شهاب و دختر عمه

1401/10/08

سلام دوستان من شهاب هستم ۲۸ ساله از تهران یک دختر عمه دارم ک اسم نمیبرم میخام یه داستان از خودمو دختر همم بگم این اولین باره من داستان مینویسم اگه خوشتون اومد کامنت بذارید تا بازم از داستانهام بگم
به دلایلی ما خونمونو از محل قدیمیمون بردیم یه محل دیگه ولی من به خاطر سنه کمی ک داشتم و عشق به بچه محل ها نمیتونستم از این محل دل بکنم واسه همین کلا تو خونه مادر بزرگم میموندم (ببخشید اینم بگم داستان بر میگرده به حد عقل ده سال پیش ک ما هر دو مجرد بودیم ) داشتم میگقتم من خونه مادر بزرگم میموندم چون اونم تنها زندگی میکرد دیگه از خداش بود یکی پیشش بخوابه ک تنها نباشه هر از گاهی یکی از نوه ها میومد میگفت میخام پیشتون بخوابم و ما خیلی عادی قبول میکردیم نمیدونم چجوری شروع شد و چی شد ک این اتفاق افتاد ولی یه شب سه چهار تا نوه با هم‌گفتن ما میخوابیم و همه پسر بودن بجز یکی ک دختر عمم بود هیچ مخالفتی پیش نیومد همه موندن تا اخر شب گفتیمو خندیدیم تا وقت خواب شد خونه مادر بزرگ من کلا یه اتاق داشت و یه آشپزخانه اونور حیاط بود مادر بزرگ برای هممون جا پهن کرد به قول بچها خیاری بخوابیم اون موقه من ۱۷ یا ۱۸ سالم بود دختر عمم هم دو سال از من کوچیکتره ما چون چهار تا پسر بودیم بغل هم خوابیدیم و پایین پای من مادر بزرگم و دختر عمم با هم خوابیدن یعنی ما عمودی خوابیدیم اونا افقی زیر پای من خوابیده بودن دختر عمم زیر پام و مادر بزرگ پشتش واقعا نمیدونم چی شد و چجوری شد من نا خدا گاه پام خورد به دختر عمم پا مو کشیدم بالا
نمیدونم چی شد چی کرم انداخت تو جونم ک دوباره بزنم پام دوباره پامو دراز کردم خورو به رون پاش میدونستم بیداره چون خیلی ساعت نگذشته بود از اینکه رفتیم برای خواب و نمیتونست خواب باشه وقتی دوباره پام خورد به رونش پامو نکشیدم گفتم نهایتش پامو هول میده اونور و بی سرو صدا من پامو جمع میکنم دیدم هیچی عکس العملی نشون نداد منم هیچی نگفتم و تکون نخوردم گذاشتم انگشتای پام روی رونش بمونه تا چند دقیقه هیچ تکونی نخورم نمیدونستم باید چیکار کنم بعد چند دقیقه انگشت پامو روی رونش حرکت دادم دیدم هیچی نمیگه اصلا از حرکت دست نگه نداشتم خاستم اگر میخاد اتفاقی بیوفته اون مانعش بشه من کسی نباشم ک کاری نکردم دیدم نه اصلا انگار نه انگار ک من دارم پامو به رونش میزنم پرو تر شدم دیگه راحت داشتم رون پاشو میمالیدم با انگشتای پام
بعدش اروم اروم خودم به سمت پایین هول دادم ک پام بیشتر باهاش برخورد کنه شاید اون لحظه بگم پنج تا شیش سانت بیشتر نرفتم پایین چون مادر بزرگم و بچها بودن نمیشد کاری کرد احساس میکردم اگه یکی بفهمه خیلی بد میشه همونجور ک گفتم همه هنوز تو حالت خوابو بیدار بودن پام بیشتر باهاش برخورد کرد آها اینم بگم با شلوار جین خواب بود . کم کم کف پام رسید به رونش دیگه تکون نخوردم چند دقیقه صابت موندم نفسم بالا نمیومد از ترس هر کدوم از بچها حتی یه نفس عمیق میکشید من ثابت میموندم چون مثل سگ ترسیده بودم چ برسه به اینکه تکون بخورن یا تو رخت خوابشون قلت بزنن اروم اروم پامو بروم بالا
رسوندم به لباسش لباسشو با انگشتای پام دادم بالا دیگه انگشتای پام داشت با بدنش اسابت میکرد یه خورده اونجا بدنشو مالیدم با انگشتای پام اینم بگم تو این مدت ک نمیدونم چقدر طول کشیم ( یه ربع بود نیم ساعت بود یا بیشتر یا کمتر نمیدونی چون زمان خیلی بد میگذشت ) دختر عمه من هیچ حرکتی از خودش نشون نداد حتی تکونم نخورد ولی میدونستم بیداره اروم اروم پامو اوردم سمت کسش انگشتای پام رسید به کسش شروع کردم ار روی شلوار جینش کسشو مالیدن با انگشتای پام کسشو میمالیدم بعد شروع کردم با دکمهای شلوارش ور رفتن ک بتونم باز کنم شاید پنج دقیقه بود ور میرفتم اما نتونستم باز کنم یه یهو دیدم یه دستی به پام خورد نفسم بند اومد نمیدونستم چی کار باید بکنم دیدم اروم دکمه اول و دوم شلوارشو باز کرد دوباره دسته برگشت سر جاش ولی بازم من چند دقیقه ثابت موندم یهو گفتم یا آباد آباد یا خراب خراب بلاخره یه چی میشه دیگه دوباره پامو بردم سمت کسش دیدم دوتا از دکمها بازه دیگه خیالم راحت شده بود ک بیداره اروم انگشتای پامو بردم تو شلوار نمیدونید چ عذابی کشیدم اون لحظه از روی شرت بالای کسشو میمالیدم من یه بچه ۱۷ یا ۱۸ ساله بودم اصلا نمیدونستم دارم کس میمالم یابالای کس شاید اصلا به کس نرسیده بود
یه خورده ک مالیدم دیگه داشتم ارضا میشدم تو همه این لحظها یه دستم به کیرم بود خودمو بالا کشیدم شلوارمو درست کردم از زیر پتو اومدم بیرون رفتم تو حیاط رفتم دستشویی و یه جق زدم و ارضا شدم برگشتم تو اتاق اصلا انگار نه اگار ک این اتفاق افتاده خوابیدم و اصلا به روی خودم نیوردم ک من همچین کاری کردم یه یه ربعی با خودم کلنجار رفتم ک فردا چجوری تو چشاش نگاه کنم نکنه خودشم میخاد نکنه اونم چشش دنباله منه و خیلی نکنهای دیگه .
اگر دوست دارید بدونید ادامه داستانه منو دختر عممو کامت بذارید تا بگم کله داستانم واقیت بود من اولین باره مینویسم اگر اشتباهی جای نوشتهام داشتم ببخشید

نوشته: Chitahee


👍 4
👎 8
21701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908586
2022-12-29 02:11:16 +0330 +0330

بنظرم اسم داستان رو عوض کن بزار مالیدن پاهای دختر عمه با انگشتهای پام…هم سکسیه هم سوژه خنده!!!
راستی قسمت محتوا طنز ننوشته فکر کنم ادمین یادش رفته

1 ❤️

908623
2022-12-29 08:29:24 +0330 +0330

به نظر من اول برو نهضت سواد آموزی ثبت نام کن
بعد اگه تونستی کلاس دوم و قبول بشی بیا کستان بنویس.
آدم کم سواد زیاد دیدم ولی تو یکی از ضعیفترین هاشون هستی
خیلی بی سوادی، به درد کستان نویسی نمیخوری
توی این مملکت با این سطح سواد
رئیس جمهور شاید بتونی بشی
یا رئیس بانک مرکزی

1 ❤️

908626
2022-12-29 08:50:07 +0330 +0330

جقت رو زدی , حالا گوشی رو بزار زمین , پاشو گمشو برو دنبال کار و زندگیت ,عام جقی کصخل ,
نشسته حس میگیره و جق میزنه
کیر گالیور و سگ ش و کل ادم کوچولو های گالیور تو سولاخ کونت باشه چسو خان
کیرچوبی پینکیو و پدر ژپتو تو کون ادم خالی بند
کیر مارکوپلو پدر جهانگردش تو کون ادم جقی
کیر سنباد و علاالدین با اون مرغ مینا که همراش بود با غول چراغ جادو خود چراغش تو کونت باشه
عامو برو برس بمارت با پا دکمه های شلوارش رو داشتم باز میکردم خالی بند
کیر کل اهالی خونه مادربزرگه با اون گربه که اسمش مخمل بود تو کون تخیلیت

1 ❤️

908642
2022-12-29 11:26:21 +0330 +0330

حدعقل /صابت/قلت زدن 😁

0 ❤️

908678
2022-12-29 18:22:46 +0330 +0330

بمویس

0 ❤️

908683
2022-12-29 19:43:17 +0330 +0330

میگم چقدر خوب شد اسم دختر عمتو نگفتی وگرنه این خطر وجود داشت که همه بروبچ شهوانی بشناسنش خوب نبود خداییش نه واسه اون و نه واسه تو !!!
در ضمن شانس آوردی احمد هنوز نیومده کامنت بذاره واست .

0 ❤️

908700
2022-12-30 00:00:19 +0330 +0330

دوستان لطفا سنگین فحشش بدید

0 ❤️

908829
2022-12-31 01:59:46 +0330 +0330

کیر سرنتیپیتی تو.کونت

0 ❤️