سلام
این خاطره تلخ زندگیم رو فقد انجاست که میتونم بازگو کنم برام مهم نیست باور کنید یا نه فقد میخوام اروم شم
من دانشجوی ترم اخر دانشگاه زاهدان بودم خودم بچه تهرانم ادم مذهبی نیستم اما به یه اصولی پایبندم تو 4سال که زاهدان بودم با این که امکانات داشتم خونه تنها داشتم اما هیچ وقت به نامزدم که تهران بود خیانت نکردم چون فکر میکنم اگه ادم تو زندگیش خیانت نکنه شوهرشم بهش خیانت نمیکنه خلاصه میرم سر اصل مطلب
شب اخر که از زاهدان داشتم میرفتم تهران چون گوشیم اعتبار نداشت که زنگ بزنم 133امدم سر خیابون تا تاکسی بگیرم
چون دیرم شوده بود جلوی یه پراید که رانندش پیر مرد بود رو گرفتم تو مسیر نگاه سنگین راننده رو توی اینه به خودم احساس میکردم اما خوب جدی نمیگرفتم تا این که راننده جلوی پای 3 مرد ترمز زد من که ترسیده بودم گفتم اقا من دربست گرفتم چرا مسافر سوار میگنی که دیدم در عقب باز شده از هر دو طرف دوتامرد سوار شدن من تاامدم جیق بزنم تیزی چاقو رو روی شکمم حس کردم یهو انگار دنیا رو سرم خراب شد راننده با سرعت حرکت کرد به سمت کمربندی منم فقد گریه میکردم التماس اما هیچ فایده ای نداشت فقد از حرفاشون فهمیدم در مورد گاو داری صحبت میکنند چون با لحجه حرف میزدند من خیلی متوجه نمی شودم خدایا منی که تا به حال دست نا محرم بهم نخورده بود حالا دستای سنگین یه مرد غریبه رو رو پاهای توپلم حس میکردم
از خدا ارزوی مرگ میکردم امدم جیق بزنم کی با تو گوشی سرنشین جلو تمام بدنم بی حس شد بهم گفت اگه دختر خوبی باشی قول میدم اذیت نشی اما اگر بخوای اذیت کنی جنازتم سالم نمیزارم من از ترس همراه با درد اون تو گوشی تمام بدنم داشت میلرزید که یدفه دیدم نفری که کنارم بود سرم حول داد پاین با پاش نگه داشت بعد از چند دقیقه ماشین وارد یع جاده خاکی شد لز لرزش ماشین میشود فهمید تا این که بعد از حدود 5دقیقه ماشین وایستاد یه در باز شد ماشین رفت داخل سرنشین کنارو که پاش رو سرم بود پاشو برداشت سرم اورد بالا دورو ور همه جا تاریک بود فقد نور لامپ یه اتاق معلوم بود بهم گفت بیا پین دختر خوبی باش تا بهت خوش بگذره من که فقد گریه میکردم امدم پاین پاهام رمق راه رفتن نداشتن تا امدم پاین یکیشون که خیلی هشری بود دست زد به باسنم گفت جان اجب خوش فرمه خودشو از پشت چسبونده بهم سفتی کیرشو
که بهم میخورد حس میکردم از خودم بدم میامد منو بردن تو یه اتاق یه فرش پهن بود با چند تا بالش یه پیکنیک تعدادشون به5 نفر رسیده بود نفر اول امد کنارم دستاشو گذاشت روی سینه هام امدم مقاومت کنم که با لگد زد تو شکمم افتادم روی زمین نفسم بالا نمیامد شرو کردم بلند بلند گریه کردن که یه هو 5نفر ریختن سرم کمتر از 1دقیقه تمام لباسامو در اوردن شرتمو پاره کردن دیگه هیچی نمیفهمیدم فقد با دستو پا زدن تلاش میکردم بهم نزدیک نشن اما هر چی من بیشتر دست و پا میزدم اونا شهوتی تر میشودن تا این که یکیشون نشست روی سینم گلومو گرفت داشتم خفه میشودم دو نفر دیگه پاهامو گرفتن همون بس شرف راننده شلوارشو دراورد وای خدای من فکر میکردی یه چوب دراز که سوختنش سیاه بود بی شرف اورد جلوی دهنم من دهنمو محکو بستم اونم گداشت روی سورتمو روی لبام که یدفه با فشار گلوم دهنم باز شد اون بی شرف تمام کیرشو کرد تو دهنم مزه شوری کیرش تمام وجودمو گرفته بود که یدفه احساس کردم اتیش گرفتم بله یکی از اون بی شرفا بکارتمو زد انقدر درد داشتم که کیر که تو دهنم بود رو گاز گرفتم که ای کاشک این کارو نمیکریم چون بعدش به مدت 5دقیقه فقد لگد و تو گوشی بود کی میامد طرفم هنوز که دارم مینویسم بدنم کبوده دیگه هیچی نفهمیدم وقتی بف خودم امدم فقد صدای پکنیک بودو دود تا تکون خوردم پیر مرده امد سراقم گفت جنده کیره منو گاز مییگیری جرت میدم من که دیگه کاملا تسلسم شده بودم دیگه هیچی نمیگفتم یه تف انداخت رو کیرشو منو به پهلو خوابوند کیرشد فرستاد توی کسو خیلی درد داشتم فقد جیق میزدم اونم با دست میزد روی باسنم تلمبه میزد کم کم دردم کم میشد من بی صدا گریه میکردم تا ساعت 3صبح هر 5 نفر من کردن بعدشم مثلا یه سگ ولم کردن
حالا تحت درمان روان پزشکم عصبی شدم شب از خواب می پرم همش اون صحنه جلود چشمه
حالا به نظر شما چکار کنم نامزدم ولم کرده پدر مادرم بهم شک دارن از زندگیم خستم چکار کنک؟
نوشته: سمیرا
تو 4 سال دانشگاه گه کی رو میخوردی؟
فقد، هشری، لحجه و شاهکارش اجب!!!
فکر کنم تو شتری هستی که تو زاهدان باهاش جنس جا به جا میکنن پتیاره.
شهوت رو کنترل کردن سخته درست ولی حیوان بودن بعضی یا بیشتر از شهوت شونه
امیدوارم که شکایت کرده باشی.
متاسفم برای حیوان صفتهایی که اسمشونو ادم گذاشتن
یه چیزایی بلدم اما اینجا بگم بچه ها مسخره میکنن / بم خصوصی پیام بده / امیدوارم بتونم کمکت کنم
عزیزم خودتو ناراحت نکن تو که تقصیر نداشتی
به نظرم اگه نظام ما درست بود همچین اتفاقایی نمی افتاد اگه این جور ادما رو(ادم که نیستن بهتره بگم حیوونا رو) جلوی همه گردن بزنن همه چی درست میشه
ولی تقصیر بابا و مامانتم هست که یه دخترو تنها ول میکنن بره درس بخونه
چه سرنوشت غم انگیزی واقعا برات متاسفم فقط صبور باش و بھ نامزدتم فکرنکن اگه واقعادوستت داشت ودلسوزت بود ولت نمیکرد تأ اوضاعت خوب بشه …فقط بگم برات واقعا .متاسفم
چه سرنوشت غم انگیزی واقعا برات متاسفم فقط صبور باش و بھ نامزدتم فکرنکن اگه واقعادوستت داشت ودلسوزت بود ولت نمیکرد تأ اوضاعت خوب بشه …فقط بگم برات واقعا… .متاسفم
چه سرنوشت غم انگیزی واقعا برات متاسفم فقط صبور باش و بھ نامزدتم فکرنکن اگه واقعادوستت داشت ودلسوزت بود ولت نمیکرد تأ اوضاعت خوب بشه …فقط بگم برات واقعا… .متاسفم
مردای ایرانی وحشی ان، زن رو مثه وسیله میبینن، باز میان میگن دروغه همه که مثل هم نیستن ولی هستن چون فرهنگ ما فرهنگ عرباس، اگه مثل هم نیستن چطوری همه پسرا فقط خواهر ومادرشونو زن میدونن بقیه دخترا رو فاحشه؟! متاسفم واسه کشورم. اونا حیوون بودن آدم نبودن باید شکایت کنی مجازات تجاوز اعدامه حقشون هم هست، اونا روحتو کشتن، جسم بدون روح همون مرده است.
نگران نباش به مرور زمان از لحاظ روحی به حالت عادی برمیگردی،امیدوارم هر چه زودتر به زندگی عادی برگردی و مشکلاتت حل بشه.
خیلی سخته. اولین باره ک تو سایت ب کسی نظر مینویسم.پاک بودن به بکارت نیست. قلب باید پاک باشه. کاری ب بعضیا که کارشون گول زدنه ندارم ولی صادق بودن بالاتر از هر چیزه. تو گناهی نداشتی پس ازت چیزی کم نشده. هم خانوادت و هم نامزدت کاملا در اشتباهن. امیدوارم که خ زود حالت بهتر شه. فقط واسه اینکه حرفامو بهت برسونم عضو شدم.خدا رو از یاد نبر اون باهاته
واقعا جای تاسف داره
جای ناراحتی و گریه
دیگه از مردی فقط اسمش مونده…
به نظرم صاف و ساده با خانواده و همسرت حرف بزن
بهترین کار این هست.
امیدوارم این کابوس رو فراموش کنی …
اگه همچین مواردی پیگیری بشه و کثافتا مجازات بشن کمتر پیش میاد
الان قربانی مجازات میشه و حیوونا دنبال شکار جدید میگردن
عکس العمل ما ایرونیا هم انسانی نیست
یا شماتت و یا ترحم و ترد کردن
ببین اگه دونبال انتقام نیستی اصلا اون شب فکر کن یک فیلم دیدی مهم نیست فلن برای خودات یک شخصیت بساز و به هیچی وفکر نکن دونیاخود را با شادی شروع کن غم ها را بنداز اون بر میدونم سخته ولی میتونی برام پیام بده شخصی تا شاید بتونم کمک ات کنم
خطاب به اونایی که چرت و پرت مینویسن:
چند مرتبه این مطلبو من نوشتم
دوستان صحبت کردنتون ویترین شعورتونه پس مواظب باشید چه چیزی تو ویترن دارید، اگر باری از رودوش طرف برنمیدارین حداقل باری اضافه نکنید خواهشاً.
ما ایرانی هستیم میدونید یعنی چی؟
ایران یا آیران مخفف آریایی نژاد به معنی سرزمین مردمان نجیب، ما نجیب زاده هستیم.
ایرانی اصیل فحاشی نمیکنه.
شما که چرت و پرت مینویسن ایرانی اصیل نیستید.
احتمالا پدران اجدادتون مغول بودن که بعد حمله به ایران و تجاوز به زنان ایرانی به دنیا امدن.
hoss ma بخواب لحاف یخ کرد. حال داری ها. آریایی کدومه؟ دلت خوشه…
دوست عزیز بسیار متاسف شدم و لحظه ای از اینکه مرد هستم از خودم بدم اومد! بزرگی میگه( مرگ حقیقی برای انسان،مرگ امید است) پس امیدت رو از دست نده ! از خداوند بخوا تا بهت کمک کنه بتونی با این مسئله کنار بیای چون میدونم اثرات این عمل غیر انسانی تا آخر عمر همراهت خواهد بود ولی قطعا با اراده و ارتباط مستمر با روانپزشک و کمک و همدلی خواستن از خوانوادت میتونی این مسئله رو به ی خاطره کمرنگ در ذهنت تبدیل کنی! مطمئن باش مرور زمان بهت خیلی کمک خواهد کرد. موفق باشی
خودت و از نو بساز از همه انتقام بگیر از نامزدت از پدر ورو مادرت از این دنیا من هم منتظرم یه روزی فرست من میشه که انتقام بگیرم ولی اون به هیشکی رحم نمی کنم چون هیشکی بهم رحم نکرد.
شما ادعا میکنی دانشجو هستی ولی چطور ممکنه یک دانشجو اینقدر غلط املایی داشته باشه؟صرف نظر از راست یا دروغ بودن داستان باید بگم غلط های املایی شما قابل چشم پوشی نیست
کیرم تو کوس خودتو خاندانت
دوروغگو اول میگی با لهجه صحبت میکنن بعد میگی دست میزنه ب باسنت و ب زبان خودت بابقیه حرف میزنه؟
همش دوروغه من خودم بچه زاهدانم اصلا تا حالا انقدر بی ناموسی تو زاهدان نداشتیم
چه سرنوشت تلخی وقتی خود خدا هم برای بدبختی ات پا در میونی کرده خاتون گه غصه کیرم توی داستانت بس که دروغ می گی تو منم برات شعر می گم تا املاتم درست شه گول نزنی ما ها رو
مطمعنم دروغ گفتی این داستانت رو از رو یک فیلم گفتی . هر کی خواست ایملشو واسم بزاره تا فیلم واسش بفرستم . عین فیلم گفتی کونی
جالبه یکی از دوستان میگه مقصر خونوادتن که گذاشتن دختر تنها بره درس بخونه :O
ینی تو این کشور یه دختر حق درس خوندن نداره؟ اگه یه شهر دیگه قبول شد باید همه ی خونوادش جمع کنن دنبالش برن؟
ینی دختر 19 ساله ی ما حق تجربه ی زندگی مستقلو نداره؟
واقعا متاسفم
این سایتا و کامنتا همش انعکاس جامعه ی ماس ما الکی امید داریم که روزی این کشور درس شه
وقتی پدر و مادر ببخشید بی شعوری که به دخترشون تجاوز شده به جای همدردی طردش میکنن دیگه چه انتظاری داریم. :|
(البته اگه یه همچین اتفاقی واسه منم بیفته قطعا پدر مادر منم این رفتارو میکنن)
حالا به فرض که این داستان دروغه مشابهش واسه کسای دیگه نمیتونه اتفاق بیفته ایا؟ :S
بابا داره میگه از نظر روحی ریخته بهم.
پیش روانپزشک میره!
شما چه انتظاراتی دارید ها!
واقعا5نفر بهتون تجاوز کنن شما اصلا میتونی حرف بزنی؟!به خدا همین قد که داره مینویسه نوبره والا…
بابا شما ها چرا اینطوری میکنین به فرض که نویسنده دروغ گفته ینی این اتفاق نمیتونه پیش بیاد؟
دوستایی که میگن اعدامو مجازات
انقد کشتیمو اعدام کردیم به کجا رسیدیم؟ ایا واقعا دیگران عبرت گرفتن؟
اگه راه حل این بود این همه به خاطر تجاوز اعدام شدن پس چرا هنوز انقد زیاده؟
نه برادر من راهش این نیس خانه از پای بست ویران است
بابا این داستان تابلوس ک از طرف ی آدمی ک عاشق زور گیریه نوشته.آخه حال روحیت خراب باشه بعد بیای سایت شهوانی،داستان سکسی نوشتن!!!؟؟؟
مثل سگ دروغ میگی … به جان مادرت …
آخه مگه میشه آدم بهش تجاوز بشه بعد پاشه بیاد سایت سکسی داستان بنویسه …
خودت خری مارم خر فرض کردی؟
ﻓﻘﻂ ﻣﻴﺘﻮﻧﻢ ﺑﮕﻢ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ.ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ ﺍﻡ.ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻣﺪﻡ و ﻣﺘﺎﺳﻔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﻳه ﺯﻧﻢ،و ﻫﻴﭻ ﺣﻖ و ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭﺑﺎﻳﺪ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﻤﻴﺮﻡ.
وحید جان ناراحت نباش این طرف پسره من میشناسمش کس مادر داره دروغ میگه تا تفرقه بندازه خودش میدونه اگه پاش زاهدان بیفته خواهر مادرش رو جلو چشمش میارم…
همه بدونن زاهدانی غیرتی و خون گرمه و مهمان نواز اگه اینطور نبود رهبر ایران اینجا تو بلوچستان دوام نمیاورد زمان انقلاب موقع طبعید…
من بچه زاهدانم و افتخارم اصالتم همینه
این خواهر کسده مادر جنده ولد زنا داره دروغ میگه …
باید بگم من بچه زاهدانم . توی 30سال از عمرم چنین اتفاقی ندیدم چون همه اینجا غیرتی و خون گرم هستن…
بعدش باید بگم اگه بوده گیر اشرارمرزی افتاده باشه هم زندش نمیگذاشتن که بیاد اینجا واسمون بنویسه چون اشرار و دزدان مرزی اگه دختر رو ببرن بعد از تجاوز سرشو میبرن ولی این کس مادر داره دروغ میگه اصلا پاش اینجا باز نشده کس کش
اكه راست كفته باشي حاظرم بهت كمك كنم تا كاملا خوب بشي و كابوساتو فراموش كني
اكه منو قابل هم دونستي حاظرم باهات ازدواج كنم از نظر من تو باك و سالمي
متاسفانه ازين اتفاق ها خيلى توى حوادث روزنامه ها نوشته ميشه …!!
سرقت و آدم رباىى و تجاوز …!!!
اما دوست عزيز …
انشاالله که داستانت تخيلى بيش نبوده باشه …!!
اما …!!!
بابا… دانشجوى تحصيل کرده …
يه چند واحد ادبيات پايه … در حد ابتداىى هم بگير و پاس کن …
آخه اين چه جور شه …!!؟؟؟ کلمات فارسى رو هم بلد نيستى درست و صحيح بنويسى …!!!
بعضى وقتا فکر کن خواننده ها هم دو کلاسى سواد دارن …!!!
♥•﹏•♥
اينجا بدنيا آمدم! در سرزميني سخته!
اَهل همين آباديم اهل زميني سوخته!
هر روز بايد بشنوي؛ از جمع اين دلمردگان !
يا عاشقي كم مي شود، يا همنشيني سوخته!
از خشك سال آواز، لبهايمان ترك زد !
شايد شنيده باشي، از بس كه خشكسال است!
بر سقف خاطر ما؛ ديگر كبوتري نيست !
اين حرف را كه گفتيم ، ديروز قاصدك زد!
تقصير هيچ كس نيست ، تقصير اين دل ماست !
بيهوده سادگي ماند، تهمت به شاپرك زد !
فصل روييدن خار حسرت، باز هم پاييز است!
باز هم خاطره ها، باز هم ياد عقاقي بودن!
ياد آن زورق مهر بين امواج تماشايي عشق!
كه شبي، بين طوفان زمان، مدفون شد!
ای دوست من
اینجا و آنجا، هر کجا باشی همین است !
هر جا که باشی آسمان فرقی ندارد !
وقتی که این کشتی ندارد نا خدایی !
بی باد بان با بادبان فرقی ندارد !
در ذهن مردم یاسمن بی شاخه زیباست !
هیزم شکن با باغبان فرقی ندارد !
وقتی برای مرده بودن زنده هستی !
گهواره با تابوتمان فرقی ندارد !
سخت است از چشمان من چیزی بفهمی!
چیزی از این باران پاییزی بفهمی !
“ممنون از اظهار لطف دوستان نسبت به بنده”
نمیدونم چی بگم متأسفم که تو ایران ما باید این اتفاقها روز به روز بیشترشه امیدوارم حداقل این داستان زاییده ذهن نویسنده باشه نه واقعیت چون تحملش واسه ادم خیلی سخته مخصوصا واسه دختران پاک اریایی که نجابتشون همه چیزشونه امیدوارم دیگه شاهد همچین چیزهایی نباشیم
واقعا نمیدونم چی بگم ولی از پذر مادرت بعیده که بهت شک کنن نگران نامزدت نباش اون اگه مرد بود تنها نمیزاشت تو شهر غزیب درس بخونی به خودت ایمان داشته باش همه چی درست میشه…با این که خودمون مرد هستیم ولی واقعا ناراحت شدم ناراحت چیزی نباش مهم سلامتیته .
دختری که دانشجوی سال آخر باشه و 500تا غلط املایی توی داستان 50خطیش باشه، فقط و فقط به درد تجاوز میخوره و لا غیر…!
سمیرا جان!
من اتفاقی امشب به این سایت اومدم و فقط برای اون عضو شدم که بهت پیام بدم، اما ظاهرا نمیشه، پس مجبورم همینجا پیاممو بهت بگم، اول از همه فک کنم بهتر باشه بدونی که من دخترم و برای این که برام مزاحمت ایجاد نشه با اسم پسرونه اکانت ساختم، اینو بهت گفتم که بتونی احساس همذات پنداری داشته باشی باهام و فک نکنی نقشه پسرونه ای تو سرمه
سمیرا من خیلی خیلی متاثر و متاسف شدم بابت اتفاقی که برات افتاد، الآن که این متنو مینویسم اشک تو چشمام حلقه زده، من حس کردم میتونم و باید بهت کمک کنم، شاید با توجه به این که این روزا دیگه تو جامعه ما سلام گرگ بی طمع نیست، نتونی رو حرف من حساب کنی، ولی به عقیده من ما برای همین کارای خاص آفریده شدیم تا خودمونو به خدا برسونیم، و احساس کردم یه دوست خوب خیلی میتونه کمکت کنه، کسی که بتونه تو رو به سمت دیدگاه درست نسبت به این قضیه هدایت کنه، در کنار مشاورت البته. من از همین لحظه برای تو نگرانم و همیشه دعات خواهم کرد. اگه احساس کردی میتونی به من اعتماد کنی خوشحال میشم بهم پیام بدی.
آدم خوب و بد همه جا پیدا میشه و اگه واقعا راست گفته باشی کیر به ناموسه اونایی که تو کامنت هاشون دارن کس و شعر مینویسن و مسخره میکنن…
خدایا آدمیزادت رو تا چه حد پست کردیا…بیبین کارادا…
سلام دوست عزیز
خیلی ناراحت و متاثر شدم.واقعا از هم استانیام بدم اومد که با یه کسی که مهمونشونه و توی شهرشونه همچین ظلمی بهت کردن و غرور و روحتو کشتن.امیدوارم زودتر حالت خوب بشه.
بله دیگه به بادش دادی