زنپوشی با لباس های مامان و خاله و زن همسایه

1403/02/13

سلام به همه زنپوش ها و همه کسایی که عاشق زنپوشان😘
من نسرین م ۲۹ ساله زنپوش تهران
همین اول بگم داستانم کاملا واقعیه و هیچ قسمتی ش تخیلی نیست
ضمنا من هیچ علاقه ای به مفعول بودن ندارم ولی به شدت زنپوشی رو دوست دارم
داستان زن پوشی من از جایی شروع شد که سوتین خانوم همسایه مون که یه زن ۳۰ساله ی خوشگل و سکسی بود رو تو دستشویی خونشون که تو حیاطشون بود و ما هم یه دسترسی به اون داشتیم پیدا کردم.
اون زمان من ۱۴ سالم بود و خیلی درکی از زنپوشی نداشتم ولی به قدری پوشیدن، بو کشیدن و لیس زدن این سوتین که جنسش هم ساتن بود برای من لذت داشت که هیچ کاری اینقدر بهم حال نمی‌داد.
خلاصه کار هر روز من شده بود یواشکی رفتن به دستشویی حیاط و عشق بازی با سوتین جنده خانوم همسایه.
یه مدتی که این کار برام عادی شد و دیدم لباس زیر زنونه چقدر لذت داره به ذهنم رسید برم سراغ لباسای مامانم هم تعدادش زیاده و هم راحت تر میتونم بهشون برسم.
اولاش با ترس و لرز میرفتم سر کمد لباساش تا ببینم اصلا چه خبره و چی کجاست ولی کم کم جراتم زیاد شد و یکی یکی لباسامو می آوردم بیرون و بو میکشیدم می‌مالیدم به تنم و کیرم بعدم می پوشیدم.
خلاصه از هر فرصتی برا رسوندن خودم به لباسش استفاده میکردم حتی پنج دقیقه که میرفت تا سر کوچه.
انقدر اون اولا تابلو بودم که بعد چند بار پوشیدن یه لباس خواب ساتن بلندش لکه های پیشاب م روی لباسش مونده بود که منم همون جوری میزاشتم ش سرجاش.
به نظرم که فهمیده بود ولی اصلا به روم نیاورد!
دیگه از لباسای اونم سیر شدم و دنبال لباس های زنای دیگه بودم
چهار تا خاله دارم یکی از یکی جذاب تر و سکسی تر
برنامه ریختم برم سراغ اونا ولی موقعیت پیش نمیومد
یکی از خاله هام که خونه ش دوبلکس بود و مهمونی رفته بودیم خونه ش، زمانی که همه طبقه پایین بودن من به یه بهانه ای رفتم بالا و مستقیم رفتم تو اتاقش و کمد لباساش(اون زمان ۱۶ ساله بودم)
یه لباس شب بلند سکسی داشت همونطور که از جالباسی آویزون بود قسمت پایین ش رو از کمد آوردم بیرون و کیرم رو هم درآوردم و مالیدمش به کیرم. اینقدر مالیدم تا آبم پاشید و ریخت رو فرش جلوی کمدش خخخخخخ
سریع کیرم رو جمعش کردم و لباس خاله رو هم مرتب کردم و با دستمال هم آبم رو پاک کردم و رفتم پایین کنار خاله نشستم
اون بیچاره هم که نمی‌دونست چه گندی زدم به فرش خونه ش کلی ازم پذیرایی کرد و قربون صدقه م رفت.

ماجرای خاله دیگه م اینطوری بود که زمانی که ۱۸ سالم شده بود خالم اینا چند روزی رفته بودن مسافرت و پسرخاله م رو گذاشته بودن خونه ما.
یه روز بعدازظهر که پسرخاله م خواب بود من کلید خونه شونو از تو کیفش برداشتم و به یه بهانه ای سریع خودم رو رسوندم خونه خاله جونم. تو فاصله ی درب آپارتمان تا جلو کمد لباساش تو یه چشم به هم زدن لخت شدم و با سر رفتم تو کمدش. وااااای عجب لباسهایی داشت انواع شورت، سوتین، لباس خواب، لباس شب، ساپورت، جوراب شلواری و خیلی چیزای دیگه
تنم از شدت هیجان میلرزید. ولی با وقت کمی که داشتم چند دست لباس ش رو کامل پوشیدم و با ست آخر هم یه جق حسابی زدم و سریع برگشتم خونه تا پسر خاله و مامانم بهم شک نکنن.
یه دو سه ماهی گذشت و خاله م قرار شد خونه شون رو عوض کنن و برن یه جای جدید و منم رفتم کمک شون برا اسباب کشی.
یادمه بابا و مامانم و خالم و بچه هاشون همه رفته بودن خونه جدید تا اونجا رو آماده کنن برا چیدن لوازم خونه و من و شوهرخاله بالاسر کارگرا بودیم برای جمع کردن و بار زدن وسایل های خونه‌ قبلی.
جمع کردن وسایل داشت تموم می شد که یهو شوهر خالم گفت تو که ماشین داری بیا یه سری وسایل که حساس ترن رو ببر منم گفتم باشه.
رفتم ماشین رو آماده کردم که دیدم شوهر خالم اومد با کلی چوب لباسی و یه عالمه لباس که زیر یه پارچه سفید بودن
از پایینش نگاه کردم دیدم ای جاااانم لباس مجلسی های خاله ست. انگار دنیا رو بهم داده بود آب دهنم خشک شده بود ولی طبیعی رفتار کردم و گذاشتم شون تو ماشین
به شوهر خالم گفتم رفیقم زنگ زده باید یه سر تا خونه برم و یه امانتی بهش بدم بعدش میام خونه جدیدتون و لباسا رو هم میارم.
اونم گفت باشه و من اومدم خونه و کمرمو سوراخ کردم با لباسای خاله
چه بوی سکسی میداد این لباسا، تا سر حد مرگ رفتم اینقدر که اون شب جق زدم.

ماجرای دو تا خاله ی دیگه م رو تو قسمت بعدی براتون میگم
دوستون دارم

نوشته: نسرین زنپوش


👍 6
👎 11
10601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

982014
2024-05-02 23:34:23 +0330 +0330

😁

0 ❤️

982015
2024-05-02 23:36:53 +0330 +0330

ادامه رو ول کن، بگو سر زنپوشی کونو به باد دادی آخرش یا نه؟

0 ❤️

982038
2024-05-03 01:11:37 +0330 +0330

تو برو مغازه لباس زیر کار کن جقی کسخول

0 ❤️

982058
2024-05-03 02:34:50 +0330 +0330

چه اسم قشنگی داری عزیزم 😍😍

1 ❤️

982088
2024-05-03 06:31:18 +0330 +0330

عالی بود ❤️

0 ❤️

982091
2024-05-03 07:28:48 +0330 +0330

منم این کار و حس رو تجربه کردم

0 ❤️

982301
2024-05-04 22:05:55 +0330 +0330

ازجق مخت گوزپاژکرده اخه باپارچه هم میشه جق زد؟؟؟

0 ❤️

982302
2024-05-04 22:07:36 +0330 +0330

اسم کدام پسری نسرین است؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها