معامله خیلی خوب

1402/07/01

سلام من امیر هستم 27 سالمه یه ماجرای جالب سکسی دارم که میخوام تعریف کنم . خب راستش این ماجرا برای چند ماه پیش هست . خب جریان از این قراره که من یه مقدار پولمو جمع کرده بودم ت کنسول ps5 یا ps4 بخرم و دنبال کنسول دست دوم میگشتم توی دیوار و جاهای دیگه همش دور میزدم تا بتونم یه دستگاه خوب و کم کار کرد پیدا کنم به خیلیها زنگ میزدم و با بعضیها قرار میزاشتم و میرفتم و میدیدم که دستگاه رو آش و لاش کرده بودن البته کنسولهای پی اس فور را فایو که هنوز خوب بود ولی گرون بود خلاصه به قول معروف در به در دنبال کنسول بودم یه روز بعد از ظهر بود چندتا آگهی فروش دیدم که یه پی اس فور بود ظاهرش خیلی تر تمیز بود و نوشته بود بعلت خرید فایو میفروشم منم سریع بهش زنگ زدم که اگه نفروختی دست نگه دار من میام و ببینم دستگاهتو و ایشاالله معامله بکنیم اونم گفت باشه و کی میائی گفتم همین امروز میتونم بیام گفت نه ما داریم میریم بیرون فردا بیا گفتم باشه و ساعت رو مشخص کردیم و قرار شد صبح برم دستگاه رو ببینم . صبح دوباره به همون شماره زنگ زدم و همون اقا که گویا پدر خانواده بود و دستگاه برای پسرش بود جواب داد و بعد از سلام و علیک گفتم من دیروز بهتون زنگ زدم برای دستگاه اونم گفت اهان اره گفتم نفروختینش که گفت نه گفتم ممنونم کی بیام ببیمش گفت منکه سر کارم هستم ولی خانمم و پسرم خونه هستن میتونی بری و ببینی و پسند کردی که پولشو بریز به کارت خانمم مشکلی نیست منم ازش تشکر کردم و ادرس خونه شو برام پیامک کرد و منم یه دوش گرفتم و صورتمو فقط تیغ انداختم و یه اودکلن هم زدم و یه اسنپ گرفتم و رفتم به ادرسی که داده بود خونشون تقریبا میشه گفت بالا شهر بود نه بالای بالا یه جای خوب تهران بود محله دنج و سرسبزی بود خلاصه اسنپی جلوی یه ساختمونی وایساد و منم پیاده شدم و یکمی دور اطرافو نگاه کردم و پلاک ساختمون را پیداش کردم و رفتم زنگ واحدشون را زدم و یه خانمی از پشت ایفون گفت بله بفرمائید منم گفتم راستش من فلانیم و دیروز با همسرتون تماس گرفتم برای کنسول ، اونم گفت اهان بله بله بفرمائید بالا منم رفتم داخل و با آسانسور رفتم بالا تکواحدی بود ساختمون و یک در بود که در زدم و همون خانم اومد و در را برام باز کرد . راستش همون اول چشام از دیدن خانم داشت میزد بیرون یه خانم قد بلند و خوش هیکل و خوشگل . دیگه منم یکمی خودمو جمع و جور کردم و خودمو معرفی کردم خانمه هم خودشو معرفی کرد و دستشو دراز کرد تا بهم دست بده منم خب باهاش دست دادم و از لمس دستش لذت بردم دیگه خانمه که اسمش مهسا بود تعارفم کرد برم داخل بعدشم پسرش اومد و اونم بهم سلام کرد و منم باهاش دست دادم و گفتم ببخشید که مزاحمتون شدم که مهسا خانم گفت نه چه مزاحمتی ؟ منم دیگه رو کردم به پسرش و گفتم خب اگر میشه کنسول را ببینم اونم گفت بیا تو اتاقم اونجاست و با پسرش رفتیم توی اتاقش و یکمی کنسول رو برسیش کردم دیدم خدائی خوب و تر تمیز نگه داشته و پسرش گفت بزار بریم توی بازیها تا اونجا هم تستش کنی و رفت توی بازی و یکمی با پسرش نشستم و دسته و ایناش رو هم برسی کردم هنوز چند دقیقه ای نشده بود که گوشی پسره زنگ خورد و انگار دوستش بود و یکمی با هم حرف زدن و بعد بلند شد و رفت پیش مادرش و گفت مامان من باید برم خونه پدرام اینا مادرشم گفت خب یکمی بمون آقا امیر بره بعد برو که پسرشم هی میگفت نه باید زود برم خودت دستگاه رو بهش بفروش که مادرشم اومد توی اتاق و گفت شرمندم اقا امیر منم بلند شدم گفتم نه ایرادی نداره خب منم میرم بعدا میام که مهسا گفت نه بابا چرا؟ شما بمونید خودتون خوب تستش کنید اگر خواستید که برمیدارید دیگه منم گفتم اخه خب پسرتون هم که داره میره معنی این حرف منو خود مهسا میفهمید پسرش که مثل کسخلها داشت لباسشو تنش میکرد و بره خونه دوستش که مهسا هم با یه لبخندی بهم گفت خب ایرادی نداره من هستم ، منم دیگه هیچی نگفتم . یه صدایی توی گوشم میگفت قرار یه اتفاقی بیافته . دیگه پسره سریع آماده شد و از مادرش خداحافظی کرد زد بیرون که مهسا دم در به پسرش گفت هر وقت خواستی برگردی بهم زنگ بزن یادت نره ها اونم گفت باشه مامان و رفت پی کارش . مهسا برگشت توی اتاقی که من نشسته بودم و بهم گفت اقا امیر چیزی میل دارید براتون بیارم > منم ازش تشکر کردم و گفتم نه ممنون ولی مهسا گفت اخه اینطوری که نمیشه من برم یه شربتی درست کنم تا شما مشغول هستید و رفت منم نشسته بودم و هی به این فکر میکردم که چی قرار بشه منو یه زن خوشگل تنها نوی خونه کیرم داشت سیخ میشد لامصب خیلی کون و کمر رونهای خوشگل و خوردنی داشت . وقتی که اومد در را برام باز کرد یه شلوار لی تنگ و یه پیراهن زنونه که یکمی از یقه اش باز بود تنش بود و وقتی رفت که شربت بیاره یکمی هم طول کشید تا بیاد وقتی برگشت رفته بود لباسشو هم عوض کرده بود یه دامن پاش کرده بود و میشد پاهای خوردنیشو راحت دید و یه تاپ هم تنش کرده بود که نصف بیشتر سینه هاش هم توی دید بود وای کیرم دیگه داشت توی شلوارم میترکید از شقی . مهسا اومد و نشست کنارم و گفت امیر خان خب پسندیدی ؟ اینو دو پهلو گفت منم گفتم خب دستگاه خوبیه و پسرتون خوب نگه داشته مهسا هم گفت اونکه اره ولی چیزای دیگه هم که بپسندی مگه نه بعد سینه هاشو یکمی مالید جلوی من منم که دیگه منظورشو گرفتم و دستگاه رو ولش کردم و رفتم سراغ سینه های نرم و خوردنی مهسا و مهسارو خوابوندمش زمین و دیگه هیچی حالیم نبود جز اینکه یه حال اساسی باهاش بکنم دیگه یکمی از روی تاپش سینه هاشو مالیدم و فشارشون دادم و بهش گفتم دوست داری خانمی اونم با اه کشیدن میگفت اخ وای اره اره بمال سینه هامو وای اره اره منم جفت پستوناشو داشتم محکم میمالیدم بعد از روی تاپ سینه هاشو ملیسیسدم که خودش با کمک من سینه هاشو از یقه باز تاپش کشیدیم بیرون و دیگه داشتم میمیردم از دیدن پستونای خوشگلش اندازه دوتا انار بزرگ بود و نوکش قهوه ای روشن که از حشر زده بود بیرون منم نوک سینه هاشو مک میزدم و مهسا هم زیرم اه ناله میکرد دیگه در چشم به هم زدنی کامل لختش کردم و از دیدن اندام خوردنیش داشتم هلاک میشدم لامصب اینقدر خوش اندام و خوردنی بود که هنگ کرده بودم که از کجاش بخورم سر سینه و شکم و کس و رونهای خوشگلش دیونم کرده بود دیگه بازم از همون نوک سینه هاش میلیسیدم و میومدم پائین که رسیدم به کس نازش اونم که همش ناله میزد و کیف میکرد انگار خیلی وقت بود سکس نداشته باشه خیلی حشری بود از ناله کردنهاش میشد فهمید که چقدر حشریه دیگه زبونمو بردم لای کسش که اب کسش روان شده بود منم بدم نمیومد چون با ناله هائیکه میکرد منو هم سگ حشر کرده بود سگ حشرم نبودم از بس خوش اندام بود سگ حشر میشدم دیگه حالا نلیس کی بلیس همش زبونمو توی کسش میچرخوندم و مهسا هم اتاق رو گذاشته بود رو سرش و چه اه و ناله هائی میکرد زبونمو تا جائیکه میتونستم فرو میکردم تو کسش تا بیشتر بهش حال بدم مزه اب کسش بوی تنش و بوی لای رونهاش و بوی کونش همه و همه داشت دیونم میکرد هرچی کس و کون و رونهاشو میخوردم و میلیسیدم سیر نمیشدم ازش دیگه از بس کس و کونشو براش لیسیده بودم که مهسا ناله هاش تبدیل به جغ زدن شد و با چندبار جیغی که کشید و بدنش لرزید و دیگه فهمیدم بیشتر از این اگر براش بخورم اذیتش میکنم چون ارگاسم شدیدی داشت منم دیگه همینطوریکه سرم لای پاهاش بود و کسش جلوی دهنم بود فقط یکمی با دستام رونهاشو و کمرشو یکمی سینه هاشو براش ماساژ دادم تا اروم بگیره اونم هرجاشو دست میکشیدم انگار حسش داشت فوران میکرد مانع میشد که دست بهش نزنم منم صبر کردم تا حالش بهتر بشه یکمی گذشت که مهسا لرزش بدنش تموم شد و یکمی فقط نفس نفس میزد که خوابیدم کنارش و بغلش کردم و لبشو بوسیدم گفتم عذر میخام اگر اذیت شدی ؟ مهسا هم گفت نگو امیر جونم نمیدونی جه حالی کردم ازت ممنونم منم گفتم مرسی قابلتو نداشت منم بینهایت با کس خوشگلت لذت بردم داشتم میمیردم برای خوردن کس و کونت نمیدونی چقدر خوش مزه و با حال بود مهسا هم گفت واقعا خوشت اومد ؟ گفتم وای دیونشم اگر میشد تا فردا همش برات میلیسیدم و میخوردم ، مهسا هم یه خنده ای کرد منم گفتم جوووووونننننننن فدات بشم خانمی تو خیلی ماهی بخدا مهسا هم که حالش بهتر شده بود منم داشتم با سینه هاش بازی میکردم و نوک سینه هاشو اروم فشارشون میدادم و میمالیدمشون مهسا گفت موافقی بریم تو تخت راحت ادامه بدیم منم گفتم چی از این بهتر خوشگلم و بلند شدیم و رفتیم اتاق خوابش که اونجا عکس شوهرشو دیدم یه مرد خوش تیپی بود ولی نمیدونم چرا زنش داشت این کارو میکرد برام مهم نبود فقط سوال شده بود برام چون اینقدر مجذوب مهسا شده بودم که بهم میگفت بمیرم براش میمردم . دیگه مهسا که کاملا لخت بود برگشت بهم گفت قبول نیست تو چرا هنوز لباست تنته و لباسهای منو از تنم دراوردی بعد اومد و شروع کرد به دراوردن لباسهای من منم کمکش میکردم تا زودتر لخت بشم براش هر تیکه از لباسهای منو از تنم میکند و درش میاورد هی میگفت وای جون جون فدات بشم دیگه فقط شورتم پام بود که کیرمم از زیر شوتم سیخ شده بود و مهسا با یه لبخندی نشست جلوی پام و شورتمو هم کشید پائین و کیرم مثل فنر پرید بالا و جلوی صورتش تکون میخورد و سیخ وایساده بود مهسا با دیدن کیرم یه آخ جووووننننیی گفت و کیرمو گرفت توی دستش و هی میمالیدش و بالا و پائینش میکرد همه جای کیرمو تماشا میکرد و هی میگفت وای عجب کیری عجب کیری جون میمیرم برای این کیر خوشگلو کلفتت منم خوشحال بودم که از کیرم خیلی خوشش اومده . کیرم 18 سانته و کلفته راستش دلم میخواست کیرم حداقل 20 سانت باشه ولی خب دیگه توی 18 سانتی دیگه متوقف شده بود ولی مهسا چنان با عشق و ولع قربون صدقه کیرم میرفت که حس خیلی خوبی بهم میداد و حس غرور داشتم . دیگه مهسا اینقدر قربون صدقه کیرم میرفت که ازش پرسیدم خوشت میاد مهسا جون؟ کیرمو پسندیدی خانمی ؟ مهسا هم میگفت وای امیر جون من میمیرم برای کیرت بعد کیرمو کرد دهنش و میلیسیدش و مک میزد منم که دیگه خر کیف شده بودم همچین کیرمو مک میزد و زبونشو میکشید رو کله کیرم که جیگرم حال میومد منم آهسته آهسته توی دهنش تلمبه میزدم مهسا هم هوم هوم میکرد و مشخص بود از اینکه دارم توی دهنش تلمبه میزنم خوشش میاد منم یکمی تلمبه هامو تندترش کردم و بیشتر فرو میکردم تو دهنش که مهسا روی دو زانو نشسته و بود و با دستاش روی رونهای من گذاشته بود منم داشتم حسابی براش دهنشو میگائیدم که خودشم خوب همراهی میکرد دیگه حالیم نبود و داشتم محکم توی دهنش تلمبه میزدم و ناله میکردم مهسا هم خوب میمکید که دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و کیرمو ته دهنش فشار دادم و تو دهنش ارضا شدم و همه ابمو ریختم تو دهن مهسا داشتم از لذت جونم در میرفت هیچ وقت توی دهن هیچ زنی ارضا نشده بودم کلا من شاید چهار پنج بار سکس کرده بودم که اونم فقط چند دقیقه تو کس طرف تلمبه زده بودم ارضا شده بودم حتی اجازه نداشتم که توی کسشون ابمو بریزم و حتی کسی برام ساک هم نزده بود ولی مهسا با اینکه یک ساعت هم نشده بود که باهاش اشنا شده بودم اینقدر راحت باهام برخورد کرد که وقتی آبمو ریختم دهنش همه ابو خورد و کیرمو هم حسابی مکید تا همه ابمو از کیرم بکشه بیرون . دیگه هم من هم خودش یک دور ارضا شده بودیم و فکر نمیکردم که بشه بازم باهاش ادامه بدم ولی مهسا که تجربه بیشتری داشت بهم گفت میدونم الان سست شدی و حال نداری بلندشو بریم یه چیزی بخوریم و جون بگیریم تا بیشتر با هم لذت ببریم منم گفتم باشه هرچی تو بگی . مهسا رو بغلش کردم و یه لب ازش گرفتم و بلند شدیم با هم لخت رفتیم آشپزخونه اش و مهسا گفت بزار یه زنگ به پسرم و شوهرم بزنم یه موقع قافل گیر نشیم منم گفتم باشه عزیزم منم ساکت نشستم و اول زنگ زد به شوهرش یه حال و احوالی با هم کردن انگار شوهرش پرسیده بود که چی شد طرف اومد که مهسا هم رو کرده بود به من داشت برای شوهرش میگفت اره اومد و با نیما دستگاه رو تست کردن و پسندید و خرید و برد و پولشو هم کارت به کارت کرد برام که شوهرشم گفت خب بعد مهسا گفت کی میائی خونه ؟شوهرشم گفت مثل هر روز دیگه عصر میام مهسا هم گفت باشه عزیزم منتظرتم و بعدش از هم خداحافظی کردن بعد مهسا زنگ زد به پسرش نیما از اونم پرسید کی برمیگرده خونه که اونم گفت داریم با پدرام بازی میکنیم عصر میام که مهسا گفت باشه دستگاهتو هم فروختم و امیر رفت هر وقت خواستی برگردی بهم زنگ بزن اونم گفت باشه مامان اینطوری کاملا خیالم راحت شد که تا عصری با مهسا خانم تنها خواهم بود مهسا گفت دیگه خیالمون هم راحت شد بعد از یخچال یه ظرف که توش خرما بود و گردو هم اورد و گفت بخور امیر جون که خیلی باهات کار دارم دوست دارم حسابی بهم حال بدی منم گفتم چشم مهسا جون تو بگو بمیر برات میمیرم اینکه چیزی نیست مهسا هم گفت بمیر چیه امیر جونم من تازه پیدات کردم حالا حالا ها باهات کار دارم آقا ، منم گفتم دربست درخدمتتم خانمی دیگه با هم نشستیم چندتا خرما و گردو خوردیم و یکمی استراحت کردیم و اون از خوش و شوهرش گفت منم از خودم که بازم حشری شدیم و بهش گفتم مهسا دوست دارم همه جای بدنتو برات بلیسم عزیزم مهسا هم گفت وای فدات بشم بریم بریم که دارم میمیرم از حشر، دوباره رفتیم توی اتاقش و دراز کشید رو تخت و مثل دفعه قبل دیگه بازم اینقدر کس و کونشو سینه ها رونهاشو همه جای بدنشو براش میبوسیدم میلیسیدم و مهسا هم هی قربون صدقم میرفت و آه و ناله میکرد دیگه التماسم میکرد تا کیرمو بکنم تو کسش منم دیگه هلاک بودم تا کسشو فتح کنم نشستم جلوی کسش و کیرمو میمالیدم به چاک کسش مهسا هی میگفت تورو خدا امیر جونم یالا لعنتی منو بکن منو بکن دارم هلاک میشم کیر میخوام کیر میخوام منم کیرمو فشار دادم تو کس داغش که وای چه حالی میداد کسش وقتی کیرم وارد کسش شد انگار همه دنیا مال من شده بود دیگه هیچ آرزویی نداشتم جز اینکه این لحظه تا ابد ادامه پیدا کنه و تموم نشه از بس کسش لذت بخش بود دیگه مهسا التماسم میکرد کسشو بکنم منم شروع کردم تلمبه زدن توی کس خوشگل و با حالش که هر تلمبه ای که میزدم از شدت لذت جونم درمیومد اینقدر که کیف میکردم از گائیدن کسش ، مهسا هم مدام اه و ناله میکرد پاهاشو داده بود هوا منم پاهاشو از زیر زانوهاش گرفته بودم و تو کسش تلمیه میزدم و میکردمش هردومون بینهایت حال میکردیم از همدیگه من از کس مهسا و مهسا از کیر من، هی میگفت آآآآخخخخخ جووووونننن بزن بزن بزن وای امیر جونم کسمو جر بده کسمو جر بده منم محکم میگائیدمش و پستوناشو مک میزدم و یا لبشو میخوردم دیگه از بس تند تند تلمبه زده بودم براش که داشت دوباره آبم میومد که میخواستم کیرمو از کسش دربیارم که مهسا ناله میکرد و میگفت نه نه بزن بزن بزن و با پاهاش انداخت دور کمر تا کیرمو از کسش درنیارم منم متوجه شدم انگار خودش راضیه آبمو تو کسش بریزم منم دیگه بیخیال شدم و با شدت بیشتری تو کسش تلمبه زدم و با یه ناله بلندی همه ابمو تو کسش خالی کردم و افتادم روش و داشتم جون میدادم از لذتی که نسیبم شده بود کیرم هی تو کسش نبض میزد و ارضا شدنم هنوز تموم نشده بود هی کیرمو میزدم تو کسش و ناله میکردم واقعا هیچ وقت اینطوری ارضا نشده بودم . بعد از یکی دو دقیقه که دیگه کم کم داشت نفسم بهتر میشد و مهسا رو دیدم که منو بغلم گرفته و هنوز با پاهاش دور کمرم و قفل کرده و داره منو نگاه میکنه بهش گفتم وای مهسا جونم دراومد داشتم میمیردم از لذتی که ازت بردت بردم مهسا هم گفت مرسی امیر جونم گفتم برای تو چطوربود ؟ لذت بردی ؟ مهسا هم گفت وای اره امیر جون منم داشتم میمیردم وقتی میکردی منم گفتم خوشحالم که راضی هستی عزیزم و بعد لبشو بوسیدم همچنان کیرم تو کسش داشت نبض میزد مهسا گفت میتونی بازم بزنی منم آهسته آهسته دوباره شروع کردم تو کسش تلمبه زدن ولی کیرم داشت هی شل و شلتر میشد بهش گفتم مهسا جون شرمندم کیرم باهام یاری نمیکنه مهسا هم خندید و گفت اشکالی نداره امیر جون بازم وقت داریم تا عصر کلی وقت داریم دوباره برات شقش میکنم تا خوب بهم حال بدی منم گفتم فدات بشم مهسا جون تو بخدا عالی هستی یه دونه ای مهسا جونم . بعد کیرمو از کسش دراوردم و گفتم چرا نزاشتی موقعی که داشت ابم میومد دربیارم؟ مهسا گفت عیبی نداره امیر جون نترس خودم مراقبم شکمم نیاد بالا گفتم ولی من بازم میترسم مهسا جون مهسا گفت نترس حالا بریم بازم تجدید قوا کنیم برای راند سوم گفتم وای مهسا منکه دیگه فکر نمیکنم بتونم مهسا خندید و گفت تو غلط میکنی نتونی باید بتونی منم گفتم چشم چشم هرچی تو بگی خانم ، مهسا هم گفت افرین پسر خوب حالا بریم که هنوز خوب بهم حال ندادیا گفتم وای مهسا دیگه باید چکار کنم تا ازم راضی باشی ؟ مهسا هم خندید و گفت حالا بیا یه چیزی بخور تا بعدا بهت بگم و بازم با هم رفتیم و یه چیزی خوردیم و واقعا دیگه فکر نمیکردم بتونم باهاش سکس کنم دو باره پشت سر هم آبم اومده بود . یه نگاهی به ساعت کردم دیدم هنوز 12 ظهر هست و تا عصر چهار پنج ساعت هنوز مونده و یه زن داغ و سکسی و حشری که هنوز سیر نشده از گائیده شدن کسش . یکمی که نشسته بودیم مهسا گفت بریم یه دوش بگیریم خستگیمون در بره منم از پیشنهادش خوشم اومد با هم رفتیم حمومشون و مهسا آب رو گرمش کرد و اول خودش رفت زیر دوش وای وقتی زیر دوش میدیدمش که آب از روی بدن زیباش می غلطه و سر میخوره و میره پائین انگار دوباره داشتم براش حشری میشدم مهسا موهاش بلوند و تا وسط کمرش میرسید و زیر دوش موهاش چسبیده بود بهم و آب از روی سینه های خوشگلش رد میشد دیگه نتونستم صبر کنم و همینطوری که زیر دوش بود منم مشغول خوردن سینه هاش شدم مهسا هم میخندید و میگفت وای کی بود میگفت دیگه نمیتونم جون ندارم ؟ منم گفتم غلط کردم غلط کردم من باید جونمو برات فدا کنم مهسا جون من میمیرم برات عزیزم من قربونت میشم مهسا خانمم ، مهسا هم سرمو به سینه هاش فشار میداد و میگفت منم قربونت میشم امیر جونم دیگه دوباره کیرم داشت سیخ میشد مهسا هم کیرمو میمالید و میگفت وای من اینو میخام اینو میخام وای امیر زودتر کیرت شق بشه شق بشه آخ میخوامش عزیزم بعد نشست و بازم برام ساک میزد که کمتر از چند ثانیه کیرم توی دهنش شق شده بود و مهسا هم داشت حسابی کیرمو میخورد و میمکید ولی من با اینکه داشتم ازش لذت میبردم ولی کیرم دیگه اون حس اول را نداشت و فقط شق و سفت شده بود دروغ نگم یکمی حس سر کیرم بود ولی دیگه اونقدر از کیرم تحریک نمیشدم در عوض از دیدن مهسا داشتم لذت میبردم که چطور داره برای کیرم سنگ تموم میزاره . دیگه من زیر دوش ابگرم بودم مهسا نشسته بود داشت ساک میزد و تخمهامو میلیسید و کیرمو میبوسید دست به رونها و کونم میکشید تا منو بیشتر و بیشتر تحریک کنه که باهاش سکس کنم . وقتی آبگرم از روی بدنم رد میشد یه حس آسودگی داشتم دلم میخواست این ساعتی که با این خانم خوشگل دارم میگذرونم تموم نشه . دیگه مهسا هم بلند شد و پشتشو کرد بهم و خم شد روی توالت فرنگی که داخل حموم بود و کونشو گرفت سمتم و کونشو میلرزون و میگفت امیر جون بیا بیا که منتظرتم عزیزم منم با دیدن اون کون گرد و قلمبه و خوشگلش دیگه مسخ شده بودم راستش از وقتی میکردمش نتونسته بودم تمام و کمال کونشو ببینم سوراخ کونشو لیسیده بودم و از لای رونهاش کونشو دیده بودم ولی اینکه همه حجم کونش جلوی چشم بود داشتم با حیرت کونشو میدیدم که داره جلوی چشم میلرزه و دلبری میکنه دیگه رفتم جلوتر و کون خوشگلشو گرفتم تو دستم و لپهای کونشو با پنجه هام میخواستم بچلونمشون مهسا میگفت امیر جون خوشت میاد عزیزم ؟ منم گفتم وای نگو مهسا جون تو اخرش منو میکشی لامصب اونم هی میخندید و کونشو که توی دستام بود میلرزوند منم دیگه طاقتم تموم شد برای کون خوشگلش نشستم پشت پاش و سرمو کردم لای کونش و زبونمو دوباره رسوندم به سوراخ کونش و دلم میخواست میتونستم زبونمو بکنم تو کونش و براش بلیسمش مهسا هم دوباره ناله زدنهاش شروع شده بود منم از پشت بیشتر سوراخ کونشو و گاهی هم چاک کسشو براش میخوردم که خود مهسا با حرکاتش داشت بهم میفهموند که بیشتر همون سوراخ کونشو براش بلیسم و بخورم منم بیشتر سوراخ کونشو میخوردم براش . کیرم داشت منفجر میشد از شهوت هی میگفتم مهسا دارم میمیرم برای کون خوشگلت و هی سوراخ کونشو میبوسیدم و میلیسیدیم و مثل لب گرفتم سعی میکردم مک بزنمش ، مهسا هم کامل خم شده بود تا سوراخ کونش بیشتر بزنه بیرون سعی میکردم زبونمو بکنم تو کونش ولی شاید فقط یک سانت میتونستم بکنمش تو کونش داشتم میمردم براش مهسا هم هی میگفت اخ اوخ وای جون امیر جونم کونمو بخور عشقم کونمو بخور دیگه حشرم رفته بود رو هزار و میخواستم از کون بکنمش بلند شدم و کیرمو که از شقی داشت میترکید و چندتا تف ریختم رو کیرم و کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش که داشت دل دل میزد و مثل دهن ماهی باز و بسته میشد مهسا که متوجه شد من سر کیرمو دم سوراخش گذاشتم برگشت به چشمای شهوتیش بهم نگاهی کرد و گفت فقط اروم بکن امیر جون ، منم گفتم باشه عشقم فقط تو هم یکمی تحمل کن تا بکنم توش که بخدا طاقتم برای کون نازت تموم شده مهسا هم گفت مراقبم باش ، گفتم باشه . این اولین کونی بود که میخواستم بکنمش فقط توی فیلم دیده بودم که مردها چطوری زنهارو از کون میکنند . دیگه یکمی کله کیرمو به سوراخش فشار دادم که مهسا گفت آخخخخخخخ گفتم تحمل کن عشقم تحمل کن ، مهسا گفت دردم گرفت امیر گفتم تورو خدا یکمی تحمل کن عزیزم سختیش همین اولشه بره تو دیگه دردش کمتر میشه . اینارو الکی بهش میگفتم تا بتونه تحمل کنه ، منم بازم فشار میدادم کیرمو تا اینکه بالاخره کله کیرم وارد کونش شد و مهسا از درد کونش یه جیغ کوچیکی زد منم همش قربون صدقه اش میرفتم تا تحمل کنه سوراخ کونش انگار داشت کیرمو میمکید دیگه دیدم بیشتر بخوام معطل کنم اونم بیشتر درد میکشه برای همین تصمیم گرفتم تا همه کیرمو فشار بدم تو کونش تا یک دفعه درد بکشه و سوراخش جا باز کنه برای همین کیرمو یهوئی تا بیخ کردم تو کونش که مهسای بیچاره از درد کونش چنان جیغی کشید که گفتم الانه که همسایه هاش بریزن دم در خونشون ، همش بهش میگفتم تموم شد عشقم تموم شد همشو کردم تو کونت اونم هی پاهاش از درد کونش میلرزید و انگار داشت گریه میکرد ولی من کیرمو تا بیخ تو کونش نگه داشته بودم تا کم کم دردش عادی یا کمتر بشه براش مهسا هم هی میگفت تورو خدا امیر جون کیرتو دربیار غلط کردم گوه خوردم که گفتم بکن تو کون . منم همش میگفتم عشقم تحمل کن الان دردش کم میشه یکمی تحمل کن عزیزم . نمیدونم دیگه چند دقیقه طول کشید شاید ده دقیقه ای میشد که من کیرم تو کونش بود و اونم هی گریه میکرد و التماس میکرد تا کیرمو در بیارم که انگار هرچی میگذشت مهسا هم به گشادی کونش بیشتر عادت میکرد و کمتر التماسم میکرد دیگه ساکت شده بود . بدنشو نوازش میکردم براش و قربون صدقه اش میرفتم بهش گفتم عزیزم فدات بشم اگر درمی آوردم دیگه نمیذاشتی از کون نازت بکنمت ، مهسا هم برگشت و گفت لامصب کیرت خیلی کلفته من به شوهرم کون داده بودم ولی نمیدونستم بازم اینقدر درد داشته باشه ؟ بعد گفت عیبی نداره حالا تا صبح میخواهی همینطوری کیرتو تو کونم نگه داری؟ منم خندیدم و کمر و شونه هاشو بوسیدم و گفتم نه مهسا جون حالا که آماده ای؟ میخوام به کون خوشگلت یه حال اساسی بهت بدم ، مهسا هم گفت جووون بکن عشقم بکن منو تو داری امروز منو حسابی جندم میکنی بکن عشقم فدای کیر کلفتت بشم منم دیگه شروع کردم تو کونش آروم آروم تلمبه میزدم و تا نصف کیرمو میکشیدم بیرون و میزدم تو کونش که مهسا هم ناله میکرد و میگفت آخ وای جون بکن بکن بکن جرم بده جرم بده منم دیگه داشتم تند تند کونشو میکردم و مهسا هم حسابی ناله میکرد وای که نمیشه دقیقا بگم چقدر لذت داشت کردنش . بدنش خیس بود و موهاشو گرفتم توی دستم و آروم موهاشو میکشیدم عقب تا سرش بیاد بالا اینطوری خودشم کمرشو قوس میداد و کونش میداد عقب منم محکم میکردم تو کونش و بهش میگفتم دوست داری ؟ دوست داری ؟ مهسا هم با ناله میگفت آرررهههه آآآارررهههه جوننن جوووننن کونمو داری جر میدی مرتیکه وای آخ آاییی منم مثل اسب داشتم تو کونش تلمبه میزدم آبمم فعلا قرار نبود بیاد از تو کونش کشیدم بیرون و یکمی بیشتر کمرشو دولا کردم تا بکنم تو کسش مهسا هم خوب همکاری میکرد کیرمو کردم تو کسش و کسشو براش میگائیدم دیگه مهسا همش آه و ناله بود چندبار همینطوری درمیاوردم میکردم تو کس و کونش دیگه خودمم خسته شده بودم گفتم مهسا جون بریم رو تختت کشیدم بیرون و اومدیم بیرون بدنمون خیس بود مهسا یه هوله اورد خودمون را خشک کردیم مهسا قبل از اینکه ببرمش رو تختش گفت بزار ببینم کسی زنگ زده و گوشیشو برداشت دید چندتا تماس از طرف شوهرش داشته بهم گفت شوهرم زنگ زده بزار ببینم چکار داشته ؟ منم شیطونیم گل کرد بهش گفتم بیا بخواب رو تخت اونم خوابید رو تخت و میخواست شماره شوهرشو بگیره تا باهاش حرف بزنه منم رفتم لای پاهاش و پاهاشو از هم باز کردم دیگه نمیتونست جلومو بگیره و تماسش بر قرار شد منم زبونمو بردم لای کسش که مهسا به شوهرش سلام کرد ولی داشت از لیسیده شدن کسش هم لذت میبرد که دیگه به زور داشت جلوی آه کشیدنشو بگیره اونا داشتن با هم حرف میزدن منم کس زنشو میخوردم مهسا هم گاهی یه آه کوچیکی میکشید انگار شوهرش ازش میپرسید چیه ؟ که مهسا هم میگفت هیچی خسته شدم دارم یکمی بدنمو کش میدم ولی داشت توی چشام نگاه میکرد و میخندید و با انگشتش بهم میگفت هیس منم که دوست داشتم بیشتر حشریش کنم انگار شوهرشم نمیخواست قطع کنه منم همینطوری که داشتم کسشو میخوردم دوتا انگشتمو کردم تو کونش که مهسا بلند گفت آآآآخخخخ بازم شوهرش پرسید چی شد ؟ که مهسا که سوراخ کونش رو حسابی با کیرم گائیده بودم به شوهرش گفت منصور جون منصور جون اونم میگفت چیه عشقم ؟ چی شده عزیزم ؟ مهسا به شوهرش گفت انگشتمو کردم تو کونم دردم گرفت ، کونم کیر میخاد عشقم کونم کیر میخاد ، منصور هم که بیچاره سرکارش بود نمیتونست حرفهای سکسی بزنه انگار به مهسا میگفت باشه میدونم ، ولی مهسا هی میگفت کسم کیر میخاد دوست دارم کس بدم کس بدم آه وای کسم کیر کلفت میخاد عشقم ، منصور هم همش میگفت اره باشه ، مهسا میگفت یکی بیاد کسمو برام جر بده منصور، اون بدبختم هی میگفت اره باشه منم بلند شدم کردم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن مهسا همینطوری که گوشی دستش بود داشت زیرم ناله میکرد منم سعی میکردم که صدام در نیاد شوهرش میگفت داری چکار میکنی ؟ مهسا میگفت دارم کسمو میگام دارم کسمو جر میدم منصور جون کیر کلفت دوست دارم منم محکم میکردمش و مهسا حسابی ناله میکرد نمیدونم شوهرش متوجه شده بود یا نه؟ که من حسابی داشتم تلمبه میزدم تو کسش که دیگه داشت آبم میومد و گوشی رو از دستش گرفتم و قطعش کردم حسابی کسشو گائیدم و گوشیش همش زنگ میخورد که منم ابم اومد و ریختم تو کسش و افتادم روش مهسا هم حسابی حال کرده بود هی گوشیش زنگ میخورد که مهسا با بی حالی گوشیشو برداشت و جواب داد و خب معلوم بود کیه ؟ منصور بود شوهرش ، منم هنوز کیرم تو کسش بود گوشیو رو جوری گرفت که صدای شوهرشو بشنوم منصور هی میگفت چی شد مهسا چرا قطع کردی چرا جواب نمیدادی ؟ مهسا هم بهش گفت عزیزم داشتم ارضا میشدم خب نمیتونستم دیگه گوشی رو نگه دارم قطع شد منصور گفت داری چه غلطی میکنی زن ؟ نکنه داری بهم خیانت میکنی ؟ مهسا هم تو چشمای من نگاه میکرد و میگفت دیونه شدی عزیزم تو که میدونی من فقط به تو فکر میکنم و فقط تورو دوست دارم ولی خب امروز واقعا نیاز داشتم به ارضا شدن و کسم مور مور میشد و رفتم یه خیار اوردم و داشتم با خیار حال میکردم ، منصور هم گفت دروغ که نمیگی بهم ؟ مهسا گفت اگر دروغ بهت بگم خدا منو بکشه ، منصور هم گفت خدا نکنه عشقم بعد مهسا گفت خب عشقم کی میائی خونه تا یه حالی بهت بدم منصور هم گفت نمیدونم یکمی کارم زیاد شده شاید دیرتر بیام فقط بهم قول بده که دیگه شیطونی نمیکنی تا من بیام حسابی باید برام جبران کنی از وقتی پشت گوشی اونطوری ناله میکردی کیرم برات سیخ شده ، مهسا هم خندید و گفت جون قربون اون کیر ده سانتیت بشم اخه تو چطوری با اون کیر منو ارضام میکنی ؟ من دلم یه کیر کلفت و بزرگ میخاد منصور جونم ، برام یه کیر کلفت بزرگ بیار کیر بزرگ و کلفت فهمیدی ؟ منصور هم میخندید ومیگفت لامصب منو اینقدر تحقیر نکن منکه همه زندگیمو به پات ریختم این یکی رو دیگه بیخیال شو خواهشا مهسا هم گفت باشه حالا خب یه چیزی گفتم ناراحت نشو بعد گفت کاری نداری عشقم خیاره تو کسمه جای کیر کلفت منصور هم گفت خوب به خیاره حال بده ولی فکر کیر رو از سرت بیرون کن مهسا هم گفت باشه عشقم خداحافظ و قطع کرد منم لبشو بوسیدم و گفتم حالا کیر من شد خیار؟ مهسا هم گفت پس میخواستی بهش بگم الان یه کیر کلفت تو کسمه بیاد سر جفتمونو بکنه ؟ منم خندیدم و گفتم مهسا جون خیلی میخوامت عاشقتم تو منو دیوونه خودت کردی میخوام که خودم جای اون شوهرتو برات پر کنم تا حسابی بهت حال بدم ، مهسا هم گفت منم دیوونت شدم تو خیلی خوب بهم حال میدی فقط زیاد اینورا نیا هر وقت مناسب بود خورم بهت زنگ میزنم بیایی تا حسابی با هم حال کنیم ، بعدشم بازم با هم لب تو لب شدیم و منم کیرمو تو کسش آروم عقب جلو میکردم . دیگه بعدش بلند شدیم و لباسهامونو تنمون کردیم و منم رفتم پلی استیشن رو که برام خیلی خوش یومن بود را برداشتم و برای مهسا هم پولشو کارت به کارت کردم اولش مهسا نمیخواست قبول کنه ولی من گفتم نه برات میریزم تا یه موقع شوهرت شک نکنه مهسا هم گفت باشه عشقم دیگه موقع خداحافظی هم همدیگرو بغل کردیم و یه بوس از لبهاش گرفتم و ازش خداحافظی کردم و زدم بیرون . وای باورم نمیشد بیام و پلی استیشن بخرم و یه کس و کون ناز و مامانی و خوردنی حسابی بهم حال بده . بعد از اون روز من و مهسا با هم در ارتباط بودیم که مهسا از بس هوس دوباره گائیده شدن کرده بود که برای شنبه که شوهرش میرفت سر کار باهام هماهنگ کرد تا برم خونشون منم اوکی دادم بهش و شنبه هفته بعد از آشنائیمون رفتم خونشون و تنها بود پسرشو هم فرستاده بود خونه خاله اش بهم گفت برای پسرش ps5 خریده و برده خونه پسر خاله اش تا با هم بازی کنند منصور هم تا شب نمیاد منم بغلش کردم و گفتم قربونت بشم خانمی امروز در بست در اختیارتم خوشگلم بعد لخت شدیم و رفتیم توی تختش و حسابی براش کس و کونشو میخوردم و کیف میکرد وقتی با خوردن و لیسیدن ارضاش کردم بغلش کردم میبوسیدمش بعد که مهسا حالش بهتر شد گفت میخام یه چیزی بهت بگم گفتم بگو عشقم ؟ مهسا گفت وقتی تو رفتی بعدش پسرم اومد منم که حسابی هنوز از سکسی که با هم داشتیم حشری بودم رفتم حموم و با کس وکونم بازی میکردم ناله میکردم که پسرم اومد پشت در حموم و گفت مامان چیه چت شده ؟ منم گفتم هیچی نیست مامان خلاصه حسابی تو کف کیرت بودم تا شب که منصور اومد و شام خوردیم و دیگه اخرای شب بود که گیر دادم به منصور که سکس کنیم منصور هم که خسته بود گفت بزاریم برای شب جمعه گفتم نه امروز خیلی حشریم اگر نکنی میرم به یکی دیگه کس میدم منصور هم گفت پشت تلفن خیلی داشتی ناله میکردی راستشو بگو کیر تو کست بود یا خیار کردی تو کست ؟ منم شیطون شدم و گفتم اگر کیر تو کسم بود تو چکار میکردی ؟ منصور هم خندید و گفت تو خیلی شیطونی چمیدونم شایدم داری بهم دروغ میگی با خیار حال کردی ؟ تو همیشه از کیر من زیاد خوشت نمیومد چکار کنم دیگه قسمت منم این بود کیرم کوچیک بمونه حالا راستشو بهم بگو واقعا با خیار کلفت حال کردی یا با کیر کلفت؟ منم خودمو براش لوس کردم تا شک نکنه و گفتم نه بابا کیر کلفت کجا بود ؟ بعدشم با کیرش بازی کردم تا حالش بهتر بشه و براش ساک زدم و گفتم کسمو میخوری منصور جون؟ منصور هم رفت لای پام و زبونشو کرد تو کسم و داشت حسابی میلیسید کسمو منم همش داشتم به تو فکر میکردم امیر جون . منم به مهسا گفتم خب دیگه چکار کردین ؟ منصور نفهمید کستو حسابی گائیدمش ؟ مهسا هم خندید و گفت نمیدونم ولی بهم گفت وای مهسا جون امشب کست یه مزه خاصی میده منم ازش پرسیدم مزه چی میده عزیزم؟ منصور گفت نمیدونم ولی مزه کست فرق کرده منم گفتم اخه خیلی حشری بودم کسمو با خیار حسابی گائیدمش منصور هم خندید و گفت تو آخر زیر کیر کلفت جر میخوری زن از بس جنده ای و حشری هستی کار دست من میدی ، منم گفتم اگر کس بدم چکار میکنی ؟ منو میکشی طلاقم میدی ؟ چکارم میکنی ؟ منصور هم منو محکم بغلم کرد و لبمو بوسید و گفت تو عشق خودمی خانومی عشق خودمی من میپرستمت خوشگلم میمیرم برات . منم توی دلم میگفتم عشقم نبودی امروز ببینی سه بار از کس وکون گائیده شدم و جیگرم حال کرد ؟ ولی به روی خودم نیاوردم و باهاش عشق بازی کردم تا بهم شک نکنه ولی مطمئنم اگر هم بفهمه کاری باهام نداره . بعدش با مهسا جون مثل هفته قبل که با هم سکس کرده بودیم دوباره یه سکس خفن کردیم و بازم از کس و کون حسابی گائیدمش تا جفتمون حسابی حال کرده باشیم و این ماجرا حالا حالا ها ادامه داره …

نوشته: امیر


👍 17
👎 25
50201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949142
2023-09-23 23:44:48 +0330 +0330

کصشر مغزتو گاییدم

2 ❤️

949150
2023-09-23 23:59:01 +0330 +0330

خارتونو گاییدم با این کصشرایی ک مینویسین ادم پشیمون میشه میاد شهوانی

3 ❤️

949163
2023-09-24 00:38:03 +0330 +0330

یه دیسلایک دادم…

2 ❤️

949186
2023-09-24 01:43:57 +0330 +0330

معلوم یه بدبخت بیچاره که تا حالا کص و کون نکرده زیادی فانتزی و تخیل با فیلم پورن زده که نتیجش این شده ، حالا مراقب باش اگه زمانی بزرگ شدی و زن گرفتی درست کیرت ۱۰ سانت ولی فکر نکنی مثل فیلم دیدن می‌تونه یکدفعه ده سانت تو کون طرف بکنی اونم تحمل کنه و فقط بگه آروم ، در آمدن از زیرت همانا ، گاییدن مادرت و … همانا .
عمو جون هرچی تو فیلم می‌بینی تعریف نکن بهت نگن طرف کصخول.
جالب این، تو ذهن جلقی های نسل جدید کیر شوهره ۱۰ سانتی کیر طرف نزدیک ۲۰ سانت ، حالا این حال داده با اینکه دوست داشته ۲۰ باشه به ۱۸ رضایت داده ، خدایی ما نسل سوخته بودیم ، اینا دیگه رسماً به گای سگ رفتن و داشتن شده عقده و آرزو و …

5 ❤️

949193
2023-09-24 01:53:53 +0330 +0330

هیچ میدونی اگه کوس کردنت هم به اندازه کوس گفتنت طول کشیده باشه طرف خیلی حال کرده!!!
واسه عمو جانی تو فیلم پورن به این آسونی لنگهاشون رو هوا نمیکنن که واسه تو کردن!!!
راستی نگفتی آخرش خودت بیدار شدی یا مامان جونت بیدارت کرد؟؟

6 ❤️

949196
2023-09-24 02:10:41 +0330 +0330

کیرم تو مغزت.مرتیکه شیشه ایی،کیرم تو داستلنات،کیرم تو تخیلاتت،کیرم تو نوشتارت،کیرم تو فن بیانت،کیرم تو ادبیاتت،کیرم تو ننه بابات که هزارتومن ندادن یه کاندوم بخرن،کیرم تو اونکه ادرس این سایت بتو داد،کیرم تو ادمینی که داستانتو تاید کرد و اپلود کرد تو سایت،کیرم تو کون گشادت،کیرم تو کیر مثلا ۱۸ سانتی و کلفتت،تا خود صبح کیرم تو …

3 ❤️

949236
2023-09-24 08:21:30 +0330 +0330

نویسنده احمق تو یک مریض بدبخت هستی
که باید توسط طایفه ما کامل گاییده بشی تا دیگه
کوص شعر تحویل ندی

0 ❤️

949245
2023-09-24 08:55:46 +0330 +0330

بابا جنس از موتوری نگیرید تورو قرآن
این چه کسشری بود
چرا این اتفاقایی که واسه شما میوفته واسه ما نمیوفته ؟؟؟

0 ❤️

949246
2023-09-24 09:06:50 +0330 +0330

اصل داستان:
باقر سیاه، مجید ترمزی، آصف صغیر، حشمت دماغ، صفدر دراز و یاور داغون، تو کف کون بودن و واسه طعمه، ps5 آگهی می‌کنن و قهرمان داستان به دامشون میفته و میره به آدرسی که میدن.
فوقع ماوقع و شاد و گشاد، بدون ps برمی‌گرده.
به همه گفته کَرده، شما هم بگین کرده،خوبیت نداره!
تمام نردبوم‌های مخابرات حواله‌ت بادا ابله گشاد الدنگ داغون متوهّم دروغگو!

1 ❤️

949263
2023-09-24 12:13:14 +0330 +0330

راستش اصل داستان این امیر میخواسته کنسولسش بفروشه میان میگیرن خفتش میکنن کونش میذارن مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

949269
2023-09-24 13:41:46 +0330 +0330

این داستان رو به انگلیسی ترجمه کن بفرست واسه برازرز به عنوان ایده جدید

کصکش این تخیلات تو توی پورن هابم قفله

0 ❤️

949308
2023-09-24 21:24:46 +0330 +0330

تا شربت خوندم

1 ❤️

949405
2023-09-25 03:28:34 +0330 +0330

به عنوان یک داستان قبول دارم اما حقیقت نه

0 ❤️

949601
2023-09-26 02:02:47 +0330 +0330

تو که راست میگی ولی ناموس آدم خالی بندو سگ بگاد
آخه جناب کیری آدم با سرعت تو مرغ هم نمیتونه بگیره بعد تو رفتی دستگاه بخری زنه رفت برات دامن پوشید
رسماً ریدن تو مخت
وقتی محصول کاندوم پاره باشی همین میشی
مرتیکه خود ارضاعه زود انزال

0 ❤️