با سلام خدمت دوستان من اولين باري كه داستان مينويسم اين داستان واقعي اصلن دروغگو توش نيست پس خواهش ميكنم اخرش راهنمايي كنيد منو فش نديد. اسم من نيما و اسم زيدم شقايق با قد ١٧٠ سينه هاي ٦٠ ولي سفت و ناز با هيكل اندامي ما باهم ٤ ساله كه رفيق شديم شقايق و من بعد يك سال رفاقتمون تصميم ازدواج گرفتيم خيلي همديگرو دوس داريم از اول رفاقتمون همش سكس داشتيم اولين بار تو چيتگر تو ماشين راضيش كردم از كون كردم.بريم سر أصل مطلب از اونجا كه ٤ سال از سكسامون ميگذشت ديگه هيجاني نداشت تو سكسامون من دو سال پيش تو شمال پرده شقايق زدم از اون موقع از جلو و عقب ميكنمش.يه چند روز كه تو شهواني داستان ميخوندم وقتي داستاناي گروهي ميخوندم خيلي حشري ميشدم يه روز كه داشتم باهم سكس ميكرديم وقتي از جلو داشتم تلمبه ميزدم شقايق حشري شده بود جيغ ميزد اروم در گوشش گفتم از نَفَر سومي بياد وسط بعد ديدم ناراحت شد
خلاصه يه روز قرار بود بريم خونه ما باهم باشيم قبلش رفتيم سفره خونه يه قليون بكشيم تو اونجا باز بهش گفتم ولي باز قبول نكرد خلاصه انقدر اصرار كردم اونم ميگفت بعد اين كار رابطمون سرد ميشه نميتونيم رو چشاي هم نگاه كنيم من گفتم بهت قول ميدم از اين حرفا باز قبول نكرد من گفتم اصلن بايد انجام بدي تا قبول كرد رفتيم خونه ما من زنگ زدم به رضا دوست صميمي من نبود نميشناخت شقايق و اونم تعجب كرد ولي زود اومد تو خونه ما بعد گفتم بريم اتاق رفتيم سه تامون وايساده بوديم من لب ميگرفتم رضا هم داشت سينه هاش از لباس ميماليد بعد من لباسشويي در اوردم و رضا شلوار شقايق در أورد يه بدن بلوري با شرت و سوتين جلو ما بود منم اولين بار بود تو اين رابطمون اين جوري حشري شده بودم رفتيم رو تخت من ماهم لباسامون در اورديم به شقايق گفتم برا رضا ساك بزن منم سوتينشو ازپشت باز كردم شرتشو در اوردم بعد كه كير رضا خورد جا رضا و من باهم عوض كرديم شقايق كير منو انداخت تو دهنش رضا هم رفت پشت شقايق بهش گفت اجازه ميدي از كون بكنمت شقايق گفت بكن رضا كرد تو كون شقايق اونم يه جيغ ملايم كشيد من انقدر حشري شدم كه ابم اومد همشو خورد بعد همنجوري داشت كيرمو ميخورد كه رضا ابش اومد رضا رفت دستشويي به شقايق گفتم بيا رو كيرم اومد من كردم تو كس داغش ولي اصلن حشري نشده بود انگار ناراحت بود از اين كار منم تو أوج شهوت گير كرده بودم رضا از ديتشويي اومد گفت ميشه شقايق خانوم برام ساك بزني اونم گفت باشه بعد من رفتم بصورت داگي بود از پشت تو كسش تلمبه ميزدم بعد رفتيم زمين خابيديم شقايق بصورت چپ خابيد به پهلو من رفتم پايين تو كسش تلمبه ميزدم پشت سرهم رضا هم كيرشو انداخته بود تو دهنش داشت تو دهنش تلمبه ميزد به سينه شقايق دست من بود يه سينه هم دست رضا داشتيم محكم فشار ميداديم رضا كه كيرش رأست شد اومد جاشو با من عوض كرد تو كسش من رفتم دراز كشيدم برام ساك زد بعد شقايق اومد رو كيرم كرد تو كسش بعد خابيد روم بعد رضا اومد روش كرد تو كونش دوتايي داشتيم تلمبه ميزديم همگي عرض كرده بوديم خيلي شهوتي شده بودم بعد رضا اومد پايين من رفتم بالا تلمبه ميزديم كه من احساس كردم داغ شدم ديدم داره ابم مياد اروم از كونش در اوردم ابم اومد رفتم دستشويي اومدم ديدم شقايق دراز كشيده علي روش داره تلمبه ميزنه اب اونم اومد پاشد رفت دستشويي بعد لباسشو پوشيد رفت بعد رفتن اون شقايق بغض كرد گريه كرد
بعد اون شب من هرشب احساس پشيموني كردم عذاب وجدان ول نميكنه من شقايق خيلي درسش دارم ولي ميگم غيرتم به باد رفته لطفن راهنمايي كنيد راهي هست غيرتم برگرده با تشكر همش راست بود
نوشته: رضا
رفتی دسشویی و برگشتی رضا تبدیل شده بود علی؟؟؟:/
اگر حقیقت داشته باشه که از تو کسکش تر اون پدرته که تو رو پس انداخت
بعد تو لباسشویی در آوردی!!!
نه ناموسا الان این چی بود گفتی؟
لباسشویی؟!!!
داستان نویسای امشب کس مغز از آب در اومدن.
اسم من نيما و اسم زيدم شقايق
زنگ زدم به رضا دوست صميمي من نبود
رفتم دستشويي اومدم ديدم شقايق دراز كشيده علي روش داره تلمبه ميزنه
نوشته: رضا
… :(
حشر شما چجوریه که ولت نمیکنه؟ تو این مدتی که سیخ کرده بودی دوتایی ترتیب زیدتو بدین، یه لحظه به این فکر نکردی که ممکنه زیدت ناراحت شه؟ بعد از اینکه حسابی از چپ و راس زیدتو گاییدین تازه عذاب وجدان گرفتی؟ خب کیرم تو وجدان نداشته ات
رضا نیما علی شقایق؟؟ علی این وسط چیکاره بود؟؟اگر داستان از زبان نیماست چرا نویسندش رضاست؟؟ من فکر میکنم به زن دوستت نظر داشتی بهش گفتی اونم گفته با خانومم مشورت میکنم بهت میگم بعد زنگ زده گفته راضی شد بیا بکن!! وقتی رفتی دیدی شقایق نیست گفتی کجاست نیما گفت فرستادمش خونه مادرش به جاش برادرش علی اومده که کاملا در جریان پیشنهادت هست!! خلاصه اون شب تا خود صبح تو شقایقشون بودی!! جوری که الان که چند سال از اون جریان گذشته هر وقت یکی تو خیابون دوستشو صدا میزنه شقایق تو بر میگردی میگی بله!!! ?
یه مقدار از آب خودت رو با گل باغچه قاطی کن و بعد سه روز توی یخچال بذار و بعد از روز سوم، بده خانمت یه دم پختک با برنج برات درست کنه، یه مقداری هم استقدوس بهش اضافه کن، بعد از روز پنجم شروع کن هر وعده یه قاشق غذاخوری ازش بخور، بعد از یک هفته، دیگه قطعش کن و ده تا قرص ترامادول دویست بخور، از روز هشتم، میبینی که غیرتت برگشته و راحت شدی. موفق باشی. راستی تو این مدت اصلاً نباید نوشابه و دوغ و دلستر بخوری!!!
جالبه این کس کشایی که تو اين سایت خاطره مينويسن هیچکدوم فارسی بلد نیستن. متنشون پر از غلطه. باور کنید اینا همه از خارج از ایران دارن سايتو کنترل میکنن.
داری حال میکنیااا.قشنگ معلومه رد دادی :) :) کسخل
فقط الان دارم میخندم… 🙄
کی به کیه اینجا؟رضا نیما شقایق علی؟کامنتا هم که ترکوندن
آخه کونی حداقل اولش ننویش کاملا واقعی هست .
اینو یه احمقی باور میکنه که تا حالا با زوج نبوده.
یه زوج واقعی سعی میکنه از شهره خودشونم با کسی این سکسو انجام نده چه برسه به اینکه زنگ بزنی به یه آشنا بیاد زنتو بوکونه.
کس مغز
کیرم توی داستانت بعد بعد بعد بعد بعد…ریدی با این مزخرفت
كاري كنيم كه غيرتا برگرده؟ مگه داشتي كه بخواد برگرده؟
اینقدر بد نوشتی که فحش دونم سوخت دیگه فحشم نمیاد. کاری کردی که کل شهوانی هم بیاد نمیتونه غیرتتو برگردونه (dash)
این رفت بالا ان اومد پایین چه خبره خودت بخون ببین میفهمی اصلا چی به چیه؟؟اصلا نمیشه تصورش کرد
یه راهنمایی بزرگ : نوشتنت رو درست کن جاکش.
کدوم حیونی اینجوری غیرتشو میزنه؟
راهش جداییه .
اون فاصله ای که باید رعایت میشد شکسته و بهتره جدا بشید وگرنه اخرش بد تموم میشه.
بزار چند تا فحش بدم راحت شم : خیلی کس کشی پدر سوخته .
آخه کووووونی…کسی که غیرت داره که دیگه به باد نمیدش…
تو از اولم نداشتی
کیر خان یه بسته قرص غیرت از داروخانه بگیر هر 6 ساعت یکی بخور تا غیرتت برگرده بچه دبیرستانی جقدوست مگه اولش نمیگن تا 18 سالت نشده نیا تو این سایت مخت میگوزه؟؟؟
انگشت به کون دور خودت کس چرخ نزن چاقال خان ! غیرتت دست منه ، دیدم اصلا به قیافه ی کیریت نمیاد گفتم زحمتشو از رو شونت کم کنم…، حالا که خودت افتادی دنبالش با کمال میل میکنمش تو کیونت که مطمئن شی از این به بعد همیشه همراهته و دیگه گمش نکنی ?
عالی بود.منم همین حس وداشتم و بعد ۶ ماه زنمو راضی کردم و اینکارو کردین
انصافا خودشم نفهمیده چی گفته! نمیدونم بعضیا چرا متوجه نیستن که میشه از نقطه و بقیهی علامتهای نگارشی هم استفاده کرد! تازه هیچ خطری هم نداره!
کثافت کسکش. عوضی حرومی،،،غیرتت رفت،تموم،این چه کاری بودتوعوضی کردی آخه حرمله؟؟؟؟؟
رضا کی بود بعد علی یهو ازکجا اومد یه دور بخون بعد بذار سایت ملت بخونن خدا قوت 👋
اين داستان واقعي اصلن دروغگو توش نيست پس خواهش ميكنم اخرش راهنمايي كنيد منو فش نديد
چی؟دروغگو توش نیست؟فش؟
دیگه نخوندم.
لباسشویی در آوردن چیست؟بارسم شکل توضیح دهید.
مرزهای بیغیرتی رو جابجا کردی ، پشمام ریخت دهنت
موندم از نظرات دوستان
یه داستان که مزخرف در مزخرفه و مرده بی غیرتی هاشو بردگیهاشو مینویسه تعریف و تمجید میکنین این بدبخت بی نوا اومده میگه راسته معلومه واقعیه رو فحش و بد و بیراه
کلا خنده دارین
طرف میگه پشیمون شده
شما خودتون هم یه روزی میاد پشیمون بشید
ولی من موندم تو چجوری درجا آبت اومد دوباره کردی تو کسش؟
چجوری راست میکنین شماها
یه داروئی هست به نام غیرتمینوفن که از داروخونه مامانت باید بگیری، روزی سه وعده از پائین استعمال میکنی تا غیرتت برگرده… یه نفر باور نکرد غیرت دونش پاره شد.
خو کیر تو سرت بره چرا دورغ میگی اصرارم میکنی راسته کیری ما چطوری باور کنیم دوسش داری وقتی داستانشو نوشتی و تو کلا دوس داری این فانتزی رو داشته باشی دلیل نمیشه کس شعر بنویسی
دم رضا و علی گرم.چقدر سریع جابجا شدن که هیچکی نفهمید!!!
بعد من اینکار رو کردم بعد اون اون کار رو کرد بعد من اینجوری بعد اون اونجوری بعد بعد بعد.بعد و زهر مار.خب ننویس هفت تیر گذاشتن پس سرت؟
اونی که داستان شروع نشده اصرار به راست بودن داستانش داره ،سک نکن میخواد دروغ ببافه و میدونه بقیه میفهمن و فحش میخوره، ولی حتی دروغ بودن داستانت اینو که تو یه آدم عوضی و نامردو ذات خراب هستی رو عوض نمیکنه
نفر سوم هستم از شیراز / آیدی اینستاگرام nafar_sevom_zojshz
اون کرد تودهنش من کردم توکصش یه سینش دست من بودیه سینش دست اون بود رضا رفت دسشویی علی اومد بیرون کرد توکونش …متوجه هستی چی داری مینویسی .🤣🤣🤣🤣🤣
تورو راهنمایی میکنم به کیر مبارک خر بلکه خارش کونت گرفته بشه
رضا جان یا علی آقا یا هرکسی که هستی ، غیرت شما اگر میخوای برکرددباید هر شب اول ماه دو بار از کون به شقایق جون بدی با دیلدو تو کونت فرودکنه .تلمبه بزنه شش ماه که بگذرد غیرتت برمیگردد میاد جلوی کونت قرار میگیره باید قدری بگیرید تا فرار نکرده بگیریدش بکنید توی کونت تا با غیرت شوید .
حالم. بهم خورد از این کسشعری که گفتی خب ریدی که تو خاک تو سرت کنن