سکس اتفاقی با زن مومن دوستم

1392/07/19

سلام بچه ها
خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم، مربوط میشه به حدود سه هفته قبل. البته استارتش از یک سال قبل شروع شد ولی سه هفته قبل کار رو تموم کردم.
من اسمم آرمینه، 33 ساله و دارای 1 بچه. توی یکی از ارگان های انقلابی کار می کنم و بنا بر مقتضای شغلم و البته به خواست همسرم، ظاهری مذهبی دارم، ته ریش میذارم و یه جورایی تیپ بچه مثبتا رو دارم. زنم هم که خیلی خیلی مذهبیه.
البته بگم که من فقط ظاهر رو حفظ می کنم و دو سه باری شیطنت کردم و به دور از چشم زنم، با چند تا جنده سکس داشتم.
بگذریم. یه رفیق دارم که از زمان دانشگاه با هم دوستیم و خب اون هم مثه من یه کم مذهبیه. چند سالی از هم بی خبر بودیم تا اینکه دو سال قبل اون به شهری که الان من سکونت دارم منتقل شد. (اسم شهر بماند)
و از قضا توی همون مجتمع مسکونی که من ساکنم اون هم خونه گرفت. چون توی خونه سازمانی ساکن هستیم و هر دومون هم توی این شهر غریبیم و فامیلی نداریم، طبعا رفت و آمد خانوادگی با هم پیدا کردیم. به طوری که وقتی ما دو تا سرکار هستیم، زنهامون خونه همدیگه هستند.
رفیق من که از حالا به بعد بهش میگم رحیم (مستعار) بچه نداره، بعدا فهمیدم که زنش مشکل داره و هنوز نتونستن بچه دار شن. اسم زنش هم پریسا هست. یه زن حدود 25 ساله، با قدی بلند، صورتی سفید و نه چندان خوشکل و دارای مدرک مهندسی کشاورزی.
بعد از یه مدت که از انتقال اونا به شهر … گذشت و زنهامون با هم صمیمی شدن، به واسطه همسرم فهمیدم که رحیم و پریسا با هم مشکل دارن. به خاطر اینکه پریسا بچه دار نمیشه، همش مادر شوهرش بهش سرکوفت میزنه و روابط چندان گرمی با هم ندارن. رحیم هم چون پریسا با مادرش نمیسازه، اون رو کتک میزنه.
همون طور که گفتم، چون من وجهه مثبتی بین همکارام دارم، زنم به پریسا پیشنهاد داده بود که اگه میخوای آرمین با رحیم حرف بزنه شاید یه کم توی روابط و برخوردش تجدید نظر کنه. پریسا هم که به من خیلی اعتقاد و اعتماد داشت، قبول میکنه.
ولی چند ساعت بعد پریسا با منزل ما تماس گرفت و گفت که فعلا با رحیم در این رابطه حرف نزنم. فکر میکنم می ترسید اخلاقش بدتر شه.
این موضوع گذشت. بعد از چند وقت صبح یه روز پنج شنبه (حدود سه هفته پیش) بنا بود چند تا فایل به رحیم برسونم. چون اینترنتم تموم شده بود و هنوز تمدیدش نکرده بودم، مجبور شدم برم در خونشون و فایل ها رو بهش بدم. اول فکر می کردم که خودش خونه هست و میاد در رو باز میکنه، در زدم و آماده بودم که تا اومد دم در، بترسونمش. در باز شد و منم به قصد زدن توی شکمش، دستم رو دراز کردم. یهو دیدم صدای جیغی اومد و طرف مقابلم، خودش رو عقب کشید. تازه فهمیدم چه دسته گلی به آب دادم. به من و من کنان گفتم: شرمنده خانم جلالی، فکر نمی کردم تا رحیم هست شما بیای دم در. اون بدبخت از ترس نفسش بالا نمی اومد، نتونست درست جواب بده، خیلی ترسیدم، نمیدونستم باید چیکار کنم. گفتم من برم خونه و مریم (زنم) رو بیارم یه کم بهتون برسه. گفت نه نمیخواد فقط ممنون میشم یه کم آب قند برام بیارید. خلاصه با هزار ترس و دلهره رفتم داخل. براش یه لیوان آب قند درست کردم و آوردم. گرفت و گفت ممنون. ببخشید توی یخچال شربت آلبالو هم هست، کاش برا خودتون هم یه لیوان شربت درست کنید. گفتم نه دیگه اگه حالتون بهتر شده من زحمت رو کم کنم. گفت آره بهترم ولی حالا که اومدید داخل، اگه ممکنه چند دقیقه ای در مورد مشکلم با رحیم باهاتون مشورت کنم.
من کلا موضوع رو فراموش کرده بودم. پرسیدم خدا بد نده، چی شده؟ اتفاقی افتاده؟
گفت: دست شما درد نکنه، اینطوری میخواستین مشکل من رو حل کنین. تا این حرف رو زد دوزاریم افتاد و قضیه یادم اومد. با قیافه حق به جانب گفتم، نه اون موضوع رو که خودتون گفتین بی خیال شم فعلا، منم اطاعت امر کردم. این جمله رو که گفتم، دیدم یه لبخندی زد و گفت مثه وزیرا حرف میزنی. منم که دیدم حالش بهتر شده و به قصد تست زدن پریسا جواب دادم، البته مثه وزیرا نه، مثه پادشاها در مقابل ملکه دربار. تا اینو گفتم زد زیر خنده و با لحن شیطنت آمیزی گفت یعنی من ملکه شما هستم؟ گفتم البته اگه منو قابل بدونین.
گفت باشه قبوله ولی به شرطی که مشکلم رو اول حل کنی. منم گفتم هر کاری از دستم بر بیاد مضایقه نمی کنم.
در همین حین به ذهنم رسید حالا که خودش تنش میخاره، تو چرا دل دل می کنی؟ یه امتحان بکن اگه دیدی یارو اینکارس که چه بهتر، اگرم دیدی نه، که یه جور حرف رو به مشکلش ربط بده و کوس شعر رو تموم کن و برو.
گفتم باشه ولی من هم یه شرط دارم و اونم اینه که دقیقا از وضعیت تون مطلع باشم. چند تا سوال میپرسم و دوست دارم بهشون بدون خجالت و تعارفی جواب بدی. باشه؟
گفت باشه قبوله.
گفتم مشکلتون فقط کتک زدن و حرفای مادرشه یا اینکه چیز دیگه ای هم هست؟
گفت مثلا چی؟ گفتم چه می دونم، مثلا توی سکس مشکلی ندارین؟ آخه میدونی مردها اگه از طرف زن تامین نشن، عصبی میشن.
جواب داد، نه اتفاقا دقیقا برعکس، من براش همه کار میکنم، ولی اون خیلی سرده. گفتم همه کار یعنی چی؟ گفت حالا، بگذریم. گفتم: نشد دیگه قرار شد جواب بدی تا بتونم یه نسخه خوب برات بنویسم. مثلا چیکار میکنی براش، مثلا براش ساک میزنی، یا از عقب بهش میدی؟
این حرفا رو که زدم بازم همون خنده مرموز رو زد و گفت حاج آقا شما هم شیطونی میکنین؟
گفتم عزیزم شیطونی نیست، من همه جای مریم رو میخورم، قبل از سکس چنان گرمش میکنم که دیگه نیازی به آلت هم نیست. خود به خود چند بار ارضا میشه. گفت مگه میشه، من با سکس هم ارضا نمیشم، اون وقت چطوری مریم رو فقط با خوردن اونجاش ارضا می کنی؟ گفتم اونجا منظورت کجاس؟ گفت همونجا دیگه. گفتم همونجا یعنی چی؟ منظورت نوک سینه اش هست یا کوسش یا کونش؟ همه اینا اسمشون اونجا هست ولی با هم فرق دارن.
گفت هر سه تاش. من که تا الان هنوز به اسم کوچشک صداش نکرده بودم، گفتم ببین پریسا جون، زن و مردی که با هم سکس می کنن، باید اول از نظر روحی همو قبول داشته باشن، وگرنه سکسشون میشه مثه سکس جنده ها، من فکر میکنم تو توی ذهنت از رحیم تنفر داری، برا همینم نمیتونی خوب براش ساک بزنی، یا بهش کوس بدی.
اون که دیگه حالا خجالت رو کنار گذاشته بود، چادرش رو درآورد و گفت بذار اول یه چیزی بیارم بخوریم، بحثمون داره به جاهاش خوشمزه میرسه و با گفتن کلمه خوشمزه، زبونش رو دور لبش چرخوند. من دیگه صددرصد مطمئن شدم که خانوم کوسش میخاره و اونم داره منو ارزیابی میکنه که یه وقت آبروریزی نشه، گفتم باشه موافقم، حالا چی داری؟
گفت میوه مورد علاقه خورم رو میخوام بیارم، گفتم حتما موز. اومد کنارم روی مبل نشست و گفت خوب سلیقه منو میدونی، گفتم آخه خودم هم به انار خیلی علاقه دارم، به ویژه اینکه آب لمبو شده باشه، با دستات فشارشون بدی و نوکش رو مک بزنی، فقط موز داری یا انار هم داری توی خونه؟
گفت البته انار فقط دو تا داشتم ولی چند دقیقه ای میشه یه دونه موز خودش اومده توی خونه.
گفتم میشه از انارت یه کم برام بیاری، یهو لباسشو زد بالا، سوتین نپوشیده بود، پستوناش رو نشون داد و گفت اینا خوبه؟ منم خیلی پر رو و عادی گفتم عالیه، فقط میتونم یه کم امتحانشون کنم؟ گفت به شرط اینکه منم موزت رو امتحان کنم. گفتم باشه ایرادی نداره و بلند شدم و جلوش وایسادم.
زیپم رو کشید پایین، و از لبه بالایی شرت، کیرم که دیگه داشت بزرگ میشد رو دست گرفت و گفت خوبه، باید خوشمزه باشه، گفتم البته نه به خوشمزگی انارهای شما و پستوناش رو گرفتم و شروع کردم به مک زدن.
گفت نشد دیگه نامردی میکنی، تنها خوری خوب نیست، منم میخوام و خودش رو از توی دستم آزاد کرد و شروع کرد به ساک زدن.
گفتم شوخی بسه، خاک بر سر اون رحیم عوضی که قدر جواهری مثه تو رو نمیدونه، گفت مثه من یا مثه سینه هام؟ گفتم نه فقط خودت، تا تو نباشی همه اینا پشیزی ارزش نداره و یه لب ازش گرفتم. این حرفم خیلی روش اثر گذاشت و گفت وای خوش به حالت مریم، چه شوهر خوبی داری، کاش مال من بودی، گفتم هستم، الان دیگه هم مال توام و هم مال مریم و بغلش کردم و بردمش توی اتاق خواب و آروم گذاشتمش روی تخت.
گفت آرمین جان دیگه طاقت ندارم، لباست رو در بیار، گفتم باشه ولی بذار اول تو رو لخت کنم و شروع کردم به کندن لباساش، وقتی لخت لخت شد گفتم من در اختیار تو. همه وجودم مال تو. بکن لباسام رو. با ولع خاصی لباسام رو در آورد به طوری که دو تا از دکمه های پیرهنم کنده شد و شروع کرد به خوردن لبهام. منم هم زمان با خوردن لبش، سینه هاش رو می مالیدم و یه دستم رو هم بردم سمت کسش. خیس خیس بود. گفتم تو که از همین الان داری ارضا میشی، دیگه نیازی به آرمین کوچولو نیست که.
گفت کجاش کوچولوه، بابا دو برابر کیر رحیمه، و رفت سمت کیرم و ساک زدن رو شروع کرد. خیلی قشنگ ساک میزد، فقط یه بار یکی برام اینجوری ساک زده بود و اونم یکی از جنده هایی بود که باهاش سکس کرده بودم. گفتم پریسا، همش مال خودته مواظب باش. گفت نه هیچیش رو برا مریم نمیذارم، تمومش می کنم و بازم ساک زد. تخمام رو می خورد، با یه دستش موهای سینم رو می کند. گفت از روی لباس معلوم نیست چه هیکل خوش فرمی داری، گفتم تو هم خیلی بدنت قشنگه، خوش فرم و خوش خوراک.
گفت کسم خیس خیس شده، کار رو شروع کن. گفتم چشم ملکه من. از چه حالتی بیشتر خوشتون میاد؟ گفت 69
گفتم ایول بابا استادم هستی و رو نمی کنی، جواب داد چیکار کنم، وقتی اون رحیم عوضی نمیتونه ارضام کنه، مجبورم توی سایتا بچرخم دیگه ولی دیگه نیازی به سایت نیست، استاد مسلّم سکس رو دیگه پیدا کردم.
فکر کنم خاطره ام خیلی طولانی شد. به دلیل جلوگیری از اتلاف وقت شما دوستان عزیز، بقیه مراحل سکسمون رو فاکتور میگیریم، فقط بگم چون زنم از کاندوم خوشش نمیاد و از بچه دار شدن مجدد هم میترسه و قرص جلوگیری هم نمیخوره، دو سه سالی میشد آبم رو با خیال راحت توی کوس کسی خالی نکرده بودم. ولی اون روز چنان کوس پریسا جونم رو آبیاری کردم که خودش فکر کرد کیرم ترکیده از بس که آبم پر فشار خالی شد.
دوستان عزیز، لطفا نظر یادتون نره.

نوشته: marde3ksi


👍 11
👎 13
550772 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

401070
2013-10-11 02:04:35 +0330 +0330

اتفاقی خاک بر سر لاشیت…
بازم داستان کلیشه ای
زنه با شوهرش مشکل داره
تو هم که استاد مسلم سکسولوژی هستی و بدنت بی نقص
قدت هم که 185 و هیکل ورزشکاری کیرتم که بزرگترین کیریه که زنه تا حالا دیده
و بهترین سکس عمرش رو با تو داشته و خوشحاله ازینکه تورو پیدا کرده و دیگه نمیخواد از دستت بده…
لاشی برو جلقتو بزن
اسم مستعار خودت آرمینه بعد اسم مستعار دوستت رحیم… آره؟
کسکش تو توهمت هم لاشی هستی
اسم شهر بماند اما فامیل و شغل و مدرک تحصیلی و همه چیز رو گفتی
نه؟؟؟؟؟
الان فحشم نمیاد که ببندمت به فحش
میسپرمت به بقیه بچه ها
ممنون از داستان مزخرفت…

5 ❤️

401071
2013-10-11 04:41:09 +0330 +0330
NA

شما تو کدوم دهات زندگی میکنی که ریش دارا مومنن؟؟؟؟؟؟
مهمتر از همه اینجا داستان سکسی باس گذاش تویه کس ندیده رو چه حساب کس تراوشات اون ذهن پیر گاییدتو تا اونجا که استفراغ کنم روت نوشتی اونوق کار به کردن میرسه فاکتور میگیری؟؟؟؟؟
بعدشم اگه ننه ت به بهونه آب قند و دعوا با پدرت و ننه بزرگت به رفیقای پدرت میداده دلیل نداره همه اینجوری باشن…
یه زن واسه چی باید این زندگی نکبتی که تو گفتی و تحمل کنه؟؟؟ به امید دادن به تو؟؟؟؟؟ کس نگو مومن…همون جقتو بزن

1 ❤️

401072
2013-10-11 07:04:25 +0330 +0330

حاج آقا تقبلاتی… حاج آقا اسم شهر و آدرس دقیق الزامیست و از واجبات است… اگر ممکنه یه بار دیگه از اول کامل توضیح بدید… اجرتان با کارخانه ارج…

0 ❤️

401074
2013-10-11 10:39:42 +0330 +0330
NA

حلج اقا از شما. …
بعید نیست

0 ❤️

401075
2013-10-11 11:34:06 +0330 +0330

اي بچه كوني مومن!!! اي محصول آب جق!! ميدونستي رحيم هم يه داستان گذاشته كه اون روز داشته كون زن مومنت ميذاشته اونم تو حالت سجده!!!

1 ❤️

401076
2013-10-11 11:52:39 +0330 +0330
NA

همه مدل حاجاقا دیده بودیم الا نوع جقیش :|

0 ❤️

401077
2013-10-11 12:33:21 +0330 +0330
NA

برفرض اینکه داستان واقعی باشه اگه مذهبی هستی بایدقصاص بشیدوقصاصش ضربدریه.

0 ❤️

401078
2013-10-11 12:46:31 +0330 +0330
NA

بچه ها همتون حرفای درستی زدید ولی به یه نکته توجه نکردید که تو این داستانم شربت نقشش رو ایفا کرد فقط ایندفعه جنده داستان به جقی داستان گفت برو برا خودت شربت بیار :D :D :D

0 ❤️

401079
2013-10-11 14:45:23 +0330 +0330
NA

ريدم به قبر بابات لاشي كيري

1 ❤️

401093
2013-10-11 17:38:27 +0330 +0330
NA

تت

0 ❤️

401080
2013-10-11 17:38:47 +0330 +0330
NA

khoshet omad nekbat. ADAME MOMEN!!!. adame momen koja to ashgal koja. ye very zadi va ye hadafi dashti ama tofe sar bala shod bart va bargasht to soratet, halesho bebar.

0 ❤️

401081
2013-10-11 18:25:19 +0330 +0330

عجب رفیقت بعدسالهااومددقیقابغل توخونه گرفت که توبری بدون تلفن زدن درخونش وبادست بزنی تو شکم زنش و اونم قبض روح بشه واب قندلازم وبگه بیاتوازمشکلم باهات حرف بزنم وبعدشم توبهش بگی براش ساک میزنی کون میدی واونم بگه موز بده بخورم وانارو بدم بخورو توهم اناروبخوریو. . . اونم توخونه سازمانی که پشه بگوزه هزارتا چشم و گوش مواظبه و خبر میده . . . جلاق ،جالق ،مجلوق ، متجالق ،جقول ،اجلق ،مستجاق ،استجلاق ،جق زن ،جق باز ،جق دوست ،

1 ❤️

401082
2013-10-11 19:14:21 +0330 +0330
NA

داستان کردن زن شوهر دار،‌اونم زن رفیقو در حالی که خودش زن داره رو بخونی،‌ تازه برسی به ننر بازی های مهد کودکی موز و انار . حالت تهوع بهم دست داد اون دهن گشادت و بیار جلو می خوام توش بالا بیارم که دهنی که این گند و گها از توش در بیاد یه چیزیه در حد پاکت استفراغ.

0 ❤️

401084
2013-10-12 06:21:17 +0330 +0330
NA

Gozam too ta rishet!

0 ❤️

401086
2013-10-12 12:35:35 +0330 +0330

کیری بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . .
ببینم تو که انتظار داشتی رحیم در رو باز کنه ولی زنش در رو باز کرد دیگه نپرسیدی رحیم کجاست؟ نترسیدی رحیم سر برسه؟ البته میشه حدس زد که رحیم در رو باز کرده و زنش بیرون بوده و رحیم هم کونت گذاشته ولی خودت میگفتی قشنگتر میشد. زنت نیومد دنبالت که کدوم گوری رفتی؟ کُس کش آدم با زن رفیق که مثل خواهرشه از این کارا میکنه؟ ای ابله، ای گوسفند، دیگه ننویس. شاشیدم تو گوش و حلق و بینیت، دیگه ننویس.

تو در فکرِ زنِ دوستت، رحیمی
نمانده در بَرَت سد و حریمی
رحیم هرشب زند کیری به کونت
به مانند علی آقا کریمی

1 ❤️

401094
2013-10-13 09:17:59 +0330 +0330
NA

کس خارت خاکسه

0 ❤️

401087
2014-01-16 12:57:35 +0330 +0330

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای!
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ، گفتمش احوال عمرم را بگو
گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای!
گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ،
گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای…

0 ❤️

401088
2014-04-10 12:05:52 +0430 +0430

مرتیکه جقی… کسشعر تلاوت نکن

0 ❤️

401089
2014-05-04 10:24:51 +0430 +0430
NA

مرتیکه کیرم شا هندی این چه کسشعری که تلاوت کردی؟
اندونی سیرابی از کدوم حوضه مدرک خاین تمامی گرفتی ؟
قرمساق عوضی حالمو گرفتی.

گوزو

لت و پار

0 ❤️

401090
2015-03-11 17:18:23 +0330 +0330
NA

ای کیررررررر هرچی خره تو اون کون گشادت که برای زن مردم تیز نکنی جاکش بی ناموس بی همه چیز تو اگر شرف داشتی برای زن رفیقت تیز نمیکردی بچه کونی هرچند میدونم توی رویاهای خودت درحال کس کردنی و در واقعیت داری جلق میزنی اما خیلی بی شرفی که حتی فکر یک همچین کاری به ذهنت میرسه بی ناموس من حتی صورت خواهر رفیقمو ندیدم چه برسه به این
خیلی بی بته و پستی یعنی باید بری کون بدی کیر و خایتو ببر که بدونیم مرد نبودی
حیف فحش که به تو الدنگ بدم
بقیشو میسپارم به دوستان

0 ❤️

401091
2015-03-11 17:18:42 +0330 +0330
NA

…ای کیررررررر هرچی خره تو اون کون گشادت که برای زن مردم تیز نکنی جاکش بی ناموس بی همه چیز تو اگر شرف داشتی برای زن رفیقت تیز نمیکردی بچه کونی هرچند میدونم توی رویاهای خودت درحال کس کردنی و در واقعیت داری جلق میزنی اما خیلی بی شرفی که حتی فکر یک همچین کاری به ذهنت میرسه بی ناموس من حتی صورت خواهر رفیقمو ندیدم چه برسه به این
خیلی بی بته و پستی یعنی باید بری کون بدی کیر و خایتو ببر که بدونیم مرد نبودی
حیف فحش که به تو الدنگ بدم
بقیشو میسپارم به دوستان

0 ❤️

544870
2016-06-14 22:02:48 +0430 +0430
NA

تقبل الله حاج آقا

0 ❤️

547006
2016-07-01 06:03:30 +0430 +0430

اولش خوب بود ولی هرچی به پایین رسیدی ریدی
کیرم تو ذهن مخشوشت

0 ❤️

558256
2016-09-28 17:49:03 +0330 +0330

پریودی داداش

0 ❤️

565437
2016-11-23 06:11:54 +0330 +0330

آره؟ شربت (dash)

0 ❤️

583101
2017-03-10 14:54:25 +0330 +0330

استاد مسلم کوسشعر البته

0 ❤️

671042
2018-01-26 18:32:19 +0330 +0330

تا۵پاراگراف اول کاملا میشه فهمید،این یک داستانه،نه خاطره

0 ❤️

725790
2018-10-24 11:45:26 +0330 +0330

بی پدر
این چه داستان کوص و شعری بود
در ضمن منم تو خونه سازمانی زندگی میکنم
و در همون مواقع تو خانه سازمانی روی کوص زنت بودم

0 ❤️

732593
2018-11-28 06:52:11 +0330 +0330

کس ننت
اینم نظر

0 ❤️

750294
2019-02-24 12:35:40 +0330 +0330

خوبه خیالتون راحت بوده که اقارحیم نمیاد.جون اونم پیش مریم خانوم بوده وداشته مشکل مریم خانومو حل میکرده

0 ❤️

758202
2019-04-03 05:08:02 +0430 +0430

فکرنکنم واقعی باشه

0 ❤️

799408
2021-03-25 16:00:58 +0430 +0430

همه اینا تکراری و دروغ جقیاست

0 ❤️

861493
2022-02-28 17:50:16 +0330 +0330

خیلی لاشی هستی همین

0 ❤️