خیلی دیر فهمیدم ....

1390/06/05

سلام . اسم من حامد … 24 سالمه … تو عمرم خیلی دختر بازی کردم و کس هم زیاد کردم ولی این یکی با همش فرق داره … من تو یه چاپخونه کار میکردم … مهندس بودم به حساب خودم اونجا … صاحب چاپخونمون یه پسری داشت به اسم نادر … ما دوتا خیلی با هم جور بودیم … این دم آخر یا دیگه همه چی مون با هم رو بود … یه روز سر کل کل افتادیم با هم واسه دختر بازی … بهم گفت حامد یه دوست دختر داشتم که آخر دادن بود ولی الان یه چند وقتیه که ازدواج کرده و دیگه بهم نمیده … ؟؟؟؟ منم بهش گفتم تو بی عرضه ای و گرنه اونو راحت میشه هنوزم ترتیبشو داد … خلاصه کلی با هم کل کل کردیم … بعدش قرار شد اون شماره دختره ( که اسمش فرنوش ) بود رو به من بده تا من بهش نشون بدم که اون بی عرضه است … منم شماره رو ازش گرفتم و قرار شد تا دو هفته دیگه دختر رو بکنمش … یه شرط خیلی سنگینی با هم بستیم سر این جریان … خلاصه من از همون روز افتادم رو دور اس و زنگ زدن به دختره … خوب جواب میداد ولی همش می پرسید تو کی هستی و شماره منو از کجا داری ؟؟؟؟ وقتی بهم نگفت شوهر دارم فهمیدم که کونش جدی جدی میخاره …

خلاصه دفعه اول با هم سر یه کوچه ای قرار گذاشتیم که من با کلی تاخیر رسیدم … و لی اون طفلک همون جا واستاده بود تا من برسم … وقتی رسیدم و دفعه اول دیدمش بدنش بیشتر از چهره اش به چشمم اومد … یه دختر باربی و ناز … حتی بدون یه کم انحراف … شهوت از چشاش می بارید … از اونایی که با نگاشون آب آدم میاد … خلاصه چند وقت گذشت و من همینطوری باهاش بودم تا اینکه یه بار بهش گفتم من سکس میخوام . خیلی راحت قبول کرد اما هنوزم نفهمیدم چرا ؟؟؟؟ اما خوب قبول کرد … اما همون لحظه بهم گفت من شوهر دارم … بعدها البته شوهرش رو هم آمارش رو در آوردم که فهمیدم از اون بچه سوسولایی که عمراً عرضه کردن نداره اونم با همچین دختر شهوتی … چند سری باهم قرار گذاشتیم … تو این چند دفعه که اومد خیلی خوشکل بود لعنتی … همه رفیقام میگفتن حامد تو اینو با تور گرفتی یا با قلاب ؟؟؟؟ خلاصه واقعاً یه باربی بی نقص بود … چند دفعه گفتم میام خونتون ؟؟؟ اما هی به بهونه های مختلف منو میپیچوند ؟؟؟ کم کم داشتم شرطو میباختم … به یکی از صمیمی ترین دوستام به اسم فرید جریانو گفتم ( که خدایی دختر باز ماهری بود ) اونم بهم گفت حامد سنگین تا کن بذار خودش بیاد جلو … چند دفعه هم بعدش منو فرنوش و فرید و یکی دیگه از دوستاش به اسم نکیسا با هم رفتیم بیرون … از همون دفعه اول بهش به دروغ گفتم فرید داداشمه … اونم کم کم به فرید میگفت برادر شوهر و داداشی و از این حرفا … تو یکی از همین شبا فرید بهم گفت حامد داداش حالا وقتشه فرنوش رو بکنی ؟؟؟؟؟ تو این مدتم با کمک فرید کاری کرده بودم که حسابی بهم وابسته شده بود … بهم گفت همین الان بهش زنگ بزنو و بگو میخوام ازت جدا شم ؟؟؟؟ منم همین کارو کردم . دختر کلی التماس کرد که نرو گفتم من نمیتونم آخه تو شوهر داری ؟؟؟ اینو که گفتم گفت باشه هر کاری بخوای واست میکنم فقط تو نرو … عجب مخی داشت این فرید … خلاصه طرف جدی جدی راضی شد … منم فرداش قرار شد شوهر ش که رفت به من زنگ بزنه تا من برم خونشون … منم صبح سرکار نرفتمو رفتم سمت خونه اونا … قرار بود ساعت 9 زنگ بزنه ولی 11 زنگ زد … کلی علاف شدم … ولی خلاصه زنگ زدم درو باز کرد و رفتم تو خونشون … از یه طرف دیگه هم به فرید گفتم برو دم مغازه شوهرش واستا که هر وقت شوهرش کوچکترین حرکتی انجام داد من از خونه بیام بیرون … آمار همشونو از قبل نادر بهم داده بود …

خلاصه من رفتم خونه … دیدم یه شلوار لی تنگ با تاپ زرد چسب تنش بود . سرم داشت گیج میرفت از بدن ناز این دختر … خیلی قشنگ بود . سینه ها بیرون و کون طاقچه ای … کمر باریک … لبا پروتز … اصلا حالم داشت متحول میشد … همونجا بود که شوهرش یه هو بهش زنگ زد و فرنوش هم توپید بالاش خلاصه کلی با هم دعوا کردن … بعد من فهمیدم که اینا اصلا با هم مشکل دارند … به محض اینکه گوشی رو رو شوهرش قطع کرد چنان لبی ازم گرفت که انگار تلافی دعوا شوهرش رو سر من درآوورد … به قدری شهوتی بود که اصلا نمیتونستم باور کنم یه دختر اینجوری هم هست … خلاصه مثل وحشی ها لباسای تنمو درآوورد و منو به زور انداخت روی پتو … منم سریع لباساشو درآوردمو شروع کردم به لب گرفتن ازش … انگار این دختر اصلا زمینی نبود … خودش سریع چرخید و گفت : یالا بی عرضه بازی در نیار بکن توش … همین قدر که کیرمو کردم توش دیدم اصلا یه جور دیگه شد … از شدت شهوت خودشو میزد وو موهاشو میکشید … هی بلند داد میزد کثافت محکم تر بکن … منم هی بهش میگفتم فرنوش آروم همسایه ها میفهمن هاااا . اما اصلا اون هیچی نمیفهمید … سریع برشگردوندم و شروع کردم به گوسفندی کردن … خیلی تنگ بود اما نمیدونم چرا داد نمیزد همش حال میکرد … تا حالا اینجوری شو با همچین شدتی ندیده بودم … خلاصم من هر چی زور داشتم زدم و آخرش که آبم اومد ریختم رو شکمش … چه بدنی داشت این دختر … فرشته بود … اینقدر سینه هاش سفت بود که دست میزدی تو نمیرفت … خیلی شهوتی بود … خلاصه کار من تموم شد و با یه لب جانانه ازش خداحافظی کردم … به محض اینکه از خونه اومدم بیرون بهم زنگ زد که آره من اونجا شهوتی شدم هیچی نفهمیدم ولی الان عذاب وجدان دارم … منم چیزی نگفتم و گوشی رو قطع کردم … زنگ زدم به فرید و گفتم : ماموریت تمومه بیا جای من … خلاصه رفتم سرکار اما به نادر هیچی نگفتم … شب شد و باز دوباره منو فرید با هم بودیم که فرنوش زنگ زد … و گفت بیا بریم بیرون … منم بهش گفتم که عذاب وجدان دارم و نمی یام !!! داشت منفجر میشد … اما من گوشی روش قطع کردم … فرید هم گفت : آره داداش راش همینه ؟؟؟؟ خلاصه خوب راه و چاه دختر دستم اومده بود … یه روز صبح بهم زنگ زد و گفت حامد مشروب بگیر بیا خونه ما ؟؟؟؟؟ منم با هر بدبختی بود مشروب جور کردم و رفتم اونجا … شروع کرد به بد وبیراه گفتن به شوهرش … تازه فهمیدم طرف اصلا عرضه کردن نداره … مشروب ها رو خوردیم … خیلی شهوتی شده بود امامن دست بهش نزدم تا خودش بیاد جلو … داشت میترکید انگار … فقط منتظر یه حرکت از من بود امامن تو خماری گذاشتمش و آخرم خودش اومد جلو … وای چه میکرد ؟؟؟؟؟ نمیفهمیدم اون داره منو میکنه یا من اونو ؟؟؟؟ صداش خیلی شهوتی بود … اینقدر ناز بود که دلم نمیومد بکنمش … وقتی سینه هاشو میخوردم دستش تو موهام بود و همش میگفت : حامد کاش تو شوهرم بودی ؟؟؟؟ من شوهرم ( ایمان) رو ول میکنم میام با تو ؟؟؟؟ اول فکر میکردم شهوتی یه چی میگه … خلاصه اون روز اینقدر بهم حال داد که اصلا نفهمیدم کی ظهر شد … همش بهم میگفت حامد تا ته بکن توش ؟؟؟ حامد میمیرم برات … حامد جرم بده … حامد تورو خدا … حامد من بیشتر میخوام … حامد … حامد … خلاصه منم که اونو اینطوری میدیم از موقعیت استفاده کردم و طوری کردمش که نفسش دیگه داشت بند میومد … خلاصه ظهر شد و من اومدم خونه … بعد چند روز که بهش زنگ نزدم زنگ زد و گفت : حامد من دادخواست طلاق دادم . میخوام از ایمان جدا شم و بیام زن تو شم … من و میگیری ؟؟؟؟ منو همون جا با کمال پررویی گفتم نه !!! زد زیر گریه که آره من خودمو میکشم پس … بازم من گفتم همین الاژن برو بکش واسم مهم نیست !!! دیدم داره شر میشه یه چند روزی بیخیالش شدم تا اینکه دیدم فرید یه شب بهم زنگ زد و گفت : حامد تیز بیا پارک کارت دارم !!! منم زود رفتم . تا رفتم نزدیک دیدم فرنوش تو ماشین نشسته !!! تا منو دید زد زیر گریه و از ماشین اومد پائین و رفت سوار ماشین خودش شد ورفت … فرید بهم گفت : حامد تمام رگ ها دستاشو با تیغ زده بود . تو این چند روزم که نه تو بهش زنگ زدی نه اون طفلک تو بیمارستان بوده … تازه فهمیدم چقدر دیر فهمیدم که عاشقم شده … بعد از اون چند بار اومد دنبالم از ایمانم طلاق گرفت اما من راضی نشدم باهاش ازدواج کنم … شاید واقعا اگه زودتر از اینا میدیدمش باهاش ازدواج میکردم … اما واقعاً زندگی اون به خاطر یه شرط احمقانه منو نادر … یا بازیهای فکری منو فرید به هم ریخت …

نوشته: حامد


👍 1
👎 0
84361 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

295628
2011-08-27 06:10:21 +0430 +0430
NA

باسلام کاری است که شده گرچه طرف هم مایه اش را داشته والا پانمیداد

0 ❤️

295629
2011-08-27 07:52:44 +0430 +0430
NA

دست جاخانو از بشت بستي ! ميكم اين زنه شوهر داشتو ولي هر دفعه و هر وقتو بي وقت به تو زنك ميزد ميكفت بيا بريم بيرون؟؟؟
بعدم اصن شوهرش هيج نفهميد!
كس كش خالي بند كم جق بزن!
معلومه خيلي كس كردي!! شايد شوهر دختره تورو كرده تو فكر كردي داري دختره رو ميكني! راستشو بكو حميد كون! برو كونتو بده كوني
كس مادر خالي بند

0 ❤️

295630
2011-08-27 09:29:10 +0430 +0430
NA
  1. برم بخونم

                                             *** گشت ارشاد شهوانی*** <):) 
                                                        
                                                        *** گاش***

عزیزان از شما دعوت میشه به گشت ارشاد شهوانی بپیوندین! کار این نهاد مبارزه با ترویج سکس خانوادگی و کودک ازاری است!!! کارهای ما دقیقا منطبق با قوانین شهوانی می باشد.

0 ❤️

295631
2011-08-27 10:25:30 +0430 +0430
NA

واقعا نمیدونم چی بگم خیلی متاسف شدم که زندگیشو بهم ریختی و امکان اینکه جنده بشه خیلی بالاس و الان داری از عذاب وجدان خفه میشی ولی در کل اگه تو این کار رو نمیکردی یکی دیگه میکرد دختره خیلی سست بوده

0 ❤️

295632
2011-08-27 10:33:22 +0430 +0430
NA

چي بگم !!!
يكي اين گوسفندي رو توضيح بده!
آخ پسر شجاع كجايى كه ياد اصلاحيه هات به خير!

0 ❤️

295633
2011-08-27 11:16:06 +0430 +0430
NA

بسه جمعش کن وقت نداریم…

0 ❤️

295634
2011-08-27 11:26:16 +0430 +0430
NA

من در عجبم واسم يه سوال پيش اومده من يه هفته هستش كه داستانم رو فرستادم از اون روز به بعد اكثر داستانهايي كه مياد يه جورايي يه جاهاشون مثه داستان من با يه سري تغييرات چرا؟؟؟چرا قبلا اينجوري نبود؟؟؟

0 ❤️

295635
2011-08-27 11:39:29 +0430 +0430
NA

متاسفم
تو داستانت دختره فرشته و حوری بود مثل بقیه داستانا .با فرض معمولی بودن طرف باز هم بازنده داستان تویی چون تو واست مهم نبود یکیه و چیه می خواستی یه آدمو بدبخت کنی خب اون خودشم مشکل داشته ولی به قول ساینا جونم باش تا سرت بیاد . تو از دختره گذشتی ولی از تو این چیزا نمی گذره میمون

0 ❤️

295636
2011-08-27 13:10:03 +0430 +0430
NA

Vaghean age dastan rast bashe baraye har 2ta m0tasefam,vali az tarif kardane dastanet mal0me d0khtare az ghab jende bo0de:D

0 ❤️

295637
2011-08-27 13:36:17 +0430 +0430
NA

1-دوست عزیزهیچ توجیهی نمتوانی بیاوری چون توبا علم به اینکه طرف شوهر داره این کارو کرد . و حتما هربلایی بهسر او بیاید تو هم  شریکی. ۲-ازنظر نگارش خوب وبی اشکال؛ولی پردازش سکسی نداشت .

0 ❤️

295638
2011-08-27 14:32:20 +0430 +0430
NA

برو جم کن بابا کم کس شعر بگو .موندم چرا انجا همه
تو کار تخیل هستن!!!

0 ❤️

295639
2011-08-27 14:57:40 +0430 +0430
NA

خب قانون جهان میگه هر عملی عکس العملی داره پس هیچ شک نکن که تو واسه یه دختر زندگیتو از دست میدی و اون مثل یه آشغال میندازتت دور که البته حقته.و فرنوشم این چیزی که سرش اومد حقش بود آخه زن شوهردار میره دنبال دوست پسر؟یا اصلا کاری میکنه که عاشق یکی غیر از شوهرش بشه؟واقعا حقارتی که کشیده حقش بود

0 ❤️

295640
2011-08-27 15:16:34 +0430 +0430
NA

:W اخه چرا بعضی از افراد تمام داستانهارو میگن دروغه؟اخه کوچولوها وقتی اونقدر ببو هستید که اینطور تجربها رو ندارید لطفا نظر ندید چون کسی مجبورتون نکرده حتما نظر بدید
داستانت خوب بود اگر واقعا تو هم دوستش داری و موقعیتش رو هم داری باهاش ازدواج کن انشاله خوشبخت میشی

0 ❤️

295641
2011-08-27 15:18:27 +0430 +0430
NA

شبیه فیلمای فارسی 1 بود با این تفاوت که مرده زنه رو نگرفت…!
البته هرکی بود با اینجور دختری ازدواج نمیکرد!

0 ❤️

295643
2011-08-27 20:57:12 +0430 +0430
NA

X( X( X( واقعا خاک بر سر دختری که بخاطر پسر اونم بخاطر سکس بخواد دست به خودکشی بزنه!!

0 ❤️

295644
2011-08-27 21:09:53 +0430 +0430
NA

این همه علامت سؤال (؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) رو یک نفری از کجا اوردی؟ خودت توی داستان کار گذاشتی، یا داشتی از روی نوشته‌ات ردی می‌شدی که از دستت ریخت؟
داستانت بدک نبود و آخرش رو تقریباً خوب جمع کردی تا فقط یه ماجرای سکسی ساده نباشه؛ گرچه پایان تلخی داشت.
اما نثر داستان ضعیفه و نشانه‌های سجاوندی که مثل دون مرغ پاشیدی، از اون هم بدتره.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جز چند نفر محدود، اغلب کامنت‌ها به جای این‌که داستان رو نقد کنه، نویسندۀ داستان رو مورد عنایت قرار می‌ده!! از بد و بیراه بگیر تا از این نوع جملات که: «وای وای وای . . . خیانت؟! صبر کن تا سرت بیاد!» آخه این که نقد نشد. این حرف‌ها رو بذارید برای مجلات خانوادگی!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـ رتبۀ چند کامنت‌دهنده‌ای که در داستان‌های اخیر، «ساختار و محتوای داستان» را نقد کرده‌اند (از 5)، براساس سه معیار نزاکت در نظر، جذابیت نقد، و اعتبار نقد

ـ شمارۀ جدول: 0015
سینا سی.آر. 7: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3)
حس: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (3)
سایناجون4: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (8/2)
آریا.ا.ا: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (8/2)
فری: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (6/2)
بچه مشهد: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (6/2)
بچه شهر: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (6/2)
گنجینه: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (6/2)
سارا سوییت: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (5/1) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (5/2)
کسراخان: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (3/2)
خفت‌کن: نزاکت در نظر (5/0) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/1) = میانگین (5/1)

0 ❤️

295645
2011-08-27 23:27:28 +0430 +0430
NA

کارى با راست و دروغش ندارم،اما دوست دارم همه خودشونو بزارن جاى شوهر اون خانم اگه بفهمين که اون کسى که به اسم همسر دوسش دارى بهت خياتت کرده چه حالى بهتون دست ميده.
تو اين زمونه با هزار بدبختيش برى زن بگيرى بعد اين بلا سرت بياد آخرشم…
آدم کونى باشه اما زنش بهش خيانت نکنه.
از دوستان يه خواهش دارم؛که يه حدو مرزى براى خودشون قائل بشن و رو اين موضوع يه مقدارى تأمل داشته باشن.

0 ❤️

295646
2011-08-28 00:46:29 +0430 +0430

واقعا که اگه داستانت واقعی بود واست متاسفم که زندگیشو خراب کردی
یه توصیه کوچیکم به دوستانی که مثل ایمان (شوهر فرنوش تو داستان):
آقایون به من مربوط نیست ولی واسه خودتون میگم
1- از طلا استفاده نکنید شما رو بدن آقایون اثر منفی داره قدرت باروریتونو کم میکنه
2- از آرایش های دخترونه و زیر ابرو وارداشتن و کارایی که مخصوص دختراست جدا پرهیز کنید چون این کارا باعث میشه اگه اشتباه نکنم هورمن تتروسترون که مخصوص زناست تو شما ایجاد بشه
یه نصیحت کلی
تو ازدواج ها تونم سعی کنید زوج مثل خودتون پیدا کنید یعنی اگه شما دوست دارین تو هفته سه نوبت سکس کنید دنبال کسی نرین که تو دو هفته یکبارم هم تمایل نداره چون اونطوری میشین همین فرنوش بدبخت

0 ❤️

295647
2011-08-28 00:52:07 +0430 +0430
NA

اكه واقعا اين كارو كردي اميدوارم يه روز بدتر از اين خدا سرت بياره آمين

0 ❤️

295649
2011-08-28 02:26:41 +0430 +0430
NA

8} فکر کنم بهتره بری دماغت را پاک کنی

0 ❤️

295651
2011-08-28 14:33:26 +0430 +0430
NA

فقط می تونم بگم متاسفم واسه هر جفتتون . اسم ما هم خراب کردی کونی!؟

0 ❤️

295652
2011-08-28 18:37:38 +0430 +0430
NA

=D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> :X دمت گرم خوب بود نوش جونت داداش از من نصیحت اگه دیر بجنبی و نکنی یکی از تو زرنگ تر میکنه پس در تپوندن تو. کس و کون دریغ نکن .فقط سریع بکن =)) کس و کون مثله الکل میمونه سریع میپره .پس بکن تا نپریده=)) =D>

0 ❤️

295653
2011-08-28 18:38:59 +0430 +0430
NA

=D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> :X دمت گرم خوب بود نوش جونت داداش از من نصیحت اگه دیر بجنبی و نکنی یکی از تو زرنگ تر میکنه پس در تپوندن تو. کس و کون دریغ نکن .فقط سریع بکن =)) کس و کون مثله الکل میمونه سریع میپره =)) =D>

0 ❤️

295654
2011-08-28 21:58:27 +0430 +0430

هوووووووووووووم…
خیلی باحال بود
نخوندم بقیه چی گفتن
اما دور از داستان سکسی و سکساش قلمت خیلی باحال بود
حال کردم باهاش برو فضا ;)

0 ❤️

295655
2011-08-28 23:10:16 +0430 +0430
NA

ريدم به اين سايت كه هرچي نظر دادم پريده ~X( هر كدوم كللي طول كشيد >:P

0 ❤️

665434
2017-12-13 20:34:56 +0330 +0330

واقعا کس گفتی داخل دوهفته مخشو زدی باهاش بیرون میرفتی گرفتی کردیش واقعا بیشترش کس شعر بود

0 ❤️