با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
من علی 29 ساله از تهران هستم 4 ساله ازدواج کردم از روزی که مادرزنمو دیدم از اندامش خیلی خوشم امد سنه های بزرگ با کون برزجسته و یکم شکم زمان ازدواج من سن مادرزنم 37 سال بود حال 41 سال داره و یک اندام شهوتی تو این مدت فهمیدم رابط پدرخانمم که 13 سال از مادرزنم بزرگ هست خوب نیست اصلا بهش محبت نمیکنه ماهی یک دفعه سکس ندارن همش پدر خانمم فش میده بهش ای چیزهارو از حرفهای خانمم متوجه شدم دیگه خودمم از رفتارش متوجه مشیدم اصلا به مادرزنم اهمیت نمیده اونم طوری بود که انتظار داشت شوهرش مثل دیگران که به خانم هاشون اهمیت میدن به اونم اهمیت بده خلاصه مادرزنم پیش من با چادر همیشه می اومد زیر چادر همیشه لبای استین کوتاه یقع باز میپوشید که منم سعی میکردم همیشه روبرو باشم باهاش مخصوصا سر سفره که راحت بود غذا میخورد خط سینه و بازوهاشو میدیدم کا بدن سفیدی داره از سال 92 دو من دیگه خواستم مخشو بذنم بدجوری تو کف اندامش بودم مخصوصا کون بزرگش از خرداد شروع کردم باهاش صحبت کردن همش فکر میکردم چطوری بهش پیشنهاد بدم که به خانمم نه دو سه با اس های سکس فرستادم گفته اگه بگه میگم اشتباهی فرستادم ولی خبری نشد هفته ای یک بار براش شارز میخریدم اونم میگفت دستت درد نکنه شارز دارم نخره تا رمضان بهش گفتم هروقت پول لازم داشتی بدونه اینکه کسی بفهمه بهم بگو بهت میدم بعد دو روز من بازم زنگ موبایلش زدم باهاش صحبت کنم بهش گفتم پول لازم نداری یخ این باز شد گفت چرا وقت به عنوان قرض بعدا میدم من گفتم من همین طوری میدم من پولو دادم بار بعد صحبت کردیم من بهش گفتم دوستدارم میخوام باهات دوست بشم این گفت چه حرفی گفتم تو منو دوست نداری گفت چرا اینه برادرم از اون انکار از من اصرار خولصه قبول کرد دوست باشیم ولی نباید کسی بفهمه مخصوصا خانمم گفت اگه بفهمه بد میشه منم گفتم نگران نباش بعد سه هفته من باهاش در مورد سکس صحبت کردم یواش یواش مخشو زدم واسه سکس خودشم راضی شد یکبار خونه خالی شد بهش گفت نیومد ترسید بار اولش بود موند واسه روزی که خانمم چشماشو قرار بود عمل کنیم واسه اون روز اون روز فرار رسید باهم رفتیم بیمارستان خانمم رفت اطاق عمل من باهش حرف زدم کیرم بدجوری بلند شده بود از رو شلوار معلوم بود بهش میگفتم نگاه میکرد میخندید خودش بعدا بهم گفت تو بیمارستان کیرمو که دید بلند شده بدجوری هوس میکنه باهام حال کنه عمل تمام شد برگشتیم خونه خانمم باید استراحت میکرد چشماش داشت اذیت میکرد و خوابش می اومد خانمم اتاق پذیرایی خوابید بعد که مطمئن شدیم خوابید رفتیم اتاق خواب شروع به لب گرفتن کردیم فوری کیرمو درآوردم که ببینه حشریتربشه کیرمو که دید گفته این چیه دسته بیله شوکه شده بود پستوناشو درآوردم شروع کردم خوردن داشت از حال میرفت بعد ارن کیرمو خورد حالا نوبت کردنش بود از قبل آمادش کرده بودم که از کون بکنمش بدجوری تو کف کونش بودم جلوم قنبل کرد کونش با یک دست باز کرد تا سوراخش مشخص شده تف زدم به کیرم کردم تو کونش یکم محکم کردم چون بدجور حشری بودم تا سر کیرم رفت تو التماس کرد دبیارم منم از پهلو گرفته بودم نمیذاشتم فرار کنه که آبم اومد هی التماس میکرد منم میگفتم بذار آبمو بریزم دربیارم آبمو که ریختم کامل تو کونش در آوردم میگفت خیلی اذیت کرد سوراخم درد داره ولی کیرمن نخوابیده بود و اونم ارضا نشده بود یه سر به خانمم زدم دیدم خواب برگشتم اتاق خواب پستوناشو خوردم چون عاشق خوردن پستون دوست داره همش پستوناشو بخورم بعد رو شکم خوابید جلو گذاشتم توکوسش کوسش انتقدار داغ بود معلوم بود بدجووریبه کیر نیاز داره از کوس 5 دقیقه تلمبه زدم ارضا شد خودم بعدا اون آبم ریختم تو کوسش الان سه ماهه باهم رابطه داریم هفته ای دوبار باهاش سکس دارم هم از جلو هم از عقب انشاا قسمت بشه فردا سه شنبه قرار باهم حال کنیم بقیه سکس های که تو این سه ماه با مادرزنم انجام دادم براتون مینویسم تا حال کنین دوستان
نوشته: علی
خوش باش ؛ خیلی غلط داشتی فکر کنم 7 یا 8 بشی ؛
یه کم دیکته کار کن ؛ بعدش بیشتر فکر کن ؛
چندبار بخونش بعد از اینکه نوشتی ؛ بعدش حسابی با داستانت حال کن ؛
وقت دیگران رو هم نگیر
قبل اینکه این گزینه ی ارسال بی صاب رو بزنی یه نگاه بکن ببین اینایی که نوشتی لااقل غلط املایی و نگارشی نداشته باشه.
آخه به تو چه مادرزنت با پدرزنت مشكل سكس دارن يا كس شعر نوشتى يا زياد داستان ميخونى ميجقى
امان…امان از این کیر یا به قول خودت دسته بیل که وقتی راست بشه غوغا میکنه.قیامتی به پا میکنه فکر کنم تو اگه
راست کنی سوراخ کون خار ومادرت که هیچ سوراخ کون سگ ماده 70شکم زاییده هم میذاری.
قرمساق ژتون فروش در خونه ننت خوب فردا داماد خودتم میشه کسخوار. اونوقت دیگه ننه کون زنت بمیره چنان میکنش
که تا دوروز فقط بگوزه.
دیوس زنت چشمشو عمل کرد تو ننشو گاییدی.یه روزهم تو گوشتو عمل میکنی رهگذر سر کوچه میاد زنتو میگاد.
از ما گفتن بود
گوزو…
لت و پار سابق
ای نوش منم خیلی دلم میخواد مادر زنمو بکنم نه اینکه خوشگل باشه اتفاقا خیلی هم درب و داغونه ولی از بس اذیتم کرده دلم میخواد بکنمش که زمینو ب دندون بگیره
سکس با مادر زن بهترین و بی نظیرترین سکس دنیاس… برای همین این خارکسته آخوندا حرومش کردن… بکنین، از کونم بکنین، بهترین لذت و نون زیر کبابه :)
جقول من موندم تو این داستانا چرا تا به یکی میگی بده بعداز یکم اصرار میده موندم dash1
اگه ميخواسم ويراستاريش كنم شايد پنج خط از توش ميشد در آورد
جلو هم از عقب انشاا قسمت بشه فردا سه شنبه قرار باهم حال کنیم بقیه سکس های که تو این سه ماه با مادرزنم انجام دادم براتون مینویسم تا حال کنین دوستان. وای ترو خدا زود تر بنویس از همین الان کیر به دست منتظر بقیه سکس هات هستم
ریدی بابا، مادرزنت از اول با چادر میومد جلوی تو اون وقت از همون اول اول هم عاشق اندامش شدی، خب لامصب اندازه نخود فکر کن بعد بنویس
بپا یوقتی پد زنت نگیره بکوندت نه بخاطر زنش بخاطر اینکه خیلی بی سوادی خانمتم بعضی وقتا بکن حیفه…
عنوان مستجلقانه بود نخوندم