کردن خواهرزن قبل و بعد از آشنایی با زنم (۲)

1402/09/27

...قسمت قبل

ادامه داستان
خوب چون در ادامه رابطه پنهانی من و آرزو یک مشکلی پیش آمد خالی از لطف نبود که این مطلب هم پست کنم.سکس من و آرزو یکبار در هفته بود و اگر شرایط مهیا بود یک یا دو ساعت طول میکشید،اوایل چون آرزو نسبت به من شهوت زیادی داشت رابطه به ۱۰ دقیقه نمیکشید اینقدر روی کیرم اسب سواری می کرد که یا آب خودش میومد یا من،این مسئله باعث شد که گاهی که جمع میشدیم خانه پدر خانمم بگه بریم طبقه بالا تو اتاق خوابی که بیشتر حکم انبار مواد خوراکی داشت و همیشه قفل بود سکس کنیم،یک روز که ما در حال سکس بودیم دختر بزرگ خواهر زن بزرگم که تازه ازدواج کرده بود و خیلی هم زیبا و بچه سن بود هنگام امدن از توالت طبقه دوم صدای ناله های خاله حشریش میشنوه و کنجکاو میشه پشت در فالگوش وایمیسته و متعجب که شوهر خالش که سر کاره پس خاله جونش داره خودارضایی میکنه و از آنجا که آرزو همیشه موقع ارضا شدن می خوابید روی من و من باید ادامه زدن را بدم و بر پدر حشرش لعنت،آبش داشت میومد که گفت امیر واینستا بزن داره میاد ومن هم بدتر از خواهرزنم وحشی خلاصه که مهسا خواهرزاده آرزو متوجه رابطه من و آرزو میشه.حالا از مهسا بگم،دختر سفید توپولی چشم آبی و یکم اسکول تو دوره نامزدیش مسائل سکسیش را از ارزو و زن من میپرسید و آرزو همیشه بهش. راهنمایی برای سکس میداد و من هم چند دفعه بدون غرض حین تعویض لباس دیده بودمش و اصلا به خاطر خاله های حشریش هیچ گونه حس شهوتی بهش نداشتم تا اینکه فهمید من اون یکی خالشم میکنم.بعد از اینکه از اتاق اومدیم( چون شلوغ بود و از توالت طبقه دوم هم استفاده میشد کسی هیچوقت شک نمیکرد)مهسا بدو رفت تو اتاق و دنبال مدرک جرم بود و بجز دستمال که خودمون و پاک میکردیم چیز دیگه ای نداشتیم چون آرزو از کاندوم خوشش نمیومد و طبیعی سکس داشتیم و بعضی اوقات که از کون میکردم فقط کاندوم میزدم.شب که ما رفتیم بعد از یک ساعت ارزو پیام داد که بیچاره شدم دیگه نمیتونم بهت بدم و گریه زاری،که گفت مهسا شب اومده گفته خاله خوب به امیر کس میدی،اینم گفته یعنی چی و مهسا هم کل ماجرا را تعریف می کنه،گفتم گردن نگیر گفت تمام سکس شنیده و دنبال راهی برای بستن دهنش بود،من با خودم گفتم شاید راهی باشه برای اینکه بتونم از شر این رابطه خلاص شم،درسته که از سکس با خواهرزن زیبام لذت میبردم ولی همیشه ترس داشتم،حالا میگین پس غلط میکنی که با خواهرت زنت سکس میکنی،باید بگم اول قسمت قبل داستان من بخون دوم کی از سکس، با یک زن زیبا و حشری که کل وجودش را در اختیارت میزاره میتونه بگذره.قرار شد یه مدت سکس نکنیم که به ایام پریودی ارزو خورد و هفته بعد هم آرزو نیومد ولی مهسا اومد با مامانش،شوهرش سرکار بود شغلش آزاد بود،مهسا اومد گفت عمو میتونی عکس و فیلم های گوشیمو بریزی تو فلش منم گفتم حال ندارم اومد در گوشم با یه حالتی که یعنی من ازت آتو دارم گفت وقتی خالمو میکردی هم حال نداشتی بدو که خیلی عصبانیم و پاشد در و باز کرد و راه افتاد سمت خونمون به آرزو پیام دادم که چی شده و منتظر باشه خبری شد زنگ بزنه که درستش کنیم.خونه من و پدر زنم چند تا از هم فاصله داره و بعد از این ماجرا من تو خونه خودم با ارزو سکس داشتم بگذریم، رفتم خونه مهسا هم پشت سرم اومد گفت:خجالت نمیکشی به زنت با خواهرش خیانت میکنی،خالا من ضبط گوشی روشن کردم که برای ارزو بفرستم،گفتم من مجبورم خالتو بکنم و فقط ارزو اگر بخواد جوابتو میدم و بس که یکم گله زاری کرد و گفتم مهسا نگاه کن یه حرفی میگم و تمومش کن که من ارزو را هم اندازه زنم دوست دارم و بعد چند سال رابطه سکسی واقعا عاشقش شده بودم و ما فکر میکنیم دو تا زن دارم و ارزو راضی هست فقط میناله که هفته ای یکبار کمه و باید بیشتر بشه که مهسا گفت پس خاله مهشید چی گفتم این سه تا خواهر فکر کنم به کیر شوهراشون استراحت نمیدن خاله ارزوت که زیر دوتا میخوابه کمشه،اینجا بود که دیدم مهسا غش کرد از خنده و من گفتم میشه خرش کرد. گفتم خالت یه مریضی داره که باید خیلی سکس کنه و شوهرش شبی یکبار بکنه هنر کرده ولی وقتی میاد اینجا تا شب من ۵ تا۶ بار میکنمش،دوست داری خالت به یک غریبه بده ؟ که مهسا گفت وای میتونی؟ خوش به حال خاله هام،گفتم چرا گفت بهنام هفته ای یکبار اونم به ۵دقیقه نمیکشه.گفتم منم باشم جای بهنام ۵ دقیقه نمیکشم چون تو هم مثله خاله هات و مامانت سگ حشر هستی و با این بدن تو پشه هم سیخ میکنه برات،مهسا گفت عمو مامانمم کردی بهم بر خورد گفتم من که عمو جانی نیستم که همه خانواده زنمو بکنم،گفت اگه مامانم بده چی گفتم اره چون مامانت خیلی در حق من لطف کرده و میکنه و اگه نیاز داشته باشه با جون و دل و هر کاری برای ارضا شدنش لازم باشه می کنم،گفت مثلا چیکار،منم چون داشتم خرش میکردم تا نرم بشه و اصلا تو فاز کردنش نبودم و تمام مکالمات بالا برای نرم کردن مهسا بود و از لحاظ جنسی سیر بودم ،گفتم از مالش تا خوردن کسش که گفت وای خوش به حال خاله هام ،این بار دوم بود که اینو میگفت و شک کردم که مهسا شاید دلش رابطه بخواد،آخه تو زندگی وسایل و خیلی چیزا از آرزو تقلید میکرد ولی دهن لق بود و خطرناک،پس گفتم مگه بهنام نمیخوره اون لامصب یک کیلوییتو گفت چرا گفتم که کلا به ۵ دقیقه نمیکشه،راه کار دادم که بعد از ارضا شوهرت براش بخور تا سیخ بشه اونموقع تایمش بیشتر میشه که دیگه دختر حالش بد شد و اومد چسبوندم به دیوار و این هم مثله خاله هاش وزنش بیشتر از من بود و گفت باید مثله خاله آرزو بکنیم و کیرم گرفت تو دستش و لباش رو لبام من هنگ کردم و تو کسری از ثانیه سیخ شدم و دیگه ابتکار عمل دستم گرفتم و خوابندمش زمین و لختش کردم وای بدن مثله برف سفید کس قرمز نوک سینه قرمز و دیگه معطلش نکردم لخت شدم کیرم کردم دهنش خوابیدم رو کسش،بعد از چند دقیقه منو بلند کرد گفت بکن تو،وای با ده تا عقب جلو ارضا شدم

ادامه دارد…

نوشته: amir_777


👍 17
👎 14
46001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

962866
2023-12-18 23:39:12 +0330 +0330

کیرم تو دهن جغی ترین پسر منطقت

1 ❤️

962889
2023-12-19 01:09:33 +0330 +0330

😂😂😂رفته رفته عمو جانی میشی البته تو توهوماتت

1 ❤️

962895
2023-12-19 01:21:55 +0330 +0330

جان هر کی دوست داری ننویس چون هم صابون گرون شده هم عینک کور میشی بیچاره از بس جق زدی دیوث

0 ❤️

962916
2023-12-19 03:43:10 +0330 +0330

خدا شفا بده ، ولی تو که عمو جانی شدی ، یکبارم از در بیت رد شو xxx اونم بکن ، واسه چند لحظه هم که شده از ملت بکشه بیرون ، ولی پسر خوب زیاد جلق نزن تا کور نشی .

0 ❤️

962917
2023-12-19 05:24:32 +0330 +0330

دیوث برای جقنامه قبلیت چهل تا دیسلایک رفته توپات اونوقت با کدوم اعتماد به سقفی گشاد گشاد اومدی ادامش گذاشتی واسه من آخه جقوزک؟؟؟!

1 ❤️

962936
2023-12-19 09:16:48 +0330 +0330

چرندیات تکراری یه مجلوق کوس ندیده بدبخت دیگه ننویس کونی

1 ❤️

962953
2023-12-19 13:05:14 +0330 +0330

بزنیم بیرون از شهوانی تا مارو هم نکرده.

1 ❤️

962960
2023-12-19 15:37:16 +0330 +0330

یک قسمت روچندبارمیزاری تکراری.کسی هم انگارمتوجه نشد

1 ❤️

962964
2023-12-19 16:12:58 +0330 +0330

این داستان ادامه دارد …یعنی اگه یکی جلوشو نگیره کل طایفه زنشو جنده میشن

0 ❤️

962970
2023-12-19 17:44:13 +0330 +0330

حس و حال نداره این داستان

0 ❤️

962978
2023-12-19 20:38:44 +0330 +0330

سرسری خوندم ببینم چه غلطی کردی
آیا مطمئنی خواهر ومادر خودت به باجناق هات نمیدن؟!
بعدش اسمت که امیره، راستش بنظر باجناقت ترتیبت روداده

0 ❤️

963008
2023-12-20 00:35:23 +0330 +0330

شو گر ددی بیاد

0 ❤️

963023
2023-12-20 02:07:10 +0330 +0330

خوبه سیر بودی و با ده تا عقب جلو ارضا شدی
آقا خروسه
آنقدر این و اون و میکنی
خانومتو کی میکنه؟‌

0 ❤️

963075
2023-12-20 08:47:28 +0330 +0330

دادا اگه مارو نمیکنی کیرم دهنت جقی

0 ❤️

963076
2023-12-20 08:48:30 +0330 +0330

دادا بگو تو کل اون منطقه بکن فقط خودتی
#کمتر_جق_بزن

0 ❤️

963097
2023-12-20 13:31:26 +0330 +0330

خارت گاییدم با این تخیلات کیریت کسکش سگ بهت پا نمیده چه برسه یه خانواده.کیری بر‌ جقتو بزن تورو چه به کس کردو

0 ❤️

963115
2023-12-20 17:31:28 +0330 +0330

فتحعلی شاه هم اینطور راحت این همه کوس علا نکرده که تو دیوث تو خیالت کردی

0 ❤️