خواهرزن ورزشکار

1391/08/18

کیوانم 28ساله7ساله ازدواج کردم از خانومم خیلی راضیم وزندگی خوبی داریم یه خواهر زن دارم 16 ساله بچه آخره بنام الناز که الی صداش میکنیم دختر خوشگل و خوش تیپ و ورزشکاریه همه ورزشا رو سرک کشیده ومدتیه بصورت حرفه ای کاراته رو دنبال میکنه قد 160 حدود 57 الی 60 کیلو وزنشه اندام درست وحسابی داره که همه لذتشو میبرن حدود یک سال قبل مسابقه کاراته داشتن و کسی نبود باهاش تمرین کنه و کیسه بکسش بشه و دیوار از دوماد کوتاه تر پیدا نکردن ومنوانداختن جلوی الی منم ورزشی که دنبال کرده بودم کشتی بود اما قبل از ازدواج یه بالش برداشتم تو سینم گرفتم و همه داشتن میخندیدن و اونم داشت تمرین میکرد ودر حین تمرین با رقص پا و اینور اونور کردن کون خوش تراشش احساسات پاک منو دچار هیجان میکرد وکیر بی ادبو هیچی نفهم من قیام میکرد خوب بود بالش دسم بود وگرنه کاملا ضایع میکردم میرفت جلوی همه اونروز گذشت ونگاه ما قفل شد رو کون و بدن وسینه الی از هر موقعیتی واسه دید زدنش استفاده میکردم تا اینکه یه روز به اتفاق خونواده خانومم رفتیم تو پارک حدود سه کیلومتر فاصله داشت همه وسایلو برداشتیم ورفتیم تو پارک بساطمونو پیاده کردیم یه بازی وسطی راه انداختیم وو به خانومم گفتم واسه نهار چی میخورین که دستور پیزا صادر کرد منم گفتم می رم بگیرم وبیام تا اومدم را بیفتم الی هم دوید گفت کیو منم میام خیلی حال کردم سوار شدیم و رفتیم به سمت یکی از دوستام که پیترای خوبی میزد الی هم یکم کنجکاویش گل کرده بودو هی در مورد رانندگی سوال میکرد که یباره یه فکری از سرم گذشت که یه حالی باهاش بکنم به دوستم زنگ زدم خوشبختانه مغازه بود سفارشا رو دادم و گفتم خواستم حرکت کنم بهت میگم بزاری که مونده نشه و گفتم الی میخوای رانندگی کنی اونم از خدا خواسته کلی ذوق کردو اون سینه های کوچیک ونازشو که تازه لغزیدنشون میشد با بالا پایین پریدن زیر مانتو نخیس به لرزه انداخت که کیرم مث فنر شق کرد داشتیم به سمت خونشون حرکت میکردیم که پرسیدم کلید داری لباس راحتی بر دارم واسه تو پارک که خوشبختانه همراش بود و رفتیم به سمت خونه نزدیکای خونه ی لرزه زشتی تو بدنم افتاده بود وضربان قلبم بد جوری ریخته بود بهم کف دستام عرق کرده بود .پیاده شدم دستمو کردم توجیبم کیر مو که مث خروس بی محل داشت می خوندو پنهون کنم خلاصه نمیدونستم چی آخرش پیش میاد ولی یه افکاری که از مغز م میگذشت .حال به حالم میشد شاید روز عروسیم این حالو نداشتم ی کم که رانندگی کرد دو دستامو هی میزاشتم رو دستاشو اونم میخندید بدتر تو دلمو خالی میکرد نزدیک خونه خودم ماشینو پارک کردم وگفتم درو باز کن از مانتو کلیدشو دراورد ورفتیم داخل اون به هوای رانندگی زودی شلوار ورزشی داداششو واسم اورد و اماده رفتن شد همه چی داشت از نطفه خراب میشد کهی تیر انداختم گفتم الی تشنمه یه آبی شربتی چیزی نمیدی بمون خندید و به شوخی گفت تعارف نکن راحت باش .و یکم خندید و رفت سراغ اشپزخونه همینجور رفتنشو مشایعت میکردم و دیگه دل تو دلم نبود ازش پرسیدم الی چی شد کاراته مقام نیوردی ؟ همینجور داشت شربت درست میکرد یه عالمه به داوری و اینچیزا فش داد و گفت حقشو ضایع کردن ازش پرسیدم میتونی 180 بزنی که واسه نشون دادن مهارت و توجیه شکستش گفت آره اینکه ماله کلاس اولیاس و اومد شربتو بهم داد مانتوشو بیرون اورد ویکم خودشو به حالت گرم کردن اماده کرد وبلاخره یه 180 رو زمین زد دشتم از شق درد به خودم میپیچیدم که بهش گفتم کشتی خیلی بهتر از کاراتس و اونم کلی طرفداری از کاراته کرد و بهش گفتم میخوای یه فن کشتی رو ببینی نظرت برگرده قبول کرد کنار اپن اشپزخونه فن بز کشو که ابتدایی ترین فن کشتی هستو روش زدم اسمشو شنید روده بر شده بود از خنده بهش گفتم حالا تو یه فن اجرا کن گفت برو میزنم بدبختت میکنم گفتم شدم بابا بیا ببینم چیکار بلدی یکم اینور اونور کرد و اومد ضربه بزنه خودمو عقب کشیدم که کمرم خورد به سنگ اپن چیز خاصی نشد ولی بدجور خودمو انداختم اومد گفت چی شده کمرمو نشون دادم گفتم دیگه کمر نمیشه باید ماساژش بدم یا یکم پا بزاری رو کمرم قبول کرد نمیدونست اروم اروم داره چی میشه یکم پا کذاشت رو کمرم یکم اخ واوخ تحویل دادم و گفتم اینجوری نمیشه بزار بهت بگم ازش خواستم بخوابه از همه جا بیخبر خوابید یه پیرهن استین بلند با یه شلوار ورزشی کرم تنش بود اون کون قلبمش داشت بدجوری خرابم میکرد یکم از بالا دست کشیدم رو کمرش و همونجور که کنارش نشسته بودم اروم یه زانومو گذاشتم اونور کونش و سوار کونش شدم با تعجب برگشت نگاه کرد نفسم خیلی شدید شده بود بهش گفتم باید مسلط باشم صاف بخواب شاید باورش نمیشد هدفی دارم خوابید و منم افتادم به ماساژ دادن وکیرمو که شق درد داشت میکشتشو میمالوندم به کونش با هربار که بالا و پایین کمرشو میکشیدم کیرم رو کونش بالا پایین میشد کم کم رفتم سراغ پهلو هاش نفسش تغییر کرده بود دیگه میدونست یه ماساژ معمولی نیست چشماشو بسته بود و هروقت دستم از کنار پستوناش رد میشد یکم خودشو جمع میکرد بهش گفتم چه لباس ضخیمی داری بریده بریده گفت کجاش ضخیمه کیو گفتم واسه ماساژ ضخیمه میخوای از زیر لباس برم ؟ هیچی نگفت دستمو از کنار باسنش بردم زیز پیرهنش و دیدم خیس خیس شده اونو تا بالا جمع کردم گفت کیو چیکار میکنی دستتو ببر زیر پیرهن نیار بالا گفتم عرق کردی یکم خشگ بشه بدنت چه هیکلی داشت دختر یه سوتین صورتی زیرش بود بعد یکم مالیدن (دیگه ماساژنبود)دکمشو باز کردم دستاشو جمع کرد گذاشت زیر بدنش رو سینه هاش هیچی نمیگفت شروع کردم از بالای کمرش دست کشیدم تا پاین رو باسنش دیگه شلوترشم هربار یکم میوردم پایین فقط چشماشو بسته بود صدای نفسهاش بدتر تحریکم میکرد بهش گفتم میخوای ادامه ماساژو بریمتو اطاق خواب گفت نه باید زود بریم یه جوری گفت که دیگه اختار دس خودم نبود شروع کردم به مالیدن کونش بهش گفتم اینجوری ماساژ میدن گفت اخه تو کمرمو میخواستی ماساژ بدی گفتم اونجا تموم شد اینجا مونده دستمو بردم زیر شلوارش رو قنبل کونش گرماش که به دستم خورد از صدتا سکسم حالش بیشتر بودهیچی نگفت یه آه اروم کشید خوابیدم روش وشلوارشو شورتو باهم بیرون اوردم یکم تقلا کرد پاشه ولی 80 کیلو وزنه روش بود اونم زیاد زور نمیزد ادامه شلوارو شرتشو با پا پایین کشیدم لاله گوششو شروع به خوردن کردم دستمو بردم گذاشتم زیر دستش و اون سینه های نازنینشو که فک کنم سایز 55 بود شروع به مالیدن کردم پیرهن وسوتینشو میخواستم در بیارم گفت درشون نیار اینجور راحتم که دیگه حالیم نبود همه رو از تنش بیرون آوردم و برش گردوندم چشمم افتاد به کوس خوشگلش که موهای بور و نرمی داشت زودی دستشو رو کوسش گرفت بغلش کردم رفتیم تو اطاق خواب روتخت خوابوندمش و زودی لباسامو بیرون اوردم و برگشتم چشمش به کیرم افتاد شوکه شد یکم خجالت کشید رفتم خوابیدم روش ضربان قلبم اونقدر شدید شده بود که داشت از جا میکند دستاشو گرفتم از رو کوسش برداشتم برد رو بالش سینه های نازش داد میزد منو بخور کیرمو کذاشتم رو کسش و سر دادم رفت لای پاهاش خیس خیس بود دستامو بردم دور کمرش محکم فشارش دادم تو بغلم خیس عرق شده بود و قلبش مث گنجیشک میزدیکم قربون صدقش رفتم هیچی نمیگفت غیر منتظره خوابیده بود زیرم شروع به خوردن لباش کردم زبونمو میچرخوندم تو دهنش و زبونشو میخوردم لاله گوششو هردو رو خوردم زیز گوشش وکردن و وای وسط سینه هاشو با موهای ریز دخترونش یه عالمه لیسیدم دستام داشت تو ستون فقراتش کمرشو میمالید نوک سینه هاش بالا زده بود اب از لب ولوچه کیرم داشت میرخت لای پاش دیگه صداش دراومده بود و آخ واوخش خونه رو برداشته بودنوک سینه هاشو بوسیدم و کوچولودندون میگرفتم خودشو اینو اونور میکرد زیر کیرم داشتم میمردم از خوشی همه جای سینه هاشو خوردم مخصوصا کناره ها سمت بازوشو که خیلی مور مورش میشد رفیتم پایین همه دلشو نافشو زبون زدم دستاشو رو سرم فشار میداد با سر میخواست بکنتم تو کوسش یکم شور بود عرق کرده بود بوی عرق وسکس با هم قاطی شده بود پاهاشو جمع کردم و زبونمو به حالت ضربدری تو کوسش میچرخوندم که دیدم داره موهامو میکنه دیگه داشت جیغ میزد منم دوتا پاهاشو تو بازوام بالا گرفته بودمو میخوردم کوسشو یه لرزش شدیدی کرد و ارضا شدرهاش نکردم چشماش رو به سقف دوخته بود و بد داشت حال میومد اب همه کوسشو برداشته بود چندتا ماچ ابدار از کوسش گرفتم و خوابیدم روش دستاشو دور گردنم انداخت یکم بوسیدم و منم بوسیدمش نمیدونست چیکار باید بکنه اروم برش گردوندم اون دوتا قنبل نازشو کیرمو گزاشتم بینشون و دستامو بردم زیرش سینه های نازشو گرفتم شروع به مالیئن کردم از حال رفته بود کمرشو از بالا تا پایین همه جوره لیسیدم اودم رو کونش یه چند تا دندون گرفتم از دنبلش و تو روناشو مالیدم اروم وسط قنبلشو باز کردم دستشو میورد جلو نبینم پاشدم یه کرم دست وصورت از میز توالت برداشتم یه عالمشو خالی کردم در کونشو رو کیرم سوراخ کونش خیلی کوچیک بود نمیدونستم میشه خلیفه رو فرستاد تو بغدادش یا نه ولی حشرم زده بود بالا انگشت کرمیمو یکیشو کردم تو کونش یکم بازی کردم و اینور اونورش کردم در اوردم دوتا بکنم تو خودشو سفت میگرفت بهش گفتم شل کن خیلی حال میده منم دوس دارم بلاخره دوتا انگشتو کردم داخل شروع به عقب جلوکردن انگشتام کردم تا اینجا از کون حال نمیکرد ولی لرزش مونش منو دیونه میکرد در اوردمانگشتاموکیرمو گذاشتم دم کونشیکم مالیدمش به کونش و نوکشو اروم فشار میدادم نمیرفت داخل بهش گفتم یکم قنبل کن کمرشو داد داخل کونشو اورد بالا داشت ابم میزد بیرون اروم اروم تا کله کیرمو دادم داخل نفسش بند اومده بود همینجور کونشو تو هوانگه داشته بود دلم میخواست میشد تا ته بکنم توش اما میدونستم اذیت میشه یکم پهلوهاشو مالوندم و ریز ریز حس کردم داره کیرم میره داخل کونش افتادم با دس به جون کونش حسابی میمالوندم کونشو شاید 4 سانتی رفته بود داخل حسابی چرب و کرمی شده بود همه کون او با کیرم اروم خوابیدم رو ش دستمو بردم زیر کوسشو گرفتمو همونجور که میمالوندم کونشو بالا اوردم یواش یواش بیشتر فرو میکردم هی میگفت کیو ارومتر منم قربون صدقش میرفتمو میگفتم باشه خوشگلم باشه الی جونم و دیگه حس میکردم بیشترش رفته توکونش یه کون تنگ تنک داشت کیرمو قورت میداد اروم اروم شروع به تلمبه زدن کردم بیشتر خودش بالا و پایین میرفت دیگه محکم بغلش کردم و تا ته میکردم تو کونش خیلی به خودش فشار میورد بچه ورزشکار بود منم یکم کوچیک عقب جلو میکردم ولی تا ته رفته بود تو کونش دیگه نمیشد خودمو نگه دارم ابم با فشار زیاد خالی شد تو کون نازش خوابیدم روش و گوششو یکم خوردم بهش گفتم خوشت اومد ؟ چشماشو بسته بود گفت تو پشتم کردی داشتم میمردم مخصوصا اولش اخراش خوب شد ابتم ریختی داخل توش داغ شد اروم کیرمو کشیدم بیرون کونشو بوسیدم رفتم دسشویی تا اومدم بیرون اونم تو دسشویی فرنگی تمیز کرده بود چشمش بهم افتاد یه خنده کرد یکم خجالت می کشید بغلش کردم بوسیدمش ازش تشکر کردم وحرکت کردیم به دوستم زنگ زدم و تا پیتزا ها رو گرفتیم و به پارک رسیدیم حدود 2ساعتی شده بود اونا هم یر گرم بازی وسطی بودن خانمم جلو اومد گفت چقدر دیر کردی گفتم الی داشت رانندگی تمرین میکرد این اولین وآخرین سکسم باهاش بوده

نوشته: کیوان


👍 3
👎 0
186541 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

342234
2012-11-08 22:24:58 +0330 +0330

پروازى-عبدول-پسر غيرتى-بيل-مسعود جان و …
اگه نميتونين پست بذارين:

اگه با گوشى مياين برنامه مرورگرتون رو دوباره نصب كنيد يا گوشيتون رو ريستارت كنيد

اگه با كامپيوتر مياين فيلترشكنتون رو دوباره نصب كنيد يا ورژن جديدشو استفاده كنيد يا از يه فيلتر شكن ديگه استفاده كنيد مشكلتون برطرف ميشه و
با همون كاربرى قبلى و پسوورد ميتونين وارد بشين.

0 ❤️

342235
2012-11-08 22:35:59 +0330 +0330

قيافشوووو خوشگل شدى شيطون!!

دهنت سرويس :-D

0 ❤️

342236
2012-11-08 23:16:37 +0330 +0330

اگه نسيه ميشد كه من الان بدهكار عالمو آدم بودم بعد ديشبم پيچيدى رفتى تا صبح دست تنها من چطورى از پسشون بر اومدم؟

0 ❤️

342237
2012-11-09 01:18:30 +0330 +0330
NA

منم هستم اگه خاستی نشون بدی حبه انگور…آغا گرگه

0 ❤️

342238
2012-11-09 01:48:54 +0330 +0330
NA

تاپیک شهدا چش شده؟

0 ❤️

342239
2012-11-09 02:05:13 +0330 +0330

ای نارفیق حالا دیگه میزاری میری و من و آریزونا رو تنها میزاری؟! تو که نارفیق نبودی حبه انگور جان؟ تو که بهترین داداشم هستی پس چرا تا صبح نیومدی؟

کسی خالی نبسته فدات شم مهم هدف بود که رسیدیم عزیز دلم

0 ❤️

342240
2012-11-09 02:25:37 +0330 +0330
NA

سلام کیوان عزیز.خوب بود نوشتت.ولی یکم توی املای کلمات باید بیشتر دقت کنی.درکل جالب بود مرسی.به نظر واقعی میومد.هرچند بعضی جاها مشخص بود که پیازداغشو زیاد کردی
ولی کلا خوب بود
بعدشم حرف بعدیم نسبت به آریزونا و حبه انگوروبقیه دوستانی هستش که از قسمت نظرات استفاده میکنن تا باهمدیگه احوالپرسی کنن.این درست نیست.آدم میخواد نظرات بچه هارو بخونه همش داره ازهمه اتفاقا میبینه بغیر نظر درمورد اون قضیه.میتونین خصوصی واسه هم سوال جواب کنین.
ببخشید که اینجوری گفتم.آخه زیاد خوشایند نیست
موفق باشین

0 ❤️

342241
2012-11-09 03:16:25 +0330 +0330
NA

حال و حوصله هیچ ندارم فقط بگم بدترین دوره زندگی برای کنکور درس خوندنه
اگه داستانت واقعی باشه خیلی خائنی
اگه داستانت جلقی باشه خیلی جالقی

0 ❤️

342242
2012-11-09 03:24:28 +0330 +0330
NA

نامرد پست !

0 ❤️

342244
2012-11-09 04:41:00 +0330 +0330
NA

همه اسمتونو نصفه صدا میزنن؟
ببین کیو تو الیو کردی شک نکن به جای بازی وسطی با توپ . یکی با وسط زنت یه حال توپ کرده.
کیر کاراته کارا تو دهنت لاشی بی غیرت.
پیتزا پپرونی تو کونت اونم با سس زیاد.
یه روزی با فن بزکش کونت گذاشتن که الان روی خواهرزنت اجرا میکنی.
کیر پیتزا فرووشا تو حلقت دیووس بی وحود.

0 ❤️

342245
2012-11-09 04:50:17 +0330 +0330

حالا امروز دو تا پيام نوشتيم چه الكى شلوغش ميكنن
نه كه اينجا نظر بارون بود! پيام ما دو تا نبود كه فقط خودت ميموندى
از تنهايى نميترسيدى؟
بشكنه اين دست كه نمك نداره

0 ❤️

342246
2012-11-09 05:10:37 +0330 +0330
NA

khob bod mer30

0 ❤️

342249
2012-11-09 06:17:15 +0330 +0330

آقای محترم مگه شما دختر خاله کیوان هستید که اینجوری دهنت رو باز میکنی و فحش میدی؟

اینجا احترام داره رفیق و حرمت

کسی کاری با نظرات کسی نداره اون وقت شما میشی کاسه داغتر از آش؟

متاسفم واست بی تربیت بی فرهنگ

0 ❤️

342250
2012-11-09 06:24:14 +0330 +0330
NA

کیوان عزیز ,بی شک یکی از بهترین داستانهای سکسی بود که تا حالا خوندم ,منتظر نوشته های بهدیت میمونم دوست من (دوستانی که به کیوان برای این داستان فحش دادن ,مادر عزیزشون و آبجیه تخمیو و زن جندشونو ,شخصا گاییدم 14 بار کسکشهای دوزاری)

0 ❤️

342251
2012-11-09 06:49:59 +0330 +0330

فرهنگ نداشتت رو به رخ میکشی بدبخت

جواب بی فرهنگ هایی مث تورو نمیدم چون دهنت بوی تعفن میده

فقط تاسف میخورم برات

نه زن حالیته و نه مرد

عقده ای

0 ❤️

342253
2012-11-09 07:16:22 +0330 +0330

گوری گوری … پخ پخ

0 ❤️

342254
2012-11-09 10:38:22 +0330 +0330
NA

ببین داستانت خوب بود …میشد تحمل کنی…اراجیف کمی داشت.
اما میدونی ازچی تو نویسنده بدم اومد.اینکه فکر میکنی خیلی زرنگی با یه اسم کاربری دیگه میای از داستان خودت تعریف میکنی و بعد به خانواده بچه ها فحش میدی.این دیگه نشد رسمش!!
شک ندارم این شهروز 16600 خود نویسنده هست که اینجوری به کونش برخورده.
شما ها همتون از پشت نت شدید بزن وبکن!!که واسه خانواده هم کیر وخایه نداشتتون رو میکشید بیرون.نمیدونی نباید به خانواده فحش بدی.
بزار اونایی که مارو زدن از بازداشتگاه بیان بیرون بعد تو بیابزن !!
من بزن نیستم اما قول میدم با بوسم بفرستمت به خواب ابدیت…
پس فحش نده یا میدی به خوده طرف بده آفرین.وجنبه نداشته ات رو هم ببر بالا

0 ❤️

342255
2012-11-09 11:53:26 +0330 +0330
NA

کیو کیو کیو کیو کیو کیو کیو کیو کیو کیو کیو بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ اخ کشتن بردن مردن اگه اشتباه نکنم کیو از مشهد بود چون چند جا سوتی داد…ای بابا حال نمیده اخه بچهای قبلی نیستن واسه نقد کردن

0 ❤️

342256
2012-11-09 14:29:33 +0330 +0330

دست شما درد نکنه باحال بود منتظر داستان های بعدی هستیم. از دوستان عزیز هم خواهش دارم به همدیگه و نظرات دیگران احترام بزارن.

0 ❤️

342257
2012-11-09 14:29:42 +0330 +0330

اینقدر پست و حیوون صفتی که به یه دختر بچه چشم داشتی!!!خواهر زن…زنت تو پارک چکار میکرد!!!مطمئن باش یکی هم به اون چشم داشت احمق…شهوت کورت کرده…شهروز1660 به تو چه که نظر بچه ها چیه؟؟؟اون دهن گشادتم ببند بیشعور.

0 ❤️

342258
2012-11-09 16:05:39 +0330 +0330
NA

کثافت مرض دستت از زانو بشکنه ایشالا کیره سوسمار استرالیایی تو دودمانت
کونی خواهر زنت بود ورزشکار بود همه رو که نباید گایید کس خل نفهم

0 ❤️

342259
2012-11-09 17:35:13 +0330 +0330
NA

سلام خانمی به ماهم کون میدی؟

0 ❤️

342260
2012-11-09 18:06:31 +0330 +0330
NA

داستانت بی خود بود، احتمالا تو از اون دامادایی هستی که پدر زنت شب عروسیت از پشت یه فشاری بهت داده که اینجوری عقده ای شدی. درسته آقای شاف نفت!

0 ❤️

342261
2012-11-10 16:56:59 +0330 +0330
NA

من تازه ثبت نام کردماصلا داستانو نخوندم چون بدم میاد از خیانت از این لاشی بازیا متنفرم آمو تو زن داری .

0 ❤️

538531
2016-04-24 21:28:20 +0430 +0430
NA

خاک تو سر حرشریت الاغ

0 ❤️