زن شوهر داری که همه تو کفش بودند

1395/07/06

سلام:اسم من امیر حسین هستش ۲۳ سال سن دارمو بچه ی ارومیه هستم…
داستانی که میخوا براتون تعریف کنم به شرفم قسم خیال و دروغ نیست حالا شاید یه جاهایی مبالغه کنم ولی دروغ اصلا…
این خانوم که چند سالی بود من میشناختمش از دور تو محله همه تو نخش بودن ظاهرانم به کسی پا نمیداد و با چند نفرم درگیر شده بود … شوهرش میگفتن کارش فصلیه میره هر یک ماه چن روز میاد فکر کنم پیمانکاری چیزی بود…خلاصه شنیده بود اشک آور و چاقو این جور چیزا داره…
محله ی ما خیلی بزرگه و فکر کنم یه بیست دیقه با کوچه مریم فاصله داشت(مریم فرض کنید اسم خانومس)خلاصه من هر چن وقت یه بار میدیدمش اونم با ماشین دور دور که میکردم اونم یه رانا داره…خلاصه یه روز من از باشگاه میومدم که (پیاده بودم)این چن دور با ماشینش زد دهممو آب انداخت…خیلی قیافش خوبه چشماش درشته دهن و دماغ یه ذره
اندامشم لاغر ماغری نیس از این دخترای امروزی اندامش کپیه جنیفر لوپز کون مون رون مون عالییی…
آها یادم رف بگم من یه چن بارم دنبالش با ماشین افتاده بودم ولی خیلی خفیف پسرا میدونن چی میگم…
نگو خانوم واقعا حل شده فقط من نمیرم جلو…
اقا اون روز که مک پساده میومدم این خونمونو بلد شد…
بعد چن روز من بعد از ظهر بود تقریبا ساعت ۷ همین تابستون داشتم دم در ماشینمو با دسمال جادویی برق مینداختم دیدم خانوم باز اومد بچشم جلو نشسته بود یه دختر ۸ ساله داشت…یه چن باری دور زد خیابون ما هم ۶۴ متریه بزرگ بعد علامت داد شماره بده …
یه لحظه انگار آب یخ ریخن رو سرم خشکم زد با دستای لرزون و با ترس (من از این کارا نکرده بودم)داشبورت ماشینو باز کردم یه مغز خودکار پیدا کردم بدنه نداشت خخخخ.خلاصه کاغذم چراغای جلومو زنون کرده بودم کارتنش پشت بود برداشتم یکم ازش پاره کردم نوشتم…
دیدم باز دور زده داره میاد زود پریدم پشت فرمون سالارمو آتیش کردم (پارس Elx)جلوش راه افتادم هر جا راهنما میدادم میومد…خلاصه رسیدیم یه جا که خلوت بود نگه داشتم اومد رد شد بعد دیدم دنده عقب کشید ریدم به خودم شنیده بودم پسرا رو ضایع میکنه…و خیلیم لاتی تشریف داره هم لباساش هم قیافش کلا منم نه زیاد سوسولم نه لاتی معمولیم قیافمم خوبه شاید از ده به خودم ۸ بدم …خلاصه گفتم جلو این کم نیارم پیاده شدم بچشم نگام میکرد اصلا یه جوری شدم شماره رو دادم از پنجره خندیدو گازشو گرفت چشم که بش خورد قند تو دلم آب شد یه انگشتر گنده تو دستش بود خیلی شیک وضع مالیشون خعلی خوبه پر طلا ملا بود یه ساپورت ورزشی که مارک ادیداس میزنه از اونا یه مانتو اسپرت و یه شال یاسمنی…
بعد ۱۵ دیقه زنگ زد الو رو که گف ترسیدم صداش خیلی ضایع بود نگو خانوم سرما خورده بعدچن روز دیدم صداش معرکس …
اولین کلمه گف خونتون اونجاست میخواس ببینه ترسیدم منم زود دوزاریم افتاد گفتم بله چطور خوشت میاد…
بعد یکمی حرفیدیمو اسمو سنو فامیلی پرسیدیمو قطع کردیم …
من زیاد امید نداشتم که رابطه به جایی برسه ولی خیلی خیلی خوشحال بودم …
میدونستم دوستام که همه میشناسنش بدونن شاخ در میارن پشت دستشونو نمیزنن زمین…
خلاصه یه چن روز گذشت از صب تا شب حدف میزدیمو اس میدادیم انگار که دارم با یه دختر ۱۵ ساله میحرفم…خانوم متولد ۶۷ بودن…یه روز تازه از حموم در اومده بودم بم زنگید گف موندم تو خیابون بنزین تموم کردم منم سه تیغ کرده بودم(عاشق سه تیغ بود) خوشگلو مشگل رفتم یه چهار لیتری پر کردم اوردم دادم بش یه نگاهی کردو خندید…
خلاصه بنزینو ریختو راه افتاد ازم جلو زد بم زنگ زد گف واییی مردم یه ماه شدیی(یه چی بگم فکر چرت نکنید واقعا مشتی حرف میزد عین لاتیا خوشم میومد پایه ثابت بود )خلاصه تازه داشتم از طندگی لذت میبردم…خیلی اتفاقای خوب میوفتاد هر روز کلی روحیم عالی شده بود
من نمی خواستم بگم که پس کی میدی بم اخه روزای اول بم گفته بود منو زود شوهر دادن من عشق با پسری مثل تو همیشه آرزوم بود همش رابطمون عاشقانه بود ولی من خوب میدونستم خانوم بد حشریه میده صد درصد …همش میرفتیم سفره خونه بیرون کلی عشقو حال…خلاصه یا روز من با ماشین خودم پشتش بودم میخواستم تا دم خونشون همراهیش کنم یه ۲۰۶ که پره پسر بودن تو اتوبان گرفتن رو ماشین مریم جون منم اعصابم خورد شد پسرا میدونن عشق ماشینای پارس elx ماشینه تیزیه خیلیم خفن پشتشو از جلوش بلند تر کردم موشکی لاتی…بعد یه جور وحشتناکی گرفتم رو ۲۰۶ خعلی ترسید مریمم ترسید بعد از پنجره دستمو بردم
بیرونو فاکو بهشون نشون دادم دیدم مریمم چراغ میده اونم فاکو نشون میده دیگه پسرا بد جور ضایع شدنو هوی کشیدن فهمیدن که مال منه…
خیلی حال کرده بود مریم بم گفت رضا یه چی میگم مغرور نشی پرو نشی گفتم دیونه نه بگو …گف یه دو سالیه فکرم روت بود ولی پیش نمیومد میدونی که من چن نفرو تو خیابون ترکوندم حتی کسی نمیتونه نزدیک جنازمم شه ولی تو واقعا هسچ وخت بی شخصیت بازی در نیاوردی جلوم حواسم بت بود با اون قسافه مغرورت …خلاصه کلی حرف زدیم بعد گف میتونی شبو بیای خونه مااا منم از خدا خواسته گفتم بله چرا نتونم گف امشبو نمیگمااا یه روز بت میگم موقش رسید گفتم چشم خانومم گفت به خونه چی میگی گفتم دیوانه من تبریز دانشجوام میگم میرم تبریز دیگه صب زود راه میوفتم تبریز ماشینم تو تا کوچه پایین تد پارک م
یکنم…خلاصه گذشت و اوکی نشد یه روز بم گف رضا میای بریم تبریز تبریز راحت تره اینجا میترسم کسی ببینه همه آشنان گفتم ای به چشم قولشو گرفتم واسه دوشنبه ببرم خونه مجردیمون…شنبه بود ساعتحدودا ۱۰ شب بم زنگ زد گف رضا پاشو بریم تبریز گریم میکرد بابا مریم چی شده بگو میگم بت تو فقط بیا منم یه چن دس لباس برداشتم راه افتادم وه دیدم گف ماشینتو برندار من میارم گفتم باشه به بابا اینا گفتم میریم دو سه شب سرعین یخویی شد با دوستام …
خلاصه نگو خانوم باشوهرش دعولش شده بوده خیلی تعجب کردم اخه زن به این آزادی به این راحتی پا میشه میاد منو برمیداره …نگو خانوم قبلا تنهایی شوهرش زندان بوده قاچاق کار میکرده مشروب دیگه راحته شوهرشم قاچاق لوازم آرایشی میکرده یه مدت گرفته بودنش تو زندانم معتاد شده بود با این که وعض مالیشون خوب بود زندگیشون جالب نبود…
خلاصه من یه خونه مجردی با رفیقم تو محله فرشته پشت لاله پارک تبریز کنار اتوبان پاسداران داریم خلاصه گازشو گرفتیم یه کن ناراحت بود من کلی باش حرف زدم که دیگه بع یه ساعت خانوم آروم آروم خندید فاصله ارومیه و تبریز تقاریبا یکو نیم ساعته…خلاصه کلی انگولکش کردم دس رو رونای بزرگو نازش کشیدم دیگه حالو هوا عوض شد نزدیکیای تبریز نگه داشت من رانندگی کردم آقا یه پیشنهاد رانا نگیریدا آشغاله
خلاصه رسیدیم یه شام توپول زدیم نزاشت دس تو جیبم بکنم رفتیم رسیدیم خونه با هزار بد بختی بردمش داخل آخه لامصب تبریزیا یه عادتی دارن ببینن زن میبری دختر میبری خونه کثافت بازی در میارن خیلی دیوثا…ما هم یه چن بار دختر مخدر آورده بودیم نه واسه سکسااا همکلاسی بودن واسه تولدو دوره همی خلاصه بردم بالا یکم نشستیمو لباساشو در آورد که دیگه من راس کرده بودم بد جور یه تاپ مشکی تنگ بایه شلوارک که رف اتاق عوض کرد شلوارکش از اون ساپورتیا بود سفید دیگه کیرم تو شلوارن داشت میترکید یه نگاهی انداختو خندید گفتم چیه خووو دست خودم نیست…گف امیر یه حلی بدم بت امشبا دیگه فراموش نکنی بمیری قند تو دلم آب شد گفتم تا صب جرت میدم…
همون جوری جلوش شلوارمو پیراهنمو در آوردم باشرت نشستم پیشش …دستشو گذاشت رو کیرمو خودشو انداخت روم کلی لب رفتیمووو بوسیدیم هموو کلی صدقه سر هم رفتیم تابشو در آوردم وای واقعا ۸۵ واقعی پستونای سفت ایستاده سفید تمیز ناز اوففففف شرتمو کشیدم پایینو گفتم خیسش کن گف امیر بیخیال گفتم نمیخوای واسه عشقت سال بزنی یکم فک کردو گف برو بشورش منم زود پریدم دسشویی شستمشو برگشتم تو دستش گرفته بود از پایین نگاه میکرد ولی هی ناز میکردو حرف نیزد منم التماسش میکردم فقط میخندیدو چشمک میزن همین الان که دارم مینویسم دستم رو کیرمه و شق کردم…بلاخره کرد تو دهنش وای خیلی حرفه ای ساک میزد باورم نمیشد کل محله کل شهر تو کفشن اونوقت الان بام داره سکس میکنه از دهنش در آوردم کردمکردم لایه ممه هاش واییی چقدر نرم بود چقد گرم بود با دستاش که ممه هاشو فشار میداد حس میکردم کیرم داره میترککه کلی کردمشو خوابوندمش رو تشکمو با دهنم رفتم سراغ شلوارکش اونقد از رو شلوارک آب دهنو زدم که جلو کسش خیس خیس شد شوارلشو دادم پایین یه شرت توریه کرمی تنش بود هم رنق بدنش با دهنم از رو شرتش واسش خوردم از حال رفته بود دیگه کوسشو خیس خیس کرده بود منم میخوردم روناشو بوس میکرم لاک قرمز زده بود انگشتای پاشو تو دهنممیکردم دیگه بد جور حشری شده بودیم پاهاشو بلند میکردم زیر روناشو بوس میکردم داشت میمرد شرتشو کشیدم کنار واییی چه کسی مال جنیفر بود واقها انگار که یه زن ۲۸ ساله تا حالا نداده انگار که بچه دار نشده البته بچشو میگف طبیعی نیاورده ش وع کردم وحشیانه به خوردن کوسش میگفت بخور فدات بشم بخور همش مال توعه بخور جرم بده من مال توام عشقم منم حشری تر نمشدمو باز می مکیدم زیر کمرش یه بالش گذاشتمو خواستم شروع کنم از کس بکنمش خلاصه از کیرم بگم اندازشو نمیدونم ولی همین لان با گوشیم اندازش کردم یکم از کوشیم بلند تره گوشیم سامسونگ a8هستش فک کنم یع ۲۲ سانتی بشه ولی خیلی کلفته مریمم تعجب میکرد میگفت اصلا این کیر بت نمیخوره انگار مال تو نیست…
کیرمو خیس کردمو شرو ع کردم به تو کردنش لامصب عین جارو برقی بود مکید توش داشتم تولمبه میزنم(وای آبم اومد رفتم خالی کردم اولین نفری که وایه داستانم جق زد خودم بودم)واقعا کسش تنگ بود هیم لب میگرفتیم از هم بالاخره آبم اومد ریختم تو رف حموم خودشو تمیز کرد باز برگشت یکم میواه خوردیمو گل گفتیمو خندیدیم باز پرید روم خلاصه گف باس ارضام کنی…گفتم میخوام از کون بکنمت مقاومت میکرد که بالاخره قبول کرد یکم وازلین مالیدم آروم آروم کردم توش سر کیرم که رف تو دو متر پرید اوخ اوخ میسوزنه گفتم خر نشو دیوانه از دست نده بیا قسم میخورد میگفت تو این ۱۰ سال به شوهرم نه از پشت دادم نه ساک زدم متنفرم ازش منو به زور بچه بودم دادن بش خلاصه با کلی نازو افاده و ادا از پشت کردمتوش یکم که تلمبه زدم دلم واسه کسش تنگ شددر آوردم کردم تو کسش مدل سکسمونم سگی بود دیگه آقا جاتون خالی تن تن از کوس به کون از اون به کس یهو مریم جونم لرزیدم افتاد با شکمش رو زمین چشاشو فشار میدا میکرزید منم زود دستمو کردم لایه کسش وررر رفتم کلی دلشت حال میکرد من تازه قرص وگابدولم تو شکمم باز شدا بود آبم اصلا نمیومد خلاصه بلنش کردم بغلش کرمد کلی خوردمش میگفت رضا این بهترین سکسم تو عمرم بوده کلی تشکر کرد ازنو منم بوسیدنش گفتم تشکر نمی خواد این امیر کوچلو رو بخوابون پاشدیم رفتیم حموم زیر دوش کلی عشق بازی کردیمو شروع کردم به کردنش از کوس خیلی حال میده ایستاده تکیه بده به دیواز تو هم بری بغلش کنی بکنی تو کسش اوففف عالی بوددد بعدم کونشو قمبل کرد من از پشت کردم تو کسش کلی سکسیویم که بعد ۱ ساعت ازحموم اومدیمو لخت خوابیدیم تا خود صب من بیچاره ۴ بار به خدا کمرمو خالی کردم صب پا شدم رفتم یکم سنگکو عسلو خامه خرما موز گرفتم صبونه رو عین خر خوردیمو یه سکس جانانه دیگه کردیمو راه افتادیم به طرف ارومیه بعد از ظعر ساعت ۴ رسیدیم… بم گف برو قرص ضد حاملگی بگیر برام یادم نیس فک کنم اسمش Dm بود نمیدونم یادم نیست گرفتمو بردم انداختم دم درشون زنگیدم اومد برداشت خیالم راحت شد واقعا شب خوبی بود روحیه عالی یه خانوم زیبا تو دستم داشتم تو خیابونا دور دور میکردم صدای سیستمم گوش آسمونو کر میکرد خوشبخت ترین بودم …
دوستان ببخشید اگه من تو سوسی نوشتن وارد نیستم این اولیت داستانم بود…
راستی مریمن بعد یک ماه از اون شب ول کردم یه چند نفر شک کرده بودن میدونی زن تاوان میخواد نگه داشتنش اگه کسی از فامیلاش میدونست سرمو از تنم جدا میکرد با کلی گریه و کینه از هم جدا شدیم وتنها سکسمون ختم شد به اون روز هنوزم تو خیابون بعضی وختا میبینمش اونقدر غرق ناراحتز میشم که آرزوی مرگ میکنم کاش سنش بام جور بود کاش بچه نداشت شوهر نداشت واسه همیشه مال من بود…
دوستان با زن دوست نشیک من یه چند وقتیه که عذاب وجدانم دارم …
مرسی که حوصله به خرج دادین خوندید …
حتما نظر بدید
ممنون از شهوانی…>

نوشته: امیر حسین


👍 3
👎 15
93807 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

558151
2016-09-27 21:44:34 +0330 +0330

خوب شد همون اول داستان به شرفت قسم خوردی وگرنه باورمون نمیشد جون امیرحسین !!
آخرشم که طبق معمول همه جقول بقولا زدی به جاده خاکی نصیحت کردن !
این «با زن دوست نشیک» دقیقا چه صیغه‌ایه ؟
اصلا ببینم فازت چیه ؟ آدرس سایتو درست اومدی ؟ سایت بغلی نمیخواستی بری احیانا ؟

0 ❤️

558156
2016-09-27 21:55:18 +0330 +0330
NA

محلمون بزرگ بود 20 دقیقه فاصله داشت
عجب محله ای بوده کیر صلاح الدین اورموی تو کونت کیر حضرت پور تو کونت

1 ❤️

558157
2016-09-27 21:55:29 +0330 +0330

اولا کیرم دهنت با این داستانت.
تو چرا داستان مینویسی .چرا با لهجه مینویسی.اخه بوزینه ی سطر رو درست ننوشتی.
اونجا که نوشتی با هم میوه ا خوردیم .بعد کلی خندیدیم.
یاد اون بسیجی تو ی کلیپ افتادم.بهش میگفتن از کجا میای.میگفت از اونجا.بعد پرسیدن به کجا میری گفت به اونجا.بعد میگه دستشون درد نکنه.نوشابا دادن.مثل تو که میگی میوه ا خوردیم.نکنه خود ابلهت هستی.خلاصه کلی ما هم بهت خندیدیم.
سوتی خیلی دادی.حوصله زیاد ندارم همش رو بگم.
به قول خودت میگی از تبریز تا ارومیه یک ساعت و نیم هستش…بعد میگی صبح رفتم نون سنگگ گرفتم عسل خرما.زدیم به بدن.و عین خر خوردیم.راه افتادیم ارومیه.ساعت 4 عصر رسیدیم.
اگر مثل خر هم خورده باشین تا هشت صبحونه تمومه.با دوچرخه هم میومدی و یا با همون خر.زودتر از 4 میرسیدی.پس همون خر شعورش از تو بیشتره.
دیدی پس کس گفتی و ریدی به خودت.
کمتر دروغ بگو.

2 ❤️

558160
2016-09-27 22:03:58 +0330 +0330

کیرم تو کست با این داستانت

0 ❤️

558161
2016-09-27 22:04:51 +0330 +0330

داداش قربون دستت این دوتا اصطلاحم برامون باز کن ما سوادمون نم کشیده متوجه نمیشیم:
۱- مک پساده میومدم این خونمونو بلد شد
۲- داشتم از طندگی لذت میبردم

0 ❤️

558162
2016-09-27 22:08:20 +0330 +0330

به نظر من شخصیت داستان یه پسر 17 سالست که آرزو داره یه پرشیای ای ال ایکس بخرن… ولی متاسفانه وقتی با پیکانشون میرفتن تبریز ، پشت لاله پارک تبریز تو دستشویی ایستگاه CNG کونش گذاشتن. کیر طرف اندازه آ8 بوده و اینم از اونروز کینه به دل گرفته…

حالا این وسط رانا و … هم بودن که زیاد جدی نگیرین

2 ❤️

558170
2016-09-27 22:31:26 +0330 +0330

از دستاوردای مهم انقلاب یکیش نهضت سوادآموزیه
عزیزم ،گلم…بد نیس یه سری بری نهضت محله تون این بغدادتو اباد کنی … خیلی خرابه !
بگو کی مجبورت کرده داستان بنویسی خودم مادرشو شوهر بدم

0 ❤️

558171
2016-09-27 22:39:20 +0330 +0330

واقعا که یه مشت خل کس دور هم جمع شدیم
این از داستان …اینم از مردم همیشه در صحنه
وای که چقدر خندیدم

0 ❤️

558175
2016-09-27 22:48:01 +0330 +0330
NA

به شرفم قسم خیال و دروغ نیست

خــآک بر سرت ، بخاطر اینکه کاربران کــُــس کردنت رو باور کنن داری شرافتت رو قسم میخوری و زیر پا میذاری !
جدا برات متاسفم !
آبروی آذری های با غیرت رو بردی !
گــُــتی جیـــریخ !
یک دو بیتی از سروده های خودم رو نثارِ کــون مبارکت میکنم :

**ای امیر که میکنی زنِ شـــوهردار / ایــن بـدان کـه میـروی بر سـَـرِ دار
رفته ای مریم خانـوم را کـــرده ای / بعد به ما گویی از این کار دست بردار
**

0 ❤️

558178
2016-09-27 23:05:40 +0330 +0330

داشتم از طندگی لذت میبردم(؟!؟!؟!؟!)

0 ❤️

558185
2016-09-27 23:26:41 +0330 +0330

لوله اگزوز پارس نداشتت توو کونت

1 ❤️

558187
2016-09-27 23:30:37 +0330 +0330
NA

**پریدم پشت فرمون سالارمو آتیش کردم (پارس Elx) **

(dash) (dash) (dash)

1 ❤️

558198
2016-09-28 00:34:50 +0330 +0330

بهش میخورد که درست باشه .به هر حال مرسی

0 ❤️

558203
2016-09-28 01:22:21 +0330 +0330
NA

ببین کونت پارست خلاصه داستانو گفتم من فامیل این جنده خانومم فردا میرم جلو درش ادرس ترو میگیرم پیدات میکنم

0 ❤️

558208
2016-09-28 03:52:07 +0330 +0330

باید خدا راشکر کرد که اینطور نویسنده ها هستن خدایی خیلی خندیدم –فکر نمیکردم ادمی با این مسخره ای هم باشه –لااقل ارزو هم داری باید با عقل جور در بیاد –خیلی خندیدیم از کم عقلی اینطور دروغگوی خلی –با حرفای دوست عزیزم ( من از تبار غربتم ) موافقم –واقعا ادمای بی…اینطوری وجود دارن ؟ خب اینم جزء عجایبی مثل بقیه عجایب حالا 8 گانه دنیاست

0 ❤️

558212
2016-09-28 04:23:16 +0330 +0330

کیرم تو سوادت.جلقی احمق قسمت مبالعت وجود مریم خانوم بود؟خب جاکش ننویس.سالارت تو کونت

0 ❤️

558213
2016-09-28 05:00:48 +0330 +0330

همین لان با گوشیم اندازش کردم یکم از کوشیم بلند تره گوشیم سامسونگ a8هستش فک کنم یع ۲۲ سانتی بشه

خوب اندازه طول سامسونگ A8 طبق مشخصات سایتش دقیقا 158 میلی متر هست… ?

2 ❤️

558219
2016-09-28 06:37:48 +0330 +0330

بابا بیچاره تمام سعیشو کرد خوب (preved)

0 ❤️

558222
2016-09-28 07:40:16 +0330 +0330

20 دیقه مک پساده گاییدمت.تا همینجا بیشتر نخوندم خاک تو سرت با این نوشتنت

0 ❤️

558233
2016-09-28 11:38:02 +0330 +0330
NA

عموجون کلاس چندمی که اینقدر غلط املایی داریی

0 ❤️

558243
2016-09-28 12:54:24 +0330 +0330

اشغال تر از این نمی شد
کل داستان تناقض داره 🤮

0 ❤️

558252
2016-09-28 17:25:12 +0330 +0330

کونی مگه مجبوری بنویسی تو سن ۲۳ سالگی و پرشیا مگه بچه پولدار باشی بعدهم بچه پولدارا کس ۵۰ هزاریا ۲۰۰هزار میدن بازار را خراب می کنند
من یکم خوندم و قید یشا زدم
لطف کن ننویس

1 ❤️

558253
2016-09-28 17:28:13 +0330 +0330

چراغ زنون رو چند خریدی؟

0 ❤️

558304
2016-09-29 00:56:45 +0330 +0330

جوکیزم بود دیس لایک

0 ❤️

558368
2016-09-29 14:53:22 +0330 +0330

سالارمو آتیش کردم (پارس El
داداچ تو باغ نیستی الن ب ک ی ر میگن سالار دی:

0 ❤️

558389
2016-09-29 20:08:54 +0330 +0330

دادا من یه سوال دارم:تو اول داستان نوشتی اسمت امیر حسینه بعد تو این جمله نوشتی(مریم بم گفت رضا یه چی میگم مغرور نشی) شما حتی اسمت هم درست نیست پس دیگه مشخصه داستانت کسشعره.حداقل اسمتو درست بزار.

0 ❤️

558402
2016-09-29 21:45:44 +0330 +0330
NA

کیر همه کون کنای شهوانی تو کونت اگه تایپ کردنتو درست نکنی.
قرمساق

1 ❤️

558445
2016-09-30 04:24:31 +0330 +0330
NA

زن شوهر داری که همه تو دمپایی بودند !
زن شوهر داری که همه تو کتونی بودند !
زن شوهر داری که همه تو جوراب بودند !
زن شوهر داری که همه تو پاشنه 20 سانتی بودند !

انقدر سوادت کـــــــــیریه که دلم خنک نمیشه هرچقدر میرینم بهت !
تو رو چه به داستان نوشتن آخه با این مدرکِ لیسانسِ دوم ابتدایی که داری !
واقعن یکی سیـخ داغ کرده بود تو کــونت و به زور محبورت کرده بود این کـُسنامه رو بنویسی ؟!
لوله ی مسلسل رو گذاشته بودن رو سوراخ کونت و بهت اخطار دادن که اگر این داستان رو ننویسی تا آخرین فشنگ ، روی حالتِ رگبار شلیک میکنیم ؟!
فقط میخوام بدونم اون لحظاتی که داشتی این فرهنگِ لغتِ دهـخدا رو تایپ میکردی چی تو ذهنت میگذشته ؟!
حاضرم یک میلیون بدم و فقط بفهمم که اون لحظه چه فکری کردی و چه ذهنیتی داشتی که این داستان رو نوشتی !

1 ❤️

558511
2016-09-30 20:56:29 +0330 +0330

اقا همه ارومیه جووناش همین ان هستن.
کس پرست
یعنی بدبخت سه عالم باشه. یه دونه دختر بده بهش کلا شاد ترین میشه.
ارومیه شهر کس لیسای زن ذلیله.فکر نکنم هیچجا اینقد زن پرست باشن.

0 ❤️

615661
2017-06-08 22:23:11 +0430 +0430

آخه کیر بز نگوزیده تک‌شاخ از عرض تو کونت بره، چند خط کوس‌و‌شعر نوشتی و عقده نداشته‌هاتو خالی کردی مثل ماشین و گوشی و دانشجویی و… اونوقت 1000تا غلط املایی، 2000تا غلط انشایی، 3000تا غلط محتوایی و 4000تا غلط مفهومی توش داشتی! کونکش؛ اول یه کم داستانهای دیگران رو بخون بعد بیا گوه زیادی بخور ریدم تو اون دانشگاه نرفتت

1 ❤️