سلام؛ داستانی که میخوام بگم کاملا واقعی است،اسم من مهدی هست ۳۰سالمه و خانمم الهه ۲۵سالشه؛ ما پنج سال ازدواج کردیم ؛ تابستان پارسال ظهر بود تو خونه بودیم و میخواستم مثل بقیه روزها با خانمم سکس کنم که الهه پیشنهاد داد دوست داره تو ماشین بریم و تو جاده انجام بدیم و من هم قبول کردم جون خواسته اش برام مهم بود؛ خانمم شال کوتاه سر کرد موهای خرمایی اش و یک مانتو جلو بسته پوشید زیرش کامل لخت و بدون شلوار و بدون جوراب و بدون شرت؛ مانتو تا بالای زانواش بود و من هم تی شرت و شلوار بدون شرت پوشیدم چون قرار کبود خانمم از ماشین پیاده شه؛ وقتی سوار ماشین شدیم رفتیم سمت جاده شمال و در فرعی به سمت جنگل حدود ساعت ۳ ظهر بود ایستادیم؛ خانمم شالش دراورد و من هم از ماشین پیاده سدم و لباسام را تو ماشین گذاستم لخت شدم و خانمم از صندلی پا کردم و مانتوش در اوردم رفتیم صندلی عقب؛ سینه هاش خوردم؛ شکمش خوردم؛ و بعد لیسیدن ران پاهاش کوسش خوردم تا ارضا شد و بعد روش خوابیدم و بعد چند دقیقه تلمبه کیرم تو کوس خانمم ابم ریختم تو کوسش و چند دقیقه بعد پا شدم ؛ بهش گفتم من لباس میپوشم و اب بخوریم بریم اما مخالفت کرد گفت میخواد استراحت کنه؛من گفتم باشه چند دقیقه؛ بعد خانمم مانتو پوشید بدون شالش رفتیم سمت خانه.
نوشته: مهدی
احیانا هیجانی ، خطری ، گشتی ، ایجاد گره در داستان
جق از این داستانش بیشتره
چه فایده ای داشت واقعا تعریف کردی
پس چرا اسم تاپیکت یک شب در ماشین با خانمم بود . ولی تا ساعت 4 همه کارا رو کرده بودی . دقت کن بچه جون
لعنتی این چی بود آخه 😂😂😂
سلام من مهدی هستم خانمم دوست داره تو ماشین سکس کنه برای همین رفتیم جاده شمال گاییدمش آبمو ریختم توش برگشتیم … پایان
آخه لعنتی واقعا داستان از این کصشر تر نخوندم یکم شاخ و برگ بده داستانت این چه سمی بود آخه
بعد تازه یه شب در ماشین با خانمم
ولی داستانت ساعت ۳ بعدازظهر بود 😂😂😂
مشخصه که یه جقی هستی که یکی از فانتزیاش سکس تو ماشینه اومدی این کصشرو سر هم کردی
احتمالا زنت تو ماشین زیاد داده خواسته یه بار هم به تو بده
آمان از آدم جقی اسم تاپیک یک شب در ماشین هس بعد ساعت ۳ رفتید جنگل؟؟؟؟احیانا خرسی چیزی کونت نزاشت وسط جنگل
به این میکن داستان مختصر و کوتاه و کیری.چون هیچ نقطه جذاب و شهوت انگیزی توش نبود.ولی مطمئنم ۱۰۰ درصد واقعی بود.
واسه پنج مثقال کُس چقدر دربدری کشیدی که نفهمیدی روز و شب با هم فرق دارند.
عالیه و بیشتر میکردیش کاش و میشد از عشوها و مالیدنای تو راه هم بگی
ابن داستان من نوشتم کاملا واقعی است. الهه خانمم است و ساعت را اشتباه تایپ شده؛ و بقیه موارد سینه ؛ ران پا و کوس خانمم و سنش درست نوشتم.
جالب بود