حشری کردن آقای دکتر (۵)

1389/09/13

قسمت قبل

منشیه كه پشت كرد …بهش گفت : درو هم ببند لطفا …
تق … اونم درو بست و رفت بیرون …
منشیه رفت و ما بازهم تنها شديم

با حرفای دوپهلوئي که جلو منشیه گفت انتظار داشتم بلافاصله بهم بپره ولی اون به كارش ادامه داد …
انگار عجله داشت زودتر كاراشو تموم كُنه
نفسش خیلی نزدیک بود … گرماشو رو لپم کاملا حس میکردم …
موزيك ملایم ٍ، رومانتیک و وسوسه کننده ای بود …
ايندفعه منم یه جورائی راس كرده بودم … دوست داشتم زودتر شروع كُنه
پای راستمو از یونیت انداختم بيرون و به بهانه فشار ناشی از درد هی بيشتر میچسبوندم به پاش…
به شلوارش نگاه كردم … كيرش داشت يواش يواش بلند ميشد
گرمای پاهاش ، موزیک آرووووووم و ماراتن سکسی ناتمام …
همه و همه خمااااارم کرده بود …
نیاز داشتم … به حرفاش … به دستاااااش و بازیاش …
ولی اون کاملا تو كارش غرق شده بود

پيش خودم گفتم بازم بايد قلقلکش كنم …!!!
واسه همين بهش گفتم …
می گما …
تو واسه هيچكدوم از مریضات در رو نمیبندی !!!i
جواب داد … آآآآآره ولی تو با بقيه خیلی فرق داری…
ادامه دادم : صددردصد… ولی ايندفعه ديگه چرا بستی … ؟ مگه ميخوای چی كار كنی … ؟
خنديد و جواب داد … مگه نشنیدی به منشیم چی گفتم ؟ … کاری رو که با تو شروع کردمو باید تموم کنم
نااااااااامرد … این باید رو اونقدر محکم گفت که بدنم لرزید … ( یعنی واقعا میخواد بکنه ؟؟؟؟ )
با يه عشوه خاصی بهش گفتم :
کووووووووور خوووندی !!!
عمرا اگه بزارم منو بکنی …

اينو كه گفتم بدون هیییچ حرفی يهو ميزِ كار شو زد كنار و خودشو كامل انداخت روم …
لبم و به دهن گرفت و در حالی كه لبم و ميخورد دوطرف صورتمو گرفت تو دستهاش
با اینکارش بخوبی دهنمو بست و من دیگه اصلا نمیتونستم اعتراضی بکنم

یه جور‌ایی روم خوابیده بود که كيرشو كاملا وسط پام حس ميكردم
شده بود قد چناااااااااااااااار
واسه اینکه نشون بدم دارم مقاومت میکنم زیر بدنش دست و پا میزدم
اونم با حرکت دادن کیرش رو کسم ادای کردنو در میاورد
بزرگ و سفت به نظر میومد ….
دست چپشو گذاشت رو سينم و از رو مانتو محكم گرفت تو مشتش …
همزمان با خوردنِ لبم شروع كرد به ماليدنِ سينم …
اون يكی دستشو هم از بغل برد پشت کمرم …
از بالای دامنم فرستادش تووووو و پشت کونمو گرفت
دستااااش گرم بود و پوست کوووونم لطیییییییییییییف …
وای خدااااااااااا… خيلییییییییییییییی توپ بود
همزمان هم سينمو ميماليد ، هم لبمو ميخورد و هم با كونم بازی ميكرد … اوووووووووف

دستشو از بالای یقم كرد تو و سينمو در اورد …
حالا ديگه سينه هامو لختِ لخت ميماليد … اوووووفففف
مقاومتم تموم شد و ديگه از حال رفتم …
آخه من نسبت به سينه هام خیلیییی حساسم
سست شدم …
با هر دو دستم شونه هاشو گرفتم …
چشامو بستم و تو خوردن لبام کمکش کردم …

موزيك كار خودشو كرده بود … شديدا رفته بودم تو حس

شالمو کنار زد …
لبمو رها کرد …
سرشو برد پائين و … شروع كرد به خوردنِ گردنم
خووووووب كه ليسش زد ، لباشو آروم آروم از رو گردنم آورد پائين…
لباشو رو گردنم کشید و کشید تا رسید به بالای سينم …
اووووووووفی…

با دستش زيرِ سينمو گرفت … آوردش بالا و گذاشت تو دهنش …
وای خدااااااااااااااا…
سینمو کاملا به دهن گرفته بود و با زبونش با نوكش بازی ميكرد…اوووووفففف
منم دیگه فقط ناله ميكردم …
وووووووی خدااااااااااا …
اوف … اوووووووووففففففی …

نقطه ضعفمو پيدا كرده بود ( سينه ام ) و بخوبی داشت ازش استفاده میکرد…
بی حال بیحااااااال شده بودم
اونم فهميد و سریع دامنمو دور کمرم جمع کرد و دستشو فرستاد لای پام …

کسمو محكم گرفت … ووووووووووووووووی نالم بدجوری رفت هواااااااا …
نميدونم واقعا داد زدم يا اون بيخودی ترسید !!!
يهو از روم بلند شد … سرشو آورد بالا و نيگام كرد
( البته کسمو همچنان تو دستش نگه داشته بود )

ولی من ديگه داااااااغ كرده بودم و دلم ميخواست ادامه بده
با حسرت بهش گفتم چيه ؟ … كم اوردی ؟
آب دهنشو قورت داد و گفت … تنت داره میخواره ها …
منم با يه صداي خمااااااااار گفتم … آآآآآآآآره …. خیلیییییی …
موزیک تو پوست و خونم نفووووذ کرده بود ( جداً بعضی موزیکا آدمو جادو ميكنن )

بازم حمله كرد … سينمو دوباره به دهن گرفت و با دستش کسمو فشار داد …
اوووووووووف کسم خیس خیس بود و اونم داشت محکم میمالیدش
با دستم پشت دستشو گرفتم …
مثلا سعی ميكردم ورش دارم ولی عملا داشتم فشارش ميدادم تو کسم …
اووووووووفی …
يهو ديدم يه چيز خیلی داغ داره روی رونم حركت ميكنه …
wowwww نامرد تو اين فرصت كيرشو در اورده بود و داشت ميماليدش به پاهای لختم …

نااله كردم … وااااااااای نه …
… تو رو خدا …
بسسسسسسسسه ديگه …
ميترسم …
ورش دار …
خواهش ميكنم …

ولی حساااااابی حشری شده بودم …
پشت سرشو گرفته بودم و فشارش ميدادم به سينم
اونم نامردی نكرد و انگشت شو كرد تووووووو …
اوووووووف وای نه …
بسسسه ديگه …
داری منو ميكشی عوضی…
با انگشتش شروع کرد به ور رفتن و قلقلک کردن توی کسم …
يكم كه انگشت شو عقب جلو كرد و اون تو چرخوند …
يهو حس كردم دارهِ سر كيرشو ميكشه پشت همون دستم …
یادمه همیشه پشت دستمو به بهانه های مختلف نوازش میکرد و بهم میکفت دستات خیلی لطیف و خوشگلن
حالا داشت کیرشو میمالوند به همون دستا…
یه جورائی خیلی خیلی بدم اومد …
چندشم شد …

میدونم باورش واستون سخته … من واقعا ازش بدم میومد …
با وجود تکراری بودن حرفم ولی باور کنین اصلا قرار نبود حالگیریا و شیطنتام به اینجاها بکشه …
همون اول که کلاه کیرشو پشت دستم حس کردم اینقده چندشم شد که …
ناخودآگاه دستامو پس كشيدم …

اونم یه جوووووووون گفت و از خداخواستِه دستشو سریع كنار کشید و …
سر كيرشو گذاشت درِکسم …
wowwwwwwwwwwwwww چقده هم داااااااااااااغ بود …
از حال رفتم …

سست سست شده بودم و برعکس تصميمی كه داشتم كاملا آماده دادن …
اوووووووووووووف خدااااااااااااااا
کسم اونقده لیز و آماده بود که اصلا نیازی به فشار دادن نداشت
اصلا انگار خودش داشت اونو میکشید توووووووووو …

سرشو كرده بود تو … چقده هم کلفت بود …
داشت آرووووووم بقیه کیر دااااغشو هم میفرستاد تو کسم كه …
یهو عين آدماي برق گرفته درش اورد …
كاملا كشيد كنار … كيرش و برگردوند تو شلوارش و زیپشو كشيد بالا …
ميزِ كار شو هم برگردوند سر جاش …

ولی من دیگه خیلی حشری شده بودم …
با حسرت به بالا كشيدن زیپش نگاه كردم و با عصبانيت بهش گفتم اه لعنتی … چت ميشه تو هی

كه ديدم جدی جدی داره صداي در مياد
تق تق …
منم سریع خودمو جمع كردم
بدونِ اينكه چيزی بگه رفت لای درو باز كرد …

ادامه…

نوشته: دکترکش


👍 1
👎 2
125912 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

269556
2010-12-04 17:02:46 +0330 +0330
NA

khaum be jaye in ke doktor toro bokone to ono kardi baba bede khalas dg :D

3 ❤️

269557
2010-12-05 00:33:27 +0330 +0330
NA

داستان خیلی باهاله و خیلی هم نثر قشنگی داره اما یه سوتی دادی . آخه وقتی دکتر داره رو دندونات کار میکنه اونم با جدیت تو چطوری می تونی حرف بزنی ؟

5 ❤️

269558
2010-12-05 04:29:53 +0330 +0330
NA

kiram hesabi shagh shodeh bod wa chizi namondeh bod keh ba kos dadanet keh cheh ziba tarsimash mikardi ab manie man ham biad. hatman bare digeh on kose goshadet ro doktor michapooneh wa khiale hameh ro rahat mikoni

6 ❤️

269559
2010-12-05 04:37:07 +0330 +0330
NA

خوشم اومد،بد ريدي روش17

3 ❤️

269560
2010-12-05 04:39:29 +0330 +0330
NA

حالم از اين داستان به هم ميخوره.اگه اين داستان رو يه زن نوشته باشه فقط جنده نيست،كثافت هم هست.جنده بودن و خيانت به همسر به كيرتون اما لجن خانوم وقتي بچه ات تب داره فقط يه كثافت لجن ميتونه به كوس دادن فكر كنه.

0 ❤️

269561
2010-12-05 14:36:34 +0330 +0330
NA

داستانها خیلی زیباست
ولی وقتی در ورد کپی میکنیم فونتها به هم میریزند.
خیلی از رفقا به اینترنت دسترسی ندارن
لطفا نرم افزار مناسب معرفی کنید.

3 ❤️

269564
2011-10-18 00:18:00 +0330 +0330
NA

من فکر میکنم باید اسم این داستان رو بجای دکترکش باید میزاشتی من دختری هستم جنده =))

0 ❤️

548765
2016-07-13 09:55:01 +0430 +0430

یعنی تو این چن وقتی که داخل مطب بودی اون شوهر کسخلت نیومد که ببینه تو چیکار میکنی درو هم قفل کرده بود دکتر.خواهرتو گاییدم با این داستانت (clap) (clap)

0 ❤️

548774
2016-07-13 11:10:14 +0430 +0430

نوشتی یک جورایی راس کرده بودم… مگه تو دختر نیستی؟؟ پس چیچیت راست شده بود؟ فکر کنم اینو یک پسر کونی نوشته!!

0 ❤️