سکس با عمه مهسا

1400/12/19

سلام خدمت دوستان عزیز
این خاطره که میخوام براتون بگم بر میگرده به حدود 2 ماه قبل
اسم من امیر علی هست و 19 سالمه و قدم حدودا 181 هست
از طرف خانواده پدر، من پدر بزرگم 4 سالی هست که فوت شده و از اون زمان مادربزرگم تنها زندگی میکنه
عمه کوچکی من که اسمش مهسا هست چند سال قبل یک ازدواج نا موفق داشت و سر انجامش به طلاق ختم شد و آن زمان که 4 سالی میگذره تنها زندگی میکنه البته توی شیراز
مادربزرگ من توی تهران زندگی میکنه البته نگفته نماند که ما هم تهران هستیم
از اونجایی که مادربزرگم سنش حدودا 67 سالش هست پا درد شدیدی داشت و بعد از چند دوره فیزیوتراپی مجبور شد تاندون ران پا اش رو عمل کنه.
چون بالاخره نیاز داشت یکی باشه کاراش و انجام بده و بهش محرم باشه و بتونه ازش مراقبت کنه و… عمه ما از شیراز اومد که چند هفته ای بمونه و ازش مراقبت کنه
داستان از اونجایی شروع شد مادربزرگ ما همراه با پدرم رفت بیمارستان که پدر کارای مالی و غیره که عمه سختش بود رو انجام بده و عمه ام هم مونده خونه که وسایلی که سفارش داده بود برای مراقبت از مادربزرگ رو بیارن مثل تشک طبی و کش های ورزش پا و…
ساعت حدودا 10 صبح بود که عمه زنگ زد و گفت بابا اینا و مادربزرگ رفتن بیمارستان و من هم موندم که وسایل مراقبتی رو برام بفرستن اگه میتونی تو هم بیا اینجا که کمکم وسایل رو تحویل بگیریم
من واقعیتش هرموقع این عمه از شیراز میومد همش دنبال بهونه بود که برم پیش اون و اون رو دید بزنم قد حدودا 168 و 169 اینا و ورزشکار و پوست سفید و…
همیشه هم که میرفتیم دیدنش چون نامحرمی نبود شلوار مشکی تنگ و یه تیشرت جذب که چاک سینه اش آدم رو دیوونه می‌کرد. و به تازگی بخاطر سنگینی سینه و درد گرفتن دستش سینه اش رو عمل کرده بود قشنگ سینه اش مثل این پورن استار ها شده بود
از اصل دور نشیم. ساعت 11 اینا رسیدم اونجا و رفتیم تو
چایی آورد نشستیم یکم درمورد عمل پا مادربزرگ و هزینه اش و اینا شروع کردیم گپ زدن
نیم ساعتی گذشت…
بحث عمل سینه اش رو آوردم وسط و گفتم درد داشت نداشت و چطور بود
شروع کرد توضیح دادن و گفت برو تو پیج فلان دکتر عکس قبل و بعد عمل من رو هم گذاشته
منم از خدا خواسته سریع سرچ کردم و توی پست های پیج دکتره دنبال اسم عمه
که دیدم بله این سیته سکسیه عمه ماست
گفتم عمه چه کردی از نو کوبیدی
گفت آره دیگه مگه من چمه
گفتم شما چیزیت نیست ولی خوب وقتی تنهایی و شوهر نداری اینا رو برا کی کوبیدی
زد زیر خنده و گفت چای میخای بیارم یکی دیگه گفتم آره بی زحمت
رفت تو اتاق و اومد دیدم انگار سوتین اش رو باز کرده و فهمیده عمه خانوم هم خودش میخاره و از اونجایی هم که چند سالیه طلاق گرفته باغچه اش آبیاری میخواد.
چای آورد نشست جلو ما
وقتی نشست سرم داغ کرده بود توک سینه اش جوری نمایان بود که داشت شلوار مارو جر میداد
گفتم حالا دستت خوب شد از دقتی عمل کرده یا نه
گفت آره بهتره ولی خوب باید روزی دوبار پشت کتف ام با کرم ای که دکتر داده قشنگ ماساژ بدم و از اونجایی هم که وقتی شیراز بودم فهیمه دوستم میومد کمکم
الان نمیدونم به کی بگم برام ماساژ بده
گفت مامان خونه اس
گفتم نه سرکاره و ساعت 4 و 5 میاد
گفت ای بابا چیکار کنیم حالا
گفتم میخوای من برات انجام بدم و با پوزخند گفتم من چشمام خیلی پاکه
یدفعه برگشت گفت از شلوارت معلومه
دیگه روم تو روش باز شده بود و رفت رو تخت مادربزرگ رو شکم دراز کشید و لباسش رو درآورد و گفت عمه جان بیا من آماده شدم کرم هم رو کابینت هست بیار بی زحمت
کرم رو برداشتم و رفتم تو اتاق دیدم بلههههه سوتین تنش نیست و سینه اش قشنگ فشرده شده رو تخت
گفتم عمه کجا رو باید ماساژ بدم
گفت پشت کتف هردو دست
گفتم همینجوری مفتی مفتی، دست مزدی چیزی دامن ما رو نمیگیره
گفت حالا تو کاریت نباشه و کارت رو بکن دست مزد رو من یجور دیگه دو برابر برات حساب میکنم
آقا این رو که گفت آقا فریبرز ( اسم کیرم 😂) از خواب پرید و تمام قد وایستاده بود
نشستیم رو کمر عمه و شروع کردیم به ماساژ دادن
چند دقیقه ای گذشت و عمه گفت این چیه داره کمر من رو سوراخ میکنه با عمتم آره؟؟؟
گفتم بالاخره گشنشه دیگه این چیزا حالیش نمیشه
گفت خوب غذاشو بده دیگه الان کمر درد دیگه هم میگیریم
اینو گفت و شروع کردم با مالیدن کونش سکسی اش با آقا فریبرز
دیگه داشتم پاره میشدم از بس داغ شده بودم و ماساژ رو ول کردم و شورت و شلوارش رو دادم پایین و دیدم چیزی نگفت و دیگه صد و یک درصد مطمئن شدم خودشم آرههههه
شورت و شلوارش و لباس ها خودم رو کندم و چرخوندمش به پشت
دو دستی سینه هاش رو می مالیدم و میخوردم
آروم آروم رفتم پایین تر تا رسیدم به بهشت جاودانش و شروع کردم به زبون درازی به کس سکسی اش دیدم کس خودشم هم ابشاره نیاگارا هست و خیست خیسته
چند دقیقه خوردم و صدا های سکسی عمه هم بیشتر منو تحریک می‌کرد
دیگه آقا فریبرز رو هل دادم توش
دیگه انگار تو بهشت بودم کص اش داغ داغ داشت
انگار قصد جون آقا فریبرز رو کرده بود و مونده بود فقط آتیش بزنه بیرون
از اون اونجایی که چند سالی هم بود در غار بسته بود چند دقیقه گذاشتم توش خیس بخوره تا جا باز کنه
بعد چند لحظه شروع کردم به تلمبه زدن و صدای عمه هم هی بیشتر بیشتر و نفس های سریعتر
بعد چند دقیقه دیدم عمه داره ویبره میره و فهمیدم داره ارضا میشه
کشیدم بیرون رو شروع کردم به خوردن و دیدم و چند ثانیه بیشتر نگذشت که سر صورت ما رو خیس و خالی کرد و صداش به بیشتر حدش رسیده بود
وقتی که ارضا شد یک ذره دیگه که آقا فریبرز رو با کس اش باز دادم خودم پاچیدم و ریختم روش
خالی خالی رو تخت دراز کشیدم که دیدم صدای تخمی زنگ در خورد و وسایل رو آوردن بدو بدو با اون وضع لباس پوشیدیم و رفتیم پایین ( البته لباس هامون بگا رفت)
آقا اینم از داستان ما
اگه زیادی رو جزئیات ریز شدم و طولانی شده بودم میخواستم حس واقعی تری رو بهتون منتقل کنم
دمتون گرم که تا تهش رو خوندید

نوشته: امیر علی


👍 19
👎 35
98901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

863187
2022-03-10 01:54:54 +0330 +0330

از آقا فریبرز به عنوان دسته‌ی نگه دارنده ات استفاده میکنن که موقع سکس آنال تکون اضافی نخوری

1 ❤️

863193
2022-03-10 02:01:17 +0330 +0330

طرف تاپیک میزنه عکس کوس خیس خانمم!!!نگاه می‌کنی انگار یه قطره آب وسط کویر لوت ریخته میشه کوس خیس خانم حشری!!!
بعد همون یه قطره تو قسمت داستان دهن و صورت نویسندگان جقی داستانهای شهوانی رو خیس میکنه و تازه باهاش حموم هم میکنن،😂😂😂😂

3 ❤️

863196
2022-03-10 02:02:45 +0330 +0330

چه سریع ، تحربه مشابه ای رو با همین خصوصیات اطرافم داشتم ، نظری ندارم جز اینکه بگم شل پدر بیناموس

0 ❤️

863199
2022-03-10 02:04:51 +0330 +0330

عجب

0 ❤️

863202
2022-03-10 02:24:10 +0330 +0330

این دیگه چه عنی بود عققققققق🤮

0 ❤️

863208
2022-03-10 02:52:20 +0330 +0330

بیچاره عمه ها که هرچی چیز تخمی است به اونا نسبت میدن
این داستان هم جنده ای از شیراز
آخه منیوچ عمه ای که اینقدر راحت به محرم خودش پا میده بنظرت توی شیراز کوسش را خشکیده نگه میداره؟؟

1 ❤️

863217
2022-03-10 03:24:41 +0330 +0330

به راست دروغش کاری ندارم ولی حداقل این داستان یکم قابل تحمل تر از بقیه داستانا کوسشعریه که امشب خودم

0 ❤️

863225
2022-03-10 03:46:33 +0330 +0330

خود آنجلا وایت آنقدر راحت پا نمیده که عمت پا داد اونم به کی به محرم خودش

0 ❤️

863231
2022-03-10 04:22:14 +0330 +0330

تعجب میکنم چطور نفهمیدی عمه هه جنده اس

0 ❤️

863234
2022-03-10 04:36:34 +0330 +0330

حاجی من یک کوس پولی میخوام بکنم اینقدر زود نمیده این عمه تو خیلی گشاده

0 ❤️

863240
2022-03-10 06:32:17 +0330 +0330

بابا دستخوش این خوشگله که همسایه ما هست چند روزی گفت می‌ره تهران مامانش عمل کرده عمه ‌‌‌جنده تو هست خواستم اسمش بیارم دیدم نامردیه

1 ❤️

863249
2022-03-10 07:26:10 +0330 +0330

همونجا که گفت محرم و نامحرم و … فهمیدم با یه بچه جقوی کیونی طرفم.
پماد عمه ات رو نگه دار. برای زدن تقه ات لازم میشه.

0 ❤️

863265
2022-03-10 11:03:21 +0330 +0330

من اصلا میگم همه جای داستانت اوکی بود خب؟
فقط اینو ب من بگو کسی ک تازه عمل کرده ( اونم یه پیرزن ک تکون خوردن براش سمه ) چرا باید بره بیمارستان کارای مالی رو انجام بده؟ خود بابات فلج مغزیه؟
بابا لااقل کصشر میخواین بنویسین یچی بگین بگنجه
عمتم ک ماشالا الکسیس تگزاسی بود برا خودش 😂

0 ❤️

863286
2022-03-10 14:15:14 +0330 +0330

خوبه بعد چندسال عمه میبینه و بلافاصله اونم راضی و مبکنتش😂😂😂

0 ❤️

863297
2022-03-10 15:30:21 +0330 +0330

کاش یه ذره داستان بیشتر میخوندی فقط یه آدم جقی میتونه ۱ینجوری ببافه کمتر بزن پسر جون

0 ❤️

863333
2022-03-11 01:01:31 +0330 +0330

کوسیشر

0 ❤️

863360
2022-03-11 02:21:34 +0330 +0330

کس نوشتی کیرم تو تخیلات تخمیت

0 ❤️

863430
2022-03-11 10:47:50 +0330 +0330

بچه میگن کس نوشتی، اما برای اثبات حقانیت، لطفا شماره عمه رو بده به من، شیراز هستم، هم کمکش کرم بزن به کتفش، هم تاییدیه ای بر حرفای تو. جدی میگم. تو شیراز آشنا داری، حواسم بهش هست خیالت راحت

0 ❤️

863479
2022-03-11 18:55:36 +0330 +0330

دمت گرم جق نامه ی خوبی بود
ولی زیاد با سوژه تکراری نزن
نقطه ی عطف سوژه ی جقت هم اونجاش بود که شورت و شلوار عمه ت و کشیدی پایین و یه پشت دستی نخوردی.

0 ❤️

864343
2022-03-17 20:00:40 +0330 +0330

یه جقی

1 ❤️

876674
2022-05-29 21:15:48 +0430 +0430

@Mande
به کردن خاله اش عع اشتباه شد ارواح عمه اش
کصکش مادر قهبه تو که نه داستان بلدی بنویسی نه (اگه زیادی رو جزئیات ریز شدم و طولانی شده بودم) 🤫 مادر جیندا آخه تو طولانی شدی بدو بیـــــــنم

0 ❤️