سلام به همه دوستان . دو سالی بود که با خاطره آشنا بودم و بالاخره روز عروسی هم فرا رسید ومن و خاطره رفتیم خونه جدیدمون تنها زندگی مشترکمون رو شروع کردیم . تو دوران آشنایی رابطه با اینکه گرم و صمیمی بود ولی تو مسایل جنسی زیاد جلو نرفته بودیم و تا حد بوسیدن و این خواسته هر دومون بود بیشتر من . مهمونا همه رفته بودن خونواده من وخاطره بودن بعد از مهمونا اونا هم یکم موندن رفتن . من موندم و عزیز دوست داشتنیم خیلی خسته شده بودیم روز عروسی . فضای خونه ساکت بود نگاههای من و خاطره به گره میخورد . بهش گفتم کمکت کنم لباستو در بیاری اونم خیلی اروم سرشو به عنوان تایید تکون داد . میدونستم که خاطره تشنه یه رابطه داغ داغه ولی از نظر من زود بود .موهاشو جمع کردن ریختم رو سینه هاش بعد زیپ لباس عروسشو آروم کشیدم پایین تقریبا تا رو باسنش لباسش باز شد بعد یکم شیطنت کردم اروم دستامو کشیدم رو کمرش متوجه هم شدم که اون نفس عمیق اما خیلی سریع جدا شدم رفتم سمت آشپزخونه که آب بخورم تا برگردم دیدم خاطره رفت حموم . دوست داشتم پشت سرش برم ولی نرفتم دو سه دقیقه بیشتر نشد که صدام زد آرش حولمو برام میاری منم حولشو دادم پوشید اومد بیرون موهاش خیس بود جلو در حموم پیشونیشو بوسیدم رفتم حموم یه دوش آب سرد گرفتم بعد اومدم بیرون . وقتی اومدم بیرون خاطره خودشو آماده کرده بود لباس خوابی خودم بهش پیشنهاد داده بودمو پوشیده . یه لباس خواب ارغوانی که برهنگی ران پاش و بازوهاش و برجستگی سینه هاش دل هر مردی رو میبرد خیلی خیلی سخت بود که آدم جلو خودشو بگیره . خودمو خشک کردمو یه تاپ و شلوارک پوشیدم رفتم رو تخت . خطره هنوز داشت موهاشو شونه میکرد خیلی آروم و با صدای لرزان بهش گفتم میای ؟اونم از خدا خواسته چراغ رو خاموش کرد اوم رو تخت فضا خیلی پر از سکوت وشهوت شده بود حس بویایی هردومون به طرز عجیبی فعال شده بود نمیخواستم امشبو یه سکس داشته باشم ولی بدم نمیومد یه معاشقه داغ که هردومون رو بسوزونه داشته باشم . تکیه داده بودم به لبه تخت اونم اومد کنارم دستاشو گرفتم هنوز هیچ کار نکرده بودم دستاش میلرزید پاهامو باز کردم نشوندمش بین پاهام بغلش کردم یه چند دقیقه ای بدون هیچ کاری تو بغلم بود . موهاش عطرش معرکه و دیوونه کننده بود . دستامو بردم تو موهاش نوازشش میکردم اونم سرشو با حرکات من خم میکرد صدای نفساش میومد. وقتی لبمو گذاشتم پشت گردنش یه آه کشید منم تقریبا آلتم داشت سفت میشد که ازش پرسیدم خوبی اونم بدون اینکه حرف بزنه سرشو تکون به سمت پایین. بعد آروم خوابوندمش کنارش دراز کشیدم شروع کردم به خوردن لباش یکی دو دقیقه شد که لبای همو خوردیم ازش جدا شدم گفتم بخوابیم اون گفت خسته ای ؟ من گفتم برا امشب کافیه استراحت کنیم بعد پاهاشو انداختم دور کمرم بغلش کردم سفتی آلتمو حس میکرد بعد نفهمیدم کی خوابمون برد…
نوشته: ؟
خاطره سالگرد عروسیتون رو بنویس ببینیم اخر کردیش یا هنوز لب میگیری و میخوابی!؟!؟
تا حالا چیزی در مورد حجله یا شب زفاف شنیدی!؟!؟!؟
بیچاره رو تو کف گذاشتی،خدا ازت نگذره :-D
هر چند من معتقدم پرده دختر رو حداقل باید ده روز قبل از عروسی زده که اگر اذیت شد چند روز فرصت داشته باشه، چون پرده بعضی دخترا ضخیمه و درد و خون ریزی داره…
البته روز عروسی واقعا خسته کنندس…
عاقا جان مبارکه ! فقط دست دست نکن نتیجش خوب نی…قال قضیه رو بکن بره !!
من جای خاطره بودم افتاب نزده میرفتم دادگاه طلاق میگرفتم. مردک خر تو مخت ریده بودددددددددد؟ عرضه نداشتی کاری کنی بعد می گی شهوت کنترل کردم و فلان . برو چک کن ببین چیزی تو شلوارت هست یا نه. دوره نامزدی هم که به خواست خودت بوده. بابا شما جنس نر کلا تعادل ندارید . یک فکری بکنید به حال خودتون از دست رفتید.
منم فکر کنم بی عرضه بودی این همه صبر کردی شاید کیرت راس نمیشه
ریدمون بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
شاشیدم تو شب اول عروسیت. کله کیری همون شب اول لباس مردونه دادی بپوشه و خودت لباس زنونه تاپ و شلوارک پوشیدی!؟ شاشیدم تو مخت، دیگه ننویس. این جمله رو خودت با دقت بخونش:
فضا خیلی پر از سکوت وشهوت شده بود حس بویایی هردومون به طرز عجیبی فعال شده بود
نه دیگه گوزیدی، واقعا باید شاشید تو او فضایی که نفس میکشی و تو حس بویایی تخمی که داری، دیگه ننویس.
هر چی فحش بخوری بازم کمه برات :))
آبروی هر چی مرد با این کارت بردی =))
خاک کاهو با مخلفاتش تو سرت. این چیه نوشتی؟ به کیرم که خایه نداری زنتو بکنی. اینو نوشتی که چی بشه؟
کیر تو مغز، گربه، حجله، ریدی تو مراسم شب حجله زندگیت. باز اگه زنت نمیخواست یه چیزی. اون میخواست اون وقت تو خوابیدی. تففففففففف
تو کلا آیین نگارش و جمله سازی می دونی چیه ؟ این ترکمونی رو که کردی تو پاچه ملت بخون ببین چند تا جمله غلط نوشتی مرده شورت رو ببرن . خیلی تو کف شب زفافی ها؟ هر شب دست صاحب مردت و می کنی تو خشتک کثافتت و به فکر یه شب زفاف توپ مشغول می شی؟ فقط لطف کن اینطور موقع ها تایپ نکن که یادت نره فارسی نوشتن.
کــــــــــــس شــــــــــــــــــــــــــــعــــــــــــــــــــــــــــــــــر
يعني خاك تو سرت خاك بر سر بي عرضه .بد بختو گذاشتي تو كف و خوابيدي؟
خداييش اگه من بودم ميرفتم طلاق ميگرفتم
چه صبري داره اون زن بيچارت.
احمق نميخواست پردشو بزني ولي ارضاش ميكردي بعد خبر مرگت ميخوابيدي
خودمو خشک کردمو یه تاپ و شلوارک پوشیدم رفتم رو تخت :D
خیلی بی ادبی چرا سوتینتو نپوشیدی؟ :D
دستش میلرزید با اینکه دوسال ازش لب میگرفتی؟؟؟؟ :D
خوبه قبضه روح نشده بیچاره :))
دروغ هم خیلی میگیا :?
کيرم تا ته تو کون زنت