سكس من و استاد

1389/10/13

سال دوم دانشگاه بودم.دوست پسر نداشتم و اهل اين چيزا هم نبودم.يه دختر جوون مستقل و متشخص بودم و بيشتر بچه هاي دانشگاه فكر ميكردن متاهلم.
يه استاد داشتيم استاد يكي از دروس تخصصي.من از اون معدل الفيا بودم اما تو درس استاد م-كه اسمشو ميذارم علي-لنگ ميزدم و مطمئن بودم كه نمره خوبي نميگيرم.جلسه ي قبل امتحان ميان ترم كه گذشت مثل وحشيا سوار ماشين شدم و رفتم منزل. دو تا هم خونه هام هر دو اومدن و گفتن چته پري؟ رفته بودم تو اتاق و عصبي بودم. شماره استادو گرفتم:
-الو،سلام استاد م
-سلام بفرماييد
-من پريا س هستم.استاد معدل من…
خلاصه انقدر حرف زدم تا ازش قول دو جلسه كلاس خصوصي رفع اشكال گرفتم.فردا صبحش شركت بودم كه تماس گرفت گفت خانم س اگه وقت داريد همين الان بيايد دانشكده,من تو دفترم هستم و الان اتفاقا وقتم آزاده
بدو بدو و با هزار عجز و لابه از رئيس مرخصي ساعتي گرفتم و رفتم. سه ساعت باهام كار كرد كه ديد خسته شدم. راستش همه اشكالاتم رفع شده بود و ديگه فول بودم.گفت خب واسه امروز بسه گفتم استاد هزينه و اينا؟خنديد نگاهم كرد گفت پريا خانم اگه ميان ترم نمره كامل گرفتي هيچي اگه نه كه حقوق يه ماهتو ميگيرم. من تا اون سن جز يه بار عاشق نشده بودم.جز يه بار اونم سال دوم دبيرستان اما برق نگاه استاد حالي به حاليم كرد.يه مرد ميانسال سه تيغ با موهاي جو گندمي و لباس تميز و رسمي…فوري پا شدم و رفتم
شب آمارشو از بچه ها گرفتم.فهميدم مطلقه ست و بچه هم نداره و مرد محجوبيه و …
فرداش تو دانشگاه ديدمش بازم به بهانه كلاس رفتم دفترش
خلاصه من اون درس سه واحدي رو با نمره كامل پاس كردم اما از فكر استاد بيرون نميومدم. فكر و ذكرم اون بود اما اميدي به وصل نداشتم تا اينكه روز معلم به بهانه كادو رفتم پيشش و واسه ش يه عطر و يه كتاب عاشقانه از رومن رولان خريدم و دادم بهش. ديگه فهميده بود كه دوستش دارم.هر شب به بهانه اي زنگ ميزدم.تا اينكه يه شب دعوتم كرد شام برم خونه ش! كفم بريد! آخه چه جور ممكن بود؟ها؟
با سر رفتم منزل استاد،رسيدم ديدم ده تايى آدم اونجاست و اكثرا هم دانشجو! تو ذوق
م خورد و بغض كردم.يه محفل روشن فكري بود بيشتر. گفتم استاد من بايد برگردم.فهميد چه مرگمه!گفت بيا
رفتيم تو اتاقي كه پر كتاب و كاغذ و اينا بود.گفتم استاد!گفت علي صدام كن!جا خوردم! گفت ميدونم،همه ميدونن! يهو دستامو گرفت و فهميدم كه بله!
من و علي سه ماه با هم گرم گرم بوديم اما حتي يه بار هم بوس نداشتيم
تا اينكه يه شب بيرون بوديم شام،گفتم علي,شب ميام خونه ت
اين عادي بود.قبلا هم پيش اومده بود خونه ش بخوابم. شب نشسته بوديم يهو تلفنش زنگ خورد و ج داد.داداشش بود يه كم احوالپرسي و بعد گفت كه زن سابق علي الان شوهر كرده.بعد اين مكالمه علي بهم ريخت
گفت من ميرم بخوابم.بعد يه ربع رفتم اتاقش كه بالش و اينا بردارم ديدم داره گريه ميكنه فوري رفتم كنارش.ديگه تا يه ساعتي درد دل كرد و گفت از اين تنهايي خسته ست و اين حرفا
مث يه مادر شده بودم بهش لبخند زدم.فهميد به چي راضيم.لبامو بوسيد گفت آره؟گفتم آره عزيزم.لبامو بوسيد.من اولين بار تو عمرم بود كه لب ميبوسيدم.بلد نبودم. علي لبامو ميمكيد و بعد زبونشو داد تو دهنم و با دندوناش زبونمو ميكشيد. تي شرتمو درآورد و سرم و محكم به سينه هاش فشار داد.يهو حس كردم خيسم. منو خوابوند و پا شد لباساي خودشو درآورد و با يه شورت اومد كنارم.لبامو بوسيد و با دستش آروم سينه مو ميماليد و بعد سرشو گذاشتم رو سينه م و با زبون لاي سينه هامو خيس كرد و بعد با زبونش آروم نرمي سينه مو فشار داد ته و با دستشم سينه مو چنگ ميزد تا اينكه سينه هام ديگه سفت سفت شد. دست كرد تو شلوارم و بوسم كرد.شرت و شلوارمو درآورد و خوابيد روم و خودشو بهم ميمالوند دست بردم شورتشو درآرم گفت پري من,تو كه باكره اي,نميخوام حتي آلتم بهت بخوره,شورتشو درآوردم گفتم آره باكره م و امشبم زفافمه.كيرشو تو دست گرفتم و مالوندم.رگاش زده بود بيرون. علي سرشو برد لاي پاهام و شروع به خوردن چوچوله م كرد.ناخودآگاه ناله ميكردم و خيس خيس بودم.خيس از عرق و خيس از آب كس.
سر كيرشو گذاشت در كسم و صدام زد,چشامو باز كردم و به علامت رضايت لبخند زدم.كيرشو داد تو كس آكبند من محكم بازوهاشو گرفتم و جيغ زدم گفت پري من خودتو خالي كن,درد داري؟
روم خوابيد و محكم بغلش كردم! با يه حركت كيرشو تا ته داد داخل.
-علي!آه!آه!علي درد دارم!
علي آروم تلنبه ميزد و آروم آروم كيرشو جلو عقب ميكرد و منم جيغ ميزدم و رو تنش چنگ مينداختم و اونم ميگفت خانمم عزيزم پري جون آروم باش الان تموم ميشه
ضرباتش محكمتر شده بود و صداي ناله هاي من بلندتر و شهوانى تر كه يهو آروم كيرشو درآورد و بلند بلند ناله كرد و آبشو ريخت روى كس بي موي من و كنارم خوابيد و لبامو بوسيد. بوسيدمش و بلند شيدم كيرشم بوسيدم و تا صبح تو بغل هم خوابيديم

پ.ن: سارا س هستم كه بعد از نوشتن دو داستانم يكي با همين اسم و ديگري به اسم ديگر,تصميم به پيگيري اين نويسندگي كردم! داستان پاره شدن بكارتم و داستان ديگرم,بهترين سكس عمرم,از پر بازديدترينهاي سايت شد هرچند كه مورد كم لطفي برخي از دوستان قرار گرفت و نظرات آن اندك و متاسفانه گاه با الفاظ ركيك همراه بود. ضمن تشكر از دوستان گرامي,خواهشمندم در صورت تمايل نظري راجع به داستانهايم بنويسيد كه مشوق يا منتقد من باشد


👍 3
👎 1
83594 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

270210
2011-01-04 01:53:08 +0330 +0330
NA

ساراجان از داستانهایت پیداست که خیلی خوب وباحالی چون نویسنده خوشگل میتونه خوشگل بنویسه دمت گرم دوست دارم

2 ❤️

270211
2011-01-04 02:17:32 +0330 +0330
NA

salam
dastan ghashang bud ama ye seri nokat ro behtar bud bishtar raayat mikardi
masalan age ahle hich doostii nabudi chera pardat nakhorde va yeki dota chize koochike dg
inke ghesmataye gheyre sexisho ham neveshti kheyli behtaresh karde say kon jozeiate una ro bishtar begi
movafagh bashi

4 ❤️

270212
2011-01-04 02:27:50 +0330 +0330
NA

سلام ساراخانم…
متن نوشتنت عاليه وروان مينويسي!!!امايه جورايي اين داستانت ازهم بازه،يعني جداس!ميگيري منظورمو؟اگه آخرش روباازدواج تموم ميکردي داستانت هم واقعي ترميشدهم زيباوجذاب،اوکي؟چون دختري بااون سوابق تاقول ازدواج ازکسي نميگرفت باهاش سکس نميکرد!يااستادي به اون روشنفکري نميومدبکارت بزنه اماطرفشونگيره،درسته؟
سيدني شلدان نويسنده اي بودکه خواننده دلش نميومد داستاناشوپاره وقت بخونه،بسکه کشش داشت!!
رمان-خط خون-اونوبخون،پرفروشترين کتاب سال آمريکادرسال94بوده!پرفدوشترين رمان نه ها،پرفروشترين کتاب…!!!
موفق باشي گلم

3 ❤️

270213
2011-01-04 07:41:49 +0330 +0330

age esmet esme ye pesar bod inghad kos lisie toro nemikardan
khak bar sareton ke onvar fosh midino inja kos lisi

2 ❤️

270214
2011-01-04 08:57:35 +0330 +0330
NA

عالی نیست ولی خوبه بازم بنویس حال کنیم

0 ❤️

270215
2011-01-04 09:36:47 +0330 +0330
NA

mohabbatsexy rast mige
age ye pesar boodi haminaii ke alan ta gardan too khayehaye nadashtatan abadet mikardan
hamatoon movafagh bashin
che dar zamine khayemali va che kos nevisi

1 ❤️

270216
2011-01-04 10:41:51 +0330 +0330
NA

اگه یک پسر نوشته بود حتما فحش می خورد ولی چون دختره خوب دیگه همه دختر پرستیم نه

1 ❤️

270217
2011-01-04 17:42:10 +0330 +0330
NA

manam ba mohabatsesy movafegham
chand roooz pish ye khanoomi ke to shahre ma gharibe hamash az mardaye shahremon irad migereft
bande khoda nemidone hame ja injoriye
az namakish begir ta doktoresh milsian faghat
marda milisan eshgho halesho zana mikonan
marda mikonan zana to fazan
marda zaef mishano zana niro migiran
marda kamareshon kham mishe
zane sorateshon shadabtar
pas bezarid ona belisan na shoma aghayon

1 ❤️

270218
2011-01-04 17:48:03 +0330 +0330
NA

سارا خانوم … خوب روان وسعلیس می نویسی ولی درانتها داستان را زود جمع مکنی وخواننده را سردر گم

2 ❤️

270219
2011-01-05 02:58:07 +0330 +0330
NA

افرین
جالب بود و از چرت و پرتهایی که بقیه موقع حال کردن می نویسن توش خبری نبودو تقریبا واقعی بنظر میومد

3 ❤️

270220
2011-01-05 08:02:42 +0330 +0330
NA

ساراخانم حالا بگو اين داستانت واقعي بود يانه؟

1 ❤️

270221
2011-01-05 08:23:39 +0330 +0330

معذرت میخوام اینو میگم ولی مزخرف بود.

1 ❤️

270223
2011-01-05 15:23:40 +0330 +0330
NA

سارا جان قشنگ مینویسی، دوستت داریم ادامه بده

0 ❤️

270225
2011-01-05 19:03:26 +0330 +0330
NA

باسلام احساس میکنم شدیدا توخطربگا رفتنی تافهمیدن گوشتی همه برات تیز کردن مراقب باش البته خودم در راس قرار دارم گلم.داستانتم بدک نبود بیژن خانو قشنگ بیدارش کرد دمتگرم منتظرنوشته های بعدیت هستم

1 ❤️

270227
2011-01-06 05:13:59 +0330 +0330
NA

ایول ایول ایول سارا تاج سر ایول
خوب نوشتی کلی حال کردم ، از دختر جماعت همچین چیزی بعید بود
فقط ته شو یه کم زود و با ماس مالی و سر هم بندی تموم کردی که نفهمیدم چرا ؟؟؟
شایدم کسی اومده نتونستی جلوی اون بنویسی یا اینکه خسته بودی و حوصلت نکشیده به اینکه کاملش کنی
ولی در هر صورت دست گلت درد نکنه
خسته نباشی و موفق باشی

3 ❤️

270228
2011-01-06 15:37:04 +0330 +0330
NA

منم استادم ولی شاگردام اینطوری نمیان بدن وتا صبح بخوابن
تو خیلی خوبی
استاد نمیخوای

0 ❤️

270229
2011-01-06 15:53:19 +0330 +0330
NA

Man mitonam shagerde khobi basham barat…!!

2 ❤️

270230
2011-01-11 16:48:24 +0330 +0330
NA

سلام ملت.بچه ها خداییش لایق فحش دادن نبود.داستانش آس نبود ولی خدایی بد هم نبود.کاری با پسر یا دختر بودنش ندارم چون هرچی باشه از شاه کس تا یه سیاه بد خایه ما که نمیبینیمش ولی داستانشو میخونیم و همونم مهمه.پس ایول سارا جان ادامه بده

0 ❤️

270232
2012-09-20 11:35:31 +0430 +0430
NA

خاک بر سر کس مغزت !

0 ❤️

540025
2016-05-06 21:51:58 +0430 +0430

نظر شما چیه؟like

0 ❤️

543518
2016-06-03 09:22:56 +0430 +0430

تجربه سکس زیاد داشتی
ومردهاروخوب میشناسی

0 ❤️

642384
2017-07-29 04:22:27 +0430 +0430
NA

معیارهای یک داستان خوب را نداشت و البته واقعی نبود

0 ❤️

780063
2020-12-04 04:17:31 +0330 +0330

یکم کوتاه بود و نفهمیدیم چی شد ، جزئیات بیشتری لازم داشت

0 ❤️