زن معصوم

1395/04/09

سلام دوستان میخوام اولین تجربه سکسمو واستون بنویسم هرچند دست به نوشتنم زیاد خوب نیست …
تقریبا ۲۲ سالم بود یه بقالی کوچک تو یه محله داشتم خرج دانشگامو در میاوردم بد نبود. سه سال بود اونجا بودم تقریبا کل اهالیو میشناختم . البته قبلشم فرصت سکس به واسته همون مغازه واسم پیش اومده بود ولی چون دختر دایمو که باهاش دوس بودم خیلی دوست داشتم … منصرف شده بودم …
یه مدتی بود یه دختر به اسم مینا زیاد میومد مغازه جنس ازم میخرید نمیشناختمش فک کردم تازه اومده اون محله ولی بعدا فهمیدم که شوهرش زندانه اینم چون خونوادش شهرستانن اومده اینجا با خواهر شوهر ایناش زندگی میکنه .
خلاصه به عنوان خریدار و مشتری دائمی با هم صمیمی شده بودیم تا جای که از غماش میگفت از شرایطش و…
یه روز صبح که رفتم مغازرو باز کنم دیدم مینا دم در مغازه نشسته گفتم خیر باشه این موقع صبح اینجا … هیچی نگفت مغازه رو که باز کردم اومد تو یه صندلی پشت یخچال ویترینیه بود رفت اونجا نشست اشک از چشاش سرازیر شد … گفت با خواهر شوهر اینام حرفم شده هی بهم تیکه میندازن نتونستم تحمل کنم زدم بیرون از خونه ،تا ظهر اونجا نشست پیشم .خونه ما زیاد دور نبود از مغازه … گفتم من میرم نهار دلم خیلی به حالش سوخت با خودم بردمش خونمون آخه جای نداشت که بره خونه ما از این کلنگیا بود اتاق من تو حیاط مجزا بود درشم چسپیده به در کوچه بود .خلاصه رفتیم کلیدو انداختم یواشکی بردم تو اتاق خودم …
بعد ظهرم به برادرم گفتم من امروز حالم زیاد خوش نیست تو برو مغازرو باز کن .با هم نشسته بودیم تو اتاق ولی نمی دونم چرا چطوری چی شد که یه دفعه نگاهم به مینا عوض شد انگار هوس کل بدنمو تصخیر کرده بود .چسپیده بهش رو تخت نشسته بودم گرمی تنش هوسمو بیشتر میکرد … اون از نامزدی و آشنای با شوهرش میگف ولی من انگار کر شده بودم هیچی نمیشنیدم … فقط به اندامش نگاه میکردم .اونم از نگاه های من فهمیده بود خودشو هی جمعو جور میکرد.
لبتابمو روشن کردم که به موزیک گوش بدیم ولی یه دفعه یه فیلم پورن باز کردم زود قطعش کردم … مینا کلی سرخ شد … گفت این چرندیات چیه داری گفتم مجردیه دیگه با اینا خودمونو سرگرم میکنیم .
دوباره رفتم پیشش نشستم بدون مقدمه لبو گزاشتم رو لباش انگار از یه منبع نا مشخص بهم هوس تزریق میشد بدتر شد …
مینا بیچاره نمیتونست کاری بکنه بدون حرکت چیزی نمیگفت ولی تاسف تو چشاش پیدا بود …شبیه یه برره که گرگ گردنشو گرفته نمیتونه کاری بکنه
ولی خدایش معصومیتی داشت که تو صورت هیچ زن دیگه ای ندیده بودم تو اون لحظه.
یواش یواش اون دیگه لبریز شد نتونست تامل کنه با من همراه شد .
گفت تورو خدا فقط کاری نکن که جاش بمونه بدبخت میشم
منم آروم شروح کردم سینه هاشو خوردن … چون تجربه نداشتم یه راست رفتم سر اصل مطلب وقتی شرتشو کشیدم پاین کسش خیس خیس بود صحنه ای شد که تا آخر عمرم فراموشش نکنم .
کیرم مث چوب صفت شده بود گزاشتم لب کسش گرمی کسشو از همون اول حس کردم …وقتی فرو کردم انگار تو این دنیا نبودم . انگار یه موج شروع شده کل بدنمو گرفته سینمو چسپوندم به سینه هاش همینجوری که تلمبه میزدم بهترین صحنه زندگیم تا اون روز بود
مینا گفت فقط نریزی داخل اونجا … نمیتونست اسمشو بگه اخه هنوز باهام راحت نبود .
تو همین حرفا بود که داشت آبم میوند کیرمو آوردم بیرون آبم اومد .
بعد سکس نیم ساعت فقط بغلش کردم … گفتم شرمنده به خدا دست خدم نبود …
اونم هیچی نگفت. منم از شرمندگی نگامو ازش میدزدیم .
اواخر روز بود که گفت باید برم مجبورم برگردم جای ندارم بغیر از اونجا منم تا سر کوچشون همراهیش کردم …
بعد اون هر وقت دیدمش هیچکدوممون در مورد اون روز با هم حرف نزدیم … . انگار که هیچی بینمون نبوده …
منم خودم زیاد دوس نداشتم در موردش حرف بزنیم چون اون شوهر داشت .

نوشته: majid


👍 1
👎 9
55353 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

546826
2016-06-29 23:12:08 +0430 +0430

خدایا کی این خیانت ها می خواد تموم بشه؟ چرا یه لحظه خواهر و مادر و همسر خودتون رو جای اون شخص نمیذارین؟

1 ❤️

546837
2016-06-30 00:24:17 +0430 +0430

الان فرق شما با یک گربه نر چیه؟اونم خفت میکنه.برو یرتو بزار بمیر

0 ❤️

546842
2016-06-30 02:01:34 +0430 +0430

فقط میتونم بگم معصومیت رو دیدی وغیرت خرج نکردی

0 ❤️

546861
2016-06-30 04:58:57 +0430 +0430

یا اینا توی یه منطقه دیگه زندگی میکنن که همه زود میکشن پایین بهت مسدن
یا این کسکش مارو کسخل فرض کرده

0 ❤️

546871
2016-06-30 05:46:02 +0430 +0430

khoob nbood -_-

0 ❤️

546883
2016-06-30 07:37:37 +0430 +0430

واقعا به توام میگن مرد؟؟؟!!!
ننویس دیگه آشغال

0 ❤️

546891
2016-06-30 09:18:08 +0430 +0430

خیلی پستی … (dash) 😢

0 ❤️

546903
2016-06-30 10:42:05 +0430 +0430

وقتی میکردیش به این فک نکردی که شوهر بیچاره این زن معصوم که به تو پناه اورده ممکنه جنایتکار نباشه وفقط یرای فراهم کردن یه زندگی واسه ناموسش که مهمترین اولویت زندگیش بوده بدهکار شده و افتاده زندون اون وقت تو بجای اینکه بهشوهره کمک کنی که زودتر ازاد شه و برگرده سر زندگیشیا حداقل به این زن معصوم عین برادر کمک کنی مردونگی رو تو این دیدی که از بی پناهیش سو استفاده کنی و اونم که چاره ای نداشت وچون تو اتاق تو بود از ترس آبروش هیچی نگفت تو ادم پست هم به سو استفاده کردنت ازتن و بدن.ا ون ادامه دادی و خوب اونم ادمه سنگ که نیست بلاخره تحریک شد و تو به هدف پلیدت رسیدی حالا بگو بدونیم چی گیرت اومد کاسب امین ناموس مردم حبیب خدا خیلی دوس دارم بگی
واقعا شبا خوابت میره ؟
میدونی اون زن که واسه اولین بار مزه همخوابی گناه الودو با تو چشیده تا زمان ازادی شوهرش حتما هوس میکنه و چون تویه کثافت زشتی این خیانت و گناه رو واسش از بین بردی دوباره اینکارو تکرار،میکنه و حتی ممکنه به روسپیگری کشیده بشه که گناه همشون رو دوش تویه
خودتو بذار جای اون مردی که شهوتتو با ناموس اون فرو نشوندی تو زندان دستش از عالم و ادم کوتاهه …میدونی اگه
زمانی که بفهمه حتی اگه تو زنذان باشه و یا ازاد باشه و پیدات نکنه اگه فقط یه اه بکشه کل زندگی تو و خاندانت تباه میشه خداوعده داده به بندگانش که حساب ناموس رو تو همین دنیا از دزد ناموس میگیره
پس اگه یه روز که داری با زنت از یه جا رد میشی چن نفرناغافل سر راهتو گرفتن و در حالی که تماشا میکردی یکی یکی و دو تا دو تا به ناموست تجاوز کردن و تو مجبور بودی صدای اه کشیدن ناشی از لذت زنتو وقتی دارن جلو روت میکننش بشنوی اونوقت نگو خدا چرا من !
خودتو واسه یه عذاب سخت اماده کن حبیب خدا ،امین ناموس مردم

1 ❤️

546907
2016-06-30 11:02:24 +0430 +0430

خواستم اولش هر چی حرف ناجور هست بهت بدهم ولی یک لحظه بخودم گفتم آخه سگ مصب مگه خودتو توی این چنین شرایطی بودی و میدیدی یک زن جوان و با اندام هوس انگیز و خوش حالت و تازه که مدتی هم از همسرش دور مانده هست پیش تو داخل یک اتاق تنهاست و چسبیده بهش نشسته باشی آیا میای با او نماز جماعت برگذار میکنی و دعای توسل میخوانی ؟ جواب مشخص بود . متاسفانه خود آشغالم نیز اگر و جدا نا در چنین شرایطی بودی خودت نیامدی باهاش سکس نمی کردی ؟ دیدم درسته خودم هم اگر بودم تازه بهش می گفتم نمیخواد با خواهر شوهرت آشتی کنی و بمونی خونه ای که بهت سرکوفت بزنند بیا با خودم بمون تا شوهرت آزاد بشه و در ابن مدت هم هفته ای چهار شب باهاش عشق بازی میکردم علیرغم اینکه زن شوهر دار هست و خیلی هم بد میدونم این کارو ولی خدایی خودم هم بودم این گهی که تو خوردی و میخوردم. پس هیچ حرفی نمی زنم و ای کاش کاری نمی کردی و مردی میکردی و کمکش میکردی

0 ❤️

546946
2016-06-30 17:01:44 +0430 +0430
NA

یه جای کار داستانت میلنگه ، بد جوری هم میلنگه!
البته کامنتهای که دوستان برات گذاشتند برای پیامد داستانت بوده و کاملا هم بحق بوده حرفی هم درآن نیست و بجا بود.
اما زنی که شوهرش زندانه و سر بار خواهر و نون خور شوهر خواهرش شده ، حتی اگر هنوز متلکی از جانب آنهامشاهده نکرده و نگاه معنی داری رو از طرفشون هم احساس نکرده باشه اما بارسنگین این سر باری ، ناخوداگاه روی دوشِ چنین زنی سنگینی میکنه …پس لااقل رو حساب آبروی خواهرش هم که شده باشه هیچ وقت از این ناپرهیزها نمیکنه که بخواد پشتش حرفی هم زده بشه …چه برسه بخواد بقالی محله رو پاتوق خودش بکنه و با رفت و آمد هاش برای اهالی محل آلارم بزنه که بیان رسوایی اش رو تا ده محله اونور تر جار بزنن ! این جمله داستانت خیلی ناشیانه و دور از عقل بود که نوشتی اول صبحی اومدم مغازه رو باز کنم دیدم زنه پشت کرکره نشسته و منتظره که من بیام !!!
اگر خودت اهل محل بودی و با چنین صحنه ای مواجه میشدی …هنگام رد شدن چه فکری پیش خودت میکردی؟
حالا همه اینها بکنار …فرض بگیریم حرفات درسته…
تو با بردن این زن شوهر دار به منزلت بد ترین راه رو انتخاب کردی چون ادم عاقل میدونه در این جور شرایط هوس کار خودشو میکنه و کسی هم جلو دارش نیست …کسی هم که اینکارو میکنه فقط و فقط از روی هوس و نقشه قبلی اینکارو میکنه. پس لطفا چرند نگو .

1 ❤️

546948
2016-06-30 17:26:07 +0430 +0430

خوشم میاد لحظه به لحظه احساسات اون بینوا رو هم یادته…میدونی چیه؟جزو اون آدمایی هستی که اگه بغل دستم باشی با کمال میل گردنتو میشکنم و از جایی آویزونت میکنم که یه عمره ازت آویزونه…

0 ❤️

546985
2016-07-01 01:20:23 +0430 +0430

ای دنیا

0 ❤️

547113
2016-07-01 22:23:37 +0430 +0430

خاک تو سرت چلغوزه کس مغز
برو دامپزشکی واس کیرت یه قلاده بخر ?
ریدی تو دنیای مردونگی

0 ❤️