خوابیدن با پری و خواهرش

1392/03/28

سلام من حمید هستم 30 سالمه
این داستان واقعی هستش من اهل شیرازم ودانشگاهم اردکان نزدیک شیراز هست اونجا که میرفتم ومیامدم با یه دختری اشنا شدم به نام پری هم خوش هیکل بود هم سفیدحدود 20 سالش بود خلاصه من با پری سکس زیاد داشتم وارد جزییات نمیشم برم سر اصل داستان
هر از گاهی خونمون که خالی میشد واون هم موقعیتش جور میشد میومد حال میکردیم اونا اشنا تو شیراز نداشتن واسه کارشون که میومدن میرفتن تو حسینیه ها میخوابیدن یا مسافرخونه در ضمن من شاغل هستم ومحل کارم جوری بود که هر از چند مدتی شب کار بودم
ونگهبان اونجا پری دختر خواهری داشت تقریبا چند سالی از خودش کوچیکتر یه روز اومده بودند شیراز ومنم تو کف دعوتشون کردم شب بیان پیشم اولش من من میکردند چون قرار بود بیان محل کارم. به هر حال راضی شدن اونجا تو محل کارم یه اتاق کوچیکی بود که شب اونجا استراحت میکردیم
بعد از شام من عجله داشتم که زودتر پری را بکنم
وموفق شدم سریع یه پتو انداختم زیر پامون ویه پتو هم رومون البته بهار بود هوا سرد نبود پری دختر خواهرش به نام سارا کنار هم خوابیدند ومن هم کنار پری چراغ ها را خاموش کردم اما چون اتاق پنجره اطراف داشت کامل تاریک نبود مشخص بودیم اما ملایم به هر حال نیم ساعتی گذشت منتظر بودیم سارا خوابش ببره شرو ع کردم به مالیدن سینه های پری اونم چسبید بهم وشروع کرد به لب منو خوردن کم کم لباساشو در اوردم واقعا سفید بود با سینه های بزرگ خودم هم لخت شدم خوابیدم روش پری از عقب حال نمی داد از جلو هم که پلم بود با لای پایی حال میکردم کلی تلاش کرده بودم تا بخوره ولی خوردنش خوب بود بلند شدم ایستادم اونم نشست وکیر منو میخورد در همین حال دیدم سارا بیداره وداره زیر چشمی نگاه میکنه وای اگه بدونید من دیگه حسم دوبرابر شده بود به هر حال با پری هرجور بود تموم کردم نمیخواستم خودم بشم اما حس امد وشدم هر دو له له شده بودیم پری که همون جور افتاد گوشه اتاق منم برگشتم سر جام خوابم برد هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که بیدار شدم دیدم پری همون جا خوابش برده وسارا هم خوابه اینو بگم سارا خیلی از پری خشکل تر بود ولی نمیشد هیچ کاری کرد افسوس میخوردم چرا با اون دوست نشدم بگذریم همون جور که سارا خوابیده بود سینه هاش برامدهگیش بالا بود منو هوسی کرد دلم زدم دریا دست زدم به سینه هاش عجب سینه ای داشت دستش را کشیدم گذاشتم رو کیرم ویواش یواش با سینه هاش ور رفتم چند دقیقه ای که گذشت دستم را بردم واسه شلوارش اومدم دکمه شلوارش باز کنم فوری خودش را تکون داد نذاشت دستش هم از رو کیرم کشید اونبر یکم جا خوردم وترسیدم چند لحظه بیحرکت موندم ودوباره دستش را اوردم گذاشتم رو کیرم دست بردم به دکمه های پیرهنش ویکی یکی باز کردم عجب هیکلی با یه سوتین مشکی اسفنجی دستم را بردم تو سینه هاش وحسابی حال کردم دوباره زد به سرم برم سراغ کسش تا دستم بردم پایین دوباره نذاشت متوجه شدم که دوست نداره حالا یا پریود بود یا بخاطر پشم و پتال هاش به هر حال سر در نیاوردم با همون حال خوابیدم روش وارضا شدم وخوابم برد دم دم های صبح بود بیدار شدم دیدم پری اومده کنارم خوابیده تو خواب وبیداری بودم دیدم سارا بلند شد منم لخت بودم نمیشد روم و بپوشونم رفت تو تافچه اب برداشت وخورد او اومد دیدم همین جور محو کیر من شده ونشسته داره نگاهش میکنه منم حال میکردم اومدم بلند شم بیوفتم روش اما هر کاری کردم نتونستم دل بزنم دریا اونم خوابید ومنم دوباره هوس کردم بمالم اماصبح شده بود الان بود که همکاران میومدن شلوارم را پوشیدم وپیرهنم پریرا سریع بیدار کردم ورفتم سرگوشی به اب دادم بعدم اونا رفتن ومن همچنان به دنبال یه فرصت دیگه هستم که پری وسارا با هم بیان ومن کارنیمه تموم را تموم کنم البته ناگفته نمونه اون به پری گفته بود پری هم گفته بود اشتباه گرفته حمید پسر خوبیه واز این حرفها منم تو دلم گفتم چون خودتون دفع دیگه همچون بکنمت که فرق اشتباه وغیر اشتباه معلوم بشه فعلا بای.

نوشته: حمید


👍 1
👎 1
140231 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

386164
2013-06-18 01:27:41 +0430 +0430
NA

اتاق محل كارت چند متره؟بگو شايد بيام بخرم به عنوان مكان!
آخه قوروم دنگ دنگ اگه پري ٢٠سالشه خواهرشم چند سالي كوچكتر چه شكلي اومدن شيراز اونم تنهايي!
اصلا اينم به كنار تو تاريكي تو برآمدگي سينه و اندام سارا و نوع و رنگ لباس زيراشو از كجا اينقدر دقيق ديدي؟
حتمي از تو كونت در آوردي

0 ❤️

386166
2013-06-18 04:30:10 +0430 +0430
NA

دیونه احمق

0 ❤️

386167
2013-06-18 05:14:55 +0430 +0430
NA

هاهاها باحال بود

0 ❤️

386168
2013-06-18 05:32:56 +0430 +0430
NA

اولا دختر بچه نیست که دوما بالاخره پری و خواهرش یا پری و دختر خواهرش ضمنا میتونستی بگی خواهر زادش

0 ❤️

386169
2013-06-18 05:37:24 +0430 +0430

Doroqe mahz. Negaresh besiar kiri malome savade dorost hesabi nadar. Dg nanevis adam halesh bad mishe

0 ❤️

386173
2013-06-18 07:13:57 +0430 +0430
NA

کیرم تو حلقت با این داستانت

0 ❤️

386174
2013-06-18 07:35:12 +0430 +0430
NA

کیر مهندس غرضی تو دهنت با این داستان

0 ❤️

386175
2013-06-18 07:37:12 +0430 +0430
NA

کیرِ خرِ نرِ سیاهِ افغانی تو کس خواهر و مادرت با این داستان دروغت. مرتیکه جرقی کسکش

0 ❤️

386176
2013-06-18 07:38:58 +0430 +0430

امان از دست نویسنده های جقی کیر کیروش مربی تیم ملی تو کونت

0 ❤️

386177
2013-06-18 07:45:53 +0430 +0430
NA

خیلی باحال بود. دمت گرم با این تیکه انداختنت…

0 ❤️

386179
2013-06-18 14:40:15 +0430 +0430
NA

گفتی فعلا بای نکنه میخوای هنوز داستان دوزار آبکی بنویسی
آها اگه دفعه بعد ببینم داستان نوشتی هر چی دیدی از چشم خودت دیدی !
داستانت هم پر از خلاقیت های هیچ ذهن و مغز معیوبت که اینجوریه!

0 ❤️

386181
2013-06-18 19:15:25 +0430 +0430
NA

جدیدن مردم دیگه از سوپر ها هم راحت تر میکنن

0 ❤️

386182
2013-06-18 19:44:19 +0430 +0430
NA

یعنی این کس شعری که الان نوشتی و اسمشو گذاشتی داستان اروتیک، سوژه جلق تو و فانتزی سکسی تو بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گه و گل بگیرن مغزتو با هم.

0 ❤️

386183
2013-06-18 19:51:44 +0430 +0430
NA

doostane man khodetono narahat nakonid
dastanesh koso sheri bish nabod

0 ❤️

386184
2013-06-18 21:16:52 +0430 +0430

کونی اردکان نزدیک شیرازه؟!!!

0 ❤️

386185
2013-06-19 15:25:14 +0430 +0430
NA

اوه اوه کلکیسیون فحش سرازیزه

0 ❤️

386186
2013-06-20 17:14:10 +0430 +0430
NA

ننویش ریدی باو! کیرم قهر کرده باهام سر داستانه تو!

0 ❤️

537292
2016-04-14 14:57:22 +0430 +0430

دیوانه تر از این نخونده بودم

0 ❤️