هنوز بهش فکر میکنم
من بهزادم از شیراز
از وقتی چشم باز کردم
با دخترعمم(زهرا) رفیق بودم؛باهم بازی میکردیم با دختر پسرای فامیل کلکل
اصن یه وضی که واس همتون پیش اومده رفقا
یادمه روزای اول خونه ی عموم که ماهواره داشت یواشکی با دختر پسرای همسنمون پای کانالای سکسی و برنامه های جنسی بودیم
من خجالتی بودم ولی خب اون از اولشم اجتماعی تر بود
خلاصه که تو همون ده دوازده سالگی همو انگشت میکردیم و بغل مغل و …
گذشت و اون بالغ شد و خب چون همسن بودیم طبیعتا اون زودتر به درک اجتماعی و جنسی و…رسید
۱۵.۱۶ساله که شدیم،
خیلی پیگیر بود حتما با هم سکس کنیم.
ولی خب منِ نادون انقد بی بخار بودم که حتی یه دس ب کون مبارکش نمیزدم ببینم چجوریه اصن:(
همیشه از اون اصرار بود و از من انکار
گذشت با بی بخاری من!
تا اینکه گفتن واسش خواستگار اومده
توی ۱۷ سالگی
و خب من چون عاشقش بودم خیلی عصبی بودم
ولی خب اون که بی حسی منو میدید
سعی کرد بیخیالم شه
تو همون بچگی شوهرش دادن
نامزدی که بود باز بم پی ام داد
اینبار تو ۱۸ سالگی
با یاد خاطرات گذشته و عشقی ک بینمون یود و الان این شد و…
کلی خاطره بازی کردیم
مارو باش هنو تو فاز عشقیم خانوم از بابت حشر پی ام داده بما!
خلاصه منم تو این مدتی ک این نامزدی بود
کلی افسرده شده بودم و این مسائل
تصمیم گرفته بودم حتما بکنمش
چون خجالتی بودم و اینا
سراغش نرفتم.از طرفی چون نامزد داشت میترسیدم
وقتی خودش پی ام داد دلم قرص شد
بعد چن روز از حشرش رو نمایی کرد
پست سکسی میفرستاد
و ازین کارا که (بیا منو بکن)
چون کص حقیه من نمیتونستم ازش بگذرم
از طرفی چون نامزد داشت دلم چرک میشد
ولی خب چون عقدی نبود خودمو گول زدم و…!
پست سکسی فرستاد عکس ممه بود
پسره گرفته بود ب دندون!
منم شیطونیم گل کرد گفتم از خودت مایه بذار…اونم کلی غر الکی زد
دیدم سه تا عکس اپلود شد
ممه!!!خدایا این چش شدددد!حاجی کیرو میگی؟!سیخ شد وحشتناک
تا شب شیش باز رو ممه ها جقیدم
دیگه کلا چتا سکسی شده بود
یه پلن چیدیم واس سکس
خونمون که خالی میشه تشریف بیاره زهرا جان سوراخشو حال بیارم
خلاصه که قدم بر دیده گذاشتن و…
خب استرس زیادی داشتم ولی خب توهم بود همش
وقتی اومد انگار گشنه ها افتادیم ب جون هم
هرکی هرچی دم دهنش میرسید میخورد!
لخت لخت ک شدیم
دیگه من اون بهزاد خجالتی نبودم!
وازلینو برداشتم تو کونشو چرب کردم
داشتم از حشر میمیردم!
سرو گذاشت زمین کونو داد هوا
من و کص و کون تمام سفید!
سرش ک رفت توش ابم اومد
از خجالت مُردم…یکمی کصشو مالیدم حسش نپره
باز کیرو کردم توش
تنگ بود ولی گرم بود!بهترین حس زندگیم بود!
وقتی صدای زهرات تو گوشت باشه
و کیرت تو کونش!
پنج دیقه کردم باز ابم اومد
مث جنازه افتادم!
ولی نمیتونستم دل بکنم!
اونم ساکت و مظلوم دراز کشیده بود کونشو بده!
رفتم لخت بغلش کردم
بلند شدیم رفتیم سر یخچال واس تجدید قوا
یکمی موز و اینا بود خوردیم
باز کردمش!
اخرشم با لب بازی تموم شد!
بعد این سکس خیلی بهم پیام داد!
ولی نمیخواستم زندگیشو بگا بدم
اون دیگه رفته بود
الان بچه داره
ولی هنوز بهم پی ام میده
ولی من دیگه اون بهزاد کسخل نیستم
تمام🖤

نوشته: بهزاد