دوستان این اولین داستان من هست و برگرفته از ماجرایی مشابه اما واقعی هست…ممنون میشم بدون فحاشی اگر ایرادی داره تو نظرهاتون بهم بگین.
عصر چهارشنبه بود. تازه از شرکت در اومده بودم.تو ترافیک راه خونه بودم.چند وقتی بود یه فکر ذهنم رو مشغول کرده بود. اما هر بار که بهش فکر میکردم سعی میکردم از ذهنم دورش کنم.یعنی میتونم جلو سارا همسرم با کس دیگه سکس داشته باشم؟ اونوقت سارا چی؟ اونم با کس دیگه سکس داشته باشه؟ …نه بابا دیوونه شدی؟ همش تقصیر کامران همکارم بود. انقدر از سکس ضربدری و … برام گفته بود روانیم کرده بود.
گوشی رو برداشتم یه زنگ زدم خونه. الو… سارا سلام. شام چی داریم؟ … باشه. … آره دوست دارم… چیزی نمیخوای؟… خداحافظ. همینطور اروم تو ترافیک میرفتم جلو و این فکر هم هی تو مغزم رژه میرفت. تا اینکه تصمیم گرفتم یه جوری بهش بگم و نظرشو بپرسم.
سارا زن خوبی بود. و ما همدیگرو خیلی دوست داشتیم. تا حالا هم هرگز حتی فکر خیانت به هم نزده بود به سرمون.جز فکرهای این چند روز من، … گذشت تا شب که نشسته بودم خونه پیش سارا. گفتم سارا بیا یه فیلم ببینیم. گفت: چه فیلمی؟ گفتم: حالا بیا بشین پیش من تا بگم.اومد و نشست رو پام.یه بوس از گونه هاش کردم و گفتم هیشکی خانوم خوشگل من نمیشه.
فیلمو که اتفاقا از کامران گرفته بودم گذاشتم. تقریبا یه فیلم سکسی داستانی بود.همونطور که فیلمو میدیدیم داشتم بدن سارا رو آروم میمالیدم. سارا حدود 165 قد داشت و 57 کیلویی میشد تقریبا سبزه بود. از زیبایی چیزی کم نداشت. حداقل از دید من.
!کم کم احساس کردم کیرم بلند شده. و خب نصف کون سارا روش بود. سارا هم اینو فهمیده بود اونم تحریک شده بود. از نگاهش میشد فهمید. هر دو داشتیم آماده میشدیم که بریم رو تخت. اما راجع به فیلم بگم. تو فیلم دوتا زن بودن و دوتا مرد. بنظر دوست میومدن. فقط یکیشون حلقه داشت که فکر کنم نامزد بودن. سکس اونا شروع شده بود و راحت جلوی هم داشتن سکس میکردن. به سارا گفتم میبینی چقدر راحتن؟ گفت: اینا روشون به هم بازه.گفتم: پس چرا ما ایرانیا اینطوری نیستیم؟
با خنده گفت: چون ایرانی هستیم.خنده ش برام گنگ بود. نفهمیدم چرا اینطوری و با این لحن گفت ایرانی هستیم. احساس میکردم از فیلم بدش نیومده.گفتم سارا خب ما هم میتونیم عین اونا باشیم .با تعجب خیره شد بهم و گفت: اینجا یه حریم هایی هست که حفظ میکنن. گفتم: اما
یه تنوعی ایجاد میشه. گفت: چی بگم؟ شاید. دیگه مطمئن شدم سارا هم بدش نمیاد. گفتم : کامران با زنش داشتن این مدل سکسو.
با تعجب پرسید: جدا؟ گفتم آره. گفت: به مونا نمیاد این حرفا. گفتم خودش برام تعریف کرد. اینم بگم که من و کامران رفت و آمد داشتیم .و همسرهامون همدیگر رو میشناختن. تو همین حال و هوا بودیم که یهو زنگ خونه رو زدن. ضد حال حسابی!! پدر خانومم اومده بود.
هیچی دیگه یه ساعتی نشست و بعد رفت. ما هم دیگه حس و حال اول و نداشتیم رفتیم خوابیدیم. فرداش تو شرکت کامران و دیدم. بعد از احوالپرسی ازم پرسید: فیلم چطور بود؟ گفتم: خوب بود. برام جالب بود. اما اینا تو فیلمهاست. گفت میتونه واقعی باشه.
گفتم چطور؟ کامران منو کشوند به حیاط شرکت به بهونه سیگار. بعد شروع کرد به حرف زدن که اینا رو ما برا خودمون سخت کردیم و …از این حرفها. منم با حرفهای کامران یاد مونا زن کامران افتادم. آخ پسر!! یعنی میشه مونا رو کرد؟ کامران که بدش نمیاد. مونا تقریبا هم سایز سارا بود حتی گاهی لباس به هم قرض میدادن. با این تفاوت که پوست مونا سفید بود. و معمولا باز تر از سارا لباس میپوشید. خب البته من به احترام همکاری کلا توجهی نداشتم.تو همین فکرها بودم که یهو کامران زد رو شونه م .و گفت: هی!! کجایی؟ گفتم : همینجام.
خندید و گفت: امشب بیاین خونمون. گفتم: خب چرا شما نمیاین؟ شما بیاین. ویسکی اعلا دارم. دور هم خوش میگذره. بلاخره قبول کرد. قرار شد برا شام بیان خونمون. من دل تو دلم نبود.حدس میزدم ممکنه چه اتفاقاتی بیوفته. اومدم خونه به سارا گفتم امشب مونا و کامران میان خونه ما. گفت چه خوب! گفتم آره از خوبم خوبتره. گفت چیش خوبتره؟ گفتم حالا ببینیم چی پیش میاد. سارا یه کم تو چشمام خیره شد و آروم با شیطنت کودکانه گفت: یعنی میخواین زن هاتونو عوض کنین دیگه؟! چشمم روشن. همینو کم داشتیم.من گفتم: سارا!! خودت میدونی که تنها عشق
من تو زندگی فقط تویی. من یه تار موی تو رو به صدتا امثال مونا نمیدم.الانم اگه تو بگی نیان من حرفی ندارم. اصلا معلوم نیست که برنامه ای
پیش بیاد یا نه… سارا ساکت بود. میدونستم داره فکر میکنه. و اینم میدونستم اونم خوشش میاد حداقل یه بار امتحان کنه.با لحنی که معلوم بود تحریک شده گفت: من به یه شرط قبول میکنم. گفتم چه شرطی؟ گفت: اتاق خواب رو تاریک میکنیم بعد در کنار هم من با تو و مونا با کامران سکس میکنیم.و بعد هم کلا فراموش میکنیم چه اتفاقی افتاده. انگار دنیا رو بهم داده بودن. پریدم و یه بوس آبدار از لپش کردم. خواستم لب بگیرم که نزاشت. و گفت: بزار برا شب.
زود گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به کامران. طوری که سارا نشنوه به کامران ماجرا رو گفتم.
کامرانم ذوق مرگ شده بود. خلاصه شب شد و زنگ در رو زدن. بعله کامران و مونا اومدن. بعد از سلام و احوالپرسی سارا مونا رو برد تو اتاق که لباس عوض کنن. من و کامران موندیم
تو پذیرایی. گفتم :کامران! ساراا قبول کرده اما میگه فقط تو و من و کامران و مونا. کامران گفت: تو چی میگی؟ موافقی؟ نترس! راحت باش. میدونم
به مونا فکر میکنی. از نظر من برا جمع خودمون اشکال نداره. اینو که گفت یه کم راحت تر شدم. بهش گفتم: راستش من تا حالا حتی فکر هم
نکردم که کسی با سارا سکس کنه. گفت: بار اول اینطوریه. مطمئن باش لذت زیادی میبری. تعصبات رو بزار کنار. حداقل برا من و مونا بزار کنار.
دیدم راست میگه. خب منم میخواستم زن اونو بکنم.اما سارا چی؟ اون میزاره کامران بهش دست بزنه؟ تو همین فکرها بودم که سارا با مونا اومدن از اتاق بیرون. وای چی میدیدم. مونا یه تاپ چسبون سفید تنش بود. که نوک پستوناش از زیرش زده بود بیرون. دیگه دل و زدم به دریا.از طرفی سارا هم یه رکابی پوشیده بود که نصف پستوناش بیرون بود. تعجب کردم. آخه سارا هیچوقت اینطوری لباس نمیپوشید جلو یه مرد.گذشت و بساط مشروب به پا شد. پیک اول و به سلامتی هم خوردیم. پیک دوم هم همینطور. احساس کردم سارا بیشتر از معمول داره مشروب میخوره. اما خب بهتر. اینطوری راحت تر به کامران پا میداد. کامران یه سی دی گذاشت تو دستگاه . منم کنار سارا بودم اونم برگشت و مونا رو بغل کرد. کنار هم بودن و همه داشتیم فیلمو میدیدم ای کامران
کثافت! دوباره سکس ضربدری بود. اینبار یکی از کوس و یکی از کون میکردن زن ها رو کم کم سارا روی من ولو شد. سرش رو سینه من بود و چشماشو بسته بود. معلوم بود مسته. مونا و کامرانم دست کمی از حال و روز ما نداشتن.گفتم بچه ها بریم رو تخت یه درازی بکشیم. همه با اشتیاق بلند شدن که برن تو اتاق خواب. انگار منتظر بودن من بگم.خلاصه وقتی همه رفتیم تو اتاق سارا برق رو خاموش کرد. وای!!
چقدر تاریک شد. اینطوری که چیزی نمیدیم.به هر حال خوب بود. گفتم حالا چطوری پیداتون کنیم. که مونا صداش در اومد :شما بعد این همه مدت زندگی نمیتونین زنتونو پیدا کنین؟از نزدیکی صداش فهمیدم پیش منه. دستم رو بردم جلو. انگار انگشتام به سینه مونا خورد.نرم بود. حدس زدم مونا برا همین حرف زده که من پیداش کنم. اما سارا چیزی نمیگفت. من مونا رو بغل کردم. آروم در گوشم گفت: امشب حسابتو میرسم. من شدیدا راست کرده بودم. صدای کامرانو
شنیدم اونطرف تخت بودن. که گفت منم پیدا کردمش. از اینکه یکی داره زنمو میماله حس عجیبی داشتم. از طرفی هم مونا واقعا سکسی شده بود اونشب.نفهمیدم
کی و چه زمان لباسشو در آورده بود. فورا لباسمو در آوردم و چسبیدم بهش. وای! پستونای مونا چسبید به سینه من. لبهامو بردم رو صورتش. چسبوندم به لبهاش. با اشتیاق شروع کرد لبم رو آروم خوردن و گاز گرفتن. زبونشو کرد تو دهنم. تو فضا بودم. صدای خوردن و لیسیدن میومد. کامران داشت با ولع تمام سینه های سارا رو میخورد. صدای آه و اوووه سارا در آومده بود.اما هیچکدوم بلند حرف نمیزدیم.رفتم پایینتر. شروع کردم سینه های مونا رو مالیدن و خوردن. مونا آه ه ه کشید و صدای نفسهاش تند تر شد. بعد از کمی انداختمش رو تخت. برعکس شدیم رو هم. چشمهام یه کم به تاریکی عادت کرده بود. هاله ای از کامران و سارا رو میدیدم. کامران
داشت کوس سارا رو میخورد. سارا هیچی نمیگفت فقط روتختی رو چنگ میزد و آه میکشید. همینکار رو با مونا کردم. وای چه طعمی. احساس میکردم خیس تر از کوس سارا هست.خب تو اون تاریکی چیزی معلوم نبود. اما واقعا لذتبخش بود. صدای ملچ ملوچ سارا رو شنیدم که داره برا کامران ساک میزنه. مونا هم شروع کرد به ساک زدن.
رو هوا بودم. دیدم اگه اینطوری محکم ساک بزنه آبم میاد. بلند شدم کیرم رو از دهنش کشیدم بیرون. خیس خیس بود. آروم گذاشتم رو کوس مونا. دلم میخواست جرش بدم. کوس لیز مونا احتیاجی به ژل و تف نداشت. با یه فشار همه کیرم رو کردم تو کوس مونا. یه جیغ زد. و گفت: آآآه ه . بعد با صدای نجوا گفت: جر خوردم یواش!. شروع کردم به تلمبه زدن.یهو کامران گفت : وقتشه که جرت بدم عزیزم. وای! چه حالی داشتم. از صدای آااه بلند سارا فهمیدم
کیر کامران رفت تو کو کسش. آه کشیدن های سارا بیشتر شده بود. مونا هم زیر تلمبه های من میلرزید. لرزشش زیاد شد و یه جیغ کوچیک کشید. احساس کردم آب گرمی اطراف کیرمه. بله مونا ارگاسم شد. منم تلمبه هامو شدید تر کردم و آبمو پاشیدم تو کوس مونا. مونا از پشت پاهاشو قلاب کرد و منو فشار داد
رو خودش. دو دقیقه ای تو بغل هم بی حرکت موندی.صدای ارضا شدن سارا و کامران بلند شد. جالب بود که با هم شدن. کامران بلند شد
و رفت سمت در اتاق.در رو باز کرد. نور زد تو اتاق. خدای من!!! این امکان نداره!! من تو بغل سارا بودم. کامران هم مونا رو کرده بود.اما این چطور ممکنه؟
بوی عطر سارا رو من میشناختم. اما این ادکلن مونا بود. بله. سارا عطر مونا رو زده بود. برا همین برای من تازگی داشت. کامران هم از تعجب دهنش باز مونده بود.
یهو سارا پتو رو کشید رو خودشو من و البته رو مونا هم اومد. سارا خندید و گفت: مگه قرار بود چی بشه ؟چرا هاج و واج موندین؟ هیچی
نگفتم. زود لباس پوشیدم و اومدم تو پذیرلیی. یه سیگار روشن کردم و رفتم تو فکر. تو دلم به سارا آفرین میگفتم. چنان متفاوت رفتار کرده بود که من واقعا فکر
کردم مونا رو میکنم. کم کم به این نتیجه رسیدم که این رفتار و عشوه هست که سکس رو جذاب میکنه. و بدن متفاوت انچنان تاثیری تو لذت سکس نداره.اگه بتونیم در رفتارهامون تغییر ایجاد کنیم
دیگه احتیاجی به خیانت کردن و سکس با کس دیگه نیست. من اونشب اینو تجربه کردم. و خدا رو شکر میکنم که نه من و نه همسرم سارا با کس دیگه ای سکس نکردیم. و همچنان به هم وفاداریم. راستی اینم بگم که کامران از اون روز به بعد هرگز حرفی از سکس جلو من نزد.
نوشته: کاوه
مرسی دمت گرم خیلی خیلی خوب نوشته بودی.
حتی بدون یه غلط املایی
قشنگ بود،مرسی.
نه به خاطربحث داشتن یا نداشتن ضربدری،بلکه بخاطر رعایت و تسلط به اصول داستان نویسی و پردازش زیبا و موزون روند داستان،فراز و فرودهایی که توو داستان داشتی و گرههایی که تووی روند داستان گذاشته بودی.
خوب بود مرسی
سلام برای اولین باره که تو این سایت نظر میدم و واقعا جالب بود تو اینهمه دروغی که به عنوان داستان نوشته میشه
این ماجرا تلنگری باشه برای کسایی که ذهنشون به سمت ضربدری رفته فکر نکنم غیرت هیچ مردی قبول کنه ضربدری رو اما تو فانتزی بعضیا هست انصافا بیاید این بحث ضربدری رو کنار بزاریم
خوب بود اصلا جنس زن توریه که دوست داری وقتی تو اتاق خوابی چه زنت چه
کس دیگه ای باشه بری روش کس و کون جرش بدی پارش کنی aggressive
بی نهایت زیبا بود.
کاش امثال سارا ها زیاد بودند.
به این میگن زنی که واقعا میتونه شوهرشو به راه بیاره و توو راه نگه داره
داستان خوبي بود.
سكس ضربدري الان داره توي جوامع (منظورم كل دنيا هست) رواج پيدا مي كنه. در واقع بهترين و منطقي ترين كار براي افراد تنوع طلب هست. البته يه نكته توي داستانت هست. عزيزم، با بچه كه طرف نيستي!! هرچي هم تاريك باشه و همسرت عطر غريبه اي زده باشه به خودش همين كه بغلش كني ميفهمي زن خودته يا نه. هزار و يك چيز هست كه ميشه باهاش تشخيص داد، فقط عطر بدن كه نيست.
اما در جواب اونايي كه گوزگوز ميكنن كه غيرت و تعصب دارن و ضربدري رو زير سوال ميبرن!! همونايي كه چشمشون دنبال زن و دختر مردمه. همونايي كه هر جنس ماده اي رو ميبينن ميخوان بكننش!! خب عوضي، طرف كه زن مردمه اگه به تو بده زن خوبيه اما اگه ازت بخواد زن تو هم به شوهر اون بده، اونوقت ميشه آدم بد؟؟؟؟ چطور تو دوست داري با زن مردم حال كني ولي كسي به زن خودت نگاه نكنه؟؟؟ نه عزيزم، اين جاده دوطرفه هست!! بكني، مي كنن. پس چه بهتر كه با اطلاع هر دوتاشون باشه كه ديگه خيانت توش نباشه
بالاخره يه داستان خوب خونديم،
منم مخالف سكس ضربدي ام ،
سكس بايد همراه با عشق باشه تا به آدم بچسبه!!!
تو که راست میگی جون خودت!!!چرا واقعیت رو نگفتی؟! mosking
داستان خوبی بود اکه زن مرد در مدل سکس شون تغیراتی ایجاد کنن دیگه به فکر خیانت نمی افتن
من مخالف ضبدریم ولی بنظرم موازی بد نیست
خوب بود …ولی کسی که تو تاریکی یا چشم بسته نتونه زنه خودشو تشخیص بده به نظرمن زیاد نمیشه بهش اطمینان کرد یروز ساراشو یکی دیگه میکنه …ولی بدک نبود
اقا من یه سوال دارم.چطوری تا یه بار با زن یا شوهرشون صحبت می کنن طرف راضی میشه به سکس ضربدری؟من سه ماهه دارم با دوست پسرم چونه میزنم هنوز راضی نشده برم کلاس خیاطی sorry2
عالی … واقغاً عالی بود و با نظر آخرتم کاملاً موافقم که این احساسه که سکسو متفاوت میکنه نه کیر و کس دیگری :*
سلام یکی پیدا شد تو این سایت حرف حساب بزنه . با نظرت موافقم آقای sexstorm80
سلام منم مخالف سکس ضربدريم, در کل مخالف خيانت به همسر هستم ولي از راه حلالش هم ميشه تنوع ايجاد کرد , ثوابشم زياده پس با يه تير دو نشون بزنيم بيايم در مورد صيغه کردن داستان و نظر بذاريم تا اين فرهنگ اسلامي رواج پيدا کنه با تشکر
قشنگ بود واقعا
دنبال یه دوست 17 18 ساله هستم از تهران اگه کسی هست خصوصی بده
تخمی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
کله کیری، شاشیدم تو قوه تشخیصت که نتونستی زنت رو تشخیص بدی. یعنی خودت تا اینقدر احمقی فکر کردی ما هم مثل خودت هستیم؟ یعنی اینقدر تاریک بود که نمیشد تشخیص بدی؟ اگه ظلمات هم باشه چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه که چشم به تاریکی عادت میکنه و میتونی ببینی. شاشیدم تو تخم چشمای کیریت، دیگه ننویس. این همه جلق زدی که این کسشعر رو بیاری به ما تحویل بدی؟ تو که از نظر فکری خیلی هم آماده بودی تا زنت زیر یکی دیگه بخوابه. بعدش یهو متحول شدی؟ شاشیدم تو تحولات فکریت دیگه ننویس.
کسانیکه میگید این داستان متفاوته. فقط چند خط آخرش رو حذف کنید ببینید واقعا متفاوته؟ هیچ فرقی با سکس ضربدری که مخالفش هستید نداره. هیچ زنی هم راضی نمیشه که ضربدری سکس کنه.
شاشیدم تو داستان تخمیت، دیگه ننویس.
بنظر من تو داستان سعی شده ذهن شما رو به این نکته متمرکز کنه که توی سکس خصوصا با همسر باید با صبر و حوصله رفتار کرد. نه اینکه فورا بعد از یه سکس نسبتا بد با همسرتون یا حتی دوست دخترتون به فکر سکس با کس دیگه بیوفتین. خیلی از دوستان این موضوع رو تو داستان متوجه شدند و بعضی از مخ گوزیذه های جقی هم که براشون فرقی نمیکنه چی بخونن. کلا داستان که میبینن فکر میکنن باید فحش بدن. در هر صورت داستان خوبی بود.
پسر خاله! یعنی با وجود داشتن زن بریم صیغه کنیم؟ یعنی تو راضی میشی زنت بره صیغه یه مرد دیگه بشه؟ این میشه حلال؟
خوبه دیگه!! همون خیانت رو بکنیم اما از طریق اسلامی. آره؟
نمیدونم. شایدم منظورت افراد مجرد هست. امیدوارم اینطور باشه. وگرنه فاجعه ست و تاسف بار.
مرسی داداش حیرت زده شدیم .کامنت های خوب و هم که دوستان دادند
واقعا عالی بود منم با سکس ضربدری مخالفم اخر داستانت بهم چسبید ممنون که خوب تمومش کردی بهت تبریک میدم که زن جندتو کسه دیگه ای نگایید حتی اگه بهترین دوستت باشه
پایان بسیار زیبایی داشت.
از طرفی لذایذ یک سکس ضربدری رو یدک میکشید و از طرفی در انتهای داستان پشیمونی در بر نداشت و بسیار عالی و ایده آل به اتمام رسید. تشککککککککککککککککککر
سلام.من اولین باری هست که نظرمیدم.جالبترین داستان وتاثیر برانگیزترین داستان که تاحالا خوندم.خسته نباشی
سلام به نظرم خیلی جالب اومد. متن جالبی بود و موضوع فانتزی که این روزها توی شهرهای بزرگ متداول و تقریبا پرطرفدار شده رو انتخاب کردی. در کل جالب بود
عالی بود آفرین به سارا خانم واقعا دمش گرم یعنی بهترین کارو ساراخانم کرد بی نهایت زیبا بود حال کردم
جا داره دعوتت کنن ماه عسل
کسکش مگه اومدی اینجا پند و اندرز کنی
جمع کن کس و کونتو
کیر خسرو حیدری تو کونت
میدونم کیرش کوچیکه ولی کس دیگه نیومد تو ذهنم
واقعا قشنگ بود !کلا با خیلی از داستانا فرق داشت
اصلا دلم نمیخواد فحش یا بد و بیراه بگم
آخرشم که وقعا نتیجه اخلاقی داشت : ))
ایول … مرسی