سلام یک داستان واقعی براتون میگم
تابستان سال قبل مجبور به مسافرت به صورت مجردی و عجله ای شدم
دو روز قبل از سفر بلیط ها رو نگاه کردم شهری که میرفتم فقط اتوبوس داشت
اینترنتی که خرید میکردم صندلی تکی روبروی درب عقب اتوبوس رو انتخاب کردم .نفر جلو و پشت سرم خانوم بود و داخل اتوبوس جمعیت خانوم ها بیشتر بود .
بعد از ظهر حوالی غروب رفتم ترمینال آرژانتین و سوار شدم
ی خانوم موجه صندلی جلو بود ی خانوم هم باباپوشش باز صندلی عقب بود و صندلی دوتایی روبرو خانوم پشت سر من هم دو تا دختر بنظر دانشجو بود
هوا که گرگ و میش شد خانوم پشت سری من پاهاش از بین صتدلی و شیشه اتوبوس گذاشته بود رو دستگیره صندلی من
من هم صندلی رو خوابونده بودم ی مقدار عقب و پاهاش راحت دیده میشد
کم کم متوجه شدم پشت سرش هم ی اقا هست بهش پیله شده و کاری کرده که این خانوم نمی تونه صندلی رو بخوابونه
با این حساب که مثلا خوابم و دلهره داشتم بدنم چسپوندم پاهاش
عکس العملی ندیدم ازش
ی نگاه کردم واکنشی ندیدم
دستم گذاشتم رو پاهاش معلوم بود اوکی هست .اروم پاهاش نوازش میکردم و هواسم به اطرافم بود …
بعد باهاش صحبت کردم و شماره داد
گفت پشت سری اذیتم میکنه و سرویسم کرده
گفتم بیا صندلی عوض کنیم بیا جلو اولش نیومد
بعد قبول کرد و اومد من حالت صندلی رو دست نزدم. اون رو صندلی من و من هم حالت صندلی کاملا جلو دادم
حالا راحت دستم بهش میرسید
اول دستش گرفتم و بازوش ولی فقط از بین شیشه و صندلی اینکارو میکردم بعد بردم گردنش لمس کردم. فوق حشری بود .اگه براش ممکن بود ناله اش هوا میرفت
دستم گذاشت رو صورتش انگشتام رو اروم گاز میگفت .منم تحریک شده بودم حسابی ،همش هواسم بود کسی متوجه نشه .دستم بردم زیر تاپ رو سینه هاش
سوتین نرم پوشیده بود و چند دقیقه ای دستم رو سینه هاش بود
گاهی میبردم رو سینه هاش و گاهی از رو سوتین
گاهی دستم میکشید بیرون
دوباره میبردم و سینه هاش فشار میدادم
خودم نوک آلتم خیس خیس بود .ترکیبی از دلهره بگا رفتن و لذت
من. 4 صبح شهر مورد نظرم پیاده شدم و اون رفت
دو بار بهش زنگ زدم ولی هنوز قرار نذاشتم باهاش
اون مرد پشت سر منم دست زده بود خانوم رو صندلی بغلیش ، اون خانم هم متاهل شروع به فحش کاری و دعوا شد .کلانتری اونو تحویل دادند .
نوشته: Downbouse
سوتین نرم دیگه چیه؟؟پسرای جقی کمتر بزنید بدبختا
يعني چي نفهميدم
تو مرد بودي اونم مرد بود !!! خوب چرا اون دستماليش ميكرد بدش اومد !!بعد اومد جلوي تو وبا تو ب جاهاي خوب خوب و آه و اوهههه رسيد!!!
اخه گوساله ي چيزي بگو بگنجه !!
جوانان ایرانی کلا فک میکنن هر دختری که میبینن میخاد بهشون بده. دنبالشون میکنن میگن بیا منو بکن تورو خدا منو بکن لعنتی
بابا گاییدین بقرآن :| چرا یه دختر بدون هییییچ شناختی باید بخاد بهت بده لعنتی؟
واقعی
قبول دارم واقعی بود ولی چند تا نکته هست که باید بکنم توی ماتحتت. اول اینکه وقتی نوشتی مجبور شدی مجردی بری مسافرت یعنی متاهل هستی، پس خیانت کار هستی، پس قابلمه توی کونت. دوم اینکه مگه داری چت میکنی که هرچی دم دستته تایپ میکنی و بعد میفرستی روی آنتن؟ خب یک بار بخون و کم کاستی اگر داشت برطرف کن. یک جور نوشتی که همه فکر کردن اون یارو پشت سری به این خانمی که تو باهاش لاسیدی گیر داده و همه میپرسن چطور شد به اون یارو محل نذاشت ولی به تو کونمشنگ رو داد و گذاشت پستوناشو بمالونی؟ احتمالا منظورت این بوده که پشت سریش نمیذاشته که این خانم صندلیشو خم کنه و خانم اذیت شده. پس دستهی صندلی توی کونت. سوم اینکه این خاطره تخمی که نوشتی به درد چی میخوره؟ بذار هروقت کردیش بیا ماجرا را از اول تا آخر تعریف کن. هرچند که باز هم شهوانیون از خجالتت در میان ولی باز بهتر از این خاطرهی غیر سکسی خواهد بود. الان اگر دقت کنی میبینی که نظر من سکسی تر از داستان تو شد. شاشیدم توی رویاهات.
ها کوکا
هه
یه بار داشتم با اتوبوس میرفتم بروکسل واسه کاری آقا ، این پشت سری من تو تا بچه کونی دختر پسر بودن تو اون شیش ساعت مسیر فقط ملچ مولوچ و لب بازی راه انداختن و صداشون رو مخ بود و خون خونمو میخورد پا نشم بیفتم با مشت و لگد بجونشون کارم به پلیس بکشه پاشدم رفتم یه صندلی خالی جلو بود اونجا تمرگیدم مملکت غریب از زنم کمتری