بگا رفتن یا نرفتن (۲)

1390/05/09

قسمت قبل

با سلام. باتشکر از نظراتون…

2ساعتی بعذازاینکه از خونه الی رفتم بیرون بهم زنگ زد شاکی بود که چرا بدون خداحافظی تسویه حساب از خونش رفتم بیرون.یکم با زبون نرمش کردم گفتم خواب نازی داشتی دلم نیومد بیدارت کنم.اونم یه جواب مودبانه بهم گفت تو مایهای کس نگو،خودتی…یه جورایی خیالم راحت شد که تیغزن نیست.تو عالمی بودم برای خودم شده بودم کمپوت اعتماد به نفس،رکورد مخ زدن خودمو شکونده بودم.اونم چه تیکه ای پولدار،جوون،به شدت باکلاس.تادو سه روز بعد تلفنی باهم در تماس بودیم.اینقدر رسمی صحبت میکرد که اصلا روم نمیشد صحبت از سکس باهاش کنم.گیرم که صحبت میکردم به جای کلمات نامونوس کردن،کون،کس،کیر…(چه جالب همشون با کاف شروع میشه مثل کاندوم،کرست،کمر…) باید چی میگفتم؟اصلا انگار نه انگار که دوشب پیش تا سرحد مرگ داشتیم سکس میکردیم
بعدازسه روز منو برای شام دعوت کرد.جاااااان،یه کس مامان دوز همراه با مکان و خدمات بعد وقبل از کردن.دیگه چی میخواستم؟یه تیپ مناسب زدم ویه هدیه فانتزی براش گرفتم رفتم خونشون.وقتی وارد شدم بااحوالپرسی گرم ساده رفتم سر میز شام .زیر چشمی میپایدمش،خیلی خوب میدونست چه جوری ارایش کنه.نه مثل بعضی که اونقدر غلیظ که حال به هم زن میشن.خوشم اومد از سلیقش،باشمع یه نور پردازی عالی کرده بود،یه چیزایی بارش بود
بعد از خوردن شام وتعریف از دسپخت خانوم(بخوانید سراشپز رستوران)موقع خوردن
مشروب شد.من سر مشروب خوردن خیلی بی جنبه میشم به خاطر همین یکی دو پیک بیشتر نزدم.ولی الی تاته شیشه روخورد.منتظر این بودم که الان تگری بزنه گند بزنه به همه چی.ولی دیدم نه… خانوم عرق خور تیریه!توهمون حالت سیاه مستی خانوم شروع کرد به رقصیدن ودراوردن لباساش،وقتی که یکه شرت شده بود شروع کرد اصل نصب شوهرشو یکی کردن!فحشایی میداد که لات سر چهارره نمیداد!هیییییچ خبری از اون خانوم باکلاس نبود.تو حین فحش دادن قربون صدقه چنگیزخان میرفت. منم تو فکر که خدایا این یارو دیگه چه خریه؟نگو الی باسه کیرم اسم انتخاب کرده بود
خودم هم خوش خوشکم شده بود گفتتم الی امشب دیگه کونت پارست.چنان جرررررررررش بدددددددم که نگو
ازم خواست که ببرمش رو تخت.منم اروم بردمش رو تخت.شروع کردم به در اوردن لباسام…چراغا خاموش بود ولی ضبط روشن نبود .تخمم حساب نبود خونه ویلایی بزرگ که صدا به صدا نمیرسید.بعد از انجام امور مقدماتی(مثل لب وساک زدن وکس لیسی)رفتم توکار کس کردن الی،کسش به اندازه کافی داغ بود حالا که عرق خورده بود شده بود کوره اجر پزی.الی هم توحال خودش بود یه ان سکت میشد یه لحظه شروع میکرد به نعره زدن…
توحین کردن الی متوجه یه صدا تو کمد دیواری بغل تخت شدم درش ریلی بود.به راحتی دستمم میرسد اروم در کمد رو باز کردم ترسی نداشتم فقط برای کنجکاوی
(که ای کاش دستم میشکست بازش نمیکردم)یه جوون لاغر مردنی کاملا لخت، چشماشو بسته بود داشت با کیرش جق میزد کیر که چه عرض کنم به زور میشد دودول!! الی متوجه تعغیر حالتم شد شروع کرد به خندیدن بعد یهو قه قه زدن اونقدر که از زور خنده از تخت افتاد…اون پسر اومد جلو برقو روشن کرد با لبخند با اون دست کیری بهم دست داد…ازم پرسیدحالتون چطوره اقا مهران؟!!!منم مثل کسخلها گفتم به سلامتی شما…شاید دارین میخندین ولی بدونین تو اون وضعیت مغز گوهم یکی شده بود…وضعیتم مثل این کیه؟ساعت چنده؟من چرا لختم؟ای زن رو کی گاییده… شده بود. پسره اومد جلو وبسیار بسیار مودبانه خودشو معرقی کرد.من جمشید هستم و شریک جنسی الی جون… جااااان این چه کسشعری بود که گفت؟ الی هم مثل دیوونها داشت میخندید…جنده خانوم پس ما اینجا بوقیم که ای تخم سگ رو اوردی…جمشید برگشت گفت راحت باشین اقا مهران اگه دوست داری من برم بیرون…یه ان مخ اتیش گرفت گفتم الی به چی میخندی؟باهمون حالت خنده ومستی برذگشت گفت وقتی شوهرمو تو کمد دیدی کیرت سه سوت اب شد نگاش کن ببین سر جاش هست؟
خاک بر سرم شد…بند نه زندان اومد جلو چشمم…یه بار برای یه دعوای تخمی یک ماه اب خنک خوردم(باسه این گفتم رزمی کارم،توهم ارنولد نداشتم رفیق…) جمشید شروع کرد تپه تپه کردن دستمو گرفت منو برد تو حال دور میز…من تا حالا سابقه گا رفتن سر کس نداشتم ولی انگار بد فرم داشتم به گا میرفتم…شروع کرد صحبت از اینکه وقتی خارج بود سکس ازاد ویه مسئله حل شده هست…کلی دلیل مدرک فلسفه که کسکشی فقط اسمش بد درفته!!!یه جور خارج خارج میکرد که انگار تمام عمرش تو زعفرانیه پاریس بود،نگو کسکش چهار سال باسه درس رفته بود هند…
الی هم تلو تلو خوران امد کنارم نشست.میخوام اون وضعیت رو فقط تجسم کنید عین کس خلها شده بودم کله ام رو مثل احمقها بالا پایین میکردم و حرفهای جمشید رو تایید میکردم…صورتمو تواینه دیدم مثل میت شده بودم…تو همین حین گفتم با اجازه من برم دیگه خیلی مزاحمتون شدم دیگه(اخه یکی نمیگه حرف بود که زدی)الی از حرفم شروع کرد به خنده گفت مگه اومدی سوپر مارکت؟جمشید گفت اقا مهران دوساعت دارم باتو حرف میزنم…اقا راحت باش دیگه…
خدا داشتم دیوانه میشدم …اینها دیگه کی بودن دیگه یه مشت روانی…منظورش از راحت باش چی بود؟ازاین راحتر/سه ادم لخت دور میز…
یه لحظه الی به حرف اومد تو همون حالت مستی گفت کس مشنگ منظورش سکس سه نفرست دیگه…حاظر بودم یه تن گوه بخورم ولی از اونجا در برم
جمشید بند یه مشت بود ولی من مثل سگ از زندان رفتن ابروزیش دادگاه پاسگاه میترسیدم…اونم چه جرمی کردن زن شوهردار…
الی از پشت میز بلند شده ذستمو اینبار اون گرفتو برد تو اتاق خواب جمشیدم پشت سرمون
حالا که فکرشو میکنم میبینم الکی ترسیده بودم اگه همون لحظه بلند میشدم و میرفتم هیچ گوهی نمیتونست بخوره.ولی مغزم هنگ هنگ بود
و اما رفتنمون تو اتاق خواب…

ادامه …

نوشته: مهران


👍 0
👎 0
21268 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

291716
2011-07-31 20:56:44 +0430 +0430
NA

bad nabood . khiyal pardaz khoobi hasti

0 ❤️

291717
2011-07-31 21:23:35 +0430 +0430
NA

چون قسمت قبل رو نخوندم اینم نمیخونم

0 ❤️

291718
2011-08-01 00:21:22 +0430 +0430
NA

ba ghablish behtar hamero sare kar gozashte bodi

0 ❤️

291719
2011-08-01 01:07:42 +0430 +0430
NA

ta akharesh nazar nemidam

0 ❤️

291720
2011-08-01 01:16:31 +0430 +0430
NA

ادامه بده ببینم آخرش چی میشه کماکان از لحن صحبتت خوشم نمیاد :دی

0 ❤️

291721
2011-08-01 04:40:40 +0430 +0430
NA

خب باشه این قسمت توهم آرنولد نداشتی ولی قسمت قبلی بدجور رفتی بودی تو حس ها (الکی نگفتم که). غلط املایی داشتی مگه ساینا جونم نگفت باسه نه ، واسه درسته ؟ چرا توجه نمی کنی . من که از اولشم گفتم الی تو کفت بوده دکور بهونست حالا دقیق نمی دونم کی تو کف کی بوده چون شخصیتهای داستان زیاد شدن :d ادامه بده خوب بود

0 ❤️

291722
2011-08-01 05:48:36 +0430 +0430
NA

حالا ادامه رو بنویس تا بهت بگم چی به سرت اومده اگه خیال پردازی نباشه :?

0 ❤️

291723
2011-08-01 08:14:19 +0430 +0430

salam
khosham oomad edame bede

0 ❤️

291724
2011-08-01 10:12:00 +0430 +0430
NA

موضوع داستانت جالب شد، ببينم قسمت بعد چيكار ميكنى.

0 ❤️

291725
2011-08-01 12:21:58 +0430 +0430
NA

ولی بر عکس دوستام
من خوشم نیومد از داستانت
علتشم نوع نگارشته که هم فحش زیاد داره و هم یه جورایی عشق لاتیه!
اما در مورد داستان
کسی که عرق خور تیریه
سیامست نمیشه
بی جنبه ها سیامست میشن

تو که با دوپیک زوارت در میره ،چطور با خوردن معجون خر دم کنی چیزیت نشده بود!!

ولی هر چقدر هم بگیم ننویس باز مینویسی
پس فحشاتو جمع کن+قبل ارسال داستانت یه دور بخون و ویرایش کن(پر غلط املایی)
من نمیگم بد دهن نیستم ولی جا داره و تو داستان اصلأ جای فحش نیست
قسمت بعدی معلوم میشه که نظرات باسه(واسه)تو مهم هست یا نه
فعلأ همین جک نوریس

0 ❤️

291726
2011-08-01 12:38:10 +0430 +0430
NA

‏<‏

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها