سلام بکس. اول از همه بگم اگه میخوایید بعد از خوندن داستان فحش بدید فقط به خودم فحش بدید. نمیخوام کسی دیگه از قبیل دوس دخی ام یا هرکس دیگه بهش فحش بدید! مرسی از همتون.
خوب بریم سراغ داستان. من کیان هستم. 20 سالم هست و دانشجو ام و در کنار داشگاه کلاس زبان هم میرم همکلاسیام هم همه بالای 25 دارن همشونم مرد هستن. چون فشرده کلاس زبان میرم بعضی روزامون میخوره به روزای دخترا. من یه پسر سر به زیر و معمولی ام نه تیپ انچنانی میزنم نه پولی دارم که بخوام دختر بازی کنم. قدم 178 و بدنمم معمولی و همیشه هم صورتمو سه تیغه میکنم. یبار که میرفتم به کانون توی محوطه یه دختر چادری رو دیدم که یه پسر کنارشه و اذیتش میکنه کنجکاو شدم قضیه چه ولی نتونستم باهاش حرف بزنم هم استادا از پنجره دید داشتن هم مدیر کانون. یبار که کلاسمون با دخترا یکی بود رفتم دستشویی و دختره رو دیدم دلم تاب نیورد و گفتم چرا اون روز اذیتت کرد. اصلا کی بود؟ دوس پسرت بود؟ با خودم گفتم مرگ یبار شیونم یبار یا جوابمو به درستی میده یا ضایعم میکنه دیگه!! از خوش شانسی من اینقد دلش پر بود که با آرومی و مهربونی باهام حرفید. از داداشاش که دلشو خون کردنو و غیرت بیش از حد و… . تا اینکه رابطمون بیشتر شد و بیشتر باهم میحرفیدیم اونم همیشه روزایی که کلاسمون باهم بود تو دستشویی!!! چون ممکن بود یهو داداشش سر برسه! بعد از یکماه شمارشو گرفتم و اسمشو و اینا هم بهم گفت. اسمش زینب بود قدش 154 و وزنشم حدودا 52 یا 53 و 17 سالم داشت. دیگه از اون ب بعد بهم دزدکی خانوادش نفهمن اس عاشقانه میدادیم و کلی قربون صدقه هم میرفتیم. همیشه هم با چادر می اومد کلاس بهم گفت ناراحت نیستی من چادر میپوشم آخه پسرا از دخترای چادری خوششون نمیاد منم گفتم عاشق دخترای چادریم اینو که گفتم گل از گلش شکفت و یه لبخند خشگل زد که انگار دنیا رو بهم دادن اون لحظه. بعد از یه مدت بهش گفتم اگ خونه جور کنم میایی پیشم گفت نه گفتم هیچ کاری بهت ندارم و دستم بهت نمیزنم فقط با هم درد دل میکنیم اونم قبول کرد. داداشاشم خبر مرگشون اون روز رفته بودن جایی و نبودن به مامانش گفته بود واس امتحان فردا میرم خونه دوستم تا درس بخونیم. با یه تیپ خیلی معمولی اومد خونه چادر سرش یه کفش عروسکی با جوراب شیشه ای و یه شلوار لی. بغلش کردمو دستشو گرفتم یکم باهم حرف زدیم و از زندگیش گفت و … و ناراحتیاش و این چیزا. بعد از یه ساعتی هم بدرقش کردم رفت و بعد از این قرار دیگه کاملا عاشقم شده بود… .
تا اینکه یه روز بهش اس دادم میخوام ترتیبتو بدم اونم فورا جواب داد دیوونه حرفشم نزن خلاصه بعد از چند بار دیدنش کاملا مخشو تیلیت کردمو و قرار گذاشتیم عصر بیاد خونه خالی. بهش گفته بودم مثل همیشه با چادر بیا اونم گفت چشم و اومد. وقتی اومد داخل خونه چند دقیقه ای نشستیمو براش چایی درست کردم و چندتا کلیپ گوشی باهم دیدیمو بعدش گفتم میخوام بکنمت اونم از خدا خواسته گفت باشه چادرشو و مقنعشو برداشتم گذاشتم کنار و شلوارشو در اوردم دستمو بردم تو شرتشو شیارشو لمس کردم. شیارش کوچیک بود یه کون تنگ تنگ به اندازه یه نخود هم داشت منو حسابی حشری کرد. بهش گفتم لباسای منو در ار اونم اینکارو کرد گفتم دودلمو بخور. ( 13 سانته) قبول نکرد گفت بدم میاد و بلد نیستم از این کوس شعرا. بهش گفتم اگه حتی تو لیوان باباتم اب نخوری باید کیرمو بخوری یکم عصبی شد ولی من فورا کردم تو دهنش و یکم بعد شروع کرد به ساک زدن. دفعهد اولش بود که داشت میداد و بلد نبود دو سابارم کیرم به دندونش گیر کرد ولی زیاد مشکلی نبود. بعدش کیرمو برددم سمت کونش که بکنم داخلش ولی گفت تورا خدا دفعه اول لاپایی بذار قول میدم دفعه بعد کونمو جر بدی گفتم منم قول میدم آروم آروم بفرستم تو کونت ناراضی بود ولی من میخواستم بکنمش به هر صورت و سر کیرمو فرستادم تو سوراخش اونقدر یواش فرستادم که خیلی دردش نیاد ولی بعدش کم کم تلمبه زدنو زیاد کردم ولی از شدت شهوت هیچی نمیگفت اونقد حشری شدده بود که صورتش پر از شهوت شده بود و داد میزد. قبل از اینکه من ابم بیاد زینب ارضا شد و یکم بعدش منم داشت آبم می اومد گفتم بریزیم توش یا بریزم تو دهنت گفت بریز توش منم همشو ریختم تو کونش. گفت آی یواش سوختم چه داغه. یه نیم ساعتی رو هم خوابیده بودیم بعدش رفتیم حموم دوش گرفتیمو و بوسیدمش. دیگه کم کم داشت غروب میشد امادش کردمو چادرش رو سرش کردمو با تاکسی فرستادمش رفت. بعدشم با یه اس دوباره ازش تشکر کردم و اونم گفت قابلت نداشت. از این ماجرا 4 ماه میگدره و دو بار بعدشم کردمش و بازم اگه فرصتی باز پیش بیاد دوباره ترتیبشو میدم. مرسی که خوندین
نوشته: کیان
شماها دوست دارین فحش کش بشین…فحش خوردن بدنتون اومده پایین…کیر تو کون خودتو دوس دختر عنترت با این داستان سرتاپا دروغو و تخمیت…بچه کونی…
اخه مرتیکه دیوث یه دور خودت داستانتو بخون ببین باورت میشه بچه کونی کیر تو کون خودت و اون دوس دختر جندت
داداش 20 سالته بعد کیرت 13 سانته؟؟؟ من 16 سالمه 15 سانته :l
شما برای دادنت افریده شده اید
برو کونتو بده برو عمویی
شیار؟!!!
گفتم میخام ترتیبتو بدم اونم گفت چشم؟!!
دخترا این روزا چه حرف گوش کن شدن (dash)
همیشه اخر داستان تعیین کننده اینه که منتقدین چه نوع ادبیاتی رو راجب نویسنده داستان بکار ببرند …پس جناب نویسنده جلو جلو برای خواننده های داستان چیزی تعیین نکن !
چیزهایی که دوستان برات نوشتن تماما به درخواست خودتت بوده …سفارشی هم بوده!
حتی باعث شدی در مورد چیزی که میخوام نظر بدم شرمنده بشم
یه اصطلاحی هست که میگن مخ طرف گوزیده! خیلی ببخشید …اینجا باید عرض کنم که این اصطلاح خوشبختانه شامل حال شما نمیشه …چون بهترش رو برات دارم …
یکی دیگه تو مخ جنابعالی گوزیده ! همین
توی سه سوت ،چهار ماه رو تعریف کرد!
خب دیگه خودتو خسته نمیکردی،همین که میگفتی اسمم کیانه،بعدش مینوشتی کردمش!
مام خودمون بلد بودیم جق بزنیم
یه جوری میشم وقتی میبینم با یه داستان چرت و پرت به شعورم توهین شده
عایاصابون گلناربهترنبود.اگه خوب نبود صابون عروس مصرف میکردی ملجوق
اونی ک گفت ۱۶سالمه کیرم ۱۵ سانته
خب عمو تو کیر ۱۳سانت تو کونت رفته ک میگی کمه
اتفاقا نکته مثبت داستانش همین بود ک کس نگفت
مثه بعضیا از زیر خایه هاش نگرفته
میگما سالار، تو خو همون اولش که دختره رسیده- زدی زیر قولت و بغلش کردی و بوسش کردی و …
خخخخخ
خــــــــــــاک …
شیار؟؟؟؟؟
13 سانت ؟؟؟؟؟
20 سالته ؟؟؟؟ تا 20 بدون 0؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (inlove)
پشم و کیر دونالد ترامپ تو اونجای ننت با این شرو ورات جاکش
بنازم به این حس فداکاریت که حاضری یک تنه کوله بار فحش بکس رو کولت بگیری و بکشی ضمنا داستانت با سایز قد شروع شد واین نشون میده داستانت دروغ بود البته من فحش نمیدم بهت
کاری به دروغ یا درست بودن داستانت ندارم اما یکی از فانتزیام کردن دختر چادری هست
باتوجه ب این ک گفتی دوست دخترمو فحش ندیدن میگم کیرم دهن دوست دخترت
اخه چی بهت بگم چون نفر اولم میبخشمت هیچی بهت نمیگم