زورکی زنپوش شدم ولی...(۱)

1400/12/07

سلام
من پویا هستم اسم مستعارم پونه هست این داستانی که میخوام بگم واقعی هست و یکم شاید طولانی باشه ولی برای بار اوله که زنپوش شدم اونم بصورت تقریبا زوری ولی خیلی کیف کردم و اینکه بار اولمه داستان میگم هر کم و کاستی بود ببخشید
من وقتی اوایل دانشگاهم بود خیلی دوستداشتم ساک زدن رو تجربه کنم ولی نمیتونستم اعتماد کنم تا اینکه توی بیتالک با یکی آشنا شدم اسمش امیر بود بعدا فهمیدم همدانشگاهی هستیم البته بگم من بچه اردبیلم ولی اون بچه تهران بود و باباش هم از اونن خرپولا بود یه خونه اینجاداشتن باباش خریده بود بعد که یه کم باهم آشنا شدیم بهم پیشنهاد داد برم خونش خیلی ترس داشتم ولی میخواستم امتحان کنم رفتم خونش یه کیر تر تمیز 18 سانتی کلفتیش هم عالی بود نشستم برا اولین بار ساک زدم خیلی جالب بود و خوشم اومد اونم فقط انگشتم کرد میترسیدم بذارم کیرشو بکنه تو کونم یه مدت رابطه امون همینجور بود هر دو سه روز میرفتم براش ساک میزدم اونم فقط انگشتم میکرد دیگه حرفه ای شده بودیم هم من تو ساک زدن هم اون تو انگشت کردن حتی میتونست با انگشتش منو ارضا کنه با ماساژ پروستاتم
زمان گذشت و دانشگاه تموم شد و امیر برگشت تهران زیاد نمیومد این ورا وقتی هم که میومد با خانواده بود نمیتونستیم کاری بکنیم بعد یه سال یه روز زنگ زد که فردا تنهایی میاد اردبیل منم که خیلی وقت بود با کسی رابطه نداشتم خودمو اماده کردم واسه فردا.
وقتی اومد بعد یه کم حال و احوال پرسی برام قضیه زنپوشی رو توضیح داد بهم گفت اگه میخوایی میتونیم باهم تجربه اش کنیم تا خونه فکراتو بکن بهم بگو راستش برام جالب اومد که یه مردبا لباس زنونه در حکم زن یه مرد دیگه باشه
دم در بهش گفتم قبوله گفت پس برات یه کادو دارم اخر کار میدم رفتیم خونه شروع کردم به ساک زدن، یه سالی بود ساک نزدده بودم داشتم با ولع تمام میخوردم که آبش اومد و رو صورتم خالی کرد، بعد اومد سراغ کونم اونم حرفه ای شده بود اونقدر جالب پروستاتمو ماساژ داد که دوبار آبم اومد دیگه کیرم کوچولو شده بود خودمم هم مست و بیحال شده بودم که دیدم یه قفس آلت زد به کیرم و کلیدشو خودش برداشت منم حال مقاومت نداشتم گفت اینم کادو من بهت بود با این دیگه نمیتونی جق بزنی بعد چند روز که حشریت زد بالا میایی التماسم میکنی که تو رو از کون بکنم انوقته که زنم میشی و منم از کون میکنمت
امیر شب همون روز برگشت تهران حالا من بودم با یه قفس آلت اوایل که حشری نبودم راحت بود ولی چند روز که گذشت و نتونستم جق بزنم و حشریتم زده بود بالا دیگه نمیدونستم چیکار کنم بعد ده روز دیگه نتونستم تحمل کنم به امیر زنگ زدم که فردا میام تهران شب راه افتادم صبح تقریبا ساعت 10 اینا تهران بودم
اومد دنبالم بهش گفتم تو را خدا اینو باز کن هر کاری بگی میکنم گفتم زنت میشم بهت کون میدم هر کاری بگی میکنم فقط اینو باز کن گفت تا شب باید صبر کنی گفت پس میخوایی زنم بشی گفتم آره تورا خدا این قفس رو باز کن گفت باشه تا شب صبر کن بازش میکنم
منو برد خونش ،یه خونه مجردی تو الهیه داشت گفت برو حموم کاملا شیو کن ، رفتم حموم کلا شیو کردم حموم کردم اومدم بیرون رفتم تو اتاق خواب دیدم همه جور لباس زنونه روتخت هست منم یه شورت و سوتین قرمز پوشیدم با یه شلوارک زرد و تاپ زرد رنگ رفتم کنارش نشستم بهم گفت بازم یه چیزایی کم داری فعلا بیا قمبل کن یه کادوی دیگه بهت بدم بعد باا یه پلاگ مقعدی شروع کرد با کونم ور رفتن واونقدر با پلاگ مقعدی با کونم ور رفت تا کونم باز شد و پلاگ مقعدی رو گذاشت تو کونم اولش خیلی درد داشت ولی قابل تحمل بود بعد یه مدت جا باز کرد ولی وقتی مینسشتم دردم میگرفت گفت اینم فعلا تا شب مهمون کونته بعد زنگ زد به یه آرایشگر زن اومد خونه منو با اون فرستاد تو اتاق و خودش رفت
اون خانومه منو مثل یه عروس آرایشم کرد کلاگیس گذاشت سرم یه رژ قرمز براق و گونه سرخ و… وقتی خودموو تو آینه دیدم باورم نمیشد خودمم اگه قفس کیر نبود مطمئنن آبم میومد بعد دو ساعت امیر با یه لباس عقد(زیاد پف اینا نبود تقریبا تا بالای زانوم بود) اومد اون خانومه کمک کرد که اونم تنم کنم و خودش رفت حالا من بودم با لباس عقد و امیر با لباس داماد تقریبا ساعت 7 اینا بود که با امیر رفتیم یه دور زدم بیرون هیچ کس نفهمید که من پسرم
تقریبا ساعت 9 اینا بود رسیدیم خونه همونجا امیر یه صیغه خوند و منم گفتم قبلتو و پریدم تو بغلش وشروع کردم به لب گرفتن دیگه واقعا حشریتم زده بود بالا همونجور که داشتیم لب میگرفتیم لباسای امیر رو هم در میاوردیم امیر هم از رو لباس داشت سینه هامو میمالید امیر شروع کرد به لیسیدن گردنم و اروم اروم رفت طرف سینه هام منم با دستم فشارش میدادم به طرف ممه هام و ممه هام میک میزد و با دستش باسنم رو میمالید و کیر تو قفس رو میمالید هنوز لباس عقدتو تنم بود بعد امیر نشست رو مبل شلوارش رو که در اوردم شروع کردم به ساک زدن براش یه ربعی براش ساک زدم تو انواع پوزیشن ها تا اینکه آبش اومد گفتم رودستمال خالی کن که کار زیاد داریم بعد منو قمبل کرد شروع کرد به لیسیدن اطراف پلاگ مقعدی و اروم اروم بازی دادن پلاگ مقعدی، بین کیر و کونم لیس میزد گفت منم اونقدر اینجا رو لیس میزنم که ابت بیاد واقعا ابم اومد من کمی بیحال شدم ولی امیر ولم نکرد شروع کرد به بازی دادن پلاگ مقعدی . هی در میارود میکرد تو اونقدر اینکار کرد که دیگه کونم باز باز شده بود اونم کیرش بلند شده بود تو همون حالت قمبل یه کم کمرمو داد پایین صورتمو گذاشتت زمین یه تف به کیرش انداخت و همه اشو اروم کرد تو کونم یه لحظه حس زنونگی خاصی وجودمو گرفت تا اون موقع این حس رو اصلا تجربه نکرده بودم هم درد داشتم هم لذت بعد اروم شروع کرد به تلمبه زدن یه کم که اروم تلمبه زد تندترش کرد منم دیگه حس دردم به لذت تبدیل شده بود و آه و ناله شهوتی میکردم بعد که دیگه کونم باز شده بود پوزیشنمون رو عوض کردم امیر به پشت خوابیدمنم رو به امیر رو کیرش نشستم و بالا پایین میکردم داشتم مثل یه جنده به امیر کون میدادم بعد بازم پوزیشنمون رو عوض کردیم و من به پشت خوابیدم امیر لنگامو داد بالا منم با دستم لنگامو گرفتم کیرشو کرد تو کونم با دستاش هم ممه هامو میمالید یه لحظه حس کردم باز داره آبم میاد تمام بدنم داشت میلرزید که ابم ریخت رو شکمم همون لحظه امیر هم آبش اومد و همه اشو ریخت تو کونم بعد دو تاییمون از شدت خستگی همونجا لخت تو بغل هم ولو شدیم گفتم امیر قرار بود قفس رو باز کنی گفت فعلا نگهش دار سه روز اینجا مهمون منی و زنمی منم قبول کردم و همونجور تو بغل هم خوابیدیم
ببخشید اگه طولانی بود اگه دوست داشتین کامنت بذارین داستان دو روز بعدی رو هم تعریف کنم

نوشته: ققنوس(پونه)


👍 23
👎 7
25401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861021
2022-02-26 00:49:10 +0330 +0330

اول

0 ❤️

861025
2022-02-26 00:55:35 +0330 +0330

نمی خوام قضاوت کنم اما بیشتر فانتزی ذهنی به نظر می رسید . البته نه همه متن بلکه قسمت‌های مربوط به نصب قفس و با لباس عروس بیرون رفتن و گشتن با ماشین … اون محفظه فلزی که منظور شماست اگر به مدت طولانی قرار بگیره رو آلت ، مشکل آفرین میشه اونهم برای چند روز . وانگهی با توجه به حجمش به وضوح از روی شلوار برجستگی زیادی خواهد داشت و این به سختی قابل توجیه خواهد بود … در هرحال به عنوان یه فانتزی بد نبود . نه لایک نه دیسلایک

8 ❤️

861046
2022-02-26 01:55:48 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️

861078
2022-02-26 05:33:59 +0330 +0330

گوت ورن نره خر اخه این چی بود نوشتی؟
کیر تو اون مخت …یه افسار واسه اون خر چموش تخیلت ببند …
گوت آقا همینطور ولش داده هر جا که دلش خواست واسه خودش بچره!!

1 ❤️

861090
2022-02-26 06:56:14 +0330 +0330

دل آقات خوش. پسرش عر‌وس شد. ککککککلللللل.

1 ❤️

861098
2022-02-26 10:13:21 +0330 +0330

داستان تخیلی خوبی بود و امیر چقدر امکاناتش زیاد بود … قبلتو
صیغه هم شدین زنه هم اومد ارایشت کرد . احتمالا از یه فیلم سوپر برداشتی . دمت گرم

1 ❤️

861105
2022-02-26 11:19:51 +0330 +0330

باز موقع جق زدن نشستین پا داستان نوشتن

1 ❤️

861112
2022-02-26 12:44:43 +0330 +0330

ادامه بده 💋

0 ❤️

861129
2022-02-26 16:43:26 +0330 +0330

ایده به نوعی جدید بود اما اجرا واقعا ضعیف بود

0 ❤️

861156
2022-02-27 00:06:34 +0330 +0330

خوشبحالت کاش من جات بودم

0 ❤️

861301
2022-02-27 14:11:40 +0330 +0330

من عاشق زنپوشیم

0 ❤️

951471
2023-10-06 14:57:36 +0330 +0330

بیشتر از ده بار خوندم این متن رو به قطع میگم بهترین داستان زنپوشیه سایته صرف نظر از اینه فانتزیه یا واقعی
هر بار هم میام چک میکنم که قسمت بعدی اومده ازش یا نه .
واقعا امیدوارم دوباره بنویسی. 💖💖

0 ❤️