مسیر اجباری (۱)

1399/10/07

قبل از ضربه ای که به پشت سرم خورد یادمه ازم خواسته شد امضا کنم یه کاغذ رو و منم امضا کردم،راستش بدجوری گیر افتاده بودم ، همه چیز از شیطنت خودم شروع شده بود و باید امضاش میکردم.
چند وقت قبل از این اتفاق وارد این بازی شدم.
با اینکه پسرم ولی تو دوران دبیرستان همیشه مثه یه دختر باهام رفتار میشد ، اوج ماجرا هم از سال دوم شروع شد که زنگ ورزش با مینی بوس می بردنمون یه سالن ورزشی ،چون حیاط مدرسمون کوچیک بود و نمیشد ورزش کرد،خیلی تو مینی بوس دس به دس میشدم فقط کافی بود صندلی های آخر گیرم بیاد چند نفر چفت هم بودن و وسطشون یه جا نگه میداشتن که من مجبور شم اونجا بشینم و باهام ور برن،با اینکه همیشه خودم با فیلمای سکسی بین مرد و زن حال میکرم و هیچ ایده ای راجع به سپس با همجنس نداشتم تو تصوراتم ولی یه طوری شد که احساس میکردم نمی تونم به یه اتفاق سکسی واقعی با یه دختر برسم.
تو اون بازه خیلی تحقیر شدم،با اینکه با شوخی همه چیز سر و تهش هم میومد ولی من تو دلم دوس داشتم از این شرایط به نفع خودم استفاده کنم.
یه سال گذشت و منم تقریبا عادت کرده بودم به شرایط که یه روز یه اتفاقی افتاد
تو تاکسی عقب بودم که یه مسافر جلو پیاده شد و یه پسر دیگه که لپاش گل انداخته بود و ترگل ورگل بود جلو سوار شد،من خسته بودم و چرت میزدم که یهو با سیلی پسره به راننده خوابم پرید،انگاری داشته باهاش ور میرفته راننده که اونم قاط زده بود،خلاصه راننده زد کنار و گفت بهش کرایه رو بده و گمشو پایین،پسره نمیداد،دره ماشین هم قفل بود و راننده هم بی اعصاب و پاش هم تو یه کفش کرده بود،من که با پسره حس مشترکی داشتم مثه رابین هود کرایه دو نفر رو دادم و باهاش از ماشین پیاده شدم.
اسمش سامان بود و با اینکه انگار همسن بودیم ولی فهمیدم پیش دانشگاهیه.
سامان تعریف کرد که یارو میخواسته بمالش و باهاش ور بره ، میگفت دستش رو گذاشته بود رو پام ، منم واسه اینکه فک نکنه احمقم اومدم از رو داشبورد چند تا از اسکناساشو بردارم که زد رو دستم و منم زدم تو گوشش.
فهمیدم سامان خان با کلیت ماجرا مشکلی نداره انگار و برام عجیب شد.
یه شماره ای رد و بدل کردیم و از هم جدا شدیم.
یه مدت گذشت و ارتباطمون با هم بیشتر شد، سامان تنها کسی بود که انگار منو نمیخواست بکنه،خودم به خاطر حالتای دخترونش میدونستم این داستان رو با اینکه هیچ چیزی از خودش نشنیده بودم.
یه روز بعد مدرسه با هم بیرون بودیم که یکی از گنده های کلاس دیدمون و با همون لحن بی ادبانه و پر رو بعد اینکه باهام دست داد جلوی سامان لپم رو کشید و خوشگل خانوم صدام کرد ،با اینکه خجالت کشیدم و لپام سرخ شد ولی سعی کردم با یه لبخند مصنوعی لحظه رو طبیعیش کنم،بعد اینکه پسره رفت سامان شروع کرد حرف زدن،گفت تو میتونی از این شرایط استفاده کنی،پرسیدم چطور و اصن برا چی،که برام توضیح داد،اون شب خیلی باهام حرف زد.
می گفت میتونی آدما رو با وسوسه درگیر کنی که فک کنن تو هم پایه ای و از این داستان پول خوبی گیرت بیاد ، اصلن تو مغذم نمی گنجید،گفت که این استایل دخترونه رو هم واسه همین هرروز تمرین میکنه و خودش در اصل اینطوری نیست،داشت پول جمع میکرد که از ایران بره قبل سربازیش، وقتی دید من حرفاشو جدی نگرفتم منو برد دمه عابر بانک و بهم موجودی حسابش رو نشون داد،باورم نمی شد،هشت ملیون تومن تو کارتش داشت،واسه یه پسر هیفده ساله یه عدد جادویی بود ، مانده حساب رو که دیدم شل شدم،یه جورایی باورم نمیشد که بر عکس من احمق که فقط تو شرایط مشابه حس حقارت رو تجربه کردم یکی اینهمه گیرش اومده،احساس کردم باید مثه یه مرید ازش چیزی یاد بگیرم و زندگیمو بهتر کنم .
دو ماهی گذشت ، اول تابستون شد،تو این مدت خیلی چیزا بهم یاد داد.
از اینکه چطوری همه چیز مخفیانه پیش ببرم، سیمکارت بی صاحاب برام جور کرد،برام فیلمای مختلف میوورد و سعی می‌کرد دخترونگی رو برام بشکافه ، منم با اینکه اخ و اوف میکردم ولی یه هفته ای بود که شبا بدنم مور مور میشد و قلبم با حس دخترونگی به تپش میوفتاد،خودم دلیلش رو هر روز با سامان تو کافه قهوه خوردن و حرفای سکسی زدن میدیدم،همش از آدمای دور و بر سامان سعی میکردم خجالت نکشم ولی نمی شد،انگار که همه دنیا میدونن که ما داریم واسه جنده بازی تمرین میکنیم، با اینکه همه چیز داشت سریع پیش می‌رفت ولی وقتی حرفای سامان در مورد مقطعی بودن این کار و اینکه همه هدف فقط پوله و همه چیز به روال عادی بر میگرده رو یادم میومد سعی میکنم از حس دلشوره ام فرار کنم.
ادامه قسمت بعد

نوشته: پسرک خانه به دوش


👍 3
👎 2
12301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

783534
2020-12-27 00:32:19 +0330 +0330

یعنی نسل جدید همه کونی شدن حالا نوبت جنده شدنشونه!! به نشان جمهوری اسلامی وسط پرچم دقت کنید سه تا کون داخل هم میبینید!! 😁

4 ❤️

783643
2020-12-27 21:39:26 +0330 +0330

ادامه شو حتما زود تر بنویس ❤️

0 ❤️

785425
2021-01-08 11:14:02 +0330 +0330

یعنی برای لاس زدن مردم پول میدن؟یا اینکه بخوابن روت؟

0 ❤️