگل و خوشتیپ بود چند تا مریض داشت این بود ک کمی معطل شدم اما آخری ک بودم میدونستم وقت بیشتری میذاره برام بالاخره نوبتم شد رفتم تو چون قبلا چند باری پیشش رفته بودم براش آشنا بودم کلی تحویل گرفت گفتم برای معاینه پرده بکارت اومدم گفت شیطونی کردی ؟گفتم ی کوچولو .گفت چرا نگرانی پس گفتم میخوام مطمئن شم سالمم گفت برو روی اون تخت بشین ی تختی بود از لحاظ ارتفاع خیلی بالا بود طوری ک وقتی اونجا بودم کسم دقیقا رو برو چشم دکتر بود اولش ی خورده ترس ورم داشت اما خوب خودم خواسته بودم گفت برو بالا صندلی گذاشتم رفتم پاهام خیلی باز کردم اما اذیت بودم برای همین تخت ک جای پا داشت گذاشتم دکتره گفت رابطه ات چه حدی بود گفتم فقط از مقعد گفت چند بار گفتم 4 یا 5 بار گفت دیگه انجام نده گفتم گشاد شده گفت نه عزیزم ولی ب مرور میشه خلاصه اینقدر بام ور رفت ک داشتم حشری میشدم اونم لبه های کوچیک کس رو گرفت محکم باز کرد یه جیغ زدم ک ولم کرد گفت ااا ترسیدم گفتم درد داشت خوب گفت درد مقعد ک بیشتره تحمل کردی خندیدم گفت جیغ نمیزنی گفتم اخه درد ک پرید وسط حرفم گفت نداااااره دوباره کارشو تکرار کرد بی اختیار پام رو از جا پا در آوردم خورد ب دستش گفت نزن گلم دوباره همین کار رو انجام داد بازم نزاشتم بابا خیلی درد داشت گفت دیگه انجام نمیدم اذیت میکنی گفت ببخشید ی بار دیگه فقط .گفتم باشه ک بازم اون ور رفتنا تکرار شد کسم خیس شده بود اما هنوز آبم نیومده بود گفت نمیتونم انجام بدم گفتم چرا گفت ترشح ک داری دستم لیز میخوره آقا مردم از خجالت گفت دفعه بعد میای اخه صبحا سرم خلوت تره گفتم چشم پوشیدم تشکر کردم رفتم فرداش نرفتم روز بعد ترش رفتم خیلی بیشتر تحویل گرفت دوباره همون کارا اما زیاد اذیتش نکردم و بالاخره گفت سالمی فقط واژنت قرمزه ک عفونت داری قرص میدم رفع میشه خواستم بلند شم گفت بمون مقعدت رو ببینم خلاصه ی انگشت کرد رفت دو انگشت کرد رفت گفت درد نداشتی گفتم نه ک سه انگشت کرد آخ گفتم گفت احتمالش کمه شوهرت بفهمه اما بش اصلا نده گفتم باشه دکتر انگار ک داغ کرده باشه همش با کوسم ور رفت گفتم میتونم برم گفت رنگ منی رو میخوام ببینم بعد تموم میشه کارم گفتم بببببببله گفت ب خاطر عفونتت ببینم تا چه حده چیزی نگفتم کم کم ک دستش روی کوسم بود حشری شدم ک انگشت کرد مقعد عقب جلو میکرد شال رو کشیدم روی صورتم ک انگشت از کونم کشید بیرون و شال رو ازم کشید گفت راحت باش عزیز دلم چون هیچ وقت طرف مقابلم خانم نبود اصلا نمیتونستم راحت باشم تو همین حال بودیم ک در رو زدن پرده رو کشید و رفت ک منشی گفت مریض بیرون معطله خلاصه گفت مهم نیست بپوش خمار بودم ناجور لباس پوشیدم ک برم گفت اذیت شدی ولی تلافی اون روزت ک اذیتم کردی خندیدم خلاصه ما اومدیم خونه ی هفته نگذشت ک خالم اومده بود خونمون خونریزی کرده بود میخواست مامانم بش دکتر معرفی کنه ک گفتم برو پیش فلان دکتر گفت بیا باهام رفتم دکتره ناجور نگام میکرد وقتی اومدیم بیرون خالم گفت از کجا میشناسیش گفتم نمیشناسم گفت چرا معرفیش کردی ک یهو منشی از اتاق اومد بیرون گفت خانمآ گفتم بله گفت مریض اولی دکتر بره پیش دکتر خالم رفت ک بش گفت اون خانم بره من ک نزدیک بود بمیرم رفتم گفت خانم دفترچه ات اون روز یادت رفت برنگشتی ببری خشکم زد گفت ببخشید خیلی گیر خرید و بقیه چیزا بودم (عروسی داداشم نزدیک بود )یادم رفت گفت کارت مطب رو ببر ک کاری یا سوالی داشتی ازم بپرسی گفتم باشه بماند ک خالم کلی سوال پیچم کرد و اخرش گفتم جریان چیه تا اینکه ی روز نمیدونم شاید 20 روز از آخرین بار ک رفته بودم پیش دکتر گذشته بود ک داشتم خود ارضایی میکردم ازم لکه خون افتاد سریع‌ زنگ زدم مطب با دکتر حرف زدم گفت بیا رفتم از نو معاینه کرد گفت طوری نیست چیکار میکردی ک خون اومد گفت با دوستم سکس تل داشتیم ک بعدش خود ارضایی کردم خون اومد گفت دختره گفتم نه گفت بشین مریضآ رو ک رد کردم بعد کارت رو انجام میدم رفتم بیرون آخر شب بود تقریبا ساعت 9 و نیم ک رفتم تو منشی هم رفت مامانم زنگ زد گفتم خونه خالم زنگ زدم خاله گفتم لو نده بعد میگم چی شده .رفتم پیش دکتره گفت زود لخت شو خیلی تعجب کرده بودم لخت لخت شدم گفتم سرده گفت تحمل کن دیگه این دفعه خوابیدم رو تخت معمولی گفت کارام تنها ب خاطر اینه ک زود بتونم منی رو ببینم بدون هیچ منظور دیگه باشه تو دلم گفتم ارواح عمت خلاصه آروم چوچوله کوسم رو میمألید ک دستش رو کنار زدم تند تند شروع کردم گفت آروم گفت آروم انجام بدم تا صبح نمیاد گفت باشه ایستاد نگام میکرد ک محو لباش شدم متوجه شد رفت و برگشت گفت کمکت میکنم خم شد شروع کرد گردنم رو بخوره معلوم بود اونم یکم خجالت میکشه کم کم گرم شدیم شال و مانتوش رو در آورد و شروع کرد لب گرفتن اولش خوشم نیومد اما عادت کردم تا دستاش سینه هام رو ماساژ
میداد بالاخره با.صدای آه بلند آبم اومد بازم لکه ی کوچیک خون باش بود گفت آزمایش باید بدی خیلی شل و کسل بودم دوست داشتم همونجا بمونم گفتم شما چی گفت ن پوشیدیم ماشین داشت رسوندم تا ی جایی بقیه راه رو رفتم هنوزم اونجا میرم گه گاهی ولی دیگه وقت نداره دست کاریم کنه

نوشته: بیتا


👍 2
👎 1
205492 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418240
2014-05-13 00:56:42 +0430 +0430
NA

نصفه خوندم . اقا مردم از خجالت!!! يه تخت بود ارتفاع بلند كه كسم جلوي جشم دكتر بود.!!! دقيقا از همين دو جمله مشخصه كه با يه ادم مجلوق مغزي طرف هستيم. اقايي كه انقدر جق زدي كه مغزت بريوت شده خواهشن ننويس ريدى :|

0 ❤️

418241
2014-05-13 01:46:38 +0430 +0430
NA

آخه قرومساق چی نوشتی مردک خر.
برو تو اینکاره نیستی .

0 ❤️

418242
2014-05-13 04:26:20 +0430 +0430

‏‎ ‎خوش بحال خانما …
دکتر زنان دارن و یوقتایی میرن اونجا دکتره براشون جق میزنه ! ما آقایون انقد بدبختیم یه دکتر مردان نداریم بریم مطبش بگه: کیرتو بده برات بخورم :))

0 ❤️

418248
2014-05-13 13:10:44 +0430 +0430
NA

اقا به تخمم

0 ❤️

418244
2014-05-13 13:52:50 +0430 +0430
NA

عیبی نداره که!!فقط بپا ایندفه که رفتی بقالی قصابی جایی هول نشی همونجا به هویی بدی =)) =)) =))

0 ❤️

418245
2014-05-14 03:48:33 +0430 +0430
NA

انقدر بی جنبه ای که بادیدن صندلی معاینه هم تحریک میشی وفکر دادن میوفتی وشب میای به یادش جق میزنی؟
حالا جق میزنی به درک چرا داستان سرائی میکنی؟
حالا داستان سرائی میکنی به درک چرا اینجا مینویسی؟
دیگه ننویسیا
از این به بعد هر وقت برم دکتر زنان یاد داستان تخمیت میوفتم اه
ننوییییس

0 ❤️

418247
2014-08-24 02:05:52 +0430 +0430
NA

حداقل جرات نوشتن کس شعر داره

0 ❤️

598316
2017-05-22 13:49:44 +0430 +0430

بد نبود ولی تا اونجا که من اطلاع دارم اکثر دکترای زنان دختر رو برای پاره شدن یا نشدن پرده بکارتش معاینه نمیکنن

0 ❤️