سکس با دوست دخترم بعد 1 سال

1391/12/02

کردن دوست دخترم بعد 1 سال.
سلام بچه ها من تازه عضو شهوانی شدم و اینم اولین داستانیه که براتون مینویسم.
اول از خودم بگم اسمم امیر سامه و اهل شمالم قدم 1 مترو 73 و وزنم 67 کیلوه
من یه دوست دختر 16 ساله دارم که اسمش نیوشاست و قد و هیکل تپلی داره وزنش 75 و قدش 1.65 هستش سایز سینش 75. اونم شمالیه و شهرشون 40 الی 70 کیلومتر دقیقا نمیدونم با شهر ما فاصله داشت تو این 1 سال از طریق اس ام اس و زنگ باهم در ارتباط بودیم و همو از نزدیک ندیده بودیم
چند بار عکسشو با ام ام اس تونست برام بفرسته قیافش بدک نبود
حاا میریم سر اصل مطلب
ماجرا تو سال دوم دبیرستان اتفاق میافته موقعی که تابستون بود و منم سر کار بودم
من چند روز بود که با نیوشا قهر بودم و بعد یه هفته هنگامی که داشتم کار میکردم یه اس بهم داد که توش نوشته بود معذرت میخوام و باهام قهر نباش منم بهش گفتم یه شرط داره
نیوشا:بگو
من:میخوام ببینمت از ندیدنت خسته شدم
نیوشا:باشه قبوله مامان و خواهرم فردا میرن خونه خالم اینا که یه شهر دیگس منم بهونه میارم که نرم
من:پس بابات چی؟
نیوشا:اون تا شب بر نمیگرده
راستی بچه ها اینو نگفته بودم که بابای نیوشا راننده تاکسیه
آقا منو نگو تو کونم جشن برگذار شد چون بعد 1 سال جی افمو میدیدم اونم نه بیرون بلکه تو خونش
از صاحب کارم مقداری پول گرفتمو فردا هم مرخصی گرفتم
فردا صبح من رفتم حموم و صفایی به پایینم دادم و به نیوشا اس دادم و بهش گفتم کی بیام گفت ساعت 2 حرکت کن
ساعت 2 شدو منم رفتم ایستگاه و یه ماشین گرفتم و بعد 45 دقیقه رسیدم ایستگاه شهرشون
بهش زنگ زدم که آدرسو بگه ولی گوشی رو جواب نداد و بعد 5 دقیقه گوشیشو خاموش کرد
چنان حالم گرفته شد که نگو به خودم گفتم امیر خاک تو سرت دختره تورو کوس گیر آورده
تا 1 ساعت اونجا موندم تا بالاخره بهم زنگ زد گفت کجایی منم کلی باهاش دعوا گرفتمو بعد گفتم دم ایستگاتون
گفت بیا فلان جا منم انقدر اعصابم بهم ریخته بود نه نگو یه ماشین دربست گرفتمو رفتم دم خونشون بهش زنگیدم گفت بیا فلان قسمت اونجا که رسیدم یه خونه 4 طبقه 1 واحده بود که از طبقه اولش یه نفر برام دست تکون میده دیدم نیوشاست درو باز کردو به سرعت رفتم دم در خونشون درو باز کرد یه دختر خوشگل تر از عکس اومد جلوم با روسری و شلوارلی بهم دست داد و همون جا اولین لبو از هم گرفتیم من انقدر حول کرده بودم که بعد لب بهش گفتم بریم گفت کجا گفتم تواتاق هردومون زدیم زیر خنده گفتش صبر کن یه نفسی تازه کن بدون اینکه چیزی بگم رفت تو آشپزخونه و داشت لیوان چایی رو میگرفت که من رفتنم پوشتشو گردنشو بوسیدم و دست زدم به سینش دیدم قلبش مسل گنجشک میزنه بهش گفتم چرا حولی گفت اولین باره که عشقمو از نزدیک میبینم و اونجا لب گرفتمیو همون جوری باهم رفتیم تو اتاق خوابش لبامو ازش جدا کردمو حولش دادم رو تخت تو خودمم پریدم روش لبامو گذاشتم رو لباش و یواش لباسشو در میوردم تا اومدم کرستش رو باز کنم گفت نکن امیر نمیخوام اولین رابطمون با سکس شروع بشه من گوشم بدهکار نبودو به زور سوتینشو در اوردمو شروع کردم به خوردم سینش سینش بدک نبود حیف که نوکش برجسته نبود بهش گفتم شلوارتو در بیار ولی همش قسمم میداد که این کار ها رو نکنیم به زور دکمشو باز کردم و شلوارو شرت رو باهم از پاش در اوردم و رفتم روش و ازش لب گرفتم یه دستم رو سینش یه دست دیگم هم کوسشو میمالیدم برعکس داستان هایی که خونده بودم اصلا کوسش خیس نبود میخواستم کوسشو بخورم ولی نمیزاشت دیدم کوس خیلی توپولی داره و معلوم بود امروز رفته بود حموم و چوچولش اونطوری نبود که بزنه بیرون با دستم یه مقدار رو کوسش کشیدم دیدم اون لخته لخته ولی من اصلا لخت نیستم اونم اومدو منو کامل لخت کرد ولی هنوز شرت تو پام بود بهش گفتم میخوریش ولی یه مقدار امتناع کرد و بهش گفتم خوردنش ضرری نداره یه مقداار امتحانش کن اگه بد بود دیگه نخورش خودش کیرمو گرفت تو دستش دستش داغه داغ بود کیرم بدک نیس درازیش 16 و کلفتی 15 هستش دهنه کوچیکی داشت و بلد نبود خوب ساک بزنه فقط الکی میزاشت تو دهنش بهش گفتم به پشت به خواب که شروع کرد به نه گفتن وپوشیدن لباسش منم بهش قول دادم که اگه درد اومد بکشم بیرون با هزار زحمت قبول کردو یه مقدار از سوراخ کون و کوسشو خوردم تا خوب حشری بشه یه تف زدم به کیرمو یواش گذاشتم دم کونش تا کلش رفت که دا و بیدادش شروع شد که ترو خدا در بیار امیر آخ خ خ خ خ درد داره اومد که از زیرم در بره که تعادلمو از دست دادمو خابیدم روش کیرم تا ته رفت تو کونش چنان جیغی کشید که نگو دستمو گذاشتم جلوی دهنش که صداش طبقه بالا نره دیدم گریه میکنه از روش بلند شدم گفت خیلی نامردی گفتم خودت حرکت کردی منم تعادلمو از دست دادم سریع رفت دست شویی تا کونشو اب بزنه بعد10 دقیه اومد بیرون چشاش قرمز شده بود و رفت تو آشپز خونه یه قرص خوردو اومد لباساشو بپوشه رفتم پیشش دیدم منو تحویل نمیگیره انقدر بوسش کردم و باهاش حرف زدم تا دوباره آشتی کردو بهش گفتم حالا که کونش گشاد شده بهم بده دیگه اونم با ناز قبول کرد هر دومون سر 3 سوت لخت شدیمو داشتم با کسش ور میرفتم بهش گفتم کرمتون کجاس گفت رو میزه رفتم کرمو گرفتمو مقداری رو زدم به کیرم و مقداری زدم به کونش که یه مقدار قرمز و کبود شده بود با دستم سوراخشو نوازش دادم و یه انگشت و کردم تو دیدم چیزی نمیگه دو تا انگشت کردم بهش گفتم کیرمو بذارم گفت فقط یواش منم به حرفش گوش دادم کله کیرمو تو کونش گذاشتم بعد در آوردم بعد چند بارکردن و در آوردن کیرمو تا دسته گذاشتم تو کونش دیدم زیاد دردش نگرفته نگو اون قرصه ضد درد بوده حالا نمیدونم چه قرصی بوده به حالت سگی خوابوندمشو شروع کردم به تلمبه زدن اونم برام آخ و اوخ میکشید که منم حال کنم به حالت های مختلف گاییدمش و بعد نیم ساعت آبم داشت میومد که بهش گفتم کجا بریزم اونم گفت عزیزم عشقم همونجا خالیش کن منم با چندتا تلمبه مشت تمام آبمو تو کون سفید و بزرگش خالی کردم کنارش ولو شدم و شروع کرد به بوسیدنم و میگفت قربون کیر شوهرم برم من عاشقتم تو مال منی دیدم ساعت شده 6 سریع بلند شدم رفتم دست شویی و اومدم بیرون شلوارمو پوشیدم گفتم باید برم دیرم شده چون تو اون ماه ساعت 6 شب میشد اونم با حالت حشری مانند گفت دوستت دارم و لخت اومد طرفم و یه لب ازم گرفت گفتم نمیخوای بری دستشویی گفت میخوام آبتو تو تو کونم حالا حالا ها نگه دارم از در اومدم بیرون دیدم هوا تاریک شده رفتم دم ایستگاه و یه ماشین گرفتم و یه راست رفتم خونه و خوابیدم فردا صبح بهم اس داد
نیوشا:دلم برای یه جات تنگ شده
من:کجام؟
نیوشا:کیرت
من: انشالله دفعه دیگه از خجالتت در میام
بهش گفتم کی میتونم ببینمت گفت تا عید یه روز بهت میگم بیای
منم بهش گفتم از همین امروز برو کلاس جیملاستیک یا تکواندو تا هم لاغر بشی هم پردت پاره بشه اونم همون روز رفت و تکواندو تبت نام کرد
فعلا با هم در ارتباطیم و منم بدجور عاشقش شدم اگه تا عید دیدمش و کردمش داستان اون ماجرا رو هم مینویسم
ببخشید اگه سرتونو درد اوردم و این داستانو بد نوشتم چون اولین داستان سکسم بود
خدافظ
نویسنده:Amir sam


👍 0
👎 0
43320 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

363142
2013-02-21 01:08:55 +0330 +0330
NA

خخخخخخخخخ وای خدااااا نمیدونم چی بگم امیر جان…من بهت مدیونم سر صبی روحم شاد شد خععلی خندیدم بااااو …چقد مقدار داشت داستانت؟؟؟یه مقدار کمتر جق بزن پسرم.بهههه شمالی هستی پس…چ خووووووب به نظرم دیگ لازم نیس چیزی بگم همه چی روشنه ک تو کیی نیوشا کیه مامانت کیه عمت کیه کل دخترای فامیلتون کین… جیملاستیک؟؟؟این دیگِ عاخرشه:))تا اونجا ک گوشیشو خاموش کرد راست بود بقیش حاصل تفکرات سرخورده و عقده ایه توئه کسمغزبود…کس این پیرزنه ک سمت چپه صفحس با سینه هاش و همه ی این کیرای پایین صفه جمیعن تو نشیمنگاهت…باشد ک رستگار شوی

0 ❤️

363143
2013-02-21 02:16:25 +0330 +0330
NA

کسخل فکر کردی واسه بچه دبستانی داستان حسن علی عاشق و داری میگی یا برا دارو دسته کورا

0 ❤️

363144
2013-02-21 03:35:25 +0330 +0330
hjh

سانازبه خدمتت خواهدرسيدگلابي

0 ❤️

363146
2013-02-21 07:09:09 +0330 +0330
NA

باورش سخت بود.قرص ضددرد ؟چی هست تولیدداخله یاخارجیه

0 ❤️

363147
2013-02-21 08:08:36 +0330 +0330
NA

برایت نایت اصل حرفو زدی
زنده باشی

0 ❤️

363148
2013-02-21 08:58:11 +0330 +0330
NA

بچه مگه داستان تصمیم کبری نوشتی جوجه جقی
بد نبود

0 ❤️

363149
2013-02-21 13:24:19 +0330 +0330

سلام من هم بااون دوستمون که گفته بودتااونجائیکه رسیدی توایستگاه وگوشی دختره خاموش بودراست بودموافقم،به همین خاطرکه نصف داستان راست بودبنده هم به حوالت چندتخم مختصربه ماتحت شمابسنده میکنم البته بااجازه استادم:
ای تخم چندشوفرتاکسی توکونت،اگرهم دردت اومدیه قرص ضددردازنیوشاخانم بگیر
ای تخم ابراهیم پاشاتوکونت ،ای تخم بابای نیوشاتوکونت ،
ای تخم دیوارحاشاتوکونت(چون خیلی بلنده)
ای تخم جق،ای تخم لق،ای تخم دایناسور،ای تخم دائی ناصر،ای تخم حاجی یاسر،
برگرفته ازکتاب:قنبل المومنین فی الکشفیات تخمت المسلمین

0 ❤️

363150
2013-02-21 14:59:53 +0330 +0330
NA

ghorse zed dard?!!
!
!
!

0 ❤️

363151
2013-02-21 15:28:11 +0330 +0330
NA

بچه گوزو هیچ جای ایران تابستون ساعت 6 شب نمیشه,برو جلقتو بزن فکرت ازاد بشه بتونی درست داستان سره هم کنی

0 ❤️

363152
2013-02-22 06:32:17 +0330 +0330

تربیت خانوادتو داری اینجا با این فحشات بیان میکنی
تخمم نیس که این فحشارو میدی
تازشم رفتم خونه دختره و دستمالیش کردم
ولی نذاشت بکنمش
اینم داستانو واسه اون پسر کونی هایی که واسه جلق زدن میان داستان میخونن نذاشتم در اصل واسه همکلاسی هام گذاشتم که بیانو بخونن و بخندن
تازشم یکی از بچه ها گفت بذار سکس داخلش باشه
خودم میخواستم داستان حقیقی ودستمالی هایی که کردمو بنویسم
ندا جان اسم قرصو تازه فهمیدم اسمش پروفنه
جهت اطلا رضا بوی باور کن ساعت 6 شب بود

0 ❤️