بکارت خانم وکیل

1391/11/16

سلام
من بار اولمه داستان مینویسم پس بکس ببخشن
من قبل از ازدواج سکس زیاد داشتم ولی بعد ازدواج دیگه گذاشتمش کنار تا اینکه با یه خانم تو چت به اسم مستعار سارینا آشنا شدم اولاش زیاد پا نمیداد منم وقتی بار اول دیدمش دیگه پیه خیانت رو به تنم مالیدم که هیچ راهی نیست جز کردن خانوم وکیل،
ولی هرکاری میکردم بهم نزدیک نمیشد از اون دخترای پایبند به قوانین سخت خانوادگی بود چن بار هم نزدیک بود پلیس بگیرتمون ولی چون تو شهر خودمون نبودم زیاد اهمیت نمیدادم روزها میگذشت و ما فقط به لب و انگولک بسنده میکردیم ولی تو یکی از قرارامون وقتی بهش دست زدم فهمیدم خیلی خیلی حشریه بعدها بهم گفت هر روز چند بار خود ارضایی میکنه بخاطر مشکلی که داره دکترا بهش تجویز کردن خب بگذریم

بعد حدود ۳ماه از آشناییمون میگذشت با اینکه 10بار باهم شدیدا بهم زده بودیم بازم برل اینکه بکنمش کم میاوردم برای اولین بار تو باغی که خیلی نزدیک شهرشون بود رفتیم اونجا با حرکات سریع و فرضی که داشتم تونستم حشریش کنم بالاخره راضیش کردم از پشت بکنمش نمیخوام توضیح بدم چجوری کردمش ولی سخت بود منم چون قرص میخورم هرسکسم 1ساعت طول میکشه ولی برا خاطر خانوم وکیل هم که شده اینبار تو20 دقیقه قائله رو خوابوندم تا نرنجونده باشمش واینکه واسه دفعات بعد نقشه داشتم هفته بعد با ماشین رفتم دنبالش آخه هفته ای یبار همدیگرو میدیدیم تازه ماشین خودمم نبود اصلا ماشین ندارم بگذریم باخودم چادر هم برده بودم بهش هم قبل اینکه بیام گفته بودم که خودشو آماده کنه قراره سکس مقعدی داریم اونم بنده خدا خیلی زحمت شیده بود که بهم بفهمونه براش مهم بوده که منو رلضی نگهم داره نمیتونستم جایی پیدا کنم بخاطر همین از شهر زدم بیرون تابستون بو حدود4بعدظهر رفتم تو یه باغی که یه پیرزنه کنار خونش داشت زحمت میکشید رفتم بافارسیبهش گفتم اجازه میده که اینجا چادر بزنیم تا دوستامونم برسن داشتم بهش دروغ میگفتم واسه اینکه چی ؟ واسه اینکه شک نکنه بهشم گفتم من با پدر زنم مشکل دارم نمیتونم برم خونشون واسه همین مادر زنم اینا میان بیرون بریم شمال … پیرزنه هم با کمال میل قبول کرد تازه واسمون میوه و گوجه هم آورد جاتون خالی من تا این دخترو راضیش کنم بره تو چادر نزدیک بود خودم بزایم ولی این نمیرفت تو بالاخره من قهر کردم اونم برا اینکه منو از دست نده رفت تو چادر خب منم یه فوت وفنایی بلدم که شاید از دست کمتر کسی میاد بالاخره بعد یه دور زدن تو باغ برا رد گم کنی رفتم تو چادر پیر زنه هم گاواشو بسته بود تو باغ هی میومد بهشون سر میزد همش داشتم به دختره میگفتم بکش پایین اونم میگفت صدا میاد ببین کسی نباشه قابل توجه آقایونی که تو اینجور موقعیتها قرار میگیرن باید عرض کنم هیچوقت خودشونو نبازن طبق برنامه پیش برن

بالاخره ما آروم آروم بهمدیگه نزدیک شدیم و شرو کردیم به اجرای برنامه شرو که کردم به خوردن گردن وگوش و پشت گوشاش چون میدونستم اونجاهاشو بخورم روخودش کنترل نداره زود جواب میده واسه همین همیشه اونجاهاشو زیاد مورد هدف قرار میدم وقتی دیدم دیگه گرم بازی شده وقتی اینجوری میشد یجورایی ازش میترسیدم نمیتونست خودشو کنترل کنه بهتون لگم از کیر خوریش میتونم به جرأت بگم تا حالا همچین موجودی ندیده اید که اینحوری ساک بزنه
هوا تابستون بود ماهم تو چادر گرم ولی چکار میشه کرد بدنا عرق کرده ولی اونقد ادکلن زده بود به خودش منم چون همه جاشو میخوردم شبیه آدمای گاز گرفته شده بودم گیج میزدم بالاخره بعد ضیافت کیر خوری وکوس خوری من یواش یواش شرو کردم که بکنمش البته خیلی دلم میخواست کوسشو بکنم ولی بهم میگفت دخترم نمیشه با اینکه باورم نمیشد ولی بعدا فهمیدم حق با اون بود من بازم قرص خورده بودم قرص ترامادول از کونش شرو کردم دس زدن و مالیدن تا اینکه سر کیرم بره توش تو حالت اغما بودم بالاخره داشتم میدیدم دختری که اینقد خوبه باکلاسه درصمن خوشکل هم بود خودشم کلاس یوگا و بدنسازی میرفت دیگه خودتون اندامشو مجشم کنید اگه بگم باورتون نمیشه 1ونیم ساعت من اون تو فقط یه ضرب داشتم میکردمش خدا شاهده راس میگم تا اینکه خسته شدم البته 1ساعت بود که خسته شده بودم چون خودش علاقه نشون میداد منم ادامه میدام بعد ریختن رو سینه هاش البته همیشه بخاطر داشتن سینه های بزرگ از خودش بدش میاد من رفتم بیرون و دید زدم که کسی نباشه ولی فک کنم پیرزنه یه بوهایی برده بود چون موقع رفتن داشت پشت سرمون میخندید

قصه کوتاه کنم اینحوری بودیم تا اینکه یه روز ازش خواستم دختر بودنشو بهم ثابت کنه اونم بعد کش و قوص 2 ماهه راضی شد ولی قصم میخورم خودش بهم میگفت این کارو بخاطر عشقش به من انجام میده تا اینکه باز رفتیم تو اون باغ قبلیه دیگه پاتوقمون شده بود شاید تو نظرهاتون بگید کسی نمیدید بگم که چرا میدیدن چون شایدمن یکمی آدم نترسی باشم بهشون اهمیت نمیدادم رفتیم یجایی که درخان زیادی کاشتن جوریه که از 50 متری نمیشه کسیو دید اونجا بود که فهمیدم دختر بوده چون با اولین دخول خونش اومد ریخت انگار یه کاسه آب سرد روم ریخته باشن وقتی اونجوری دیدمش دیگه نخواستم ادامه بدم بدون ارضا شدن بلند شدم ازش معذرت خواستم اونم مث یه شیر زن جلوم واستاد گفت فدای سرت ولی من همش نسبت بهش عذاب وجدان دارم ولی چون خیلی مایه دارن میگه میخواد بره خارج برا ادامه تحصیل همش خدا خدا میکنم بره تا شاید کمی ازعذاب وجدانم کاسته شه . از کسانی که این داستانو میخونن تشکر میکنم و میگم که حتی یک کلمش رو هم از خودم ننوشتم همش راست بود قسم میخورم البته خیلی زیادشم ننوشتم من نویسنده نیستم ونمیخوام باشم دیدم همه مینویسن منم خواستم چن لحظه وقتتونو بگیرم ممنونم که تا آخرش خوندین مرسی

نوشته: magritte


👍 1
👎 5
209337 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

358143
2013-02-04 06:20:11 +0330 +0330
NA

کیرم تو ادبیات نوشتاریت و داستان تخمیت

0 ❤️

358145
2013-02-04 06:27:30 +0330 +0330
NA

هوا تابستون بود ؟ این دیگه ربطی به نویسنده بودن نداره .سواد هم نمی خواد.

چرت و پرت بود .سراسر توهم و دروغ.

0 ❤️

358146
2013-02-04 06:30:06 +0330 +0330
NA

هفتصدجان دیرکردی بایدمینوشتی سوم!

0 ❤️

358147
2013-02-04 06:30:13 +0330 +0330
NA

هفتصد جان بالاخره يه روز اول ميشى تو ميتونى :D

0 ❤️

358148
2013-02-04 06:32:22 +0330 +0330
NA

همون اولش رو که خوندم دیگه ادامه ندادم…تو الان داغی و تحت تاثیر سریال زمانه گه زیادی خوردی…آخی نازی؟ عقده براتش شده که مثل حمید گودرزی وکیل بکنی؟ نازی…مردک فکر کردی وکیل انقدر علاف و آویزونه که بیاد به توئه نسناس رو بده؟برو بساطت رو جای برپا کن شاید حمید گودرزی بیاد حسابی تورو به جای ارغوان بکنه…میمون

0 ❤️

358149
2013-02-04 06:38:28 +0330 +0330
NA

إ إ شراره جان زشته فحش نده!
خو منم چندسطرخوندم دیگه به این کثافت عوضی بیشعور کونی جقی و داستان ضایعش اهمیت ندادم اما فحشم ندادم خداوکیلی ها!
راستی شادی جون این هفتصدو بیشترتشویق کن میدونم میتونه

0 ❤️

358150
2013-02-04 06:42:09 +0330 +0330
NA

با حرکات سریع و فرضی حشریش کردی ؟؟ یعنی پانتومیم اجرا میکردی؟ بابا تو دیگه کی هستی ؟

0 ❤️

358151
2013-02-04 07:10:07 +0330 +0330
NA

Na ba ba doroste tashbih nadasht o ye kam beloof zad ama injoria hast mc az dastanet

0 ❤️

358152
2013-02-04 07:14:59 +0330 +0330

فقط خاک تو سر اون وکیلی که با تو احمقی که قسم رو می نویسی “قصم” بخوابه.

0 ❤️

358153
2013-02-04 07:19:20 +0330 +0330
NA

برو بینیم بابا!به قول شراره برو یه جا دیگه بساط کن.

0 ❤️

358154
2013-02-04 07:20:24 +0330 +0330
NA

دیدی همه کسچر مینویسن گفتی منم یه گوهی بخورم ریدی با این داستان نوشتنت انتظار داری ماهم باورمون شه

0 ❤️

358155
2013-02-04 07:30:08 +0330 +0330
NA

آقایون و خانوم ها پسرهای ایرانی از بس تو کف موندن اینجوری شدن
خاک تو سرت با این چرت و پرت نوشتنت یکبار داستان رو از رو بخون خودت خندت میگیره مردیکه چیزی

0 ❤️

358156
2013-02-04 08:35:48 +0330 +0330
NA

چند سوال:

  1. اونی که پایبند به قوانین سخت خانوادگی بود سر یه کل کل با تو گذاشت پردشو بزنی؟!!!
  2. آدرس این دکتری که خودارضایی تجویز میکنه میخاستم لطفا؟ ببخشید دکترایی که خود ارضایی تجویز میکنن. چون ظاهرا بیشتر از یکی بودن متفق القول خودارضایی تجویز کرده بودن.
  3. یه خورده در مورد این شیوه نوین تخصصی که دارید توضیح بیشتر می خواستم. “با حرکات سریع و فرضی که داشتم تونستم حشریش کنم”
  4. آیا منظور خاصی از این جمله داشتید؟ “تازه ماشین خودمم نبود اصلا ماشین ندارم بگذریم”
  5. لطفا بیشتر توضیح بدید: “تابستون بو حدود4بعدظهر رفتم تو یه باغی که یه پیرزنه کنار خونش داشت زحمت میکشید رفتم بافارسیبهش گفتم اجازه میده که اینجا چادر بزنیم تا دوستامونم برسن داشتم بهش دروغ میگفتم واسه اینکه چی ؟”
    -دیگه بسه، اسهال مغزی گرفتم وگرنه سوال زیاد داشتم.
0 ❤️

358157
2013-02-04 09:03:04 +0330 +0330

سگ تو روحت! :-D
با این همه خالی بندیت!

0 ❤️

358158
2013-02-04 09:21:10 +0330 +0330

ki in dastanaro taid mikone?
chi behet begam akhe ha?
ta kelas chandom dars khondi amo jon

0 ❤️

358159
2013-02-04 09:31:25 +0330 +0330
NA

در نوشتارت ترس و تردید وجود دارد در حالیکه در عمل ات تداوم اینها با هم جور در نمی آید.من متوجه نشدم تو چه چیزی را به خواننده میخواهی القاء کنی .

0 ❤️

358161
2013-02-04 10:41:20 +0330 +0330
NA

بچه جون
اولاً- هر کس که حقوق خوند وکیل نیست
ثانیاً- اگه آدمی اینقدر مرام داشته که بیاد اینکارا رو که تو تعریف کرده بودی برات انجام بده و بگه فدای سرت خیلی کارش درسته و برای تو حیوون حیف شده
ثالثاً- کیر ایران و توران تو روحت(دلیلشم عصبانیت حرفه ای بود !)

0 ❤️

358162
2013-02-04 11:29:35 +0330 +0330
NA

باشه اندامش بقول خودت مجشم شد هههه ایكبیری مخ گچ املا رو نگاه همیشه فعل ها رو جمع ببند باشه

0 ❤️

358163
2013-02-04 11:44:29 +0330 +0330
NA

یک مشت کس شعر .آقا ،خانم لطفا داستان بنویسید نه ارآجیف

0 ❤️

358164
2013-02-04 14:04:24 +0330 +0330
NA

من یه فیلم آموزش سکس دارم که مطمعن هستم 90 درصد افراد اینجا ندارنش
هر کی خواست ایمیلشو برام بفرسته براش میل کنم
درضمن خودم میدونم مطمعن اینجوری نیست :-)
ب خاطر کیبورد گوشیمه

0 ❤️

358165
2013-02-04 14:05:22 +0330 +0330
NA

صخره جان اینا آدم رو مجبور می کنن که دهنم رو وا کنم.با رودی هم موافقم

0 ❤️

358167
2013-02-04 14:30:51 +0330 +0330

ريده شده به سايت رفته_
شاهزاده اين قسمت مال نظره نه تعريف خاطره

0 ❤️

358168
2013-02-04 15:19:30 +0330 +0330
NA

شجاع و نترس
رابین هود رابین هود که میگن شما هستید؟

0 ❤️

358169
2013-02-04 15:32:18 +0330 +0330
NA

افتضاح بود…

0 ❤️

358170
2013-02-04 15:39:05 +0330 +0330
NA

کیرم طی یک حرکت سریع و فرضی توی مخت، کونت، سوادت، شخصیت فرضی خانم وکیل، اون پیرزن زحمت کش، و همه عوامل که در نوشتن این داستان شما را یاری کرده اند…

0 ❤️

358171
2013-02-04 15:59:25 +0330 +0330
NA

خدایا به تمامی ما خوانندگان این کس شعر صبری عنایت فرما تا در این دهه ی مبارک فجر کیرمان به کون این جلقوز متوهم بی سواد آلوده نگردد !
الهی آمین

0 ❤️

358172
2013-02-04 16:30:06 +0330 +0330
NA

کیرم تو کونت ننویس کونی ننویس…
آخه مگه با تو نیستم ننویس…
بابا ننویس … ننویس…
کسکش ننویس …
الان میام کونت میزارم ننویس…

0 ❤️

358173
2013-02-04 17:18:06 +0330 +0330
NA

بچه ها ولش کنین بنده خدا یه گهی خورد قول میده در حال جق زذن دیگه چیزی ننویسه captcha

0 ❤️

358176
2013-02-04 21:56:34 +0330 +0330

شاهزاده رویایی من رمان تورو خوندم فقط

0 ❤️

358178
2013-02-05 01:31:48 +0330 +0330
NA

زده پرده بکارت دختره رو ترکونده ، فقط خیلی ریلکس بهش گفته : فدای سرت!

0 ❤️

358179
2013-02-05 02:10:41 +0330 +0330
NA

اقای مدیر خاطره سکس با خاله میترا رو بزار وجدانن بهترین خاطره ی سکسی هستش درضمن فردا شوهره کوسخلش خونه نیس من با خالم سکس دارم

0 ❤️

358180
2013-02-05 02:13:33 +0330 +0330
NA

واقعا شورشو در اوردن اره و اوره و شمسی کوره کمه بیان داستان بنویسن.وکیل الان سر کاره بی خود کوکب خانومتو نگو وکیل

0 ❤️

358181
2013-02-05 02:59:03 +0330 +0330
NA

توچی خودت چی حاظری

0 ❤️

358185
2013-02-05 05:30:31 +0330 +0330
NA

کس مغز
داستانت خیلی تخمی بود

0 ❤️

358186
2013-02-05 05:54:32 +0330 +0330
NA

اینقدر چاپلوسی سمانه رو نکن

0 ❤️

358187
2013-02-05 05:56:31 +0330 +0330
NA

اینقدر چاپلوسی شراره رو نکن

0 ❤️

358188
2013-02-05 07:43:47 +0330 +0330
NA

شاهزاده رویای عموجان شیشه مصرف میکنی اینقد شیشه شیشه میکنی!داستان هم بسیار تخمی تخیلی بود.هوازمستونه سعی کن داستان گرم بنویس

0 ❤️

358189
2013-02-05 11:20:01 +0330 +0330

جالب بود و خوب نوشتی تشکر .

0 ❤️

358190
2013-02-05 13:18:04 +0330 +0330

دكتر براش خود ارضايي تجويز كرده بود ؟ =)) =))

1 ❤️

358191
2013-02-05 16:30:22 +0330 +0330
NA

اتفاقا باید بهش فهش داد. اخه نعشه نویشنده چرا کس شعر میدی تحویل مردم راشتی بچه ها اندام خانوم وکیل رو هم مجشم کنید !!!اخه قزمیت چلقوز کونی جقوک کدوم وکیلی میره خارج کشور واسه تحصیل?!?

0 ❤️

358192
2013-02-05 18:44:11 +0330 +0330
NA

سلام به همه من تازه عضو شدم اگه فحش بدم اشکال نداره

0 ❤️

525570
2015-12-16 14:27:41 +0330 +0330

عالی مرسی لطف کردی قشنگ بود خوش بحالت کاش،منم از این شانسا داشتم نوش جونت

0 ❤️

534590
2016-03-26 23:14:36 +0430 +0430

faghat behet migam toke inhame bolboli va zabon baz chera ba dokhol etehan kardii bebini parde dare ya na

kafii b0o0d kheili ghashang kho0det negah konii
onmoghe mifahmidii
ya inke mibordiiish pishe ye doktooor pas ya nago ke bavaram nemishod va faghat vase inke befahmam rast mige az kos kardamesh

0 ❤️

564451
2016-11-14 06:11:55 +0330 +0330

بچه کون

0 ❤️

640073
2017-07-16 11:03:10 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت با این داستانت مرتیکه بی سواد

0 ❤️

642974
2017-08-01 14:43:25 +0430 +0430

به نظر من که دروغ بود.جمله بندیاشم افتضاح بود.

0 ❤️