با سلام خدمت کاربران شهوانی.این داستان گی هستش اگر دوست ندارید خواهشا نخونید و فحش هم ندین. من آرش هستم 22سالمه.رشته ی تربیت بدنیم پس به خاطره رشتم هیکل خوبی دارم.بگذریم.یه روز سرد زمستونی که از مدرسه میومدم و حوصله ی هیچ کاریو نداشتم اون موقع سوم دیبرستان بودم.با هزار بدبختی رسیدم خونه و یه سیگار روشن کردم و 2تا پوک زدم که دیدم صدای زنگ مزخرف موبایلم میاد با بی میلی زیاد پا شدم و جواب دادم: _الو.بفرمایید؟ _سلام داداش سعیدم.خوبی؟ _ممنون.چه خبرا؟ بالاخره فهمیدی یه دوستی هم داری! _ای بابا.خجالتم نده.زنگ زدم بگم که مامان و بابام رفتن مسافرت و من تنهام پاشو بیا. _نه داداش مزاحم نمیشم.{راستش اصلا حالشو نداشتم}.بعد از کلی اصرار که دیگه هم شک کرده بودم که سعید که اینقدر بچه ی سنگینی بود و خیلی مردونه رفتار میکرد الآن مثله یه بچه داره اصرار میکنه که برم پیشش.قبول کردم و قرار شد وقتی که مادرم ساعت 6 از سر کار اومد برم اونجا.تا اون موقع 4ساعت وقت داشتم و هم چنان که سیگار میکشیدم داشتم به حرفهای سعید فکر میکردم که چه کاری میتونه با من داشته باشه؟ ساعت یه ربع 6 بود و راه افتادم راستش اصلا تو فکر سکس و اینجور چیزا نبودم که بگم به خودم رسیدمو…بالاخره رسیدمو زنگو زدم رفتم بالا.بعد از سلام و احوالپرسی و به کم پذیرائی از نوع پسرونه گفت یبا تو اتاقم Xbox بازی کنیم که من حوصله نداشتم و به خاطره اینکه دلشو نشکنم رفتم و وصطای بازی کردن ازش دلیل دعوتمو پرسیدم که یه دفعه بازیشو pause کردو اومد طرفم.واقعا جا خوردم از این حرکتش.اومد به من گفت که آرش یه چیزی بگم قول میدی به هیچ کس نگی{این حرفاشو با یه لحن عشوه مانند میگفت}؟گفتم آره داداش بگو.منتظر موندم که گفت چشماتو ببند تا بگم .منم همین کارو کردم.گفت که میدونم ازاینطور حرف زدنه من تعجب کردی ولی من تموم این سالها توی مدرسه و بیرون از خونه مرد بودمو توی خونه مثله یه دختر.خواستم چشمامو باز کنم که دستشو گذاشت و گفت بذار حرفام تموم شه.ادامه داد شاید باور نکنی اما من توی خونه وقتی مادرم نبود با لوازم آرایشش خودمو درست میکردمو گریه میکردم که چرا ذاتم دختره و جسمم پسر. سنگینی دستشو روی پام حس کردم.بهم گفت من تورو مجبور نمیکنم دوست داری باااااا من سکس کنی؟ یه لحظه جا خوردم ولی بدمم نمیومد ولی با اون نه.خواستم برم که دستمو گرفت و گفت یه بار فقط یه بار بذاز امتحان کنم
{با لحن ملتمسانه}به خدا قسم تو اولین نفری هستی که بهش اعتماد کردم.نرو.شهوت بر حس رفاقت و خستگی غلبه کرده بود.ناخودآگاه کیرم سیخ شد.خیس عرق شده بودم کم کم خجالتو گذاستم کنار و گفتم خوب…شروع کن هرکاری دوست داری یکن.از یه طرف باورم نمیشد از یه طرف شهوت تا خرخره بر من غلبه کرده بود باورم نمیشد که میخوام دوستمو بکنم.شروع کرد زیپ شلوارمو باز کرد و لباساشو درآورد.وای چی میدیدم؟ یه بدن سفید بدوم مو حتی موهای کیرشم درنیوده بود.آلتش خیلی کوچیک بود راست میگفت که حس دخترونه داره.تا شورتمو کشید پائین و کیره شق شده مارو دید یه آه مشتی گفت و شروع کرد ساک زدن خیلی قشنگ این کارو میکرد ازش پرسیدم چجوری یاد گرفتی شیطون؟ که گفت ازبس فیلم سوپر دیده و دوست داشته مفعول باشه هرکاری که زنه میکرده داره روی کیر ما پیاده میکنه.بعد از 3 دقیقه ساک زدن گفت سوراخمو لیس بزن که من اینکارو نکردمو با ناراحتی گفت پس سریع بکن.یه کم کرم سر کیرمون زدیم و خود آقا سعید شروع کرد.اول کیرمو دم سوراخش تنظیم کرد و نشست روش.وای چه گرم بوووووود.اون لحظه یادم رفته بود که دارم چیکار میکنم فقط لذت میبردم.بعد از چند دقیقه بالا و پائین کردن سعید گفت منو سگی بکن حالا نوبت من بود با تمام قدرتم میکردمش من معمولا آبم زود میاد ولی اون روز انگار کمرم خشک شده بود بعده 15دقیقه تلنبه زدن بهش گفتم کجا بریزم که گفت یه ذره بریز تو بقیشو بده من.منم همین کارو کردم وای چه ساکی میزد هرچی آب تو لوله ی کیرم بود و تا ته خورد.بعدش یه کم رو تخت دراز کشیدیم و ساکت بودیم.من داشتم به این لذت 20 دقیقه ای فکر میکردم که زنگ موبایلم سکوت رو شکست جواب دادم مادرم بود.با سعید رفتیم حموم دوش گرفتیم که از فرط خستگی نتونستم اونجا هم یه دست بکنیم.بعد از خداحافظی به سمت خونه راه افتادم که
توی راه سعید بهم زنگ زد و گفت که اون هم وقتی داشت به من میداد 2 بار ارضاء شده و خوشحال بود و ازم خواست وقتی بهم نیاز برم پیشش که من قبول کردم.بعد از اون ماجرا من 2بار دیگه با سعید بودم که حدود یک سال بعد گفت رفته دکتر و دکتره گفته که با چندتا دوره ی روانشناسی این مشکل حل میشه.الآن هم که این خاطررو دارم مینویسم اون با همسرش مینا انتظاره اومدن نینیشونو میکشن.خیلی ممنون که خاطرمو خوندین.ببخشید که طولانی شد.
نوشته: آرش
کیرم تو گی
اخه کون بزی چقد گقتیم اینجا گی ننویسین برین تو تاپیک بچه کونیا
بچه کونی تخم حرام اونجا داستان بزن اینجا ننویس تخم بز.
کیر یه گله بز تو کون خودتو دوستت بز تو صورتت برینه اینجا گی ننویس
جلد اول بخش سیستم عامل های گوشی تخم شناسی تالیف مهندس دکتر گل پسر
تخم اندروید
تخم اس او اس
تخم سیمبیان مزخرف نوکیا
تخم بادا
…تخم
خدا لعنت کنه شما همجنس بازا رو
عقده ایها
“بعد از چند دقیقه بالا و پائین کردن سعید گفت منو سگی بکن”
شما همجنس بازارو باید خرکی گایید که دیگه هوس نکنید
پسماندهای خطرناک اتمی تو کونت
زباله های غیرقابل بازیافت تو کونت
خسته شدم از این همه کثافت کاری خدا به تو کیر داده که بکنی
کله کیری
كس كش مگه نمي بيني هركي گي مينويسه به گوه كشيده ميشه پس ننويس
xbox با دسته هاش تو كونت كه ايكس باكسم خز كردي
آتاري دستي تو كونت
ميكرو تو كونت
سگاتو كونت
Play Station ها(1و2و3) تو كونت
نينتندو تو كونت
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ دروغ میگی دروغ میگی ، به خدا رفته بودی کون بدی و صفا کنی ، خواهرتو بیاری تو شهوانی فنا کنی.
ماني جان ممنون كه منبعشو ذكر كردي!
با اين كارت روح مهندسو شاد كردي!
کیر هیتلر تو کونت
کیر هات لُر تو کونت
کیر آدمخوارای بورکینا فاسو تو کونت
کیر تمام مردان اوگاندا تو کونت
بمب اتم تو کونت
جنده
کونده
افغانی
گی ننویس
majbur nabudi bekhuni k hala dahaneto baz kardi harchi mikhay migi
گی گی گی
گی از همه رنگ
و هر نوع نژادی
امیدوارم با ماتحت بخوری زمین و جوری بشکنه که دیگه نتونی از این غلطا کنی:D
گی بود نخوندم، ننویس. . . . . . . . . . . . . . . .
دیگه اسم اینجارو باید بذارن “گی وانی”، شهوانی رو به گند کشیدید. کوس مغزها گی ننویسید.
اخه تغصیر این کونیا نیست که گی شدن
بد بدختا کس گیر نیاوردن بکنن … کونی شدن خو
دولت کونی پرور کلاتو بذار بالا تر
منکه داستانونخوندم ولی واسه اینجورادمازنومردفرقی نداره یه سوراخ گیربیارن کارشونوانجام بدن تمومشه بره پی کارش!خاک توسرتون دسته ی افتابه باسوراخش توکونت عوضی
باز گی اومد گی اومد گی اومد گی
باز شب اومد شب اومد شب
باز تب اومد تب اومد تب اومد تب
یار کجایی که بجویی دلم
جون به لب اومد لب اومد لب
بیاد حمیرا