سکس با عشقم امیر

1391/08/15

سلام من ندا هستم 20ساله ازخوزستان…امیدوارم از داستانم خوشتون بیاد…فقط بتون توصیه میکنم همیشه با کسی سکس داشته باشین که طرفو دوس داشته باشین منطورم سکس با عشق و دوس داشتن خیلی قشنگه…
من از سن15سالگی تا الان فقط با یه پسر اسمش امیر هس رابطه دارم…و عاشق همدیگه هستیم شاید کسی باورش نشه ولی واقعا اینجوری هس…من امیرو خیلی دوس دارم تاجایی که کتک خوردم از داداشم ولی اسمی ازش نبردم که واسش بد بشه اونم واسه من هبچی کم نذاشته و بهترین وصمیمیترین دوست زندگیمه…
خوب نمیخوام زیاد از داستان سکسمون دور شم…واقعیتش من توهمون سن 15سالگی هیچی از رابطه سکس نمیدونستم هرچی میدونم امیر بم یاد داده…شاید در حد لب گرفتن بود تا2سال اول رابطمون…تا اینکه 1روز امیر بم گف نداسینه هاتو میخوام…البته با اس ام اس…من جا خوردم چون تا اونموقع اصلا به اینچیزت فک نمیکردم و تو نخش نبودم…ازش ناراحت شدم که چرا این حرفو زد ولی بعد قانعم کرد…ماخیلی باهم رابطه سکس داشتیم ولی میخوام فشنگترینشوبگم…چون اگه اونا روبگم خیلی طولانی میشه…
من وامیر تا حالا از هم دور نشده بودیم شاید تو 1هفته دوبار رابطه سکس داشتیم…اینم بگم که امیر چون خیلی دوسم داره و آیندم واسش مهمه تا حالا پرده منو پاره نکرده(شاید کسی باورنکنه ولی حقیقته) این شد که من مجبور شدم به یه سفر برم که 3ماه از امیرم دور بودم…دختری که رابطه سکس داشته واسش خیلی سخته ولی امیر تلی منو آروم میکرد…تا برگشتم خونه…2روز بعد قرارشد همدیگروببینیم من تواین3سال رابطمون همیشه واسه امیرم آماده بودم…اونروز هم اماده ی اماده بودم سوتین و شورت مشکی با طرحهای قرمز و یه تاپ قرمزو مشکی همیشه عادت داشتم ست کنم…تآرایش کردنم…
مامان امیر از صب تا ساعت 4بعداز ظهر سرکار بود…امیر یه داداش کوچتر از خودش داره که صب همش خوابه یا بیرونه…اونرورز هم رفته بود باشگاه البته امیر پسر بزرگه هس و کسی حتی مادرش حق نداره تو کاراش دخالت کنه…پدر امیر فوت کرده.و 1خواهر هم داره که ازدواج کرده… امیر23سالشه…اونروز من 1مانتومشکی بلند که زیرشم جوراب مشکی پوشیده بودم…شال و کیف صورتی و آرایش ملایم صورتی…لباس زیرمم که گفتم چی پوشده بودم…از شب قبل هم حمام رفته بودم و بدنمو کامل تمیز کرده بودم البته همیشه بدنم تمیز بوده چون بدم میومد از اینکه بدن 1دختر مو داشته باشه…لوسیون مخصوص امیرمو به بدنم زده بودم چون امیر عاشق اون بوی لوسیون بود…خلاصه اونروز صب به امیر اس دادم که تو راهم…امیر هم ج داد منتظرتم عشقم…

رسیدم دم در…درو واسم باز گذاشته بود که 1ثانیه هم نمونم پشت در.در ورودی خونشونم باز اومد منم درو بیشتر باز کردم چون یکم شیطون هم هستم گفتم صابخونه مهمون نمیخوای؟؟دیدم امیر از پشت در با یه شاخه گل از پشت بغلم کرد…اشکم دراومد بعداز 3ماه تو بغل امیرم بودم تا10مین فقط بغلم کرده بود و نگام میکرد…بعد بش گفتم بذار اینارو بذارم زمین سوغاتی بود که واسش خریده بودم…اونارو دادم دستش و بوو وزنم 49یا50هس…موهای تقریبا بلند خرمایی حالت دار و رنگ پوستم سبزه مایل به سفید…تاپمو که دید گف چقد بهت میاد عروسکم…دوباره خوابید رو من و شروع کرد لبامو خوردن…لپمو میخورد و میبوسید…لاله گوشمو میبوسید…که رسید به گردنم خیلی شهوتی شده بود اونقد گردنمو خورد که زخمی شد ولی من حال کردم…بعد شروع کرد به لیسیدن دستام و از روتاپم سینه هامو میمیالید…وای خدا داشتم دیوونه میشدم…بعد با دو تا دستاش شروع کرد به مالیدن دوتا سینه هام…سایز سینه های من 70هس…که به قول خودش ادمو روانی میکنن…تاپمو زد بالا و از روی سوتینم باز مالیدشون…دیگه طاقت نداشتم تاپو دراوردمو سوتینمو کشیدم پایین…اونم افتاد به جونشون یکیو میخورد اون یکیو میمالید…نوکشو با دندون میکشید…که من اه اه میکردم…وسط سینه هامو شروع کرد به لیس زدن…بعد زیر سینه هامو اونقد مالیدو خورد که قرمز قرمز شدن…چون کیرش نزدیک کسم بود احساس کردم داره شلوارکشو پاره میکه…ولی اون رف سراغ شکم و نافم شکممو لیس زد و نافمو خورد…منم که دلم واسه کیر امیرم تنگ شده بود رفتم سراغش و درش اوردم کیر امیرم تقریبا کلفت بود اول سرشو بوسیدم اون داشت موهامو ناز میکرد(اول از کیر خوردن بدم میومد و حالم بهم میخورد ولی الان عاشق کیر امیرمم) بعد کیرشو کردم تو دهنم و شروع کردم به خوردن…(البته بدون اجازه امیر چندتا فیلم سکسی دیده بودم که یکم یاد بگیرم آخه بلد نبودم درست بخورم…امیر بدش میاد فیلم سکسی ببینم) کیرشو زدم بالا و تخماشو خوردم…بعد شروع کروم به لیسیدن…بعد خودموانداختم روتخت که امیر رف سراغ جورابمو اونو دراورد و از رو شرت کس خیسمو میمالید که من دیگه طاقت نیوردم گفتم درش بیار و بیفت به جونش تلافی 3ماه رو دربیار…اونم همین کا رو کرد شرتم بندی بود.سیدمش و شاخه گلمو داشتبند شرتمو کشید و همه کسمو کرد تو دهنش…که اه کشیدن داشت به جیغ تبدیل میشد…چوچولمو با دندون کشید بیرون و شروع کرد به مک زدن…بعد زبونشو گذاشت وسط کسمو لیس میزد…بغلای کسمو هم لیس میزد…پاهامو زد بالا سوراخ کسمو بوسید ولیس زد…تو اون لحظه انگشتشو توفی کرد و هرچی خواست بکنه تو سوراخ کونم نشد خیلی تنگ شده بود…(گفتم که ما رابطه سکس زیاد داشتیم وچند بار قبل از سفرم منو از کون کرده بود…)ولی بالاخره انگشتشو کرد تو عقب جلوش میکردو کسمو میخورد…بعد دوتا از انگشتاشو کرد تو سوراخ کونم خیلی درد داشت ولی حاش به دردش بود…بعدمنو خوابوند روشکم و شروع کرد به لیسیدن کونم وای چه لذتی داشت لای کونمو باز میکردو وسطشو لیس میزد داشتم میرفتم تو فضا…بعد به کیرش کرم زد و سوراخ کون منو هم چرب کرد…منم کونمو دادم بالا واسه امیرم…سر کیرشو گذاشت تو وای خدا چقد سوز میداد طوری که اشکم در اومد…گف در بیارم گفتم نه تا اخر بذار…اونم کم کم میکرد تو که سوزش زیادتر شد…کیرشو یکم تو کونم تکون داد…بعد شروع کرد به عقب جلو کردن اول آروم این کارو میکرد ولی داشت تند تند میشد و اه و ناله منم بیشتر و بلندتر اینقد تند تند میکرد که سینه هام هی بالا و پایین میشدن…تو همون حالت که کیرش تو کونم بود اروم خوابید حالا من باید بالا و پایین میکردم و همینکا رو کردم…گف آبم داره میاد که احساس کردم چیز گرمی تو کونم ریخته شد…بیحال تو بغل هم افتادیم ولی اون فقط منو بوس میکرد و کونمو میمالید…بعد از 20 مین گف خانمی دعوتت کردم رستوران باید آماده شیم هر دومون دلمون نمیخواست از بغل هم جداشیم ولی مجبور بودیم…آماده شدیمو جاتون خالی رستورانم رفتیم که خیلی خوش گذشت…
اگه خوشتون اومد بگید بازم بنویسم از رابطه سکس من و عشقم امیر.

نوشته: ندا


👍 0
👎 0
36947 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

341749
2012-11-05 21:50:17 +0330 +0330
NA

از داستانت خوشم اومد ولی می تونست خیلی سکسی نر باشه و طولانی تر.

به هر حال من چون دوستان خوزستانی رو خیلی دوست دارم اگه مزخرف هم می نوشتی باز هم می گفتم قشنگ هستش.

مرسی و شاد باشی دوست عزیز.

0 ❤️

341750
2012-11-05 22:57:29 +0330 +0330
NA

faghat khasti ye chizi neveshte bashi.eftezah bod.

0 ❤️

341751
2012-11-06 03:14:21 +0330 +0330
NA

سلام نداجان
باسوژه داستانت حال کردم
ولی خداییش املا و ادبیاتت بد بود
امیدوارم به دل نگیری و واسه دفعه بعدی اصلاحش کنی
مرسی؛بای؛

0 ❤️

341752
2012-11-06 03:17:32 +0330 +0330
NA

سلام نداجان
باسوژه داستانت حال کردم
ولی خداییش املا و ادبیاتت بد بود
امیدوارم به دل نگیری و واسه دفعه بعدی اصلاحش کنی
مرسی؛بای؛

0 ❤️

341753
2012-11-06 03:29:15 +0330 +0330
NA

نظری ندارم واقعا خوندم زیاد نخواستم الکی گیر بدم …با فحش بشورمت وبندازمت روی طناب …
اما دلیل نمیشه که از داستانت خوشم اومده باشه!
کسشعر نداشت.همین

0 ❤️

341754
2012-11-06 05:17:51 +0330 +0330

خسته نباشی…

0 ❤️

341755
2012-11-06 10:12:45 +0330 +0330

در حد خودت بد نبود …

0 ❤️

341757
2012-11-06 10:13:52 +0330 +0330
NA

بدک نبود،حالا بازم بنویس ببینیم چی میشه!
نسبت به داستان های دیگه خوب بود!

0 ❤️

341758
2012-11-06 13:21:57 +0330 +0330

نوش جونتون.امیدوارم در کنار هم شاد باشید.

0 ❤️

341759
2012-11-06 15:23:32 +0330 +0330
NA

وقتي نخوندم چرا گير ميدي بيام نظربدم؟ميخاي از شهرتم سواستفاده كني؟

0 ❤️