زن عمو

1389/02/26

سلام اين داستان بر ميگرده به 3 سال پيش كه من 16 سالم بود . من زن عموم رو خيلي دوست داشتم و هميشه ميرفتم خونشون به بحانه ي بازي كردن با بچه هاش ، زن عموم خيلي جلوي من راحت بود و هميشه با تاپ شلوارك يا لباس خوابش راه ميرفت اخه فكر نمي كرد كه من بهش نظر داشته باشم . من هم هميشه ي خدا تا وقت پيدا ميكردم استفاده ميكردم به بدنش نگاه ميكردم خيلي بدن قشنگي داشت سينه هاي بزرگ كه اكثر اوقات تا وسطاش مشخص بود ولي حيف كه نميشد اون نوك سينه ي نازش رو ديد پاهاي كشيده و گوشتي و كون برجسته و نرم .زن عموم وقتي با لباس خوابش ميومد جلوم رونهاي تپل و گوشتيش معلوم ميشد و من رو حسابي حشري ميكرد !!! بالاخره من پسر بودم و اون موقع اوج نيازهاي جنسيم بود . خوب منم تا يه جايي ميتونستم خودم رو كنترل كنم ولي زن عموم نا خواسته وقتي با اون لباسا ميومد جلوم من رو ديونه ميكرد . يه بار وقتي با خانواده ي عمومينا رفته بوديم شمال سعادت به من رو اورد و صبح ساعت 6 از خواب پريدم ، خيلي گشنم بود واسه همين از اطاق اومدم بيرون و رفتم سر يخچال يه چيز خوردم و اومدم برم دستشويي فرنگي كه تو حموم بود كه ديدم خيسه و متوجه شدم كه يكي حموم بوده خواستم برم اون يكي دستشويي كه بغل اطاقه عموم بود كه ديدم لايه در بازه منم كه عاشق اين بودم كه زن عموم رو ديد بزنم واسه همين رفتم و از لايه در تو اطاق رو نگاه كردم .

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي من داشتم بدن لخت زن عموم رو ميديدم ، زن عموم داشت با هوله موهاش رو خشك مي كرد و بعد شروع كرد به خشك كردن بدنش اول رفت سراغ سينهاش وبعدم بقيه ي بدنش بعد رفت طرف چمدونش و يه شرت وسوتين قرمز و صورتيه راهراه برداشت و پوشيد ، واي كه من داشتم ميمردم وقتي ميديدم داره سينهاش رو ميزاره تو سوتينش . اون روز گذشت و من 4 روز بعد از اين كه از مسافرت برگشتيم صبح رفتم خونشون و قرار بود تا شب وايسم تا بابام بياد دنبالم . اون روز با لباس خوابش اومد جلوم يعني يه پيرهن يك سره تا وسطاي رونش ! صبح يه كم تو كاراي خونه بهش كمك كردم تا ظهر شد و زن عموم رفت رو تخت خوابيد و پسر عموم كه 2 سالش بود رو هم بغل خودش خوابوند به منم يه بالش داد و گفت بخواب .

منم كه اصلا خوابم نميومد دراز كشيدم و داشتم فكر ميكردم كه چي ميشه كه يه سكس باهاش داشته باشم . كه يهو يه فكر به سرم زد كه وقتي خوابه برم سراغش ! صبر كردم تا خوابش ببره ، بعده يك ربع متوجه شدم كه خوابه واسه همين يواش يواش رفتم طرف اطاق خوابش . خيلي اروم خودم رو بهش نزديك كردم خيلي قلبم تند ميزد و ميترسيدم ولي شهوتم به ترسم قلبه كرد و جرات كردم دستم رو ببرم طرفش ! دستم رو گذاشتم رو پاش و نوازش كردم خيلي نرم بود اوردم بالا تر و به رونه تپلش رسيدم اروم نوازش ميكردم و ميبوسيدم . دستم رو از روي رونش برداشتم و از روي پپيرهن گذاشتم رو سينه هاش .سوتين نبسته بود و من خيلي راحت نوك سينش رو لمس ميكردم . از رو لباس كلي نوك سينش رو بوسيدم خيلي حشرم زده بود بالا ، پيرهنش رو زدم بالا و از رو شرت كسش رو مالوندم خيلي حال ميداد . منم كه داشتم ديوونه ميشدم تصميم گرفتم شرتش رو بكشم پايين و كس نازش رو ببينم . اروم شرتش رو كشيدم پايين كسش رو ديدم و ناخاسته رفتم طرفش تا بخرم . تا زبونم رو بردم لاي كسش يهو معين از خواب پريد و شروع كرد به گريه كردن . زن عموم با گريه ي معين بيدار شد و من و خودش رو در اون وضعيت ديد . دلم ميخواست زمين دهن باز كنه برم توش ! داد كشيد و محكم زد تو گوشم ، منم گريم گرفت و گفتم من واقعا دوستت داشتم و دارم ، به خاطر همين اين كار رو كردم زن عموم هم كه دلش واسه گريه هام سوخته بود بغلم كرد و گفت ازت توقع نداشتم لا اقل به خودم ميگفتي ، منم گفتم روم نميشد چي ميگفتم ؟؟؟؟؟!!! بهم گفت حالا ارضا شدي يا بازم ميخواي ؟ منم با كمال پر رويي گفتم مگه ميشه ازت دل كند . انقدر خوش سكسي كه 100 بار اب طرف بياد بازم دوست داره باهات حال كنه . خنديد و كفت پس فكر كردي عموت براي چي با من ازدواج كرد خندیدم و محکم به خودم چسبوندمش لبام رو رو لباش گذاشتم و…


👍 2
👎 1
279295 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

264484
2010-06-09 14:29:52 +0430 +0430
NA

داستان های سکس خانوادگی مخصوصا با زن دایی و زن عمو
در www.a.itpack.ir

4 ❤️

264485
2011-02-16 22:55:27 +0330 +0330
NA

kos nane adame koskesh ke balad nist dastan benevise kiri to dashti kose tarafo mhkhordi bad nafahmide kiram to damaghet pan

0 ❤️

264486
2011-05-21 05:20:24 +0430 +0430
NA

زن عموت عصباني شد و زد تو گوشت بعد دلش واسه گريه هات سوخت و بهت كون داد كس ما رو خل كردي يا اينقدر تو كف زن عموتي كه كست خل شدهكيرم تو كون تو و زن عموت برو گريه نكنيا

0 ❤️

264487
2011-08-15 03:07:46 +0430 +0430
NA

salam azizam
masudam
26
daneshjue dandun
gad186
vazn89
heykal varzeshkar
chizam19.4
gf sexi mikham
ayoo aydi:
pesarkhoshgel3x

0 ❤️

264489
2012-07-09 06:08:39 +0430 +0430
NA

چرت واقعی

0 ❤️

264490
2012-07-22 17:27:15 +0430 +0430
NA

میگم اخه کونلاش چرا جقتو نمیزنی ها ؟

0 ❤️

264492
2012-07-22 17:51:07 +0430 +0430
NA

Goooogoooli dg gerie nakonia

0 ❤️

264493
2012-08-16 15:22:30 +0430 +0430
NA

شرمنده ها داداش ریدی واقعا پاشو برو خودت بشور کس مغز ما با اینهمه تحصیلات نمی تونیم نصف توی کس ملاج کس شعر بنویسیم با عرض شرمندگی از حضار محترم اخه داغ کردم

0 ❤️

264494
2013-01-04 12:05:04 +0330 +0330
NA

قربون زن عمو دل سوزت

0 ❤️

264496
2014-09-04 04:31:50 +0430 +0430
NA

اها تو لباسشو دادی بالاسوتینشو دراوردی شرتشم کندی نفهمید عجب خری بوده زن عموت برو بچه این سریالارو ما تو تو کمره بابات بودیم دیدیم aggressive

0 ❤️

264498
2015-01-05 07:32:40 +0330 +0330
NA

کیرم تو کس زن عموی جندت……… برو کف دستیت رو بزن بچه

0 ❤️

540688
2016-05-12 14:01:28 +0430 +0430

namoseto gaidam

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها