روزگار یک روسپی

1392/08/16

هوا خیلی سرد بود مثل روز های قبل نود گرفته و ادما به مرور زمان کمتر کمتر میشدند ولی چاره ای نبود باید تو اون سرما منتظر میشدم تا کسی ترمز کنه و بوق اتومبیلشو به صدا در بیاره تا من برم سوار شم وگرنه اونروز پولی نمیتونستم در بیارم .از صبحش پیدا بود که هوا افسردست و غم بزرگی رو به دوش دارد با این حال سرما رو حس کردم و پالتوی گران قیمتی که یکی از مشتری برایم خریده بود رو پوشیدم مثل همیشه موهایم رو جمع نکردم و شالم رو انداختم سرم به طوری که موهایم از پشت بیرون مانده بود چشم هایم را با مداد مشکی سیاه کردم و رژلب قرمز همیشگیم رو با فشار زیاد کشیدم به لبم و پوتین هایی که مشتری دیگر برایم خریده بود را پا کردم و به راه افتادم…باد سوزناکی میومد کمی منو تکان میداد ولی مانع رفتنم نشد و ادامه دادم

به چهار راه اصلی رسیدم خلوت بود در همان حال ماکسیما ی سفید و پر از خاک جلویم ترمز کرد بدون اینکه صورتش را ببینم سوار شدم از سرمای زیاد با لرز سلام کردم . اون هم جوابم را داد با لحن دخترانه و لوس.به صورتش نگاه کردمتمام تنم لرزید …خدایا…خدایا…این پسر چقدر جوان و زیباست…تعجب کردم بیشتر مشتری های من مردان متاهل و مسن بودن من خودم سنی نداشتم ولی خوب بیشتر متقاضی های زنان خیابانی مردان سن بالا هستند نه پسر جوانی همچون او…تعجب نگاه کردن من باعث شد تا از من سوال بپرسه که؟؟/چیه؟؟؟؟انقدر زشتم که اینطوری نگاه میکنی؟؟؟؟سریع گفتم نه اصلا تو چقدر خوشگلی…سریع دستشو برد لای پام گفت تو ماشین چقدر میگیری؟؟؟؟؟من بدون تعارف گفتم فلان قدر…گفت باشه فقط بریم یه جای خلوت منم گفتم باشه.در همین حین دستشو برد لای پام یکم اومد بالاتر رسید به کسم فشارشو بیشتر کرد گفت شلوارتو در بیار…با تعجب ازش پرسیدم اخه داری رانندگی میکنی ؟؟؟؟گفت مگه نشنیدی گفتم در بیار …اول کفشامو در اوردم بعد شلوارم کشیدم پایین به سختی تا نصفه شرتمم کشیدم که دید منو گفت کلا در بیار منم ترسیدم که دوباره سوال بپرسم شلوار و شرتمو کشیدم پایین بهم گفت پالتوت باشه که دیده نشی خوب حق با اون بود هوا روشن بود.صندلی رو خوابوندم لم دادم به صندلی و پاهام و از هم باز کردم و لی جایی از پاهام پیدا نبود پالتوم مانع میشد.که یهو دستشو اورد سمت کسم بدون مقدمه سه انگشتش رو کرد تو کسم منم خوشم اومد چون واقعا خیلی زیبا بود به هرجای بدنم دست م زد لذت می بردم حرکات انگشتش بیشتر شده بود طوری که داشتم ارضا میشدم کشید بیرون و ماشین رو نگه داشت خیلی خلوت بود هیچ کس نبود به من اشاره داد بریم عقب بشینیم بدون اینکه پیاده شم رفتم عقب نشستم اونم اومد کیرشو گرفتم دستم که شلوارشو تا نصفه کشید پایین نزاشت بخورمش سریع گفت بیا بشین رو کیرم بلافاصله کرد تو کسم تا 10 دقیقه ارضا شد . حتی لب م از من نگرفت در کل خودشو خیلی با کلاس و با ادب نشون داد.وقتی کارم تموم شد تا یه جایی رسوند منو و از پولی که باید میداد بیشتر شو گذاشت تو کیفمو همراه با شماره تلفنش و شماره من رو هم ازم گرفت.

2روز از اون روز گذشته بود صبح خواستم بزنم بیرون واسه کار که دیدم بهم زنگ زد منم باا خوشحالی جوابشو دادم اونم بعد از احوال پرسی بهم گفت امروز می خوام باهم باشیم ولی دوستامم هستن چند برابر پولی که میگیری میریزم به پات میای؟؟؟منم هدفم فقط پول بود سریع گفتم باشه کجا بیام؟؟/گفت یه ماشین میاد دنبالت تا 1ساعت دیگه اماده باش.1ساعت گذشت و سوار ماشین شدم و تقریبا جایی رفتیم که از شهر تهران خیلی دور بودیم به یه ویلای زیبا رسیدیم و پیاده شدم

یه دختر جوان معتاد اومد به استقبال از ظاهرش کاملا معلوم بود که معتاده یکم ترسیدم ولی دل و زدم به دریا چون میدونستم در عوضش پول زیادی میگیرم.واردخونه شدم پسری که 2 روز پیش با هاش بودم بود با 3نفر دیگه.تا من رسیدم اون دختر زیبا البته معتاد شالمو کشید و از پشت گرفت منو دستشو از پشت اورد روی کسم کشد و در گوشم گفت امروز تو رو میخوان جر بدن.دستشو زدم کنار عصبانی شد زد در گوشم من هیچی نگفتم یهو یکی از پسرایی که اونجا نشسته بود اومد سمتم بغلم کرد گفت ولش کن خانوم منو چیکارش داری.فقط بهت گفتم امادش کن.دختره اومد سمتم پالتومو در اورد از روی سوتین سینه هامو میمالید منو انداخت رو مبل در حالی که بقیه تماشاچی بودن.سوتینمو باز کرد سینه هامو میمالید به هم با هاشون یکم بازی کرد تا رسید به کسم تمام لباسامو در اورد بقیه هم داشتند سیگار به دست تماشا میکردن.پاهامو از هم باز کرد دستشو کشید به کسم با دستش به کسم ضربه میزد تا یک دفعه سرشو کرد و کسمو تا جای که میشد خورد منم از فرصت استفاده کردم کون و کس اون دختر رو مالیدم خوردن کسم تمو شد منو بلند کرد برد انداخت وسط اطاق و 4 تا پسرا اومدن دورم خودشون شلوارشونو در اوردن با لباس بودن فقط دختره پاهامو باز کرد کیر یکی از پسرا رو اورد سمتم گفت بخور…منم کرم تو دهنم و خوردم یهو یه کیر دیگه رفت تو کسم یکی دیگه هم رفت تو کونماون دختره هم با سینه هام بازی میکردند.تا چند دقیقه منو چند نفری کردن وقتی ولم کردند حسابی خسته شده بودم که یهو یکی از پسرا یه بطری مشروب اورد گفت اینو میخوام بکنم تو کست از جام بلندشدم فرار کنم یکی دیگه از پسرا منو گرفت اون یکی هم اومد پاهامو گرفتن بطری مشروب و کر دن تو کسم انقدر تکون دادن تا از کسم خون اومد بعدولم کردن دختره اومد بهم دستمال کاغذی داد گفت اینو بزار تموم میشه منم رفتم دستشویی دختره معتاد اومد از خودش برام گفت گفت که 15 سالم بود از خیابون اوردنم اینجا و بعدشم معتاد کردن منو انقدر منو با شیشه و کیر کردن تا دیگه از ریخت افتاد و الانم اصلا کاری با هام ندارن فقط گاهی 2 کیره میکننم منو.ترس تمام تنمو فرا گرفت و لباسامو پوشیدم و پولمو بیشتر از اون چیزی که انتظار داشتم بهم دادن .با کس زخمی رفتم خونه.فردا صبحش از خواب بیدار شدم . دوش گرفتم و رفتم سر کار مثل همیشه…
اصلا داستان نیست بلکه واقعیته از ون موضوع چند ماه میگذره ولی تغییری در من ایجاد نشده
شاد باشید

نوشته: ؟


👍 0
👎 1
90845 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

403621
2013-11-07 10:31:54 +0330 +0330
NA

این همون لجنی که این آقایون برامون ساختن؛کثافت ها

0 ❤️

403622
2013-11-07 11:13:36 +0330 +0330

بدون شوخی میگم/
واقعآ تکان دهنده بود/
موضوعی که بعضی از به اصطلاح مردان، فاحشه اند رو بسیار خوب وصف کردی/
واقعیتیه برای خودش/
آفرین به نویسنده

شوخیم نمیاد الآن/

0 ❤️

403623
2013-11-07 11:19:39 +0330 +0330
NA

حتی اگه داستان باشه و دروغ و تخیل هم باشه علیرقم توصیفات نسبتا ضعیف به دلیل موضوع خوب،خیلی خیلی خوب بود

0 ❤️

403624
2013-11-07 11:51:22 +0330 +0330
NA

اي تف تو اين زندگي، بدبخت زنهاي بيچاره كه از بدبختي روسپي ميشن

0 ❤️

403625
2013-11-07 12:14:08 +0330 +0330
NA

سادیسم داشته اون مردک؟
امیدوارم یه روزی بیاد که هیچ زنی بخاطر خرج زندگیشو پول مجبور نباشه تنشو بفروشه.

0 ❤️

403626
2013-11-07 13:52:37 +0330 +0330
NA

امیدوارم یه روزی بیاد که هیچ زنی به خاطر اینکه از خودش متشکره دیگران رو تحقیر نکنه امیدوارم اما بعید میدونم

0 ❤️

403628
2013-11-07 14:47:58 +0330 +0330
NA

:( :(

0 ❤️

403629
2013-11-07 18:00:53 +0330 +0330
NA

چون قانونی از این قشر حمایت نمیکنه و کارشون خلاف حساب میشه هیچ تضمینی رو امنیتشون نیست.
واسه همینه روز به روز قیمت میره بالا خخخخخخخخ:-)

0 ❤️

403630
2013-11-07 19:39:19 +0330 +0330
NA

Hameye doostan harfaye dorosty zadan,ama be dalile kesafat boodane 1 shakhs dalil nemishe ma ham kesafat bashim,fesad rabti be hokoomat nadare bastegi be jame’e dare.ma khodemoono adam konim.

0 ❤️

403631
2013-11-08 03:48:08 +0330 +0330
NA

متاسفم كه يه عده تازه به دوران رسيده ي بظاهر متمدن ولي در حقيقت غربتي كه چون شرايط فعلي پول بادآورده ي فراوان براشون به ارمغان آورده اينجور افسار گسيخته به حريم ديگران (حتى اگه يك زن خياباني باشد)تجاوز ميكنند و با تكيه به پول بيحساب يا پارتي هاي گردن كلفتي كه اينجور بظاهر آدما همه جا دارند،هر غلطي كه بخوان ميكنن و هيچكس نيست به اين بيشرفا كاري داشته باشه
بازم متاسفم…

0 ❤️

403632
2013-11-08 09:54:53 +0330 +0330

من فقط خوندم برام درد آور بود . اما تو لاشی اگه بازم تنت می خاره شیشه که هیچ دکل برق تو کس و کونت

0 ❤️

403633
2013-11-08 17:14:45 +0330 +0330
NA

گه نخورید بابا…از قدیم بوده تا الان…همیشه زنا از کوس و کونشون استفاده ابزاری میکردن!
خیلی وقتا واسه رسیدن به مقصودشون خیلی وقتها هم باهاش در آمد زایی میکنن!
در ضمن خیلی پسرها هم هستند به خاطر پول کون میدن!
من یه رفیقی دارم،پسر اهوازی و ماهشهری میکنه،پول میده بهشون!
البته بیشتر اهوازی،خودشم اهوازیه

0 ❤️

403635
2013-11-09 01:24:46 +0330 +0330

تخمی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . .
پسر هستی و خواستی یک کُس شعر ببافی که بافتی. دیگه ننویس. کله کیری کدوم جنده رو سراغ داری که تو ماشین کُسش رو که می‌مالن ارضاء می‌شه. برو خودت رو رنگ کن. ننویس. ننویس.

0 ❤️

403636
2013-11-09 04:59:59 +0330 +0330

با تکاور موافقم ;)

0 ❤️

403638
2013-11-09 08:22:20 +0330 +0330
NA

بد بود.

0 ❤️

403639
2013-11-09 22:41:00 +0330 +0330
NA

ب کس اعتقاد داری
کیرم تو کس مامیت

0 ❤️

403642
2013-11-10 05:43:09 +0330 +0330

ای کاش زنها برای لذت لخت شن نه اجبار…

0 ❤️

403643
2013-11-10 07:18:04 +0330 +0330
NA

خیلیها هستند و میشناسم که سالهاست تو خونه های مردم نان میپزند کلفتی میکنند اما شرف و عابروشون براشون ی دنیا ارزش داره ،به خدا ی زنی تو محله ما هست 4 تا 5 ساعت نون میپزه واسه 20 تومن اون شرف داره نه این جنده های خیابونی حقشون هست هر بلایی سرشون بیاد :ببینید یکی واسه شرفش عرق میریزه 20تومن میگیره و ی کثیف اشغال حال میکنه پالتو گرون میپوشه کفش انچنانی و پول باد آورده
کدوم حقه ؟کدومش خوردن داره؟ کدومش تو قیامت سرش بالاست؟ و کدومش خوشبخت تو بهشته؟

0 ❤️

403644
2014-01-11 06:06:53 +0330 +0330

فاحشه کسیت که در زندگی از همخوابگی با بزغاله ها هم نگذشته اما به فکر ازدواج با دوشیزه باکره است .
مرحوم صادق هدایت

0 ❤️

403645
2014-01-11 06:08:33 +0330 +0330

فاحشه را خدا فاحشه نکرد
آنان که در شهر نان قسمت میکنند
او را لنگ نان گذاشته اند
تا زمانی که لنگ هم آغوشی ماندند او را به نانی بخرند.

0 ❤️

403646
2015-09-06 18:24:54 +0430 +0430

چه دروغ و چه راست,حس داستانت حالمو گرفت,زیاد دیدم تو این دو روز عمر,بدترشم دیدم که واقعی بوده و چون واقعیشو دیدم میگم باعث تاسفه,ما همه آدمیم خب,نه؟…ولی یه وقتایی بدتر از حیوانات رفتار میکنیم.متاسفاه…امشب اما داستان ندارم…مرسی

0 ❤️

542937
2016-05-29 20:35:01 +0430 +0430

خب من الان داستانو خوندم (بعد از دوسال ) ولی داستانی که فرمودید در سن نوجوانی اون موقع ها ویدیو بود با کلی دردسر اون موقع دیدم شاید 18 سال پیش بود خاطرات اون زمان واسم تداعی شد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها