فرهاد و حامد (۲)

1401/01/19

...قسمت قبل

سلام مجدد.
تو قسمت قبل تا آشنایی با فرهاد را گفتم که یک روز گفت بیا مکان و حالا ادامه …‌‌
سریع اسنپ گرفتم و به آدرسی که داده بود رفتم تو راه چند بار زنگ زد و پرسید کجایی سریع بیا. خواستم برم یه شیرینی و یا آب میوه بگیرم که گفت نه نیازی نیست سریع بیا.
اسنپ به آدرس که رسید زنگ زدم و شماره پلاک را گفت .یه ساختمان قدیمی که ازش برای کار تولیدی و انبار استفاده میکردن.زتگ زدم و درو باز کرد .یه خورده مبهوت شده بود انگار یه کم ترسیده بود ولی خودش خیلی بهتر از عکساش بود یه سیبیل کلفت که تابش داده بود یه تی شرت تنش بود و یه شلوار گرمکن .
دست دادم و رفتیم تو حیاط .اشاره کرد بریم زیر زمین تو کارگاه خیاطی .تنها بود و کسی نبود .
یه کم حال و احوال کردیم و من یه دفعه گفتم تو حیاط نشد خوب آشنا بشیم و با هاش دست دادم و روبوسی کردم که یه دفعه لب ها مو گرفت و شروع کرد مکیدن و لب گرفتن .خیلی وارد بود برای من که بار اولم بود خیلی حال کردم .بعد از یکی دو دقیقه تیشرتش را درآورد و لخت به هم چسبیدیم بدن سبزه و ورزشکاری داشت و سینه هاش پر مو بود .تو اوج لذت داشتم سینه هاش را میخوردم و اون هم کون منو می‌مالید.
در همین حین دست انداخت که بند شلوارش را باز کنه که گفتم نه بزار من درارم. کیرش رو از شلوار بو کردم و لمس کردم و شلوار و شورتش را خیس کردم .تو اوج لذت بود و هی میگفت بخورش خارکسته .
دیگه طاقت نداشت و شلوار و شورتش را باهم کشید پایین و کیرش جستی زد و آمد بیرون .
یه کیر بزرگ و تمیز .شروع کردم اول سرش را بوس کردن و لیس زدن دورش .از تخماش لیس میزدم تا سر کیرش .یه آهی کشید و خوابوند تو گوشم گفت بخور لاشی .سرشو کردم تو دهنم و شروع کردم به خوردن اون هم نوک سینه هامو گرفته بود و فشار میداد. هی کیرش را فشار میداد و نگه می‌داشت تو حلقم تا حس خفگی بهم دست بده بعد ول می‌کرد دو سه بار که خوابوند تو گوشم گفتم دیگه دردم میاد گفت به تخمم .من این جوری حشری تر میشم‌ .بعد فکر کنم ده دقیقه بود که گفت بخواب زمین و پاهامو داد بالا و کیرش را تنظیم کرد که من گفتم چیکار میخواهی بکنی .گفت میخوام بکنم تو کونت من از این گلدان نمیگذرم .من بهش گفتم که گفته بودم فقط سافت و سوراخی نمیدم واینکه کاندوم هم نداری.گفت میخواستی بخری بیاری‌از اون اصرار و از من انکار تا بالاخره گفتم تو کوردی و کوردها رو قولشان وایمیستن‌ بعد این حرف قبول کرد و گفت برگرد تا لاپایی بزنم .لاپایی را که زد آب من آمد و حسم رفت ولی آب اون نمی‌آمد. نمی‌دانم چی مصرف کرده بود .
تو حین لاپایی زدن ها دو سه بار یه کم سر کیرش رفت تو ولی من خودم را سفت کرده بودم که بیشتر نره .بعد حدود ۲۰ دقیقه گفت آبش داره میاد و منو برگرداند و یه داد کشید و ریخت رو سینه ام‌.تا آبش آمد سریع شلوارش را پوشید و یه سیگار روشن کرد.ولی من ولو شده بودم و همه حای بدنم شر و شر عرق کرده بود با بدبختی لبا سها مو پوشیدم که تلفنش زنگ خورد و صاحبکارش بود به من گفت ساکت و مثل اینکه یه پیک آمده بود دن در و زنگ زده بود این نشنیده بود اعصابش بهم ریخت و سریع به من گفت برو .من که بار اولم بود از برخوردش خوشم نیومد و بهش گفتم دیگه نمیام .آمدم بیرون و واقعا پشیمان و ناراحت .تو اسنپ همه شماره هاش را پاک کردم ‌ولی بعد دو سه روز باز هم دلم خواست ولی تنونستم پیداش کنم .بعد ا اون با چند نفری بودم ولی هیچ کدام لذت اولی را نداشت.

نوشته: hj123456


👍 1
👎 3
5801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867683
2022-04-08 11:14:23 +0430 +0430

این اولی هم چنگی به دل نمی زد. دیگه ببین بقیه چی بودن

0 ❤️

867784
2022-04-09 01:02:49 +0430 +0430

پشیمونی بعد از مفعول بودن بدترین پشیمونی دنیاست

یه لذت گذرا و کم و یه پشیمونی و افسردگی عمیق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها