“امیر تا حالا تو اشپز خونه سکس کردی ؟” داشتم به دوست امیر که روبه روم نشسته بود نگاه میکردم. ازش بدم میومد به محمد گفته بودم که رابطش رو با اون قطع کنه اما اون هی بهونه میاورد . همیشه وقتی منو میدید حرفای سکسی میزد و رو اعصابم راه میرفت . منو امیر چن ماهی هست با هم عقد کردیم و بیشتر وقت ها خونه اونم . مامانم هم زیاد بهم گیر نمیده البته اون کلا سرش گرم کارای خودش …
" نه ولی باید جالب باشه "
محمد به من نگاه کردو ی لبخند موزیانه ای زد. منم حرفی نزدم تا جلو اون پسره زیاد حرف نزنه . امیر و خیلی دوس داشتم جوری که هر کاری واسش میکردم بیشتر وقت هاهم کلید اپارتمانش رو میگرفتم میرفتم واسش جم و جور میکردم . ی روز که رفتم خونشو واسش مرتب کنم یاد حرف دوستش علی افتادم . واسه منم خیلی جالب بود خیلی دوس داشتم امیر منو تو آشپزخونه بکنه یک جورایی باحال بود با همین فکر خیلی هوسی شدم… بدو رفتم حموم . وقتی اومدم بیرون لخت رفتم تو اشپزخونه. پیش بند خاستری رنگی که اونجا بود رو انداختم گردنم و شروع کردم ماکارونی درست کردن . بعد چن دقیقه صدای درو شنیدم و بعد صدای پاهایی که به اشپز خونه نزدیک میشدن . محمد از دانشگاه اومده بود یکم زود اومد دوس داشتم غذا رو درست کنم بعد بیاد . همین که اومد تو اشپز خونه چشاش گرد شد انتظار نداشت منو اونطوری ببینه . “عزیزم ؟؟؟” منم به طرفش برگشتم " چرا زود برگشتی امیر ؟" امیر جوابم رو نداد و امد سمتم . چند لحظه از کاری که کردم پشیمون شدم خیلی خجالت اور بود . ولی امیر با هیجان داشت به من نگاه میکرد باورش نمیشد که منو لخت درحال اشپزی کردن بیینه " ببین چه کرددددده " جوابش رو ندادم و مشغول اشپزی شدم که دیدم از پشت بغلم کرد و شروع کرده به بوسیدن گردنم خیلی داغ بود باعث میشد منم گر بگیرمم همین طور گردنم رو میبوسید و گاز میگرفت دستش رو برد سمت سینم و شروع کرد به فشار دادن . " اوووم امیر دارم اشپزی میکنم!!! " سعی کردم از بغلش بیام بیرون . " میدونم ممه گنده من . میدونم داری واسم غذا درست میکنی قربونت برم تو کارتو بکن فک کن من اینجا نیستم " . منم برگشتم و سعی کردم با این که یک دستش رو ممه هام و با دستش دیگش داره با کسم بازی میکنه فک کنم اونجا نیست . " اه … امیررم … تروخداااا … امیررم؟؟؟؟" " جونم … جونم …" امیر درحالی که داشت شونه هام رو میبوسید کیرش رو از روی شلوارش روی کونم فشار میداد دیگه نمیتونستم تحمل کنم … با صدای که انگار از ته چاه میومد بیرون بهش گفتم " منو بکن … شروالتو در بیارررر " به سمتش برگشتم و شروع کردم به در اوردن شروالش ولی یک هو دستم رو از رو شروالش برداشت " نمیخوای بهمون غذا بدی خیلی گشنم " یه نگاه به خودش و ی نگاه به کیر نیمه شقش انداختم … " دوست نداشتم سر به سرم بزاره واقعا میخواستمش " بیا اینحا " و دست هاش رو به طرفم گرفت منم بدون هیچ حرفی رفتم تو بغلش … تو بغلش بودم که یهو احساس کردم ی چیزی اروم داره میره تو کونم انگشتش نبود ی چیز بزرگ تر و لیز تری بود ولی باعث شد ی احساس لذتی بره تو کل وجودم در حالی که تو بغلش بودم به کونم نگاه کردم دیدم یکی از تیکه های کدویی رو ا که واسه تزیین ماکارونی گذاشته بودم اونجا داره میکنه تو کونم وقتی نصفش رفت تو منو از تو بغلش در اورد " خوب دیگه من میرم دستامو بشورم تو هم غذا رو بکش "
امیر رفت دستش شویی منم میز غذا رو چیدم و پیش بند رو در اوردم میخواستم بشینم که یاد اون کدویی افتادم که امیر کرده بود تو کونم الان دیگه کم کم داشت دردم میگرفت . تو این فکر بودم درش بیارم که امیر اومد و روی صندلی میزنهار خوری نشست . " چرا نمیشینی ؟" بهش یه نگاه انداختم " نمیتونم " و کونم رو به سمتش گرفتم .
“بیا اینحا لای پای من بشین "
منم رفتم روی پاش که فضای خالی داشت نشستم . که دیدم امیر بشقابش رو گذاشت کنار
" چرا بشقاب رو گذاشتی کنا مگه نمیخوای ماکارونی بخوری ؟”
ی نگاه حشری بهم کرد " چرا ولی میخوام روی ممه های تو بخورمش "
منو بلند کرد و خوابوند روی میز و ماکارونی داغ رو گذاشت وسط سینم . منم ی جیغ بلند زدم " امیر داغ… " اما اون توجهی نکرد رو زبونش رو روی سینم کشید و شروع کرد به خوردن ماکارونی . بعضی وقت ها سینم رو میک میزد و گاز میگرفت که واقعا دردم میومد
" اوووم فک کنم خیلی خوشمزه تر میشد اگه ممه هاتم شیر میدادن خوشکلم "
منم کله اش رو گرفتم از سینم جدا کردم
“فقط زنای حامله شیر میدن منحرف "
" ولی من شنیدم ماده ها در هر حالتی شیر میدن "
" خفه شووووووو "
امیر خندید و شروع به بوسیدن گردنم منم سرشو اوردم بالا و شروع کردم به بوسیدن لباش . لب های فوق العاده نرم و خوشمزه ای داشت واقعا دوسش داشتم . واقعا این موجود رو دوس داشتم تو حال خودم بود که ی درد عجبی رو احساس کردم
" امیرررررررررررررر "
امیر کدو رو از تو کونم در اورد و از میز رفت پایین .
" جونم پاهات رو یکم باز کن قربونت برم "
و با دست پاهام رو باز کرد اول یکم با کسم بازی کرد و فشارش میداد و بعد زبون داغش رو توی سوراخ کونم احساس کردم
" ای جونم کونت مزه عسل میده "
و بیشتر زبونش رو توی کونم فرو میکرد .
" جون … اه… چون به کدو ها عسل… مالیدم … "
امیر همین طور داشت ادامه میداد منم دیگه تحملم تموم شده بود میخواستمش . کیرشو تو کونم میخواستم
" امیررررر … اه خواهش میکنم … منو بکن … کیرتو میخوام خواهش میکنم دیگه نمیتونم تحمل کنم "
دیدم که امیر شروالش رو در اورد اون لحظه تنها چیزی که از خدا میخواستم کیر امیر بود . دیدم کیر بزرگ و شق شدش رو از تو شروالش در اورد دوس داشتم کیر سرخ و شق شدش رو بزارم دهنم و واسش ساک بزنم اما یک هو کیرشو توی سوراخم فرو کرددد خیلی درد داشت با اینکه سوراخم به سایز کیرش عادت کرده بود ولی بازم در د داشتم … بعد چن دقیقه تلمه زدن ی حال عجیبی پیدا کردم فوق العاده بود وای انگار تو اسمونا بودم دیگه به سختی داشتم نفس میکشیدم نفس کشیدن واسم سخت بود
" اه امیر … اوجا … اونجا رو بزن اه "
دستم رو سمت کونم بردم و بیشتر بازش کردم . تمام یدن امیر سرخ شده بود و عرق کرده بود اون انگار حالش از من بدتر بود پاهام رو توی دستاش گرفته بود و داشت تلمبه میزد بعد یک ربع تلمبه زدن دیدم که اندازه کیرش داره تو کونم بزرگ تر میشه و ماهیچه هاش منقبض شدن فهمیدم ابش داره میاد . پاهام رو گذاشت رو شونش که بیشتر بتونه کیرش رو بکنه داخل
" اوف … اوف . داره میاد … داره میاد نمیتونم نگهش دارم بریزمش کجا ؟”
" بریز همون تو … "
امیر آبشو ریخت تو کونم آبش خیلی زیاد بود بعد بلند شد و همون طور که کیرش تو کونم بود منو بغل کرد و به سمت حموم بردتم …
(خیله خوب امید وارم از داستانم لذت برده باشید … هر کی داستان رو خوند نظر بده لطفا … )
نوشته: shima22khoshkele
شررروال !!! مگه میشه مگه داریم ! مثلا میخوای عامیانه بنویسی آخه ششششروال !!! کدوم ابلهی رو دیدی به شلوار بگه شروال هااان حداقل بگو شلوال :))))))) خدا جرت بده الهی تا اونجاش خوندم که گفتی امیررررررر… اه … خواهش میکنم … منو بکن . من چندین بار سکس کردم از اول تا آخرش لام تا کام حرف نزدم نه من نه پارتنرم اینا در حین سکس شورا تشکیل میدن جقوهای بلاتکلیف خفه شید دیگه خفه شوووووو
شروارتو زيباست
كون تو پيداست
شروارتو دوس داري؟
كير منو دوس داري
شير تا بخواي مفيده
ماننده برف سفيده
نه شير خشك نه شيشه
شير مادر هميشه
شروارتو بده پاين
كير منو بگير حاجي
وقتي گرفتي كيرم
شروارتو ميگيرم
ميزارمش تو كونت
كونت قشنگ و نازه
گوشاش چقد درازه
شرواره او چه كيريست
ماننده سن پيريست
تا اشعار بعدي اوداپظ bye
عالی بود هیجان رو تو سکس دوست دارم.دلم میخواد یه روزی مثل همین داستان یه سکس پر هیجان داشته باشم.در کنار عشقت خوش باشی و سکس های رویایی باهم داشته باشید
محمد کیه dash1
امیر کیه dash1 unknw
علی این وسط چی کارس
من کیم اینجا کجاست ؟ biggrin crazy
چنتا اشتباه تو نوشته هات بود ولی در کل خوب بود عزیزم.
که گفتی کدو رو فرو کرد تو کونت وهمون تو مونده بود آخه تو اگه کون داده بودی یا مثل من کون کرده بودی میدونستی وقتی چیزی رو فرو کنی اون تو اگه پشتش فشار نیاری خود بخود میاد بیرون و حتی اگه بخوای هم نمیتونی تو نگهش داری معلومه که غیر از جق زدن کار دیگه ای بلد نیستی
شروال؟؟؟؟
محمد از دانشگاه اومد چطور شد امیر؟؟؟؟
جل الخالق!!!
من که نتونستم بخونم!
چون اسامی گایندهاتو قاطی کردم! :|
امیرعلی! علیمحمد! محمدامیر! امیرمحمد! محمدعلی!.. :O
خوب بهش گیر ندین دیگه.خیلی داغ بوده محمد و امیرو قاطی کرده. تازه شروارشم گم کرده. کدو رو هم خشک خشک کرده تو کونش.اونم ایستاده سر پا.به جون خودم نمیشه!!. فک کنم با این پورن استارایی که توپ از تو کونشون در میارن فامیله.
دوستان عذر میخوام رک حرف زدم.
یکی به من توضیح بده این شوهرش اسمش علی بود، امیر بود یا محمد؟؟؟ اولش گفت محمد کلاس دانشکاش تموم شده بود اومد خونه بعد امیر اومد بغلش کرد!!! چی شده؟؟؟ پسر شده؟؟؟ والا من ک نفهمیدم این فازش وی بود، حوصلشو نداشتم تا آخر بخونم انقدر مسخره بود خخخ
بعد یه سوال دیگه اینا مگه عقد نکرده بودن چرا از کون سکس میکردن؟؟؟ احتمال زیاد زوج گی بودن =))))
والا منم عقد کردم دیگه شوهر آدمه دوست دسرت ک نیست از نداشتن پرده ات بترسی :|
داستانتو کاری ندارم.برامم مهم نیس امیر کی بود محمدو علی کی بودن ولی خداییش کدوم اسبی واسه تزئین ماکارونی کدو نیزاره اخه
نوش جونت گوارای وجودت کست همیشه خیس و پر آب
ایندفه روی اپن هم بده …
کس مغز روانی خالی بند
میخوای دروغ بگی یه حرفی بزن تو کون مردم بره
چرا چرند و پرند سرهم کردی ؟
کلا توهم بود
حالم بهم خورد بیشتر از نصفش رو نخوندم
مادرقبه امیر کیه پس محمد کی بود علی کیه اونوقت تو که از امیر بدت میومد به محمد گفته بودی باهاش قطع رابطه کنه؟ فکر کنم کونت به کدو و عسل سازگاری نداره قاطی کردی دفعه دیگه کدو رو با آبلیمو استفاده کن
اگه دقت کرده باشید داستانایی که خانوما مینویسن قشنگتره و کلا احساسات ادمو به غلیان در میاره
من موندم کدوو چ جوووری نششششکست…!!!