من دختری ۲۲ ساله و خوشگل وخوش هیکل( هیکل سکسی) هستم.چشام سبزه پوستم جوگندمی. کمرباریک سینه های بزرگ سایز۷۵ …الان ک اینومینویسم دلم باسه اون خ تنگ شده امیدوارم دوباره باهم باشیم …دانشجوی ترم اول بودموهیچ کس توزندگیم نبود سرم تودرسم بود! تااینکه یروزبابی حوصلگی رفتم سرکلاس…من استادونمیشناختم تعریفشوشنیده بودم ک مجرده وخوشتیپه و مغرور…اونروز تاچشمم بهش افتادازش خوشم اومد خ شوخ بود…همه دخدرا توکفش بودن…شماره شوبه دانشجوها داددخدرا باذوق سیوش کردن…جالب اینجاس همه کلاسش دخدرا بودن!! درسشو دوس نداشتم خ سخت بوداما ب عشق اون همیشه میرفتم سرکلاسش ینی همه دخدرا فقط بعشق خودش میومدن کلاس…شماره شوبرداشتم بهش اس میدادم…ی شب بایه شماره ناشناس اس دادم بش اونم ج داد گف شما؟ خودمومعرفی نکردم گفتم ازتو ویچت پیدات کردم…تو سایتت نوشته بود استاد دانشگاهی و…اون شب بهم زنگیدتاصبح حرف زدیم صداش مست بود حرفای ناجورمیزد امیگف تاحالابا کسی سکس داشتی منم گفتم نه ( البته داشتم درحدمالوندن) گف دروغ میگی داشتی ازمالوندنم بیشتر…باکره ای؟؟!! باورم نمیشداین استادمون بود داشت این حرفارومیزد…گف فردابیا ببینمت من اول مخالفت کردم بعدگفتم میام امارمواشتباه دادم نمیدونس دانشجوشم… فرداش رفتم دفترش دکوردفترش خ شیک بود خودشم تیپ زده بود… بادیدنش دلم لرزید ولی انگارمنونشناخته بود. نشستیم روبروی هم گف ازخودت بکو منم گفتم شماچقدباسم اشنایید! گف جایی همودیدیم؟؟ منم دیگ میخاستم خودمومعرفی کنم گفتم اره سرکلاساتون تودانشگاه من دانشجوتونم ترم سه ام گف اره توهمونیکه سرهمه کلاسای من حاضرمیشدی حتی کلاساییکه مال تونبودن…اونروزم سرکلاس گوشیت زنگ خورد باهات برخوردکردم!! جالبه منوکامل یادش میومدگف میخاستم خودت معرفی کنی! گفتم استادحتما باید متوجه نگاه های من شده باشی! اخه سرکلاس ی لحظه هم چشم ازش برنمیداشتم عاشقش بودم باورم نمیشدپیششم. خ بدنگاه میکرد گف توکلاس چاق بنظرمیومدی الان لاغری! اصلاشبیه توکلاست نیستی من رفتم نشستم نزدیکتر روی مبل دونفره مشکی اونم پشت میزش بود چن ثانیه نگاه هم کردیمو اومد نشست پیشم تو چشمام نگاه میکرد گف منودیدی؟ نظرت ؟؟ گفتم عاشقت بودموهستم…شب شده بود گف شب شده دیرت نشه برسونمت…بعدبلندشد بره چای بیاره دنبالش رفتم ازپشتش دستموگذاشتم رودستاش باتعجب برگشت نگام کردباورش نمیشد دستشوگرفتم اوردمش تواتاق نشستیم هنوس توشوک بود لباموبش نزدیک کردم گذاشتم رولباش نفس عمیق کشیدم گف چکارمیکنی سرموگذاشتم روشونه ش گفتم دست خودم نیس کارعشقمه دستمو بوس کردو بهم نزدیک شد لباموگازگرفت دستشو گذاش روسینه هام لمس میکرد گف دوس داری؟؟ سرموتکون دادم شالمودراورد گف چ موهای بلندو خوشگلی داری نشستم روپاش کیرش وحس میکردم داشت گردنمو لیس میزد لبای همو خوردیم درهمون حال بلیزشودراوردم عاشق بازوهاش بودم هیکلشودوس داشتم میلیسیدم اونم دکمه های مانتومو بازمیکرد سینه هامو ک دیدحشری شد… اخه سینه هام سفیده سفته خوشگله جوووون لباشوگذاش روسینه هام باولع میخورد منم ایییی میگفتم شلوارمودراورد ازروشورت باکسم بازی میکرد لباموبوس کردو شورتمودراورد خابوندم کسم خیس خیس بود ساک زدباسم صدام بلندشد اه کشیدم اخخ ته ریشش میخورد به لبه های کسم منم عاشق ته ریشش بودم همیشه بلندشدتندتندلبامومیمکیدونفس میکشید…کیرشواز روشلوار لیس زدم بنظرکلفت میومد کمربندشوبازکردم کشیدمش پایین دیدم کیرش اصلا مونداره تعجب کردم ک چرا ی مردمجرد موهاشوزده فک کنم ازدیشب خودشواماده کرده باسه امشب… انقدباسش ساک زدم ک دیگ خ شق شده بود منوانداخت رومبل پاموبلندکرد کیرشوکشید روکسم انقدروکسم کشید ک داشتم دیوونه میشدم گفتم محمد بکن توش…بکن توکسم اونم نمیکرد فقط میکشید روش دادزدم گفتم محمد جررررم بده …لبامو محکم بوسید حواسم پرت شد محکم کیرشوکرد کسم …من پرده داشتم اما انقدعاشقش بودم میخاستم فقد ب اون بدمش… خون بافشار ازش زدبیرون… جیغ کشیدم خ درد داشت اما اون ادامه داد اروم شدم و حال میکردم ای ای میکردم اونم باصدام حال میکرد بعد تلمبه میزد دیگ داشتم سرمیشدم هردومون ارضا شدیم ابش اومد گف کجا بریزم گفتم بریز تو کسم… نمیخاستم از کسم دراره داش حال میداد …گف نمیخام حامله شی عسیسم گفتم نه بریز اونم همشو خالی کرد توکسم تواون حالت ازهم لب گرفتیم … سکس ک تموم شد اومد بغلم کرد بوسم کرد گف رابطمون بین خودمون بمونه … بعد از اونم هفته ای یبار باهم سکس داشتیم الان درسم تموم شده خ وقته ازینجا رفته نمیدونم کجاااا ولی دلم هنوس باهاشه
نوشته: atieh
اها ب همین اسونی .
کیرشم که از رو شلوار لیس زدی
با این که پرده داشتی ولی با یه بار که کیر رفت توش پردت باز شد خونم که ازش فوران میکرد خخخخ
جمع کن بابا
دیگه داستان ننویس
من که بیسوادم از شماها بهتر مینویسم انگار این داستانو با ترس نوشتی مثلا بجای عزیزم نوشتی عسیسم خیلی چرت بود نمیدونم از این زنهای مست چرا گیر من نمیاد که بگه بکن توش همه واسه من مریم باکره ان
ای دمت گرم رستاک واقعا . همینان که تو شهوانی دارن میرینن
اخه جنده کونی تورو چه ب داستان نوشتن
آخه کس گیج روانی انقدمحوکس نوشتنی ک خودت نمیدونی چی نوشتی
ولی بازم ازیه کس مغزببشترازاین انتظاری نیست
خداشفات بده
نه بلدی بنویسی -غلط املایی زیاد داری- کسو شر مینویسی -کتا دیگه ننویس حالم بهم خورد
stop
راسی این مذهبی رو برا چی نوشتی ما که نفهمیدیم
یه روز به آخر عمرم مونده باشه میرم پیش یه استاد دانشگاه میگم بکشه پایین ببینم اون زیر چی دارن که همه ی دخترای دانشجو دوست دارن به استادا بدن!!!
فعلا دیگه حرفی ندارم -_-
آره جون عمت . آدرس بده منم بیام بکنمت . کیر من خارداره
استادش بالاخره مذهبی بود یا خوشتیپو مغرور بود که دختدرا(دخترا)خخخخ میمردن براش
بی سواد.عجب جنده هایی پیدا میشن بنام دانشجووووووووووووووووووووو
کاش منم شاگردایی مثل تو داشتم
اَن خانم یه ذره از خودت تعریف کن، خوشگلم و … گُه…
باسه؟؟ باسه؟؟ تو چجوری دانشگاه قبول شکی که نمیدونی باسه واژه غلطیه؟
استاد معارفتون بوده که نوشتی مذهبی احمق جون؟
چرا یه مرد مجرد نباید بدنشو بزنه؟ پس نباید بزنه؟ تو که یه پتیاره خوشگل و مجردی با یه مَن مو رفتی کس دادی؟؟!!
اما اینجا بهت فحش میدم مادر جنده که هنوز نمیدونی بکارت چیه که از خون پرفشارش نوشتی، لاشی وقتی نمیدونی گوز گوز نکن مجبوری مگه؟ تو کونت گذاشتن داستان بنویسی؟؟ نمیدونی کجا رفته؟؟ اونم فهمید تو یه جنده ای ولت کرد…
بچه ها چرا دلشو میشکونین خ یه داستان باستون نبشته!!!رییدم تو اون نوشتنت
من جدیدا تصمیم گرفتم برای داستان های کس شر شما ها اعصاب خودمو خورد نکنم
پس هیچی بهت نمی گم
دلم میخواست سکس نه بی آبرویی کمتر بشه یارو خودش نیاد بنویسه من دادم مث بقیه نمینویسم حال بده میگم توبه کن.
خواهر جنده این ادبیات کیریه تو کدوم دانشگاه وزیر کدام استاد کوس لیسی بهت یاد دادن جینده خانوم
خون با فشار زد بیرون؟ مگه سر گوسفند بریدن کوسخول
تو دهاتى كجات به دانشگاه هنوز بلد نيستى بنويسى دختر برو جقتو بزن بعدشم برو يا همون خر تو خونتونو بكن